بسم الله الرحمن الرحیم
به جان خودم اتوبوس وبی آرتی های تهران این شکلین آره همین شکلی.... مونمیزنه کسی هم به کسی رحم نمیکنه.........البته این فقط قسمت آقایونه قسمت خانوما روبایدخودتون ببینید گیس وگیس کشیه.......
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۲/۰۴/۲۸ساعت ۶:۴۲ ب.ظ  توسط .........
|
![]() چه سخت است اشک ریختن وقتی لحظه های تلخ دوری را به تصویر می کشد و چه سخت است داغ قلبی که از جدایی همیشگی شکسته باشد. خداوند مهربان درگذشتگان را مورد رحمت و مدد خود قرار دهد و برای بازماندگان و دردمندان از خداوند عالمیان صبر و آرامش را آرزومندیم. دل های ما شریک غم های شماست.
کم کم هوا دارد سرد میشود یاد دستان بچه ها باشید بیایید دست در دست هم دهیم و اذربایجان را دوباره آباد کنیم
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۲۸ساعت ۱:۱۳ ب.ظ  توسط متین فروغی
|
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۷ساعت ۱۱:۳۸ ق.ظ  توسط متین فروغی
|
بسم الله الرحمن الرحیم ثم استوی الی السماء وهی دخان سپس به افرینش اسمان پرداخت در حالی که به صورت دود بود زمین مادر دوم ماست.وقتی کاری انجام میدهیم ایا به این فکر می کنیم که به نفع یا ضرر کره زمین است؟ زمین نعمت خداوند است که از ان به درستی باید استفاده کنیم دود خودرو ها گاز های گلخانه ای و....... باعث ازاد شدن دی اکسید کربن می شود و همین امر باعث گرم شدن زمین می شود. گرم شدن زمین یخ های قطب جنوب را ذوب می کند و کره زمین به یک کره ابی تبدیل می شود به طوری که قله اورست به زیر اب می رود .به جز این به وجود امدن باران اسیدی وسوراخ شدن لایه ازون می شود که باعث نابودی همه چیز می شود. این تازه بخشی از نابودی کره زمین به دست انسان است.اگر خداوند در روز قیامت از ما وبنده های دیگرش بپرسد که از نعمت های من چگونه استفاده کردید چه جوابی به خداوند بدهیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۷ساعت ۱۰:۱۷ ق.ظ  توسط محمدمهدی محمد صالحی
|
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۶ساعت ۸:۳۷ ب.ظ  توسط سجادرادفر
|
بسم الله الرحمن الرحیم رسول اکرم (ص)می فرمایند: امت من تاهنگامیکه یک دیگر رادوست بدارند به یک دیگرهدیه دهند وامانت داری کنند درخیروخوبی خواهند بود با نظرات خود مارا همراهی کنید
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۲۱ساعت ۱:۱۳ ب.ظ  توسط علی بهارمست
|
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۱۴ساعت ۳:۴۵ ب.ظ  توسط متین فروغی
|
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی (ع) از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه، و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعهای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی پیدا نکنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداکار، با گذشت، از عشق او همچون شعلههائی از خرمنی آتش سوزان و پر فروغاند، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار میشمارند و در دوستی او همه چیز را فراموش کردهاند. از مرگ علی سالیان بلکه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو میافکند و چشمها را به سوی خویش خیره میسازد. در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خدا پرستانی فداکار و بیطمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمتگزار خلق گرد محور وجودش چرخیدند که هر کدام تاریخچهای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان جمعیتهای زیادی به جرم دوستی او در سختترین شکنجهها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی کوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند. تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد. این جذبهها اختصاصی به عصری دون عصری ندارد. در تمام اعصار جلوههائی از آن جذبههای نیرومند میبینیم که سخت کارگر افتاده است. مردی است به نام ابن سکیت. از علما و بزرگان ادب عربی است و هنوز هم در ردیف صاحبنظران زبان عرب مانند سیبویه و دیگران نامش برده میشود. این مرد در دوران خلافت متوکل عباسی میزیسته - در حدود دویست سال بعد از شهادت علی - در دستگاه متوکل متهم بود که شیعه است اما چون بسیار فاضل و برجسته بود متوکل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد . یک روز که بچههای متوکل به حضورش آمدند و ابن سکیت هم حاضر بود و ظاهرا در آن روز امتحانی هم از آنها به عمل آمده بود و خوب از عهده برآمده بودند متوکل ضمن اظهار رضایت از ابن سکیت و شاید به خاطر سابقه ذهنی که از او داشت که شنیده بود تمایل به تشیع دارد، از ابن سکیت پرسید این دوتا (دو فرزندش) پیش تو محبوبترند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابن سکیت از این جمله و از این مقایسه سخت برآشفت. خونش به جوش آمد. با خود گفت کار این مرد مغرور به جائی رسیده است که فرزندان خود را با حسن و حسین مقایسه میکند! این تقصیر من است که تعلیم آنها را بر عهده گرفتهام. در جواب متوکل گفت: به خدا قسم قنبر غلام علی به مراتب از این دوتا و از پدرشان نزد من محبوتر است. متوکل فی المجلس دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت گردنش درآورند. تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را میشناسد که بیاختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کردهاند. این جاذبه را در کجا میتوان یافت؟ گمان نمیرود در جهان نظیری داشته باشد. علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود می پیچیدند. علی از صورت یک فرد بیرون است و به صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری علی شخصیت دو نیروئی است.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۰۹ساعت ۱۲:۶ ق.ظ  توسط .........
|
فاطمیه را از این زاویه دیدن هنر است … روضه و سینه زنی به جای خو
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۳ساعت ۴:۲۴ ب.ظ  توسط کربلایی
|
بسم الله الرحمن الرحیم
بشر باید در ناحیه وجود خودش، در ناحیه روح خودش آزاد بشود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد. لهذا آزاد مرد واقعی جهان کیست؟ علی بن ابی طالب یا افرادی که از طراز امام علی علیه السلام و یا تربیت شده دبستان او باشند، چون اینها افرادی هستند که در درجه اول از اسارت نفس خودشان نجات پیدا کرده اند. علی (ع) می فرماید: «أقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمؤمنین - و کیف اظلم احدا لنفس یسرع الی البلی قفولها و یطول فی الثری حلولها؛ آیا خود را به این دلخوش دارم که گویند این امیرمومنان است- و چگونه بر کسی ستم کنم به خاطر نفسی که شتابان رو به پوسیدن می رود، و روزگاری دراز در زیر خاک می ماند؟» (نامه 45 و خطبه 224 نهج البلاغه). آنکس می تواند واقعا آزاد و آزادیبخش باشد که همیشه مانند علی است و یا لااقل پیرو اوست، از نفس خودش حساب بکشد، از روح خودش حساب بکشد. تنها در محراب عبادت دست به محاسن شریفش بگیرد و بگوید: «(یا دنیا) غری غیری؛ ای دنیا، دیگری را بفریب» (نهج البلاغه، حکمت 77)، ای زرد و سفید دنیا، ای طلا و نقره دنیا برو غیر علی را فریب بده، من تو را سه طلاقه کرده ام. آنکسی واقعا و نه از روی نفاق و دو رویی برای حقوق و آزادی مردم احترام قائل است که در دلش ، در ضمیرش، در وجدانش یک ندای آسمانی است و او را دعوت می کند. آنوقت شما می بینید که یک همچون کسی که آن تقوا را دارد، آن معنویت را دارد، آن خدا ترسی را دارد، وقتی که حاکم بر مردم می شود و مردم محکوم او هستند، چیزی را که احساس نمی کند همین حاکم و محکومی است. مردم روی سوابق ذهنی خودشان می خواهند از او حریم بگیرند می گوید حریم نگیرید، با من باشید. وقتی که برای جنگ صفین می رفت یا از آن بر می گشت به شهر انبار که الان یکی از شهرهای عراق است و از شهرهای قدیم ایران بوده است رسید. ایرانیان آنجا بودند، عده ای از کد خداها، دهدارها، بزرگان به استقبال خلیفه آمده بودند. به خیال خودشان علی (ع) را جانشین سلاطین ساسانی می دانستند. وقتی که به ایشان رسیدند، در جلوی مرکب امام شروع کردند به دویدن. علی (ع) صدایشان کرد، فرمود: چرا این کار را می کنید؟ گفتند: آقا! این یک احترامی است که ما به بزرگان خودمان، به سلاطین خودمان می گذاریم. امام (ع) فرمود، نه این کار را نکنید! این کار شما را پست و ذلیل می کند، شما را خوار می کند، چرا خودتان را در مقابل من که خلیفه تان هستم خوار و ذلیل می کنید؟ من هم مانند یکی از شما هستم، تازه شما با این کارتان به من خوبی نکردید، بلکه بدی کردید، با این کارتان ممکن است یکوقت خدای ناکرده غروری در من پیدا شود و واقعا خودم را برتر از شما حساب کنم. این را می گویند یک آزاد مرد، کسی که آزادی معنوی دارد، کسی که ندای قرآن را پذیرفته است، «الانعبد الاالله» جز خدا هیچ چیزی را، هیچ کسی را، هیچ قدرتی را، هیچ نیروئی را پرستش نکنیم، نه انسانی را، نه سنگی را، نه حجری را، نه مدری را، نه آسمان را، نه زمین را، نه هوای نفس را، نه خشم را، نه شهوت را، نه حرص و آزا را و نه جناه طلبی را، فقط خدا را بپرستیم. آنوقت او می تواند آزادی معنوی بدهد. طهور
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۱ساعت ۱۲:۴۷ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟ . . . تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت بدون لباس بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟ . . . تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بغلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟! . . . تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن ! . . . تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟ . . . تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال! . . . تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون…!!!! . . . تا حالا دقت کردی… مغز انسان پر کارترین جای بدنه ۲۴ ساعت در ۳۶۵ روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم … لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس…: . . . تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن ! . . . تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟ . . . تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!! . . . تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..! . . . تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون…..! . . . دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!! . . . تاحالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد . . . دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۲۷ساعت ۱۱:۴۱ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم هدفم چیه؟ هدفش چیه؟ هدفت چیه؟ اصلاهدف چیه؟ نمیدونم!!! نمیدونی؟!؟ پس ببین چی میگم... هدف چيست و داشتن آن چه ضرورتي دارد؟ يك هدف چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟ آيا هدف بايد كمي باشد يا كيفي؟ چگونه ميتوان هدفي را انتخاب كرد؟ بعد از آنكه هدف خود را انتخاب كرديم، در ارتباط با آن لازم است چه كاري انجام دهيم؟ و ... 1)يك ذهن آشفته، لبريز از ايدههاي گوناگون است كه ممكن است با يكديگر متضاد باشند. بنابراين پرداختن به يك ايده، ديگري را خنثي ميكند و هر دستآورد، دستآورد ديگري را از بين ميبرد. 2)دريك ذهن آشفته، يك خط فكري به صورت ممتد جريان ندارد. يك فكر ميآيد و بعد توسط فكري ديگر قطع ميشود و پس از مدتي كه شخص از مسير اصلي فكري خود، منحرف شد، به ياد ميآورد و مجدداً ذهنش را روي موضوع متمركز ميكند. براي رسيدن به گنج، لازم است كه زمين را تا رسيدن به آن حفر كنيم. كسي كه ذهني آشفته دارد همانند جويندهاي است كه پس از كندن چند وجب از خاك، نقطه ديگري نظرش را جلب كرده و جهت كندن آنجا، از كارش دست ميكشد. 3)در يك ذهن آشفته، ارزشها مرتب عوض ميشوند؛ زيرا ... ادامه داره کجارفتی؟ خسته شدددددم! ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۰/۱۵ساعت ۸:۱۰ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۲- حق روزه: 16- حق معلم:
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۱ساعت ۱۱:۴۹ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت خوانندگان محترم باتوجه به مناسبت شهادت امام سجاد(ع) حق های رساله ی حقوق را در۵مطلب خدمت شما دوستان عزیزدروبلاگ قرارمیدهیم. به امیدنظری ازصاحب العصروالزمان(عج) ۱ - حق خدا
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۳۰ساعت ۱۰:۴۸ ب.ظ  توسط .........
|
سیزده عددی مبارک است
اشتباه کرده هرکی میگه 13 عددی نحسه باورنمیکنی مطلبو بخون.... بلکه کاردشمنه به صورت زیر:
بنی امیه در جهت تخریب شخصیت شیعه و به خصوص حضرت علی (ع) اقدامات گسترده ای رو انجام داده بود. که خیلی از اونها هنوزهم تو فرهنگ محاوره ای و ضرب المثلهای ما باقی مونده .....مثلا همین واژه کوچه علی چپ ...چرا نگفتند علی راست ؟ و خیلی از موارد دیگه . یک نمونه بارز دیگه عدد 13 بود که 13 رجب روز میلاد حضرت علی (ع) رو عدد نحس و بدی بین مردم رواج دادند در حالیکه برای شیعه مبارکترین عدده. ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۲۰ساعت ۲:۱۲ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم
حتمااین مطلبوبخوانید.... این مطلب بامدرک موجوددرزیرمطلب ارایه شده است نظریادتان نرود نخستين گام متنبة شدن است و آن بيدارى از چرت غفلت است ، پس از آن توبه است و توبه يعنى بازگشت به خدا، پس از آنكه از او فرار كرده اى ؟، بعد ورع و تقوا است ، لكن ورع اهل شريعت دورى از حرامها مى باشد و ورع اهل طريقت دورى از شبهات و مكروهات است ، و بعد از محاسبه است و آن حساب كردن و رسيدگى و اعمالى است كه از انسان صادر شده كه محاسبه بين خودش و بين نفسش و محاسبه بين خودش و بين افراد بشر است ، بعد مقام اراده مى باشد و آن رغبت در رسيدن به مراد و مقصود، با زحمت زياد مى باشد پس از آن مقام زهد است و آن ترك دنيا است و حقيقت زهد دورى جستن و بيزار بودن از غير مولى (خدا) است .
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۸ساعت ۱۱:۳۲ ب.ظ  توسط .........
|
عزیزُم بیـا فالت بگیـرُم...
![]() وقتی میری کله پزی دوست داری چی بخوری؟
_ابگوشت ساده _آب گوشت با مغز _چشم _مغز _پاچه _زبون _بناگوش _گوشت صورت _سنگک خالی
_همه موارد فوق _هیچکدام فالتوبروادامه ی مطلب ببین..... ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۶/۱۲ساعت ۱۲:۲۵ ق.ظ  توسط .........
|
شریعت محمدی شامل دستوراتی است که در جای جای آن حکمت الهی همچون دریایی مواج موج می زند و رخ مینماید و واضح است که احاطه یافتن یک نفر به همه ابعاد آن ناممکن است غیر از صاحبان اصلی شریعت و منصوب شدگان الهی هدایت بشر که همان وجود های وطهر معصومین (ارواحنا لهم الفدا) می باشند و کسانی غیر از آنان که چنین ادعا کندن دروغی گزاف گفته اند ولی همان گونه که در روایات شیعه دستوراتی مبنی بر تدبر در دین و یادگیری استدلالی آن وارد شده، ما با سیر در این دریا به اندازه تری سر انگشتی از معارف الهی که روزی ما کرده اند برداشت نموده و در اختیار دوستان قرار خواهیم داد و انشاء الله به برکت اهل بیت بتوانیم معارف اسلام را ترویج کنیم و زمینه ساز فرج در این خاندان شویم علل وجوب پوشش و حجاب برای خانم ها(بخش اول) نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانهاو التهابهای جنسی را زیاد می کند و تقاضای س ك س را به صورت يك عطش روحی و يك خواست اشباع نشدنی در میآورد . غريزه جنسی ، غريزهای نيرومند ، عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركشتر میگردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر میشود . برای درك اين مطلب به دو مقدمه بايد توجه داشت: 1- تاريخ همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد میكند كه با حرص و آزی حيرتآور در پی گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بيشتر جمع میكردهاند حريصتر میشدهاند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی ياد میكند . اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يك حدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت استفاده داشتهاند چنين بوده اند . كريستن سن نويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهم كتاب خويش مینويسد : " در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز ) در حرم داشت میبينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمیشد . دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرم خود میآورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم میكرد ، نامهای چند به فرمانروايان اطراف میفرستاد و در آن وصف زن كامل عيار را درج میكرد . پس سربازان او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میديدند ، به خدمت میبردند" (این پاسخ کسانی است می گویند اگر آزاد بودیم تا به حال برایمان عادی شده بود، یا می گویند که ما عقده ندیدن داریم و اگر ببینیم چشم و دلمان سیر می شود) از اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار میتوان يافت . در جديد اين جريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه در عصر جديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكانات داشته باشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهرهكشی كند . 2 - هيچ فكر كردهايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبيات جهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستايش میكند ، به پيشگاه او نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نيازمند كوچكترين عنايت او میداند ، مدعی میشود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نيم نظر میتواند بخرد ، پس چرا در اين معامله تقصير میكند " از فراق او دردمندانه مینالد . اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمیكند ؟ آيا تاكنون ديدهايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاهپرست برای جاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائی كرده است ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش میآيد ؟ چرا همه از ديوان حافظ اينقدر لذت میبرند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا با زبان يك غريزه عميق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق میبيند ؟ چه قدر اشتباه میكنند كسانی كه میگويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل اقتصاد است ! بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب و نان و موسيقی ندارد . من نمیخواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمیگويم كه حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفتهاند . اين مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود (منظور بنده از طرح این مطلب این است که معمولا همه کسانی که غزلیات را مطالعه می کنند دنبال یافتن جمله ای در وصف معشوق دنیوی خویش اند نه دنبال جملات عارفانه برای قنوت نماز ها و ... دست کم جمله بندی ها و الفاظ استفاده شده همچون می و ساقی و لب و گیسو و چشم و ... این تجسمات را ناشی می شوند) . همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در میآيد و يا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در اين باره بحث خواهيم كرد كه در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی تقويت میشود و در چه شرائطی شكل عشق و غزل پيدا میكند و رنگ معنوی به خود میگيرد . به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است . روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزهای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند میدهد وارد شده است . اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ، تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است : «قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن» خلاصه اين دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايد چشم چرانی كنند ، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانهای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند . روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگيرد . همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمیشود و اشباع نمیگردد ، در ناحيه جنسی نيز چنين است . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلی از هوس سير نمیشود . و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون است به نوعی احساس محروميت . دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی میگردد . چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان س ك س ی است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچهها انجام میشود . اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس شكارچيگری او ناشی میشود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان (البته مرد سالم نه کسی که دچار بیماری های جنسی گشته) لباسهای بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گرديده است . اما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا با فراهم كردن وسائل تحريك هرگز سير نمیشود و اشباع نمیگردد و همچنين درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " برهنگی " در زنان ، باز هم بحث خواهيم كرد .
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۴ساعت ۵:۲۸ ب.ظ  توسط کربلایی
|
رهبر انقلاب: موسیقی در اسلام حرام نیست؛ غنا حرام است
![]() لذت بردم وقتی نظریات ایشان را درباره موسیقی میدیدم و میدیدم فاصله آن با برخی دیدگاههایی که آن را از اساس حرام معرفی میکنند چقدر است؛ دیدگاههایی که تصادفاً همین روزها زیاد مطرح میشود. این سه برش از نظرات آقا را در اینجا میآورم: * ... غنا که در شرع اسلام حرام است، اشاره به شکل ندارد؛ بلکه اشاره به محتوا میکند. اصلاً وقتی میخواهید دنبال غنا بگردید، آن آهنگ را از لحاظ شکل مطالعه نکنید تا بگویید حرام است یا حلال است؛ بلکه آهنگ را به لحاظ محتوا مطالعه کنید. یعنی غنا یک امر محتوایی است، نه یک امر قالبی.(در دیدار اعضای واحد فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی - ٢۶/١١/١٣۶٠). *... آن چیزی که در اسلام حرام است، غناست نه موسیقی. موسیقی هر آهنگ و صدایی است که از حنجره یا از وسیلهای، به یک شکل حساب شده بیرون میآید. اما آن چیزی که حرام است، نوع خاصی از موسیقی است که غنا باشد. علت اینکه نظرات (در باب موسیقی)، مختلف است این است که در مورد غنا، ما آیات و روایات صریحی که مشخص کند غنا چگونه چیزی است نداریم؛ لذا استنباط فقهی از غنا متفاوت است. غنا آن چیزی است که مخصوص مجالس لهو باشد. (صحبت پس از اجرای برنامه سرود خوانی در استانداری شیراز - ٧/٩/١٣۶۶). * آنچه مطرح است، این است که از قول امام (خمینی) نقل شد: ایشان در مورد بعضی از آهنگهایی که حتی با ساز همراه بود فرمودند این مقدار اشکالی ندارد ... چنین استنباط کردیم که نظر امام بر این است که ساز به طور مطلق حرام نیست و ترانه هم همین طور. یعنی ترانهای که محتوای درستی دارد و با یک ساز ملایمی همراه است، این اشکالی ندارد. اما اگر یک ساز جلفی بود و محتوای نادرستی هم داشت، هر کدامش موجب حرمت میشود (در دیدار اعضای واحد فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی - ٢۶/١١/١٣۶٠).اب و اتش
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۳ساعت ۴:۵۸ ب.ظ  توسط .........
|
![]() روزی عشق، صبر و گذشت گرد هم آمده بودند. هر کدام شروع کردند از محسنات خود سخن گفتن، هر یکی سعی می کرد خود را مهمتر از دیگری جلوه دهد، نزاع بین آنها در گرفت… عشق می گفت: “بدون من صبر و گذشت معنایی ندارد، من هستم که به تمام هستی هویت می بخشم” صبر پاسخ داد: “اگر نیروی من نبود ، هیچ انسانی توان تحمل این همه مصائب و مشکلات مختلف را در زندگی نداشت” گذشت به سخن آمد: “ولی این من هستم که باعث شده ام انسانها با تمام اختلاف هایشان با یکدیگر کنار بیایند و گر نه هر کس از دیگری فرار می کرد” خداوند فرمود: “حال که اینگونه بین شما اختلاف افتاده است، من با هر سه شما یک نیروی عظیم و واحدی خواهم ساخت و بر هر قلبی که محبت من در آن جای داشته باشد فرو می فرستم تا توسط شما سه موهبت، به اوج قله انسانیت و بندگی نائل گردد”
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۶ساعت ۷:۶ ب.ظ  توسط .........
|
درسهاي زندگي :
در 15 سالگي آموختم كه مادران از همه بهتر مي دانند ، و گاهي اوقات پدران هم .
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۳ساعت ۱۰:۲۰ ب.ظ  توسط .........
|
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۳۱ساعت ۱۲:۴۰ ب.ظ  توسط .........
|
رمضان، از سالهای دور تاکنون، در فرهنگ مردم از جایگاهی ممتاز برخوردار بوده و همواره آیینهای ویژه ای در ارتباط با این ماه، در میان مردم کشورهای اسلامی به اجرا درآمده است. به انگیزه حلول ماه مبارک رمضان و آغاز ماه تزکیه روح و جان، مطلبی آماده شده که به مناسبتها و آداب و رسوم رمضان در فرهنگ مردم میپردازد.
از نیمه شعبان جنب و جوش خاصی برای به پیشواز رفتن ماه رمضان در میان مردم نواحی مختلف کشور مشاهده میشود و مسلمانان برای انجام فرایض دینی این ماه آماده میشوند، از جمله میتوان به این موارد اشاره داشت: خانه تکانی قبل از فرارسیدن این ماه، مردم نواحی گوناگون ایران، به زدودن آلودگی از چهره خانه و محله خویش میپردازند، درواقع با نظافت و خانه تکانی به پیشواز بهار قرآن میروند تا بتوانند با فراغت و آسودگی خیال به انجام تکالیف دینی خویش بپردازند. پاکیزگی تنها به محیط خانه محدود نگشته و پیر و جوان با طیب خاطر در نظافت اماکن عمومی محله خود مشارکت میکنند و مساجد و تکایا را جهت برگزاری مراسم گوناگون ماه رمضان آماده میسازند. در شهرستان کازرون نیز، خادمین مساجد، مسجد را آب و جارو کرده و زیلوهای داخل شبستان را میتکانند و ظروف و وسایل آبدارخانه را شست و شوی میدهند. در امر نظافت شخصی نیز، همگان اهتمام میکنند به طوری که چند روز قبل از ماه رمضان، حمامهای عمومی شلوغ تر از هر موقع دیگر میگردد و درواقع خود را طاهر می کنند. از دیگر پیرایشها و آرایشهای این ماه، حنا بستن و خضاب کردن بود. تهیه مایحتاج رمضان در گذشته، تهیه مایحتاج ماه مبارک رمضان با جدیت تمام انجام میگرفت، زیرا در این ماه کسب و کار تقریباً متوقف میشود و مردم بیشتر از هر کاری به عبادت میپردازند و لازم بود که مردم مایحتاج خود را قبل از ماه مبارک تهیه کنند تا بتوانند با آسودگی در مجالس ویژه این ماه شرکت نمایند. در قدیم، برای تهیه گوشت مورد نیاز نیز تمهیداتی میکردند، از جمله اینکه در فراهان اراک هر سال گوسفند پرواری میکشتند و گوشت آن را به طرق مختلف نگهداری میکردند. به این شکل که یا گوشت را قورمه میکردند و یا به وسیله طناب و چوب از سقف اتاق و یا انباری میآویختند که به این نوع گوشت شوشو میگفتند. بریدن رشته برای آش و تهیه نشاسته برنج نیز از طرق تهیه مایحتاج ماه رمضان بود. زنان کازرونی از مقدار زیادی آرد، نان تنک میپختند و در ناندان یا کرچدان (ظرف استوانه ای سرپوش دار که از شاخههای درخت بید یا درخت بادام کوهی بافته میشود) نگهداری میکردند. کلوخ اندازان در گذشته یک روز قبل از ماه رمضان، مراسم کلوخ اندازان انجام میگرفت. در این روز مردم هر شهر یا روستا به گردشگاههای اطراف شهر یا روستای خویش میرفتند و انواع خوراکها و غذاها به همراه خود میبردند و ضمن دور هم نشستن به تفریح و بازی میپرداختند و این روز را با خرمی و شادی به پایان میرساندند. در این مناسک به نوعی افراد روح و جسم خود را آماده میکردند، زیرا علاوه بر تفریح و شادمانی که باعث تقویت روحیه افراد میشد، غذاهایی هم که در این روز تناول میشد، از انرژی برخوردار بود. از جمله این که در یزد، شولی که نوعی آش است و انواع مختلف دارد، پخته میشد. مثل شولی عدس، شولی باقلا، شولی شلغم و از دیگر خوراکیهای یزدیها در این روز آش رشته و حلوای برنج، شله زرد و پالوده یزدی است. در قزوین کلوخ اندازان را گل خندانی و در بردسیر کرمان روز سنگ اندازان میگویند و مانند دیگر نقاط ایران به گردش و تفریح میروند و روز را با تعریف قصه و سرگذشت و انجام بازی سپری میکنند. تشخیص وقت سحر از قدیم الایام، برای بیدار شدن در سحرهای ماه مبارک رمضان و تشخیص وقت دقیق سحر و انجام اعمال مخصوص از وسایل و روشهای گوناگونی استفاده میکردند. بعضی از این روشها امروزه نیز متداول و برخی منسوخ شده اند. از جمله شناختن ستارگان و محل و جای آنها در آسمان، بانگ خروس، روشن کردن چراغهایی در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد، صدای نقاره و طبل و شیپور، صدای مناجات از گلدستههای مساجد، جار کشیدن در کوچهها، صدای بوق حمامها، کوبیدن دیوار همسایه و غیره از روشهای پیشین بوده و امروزه مردم به وسیله زنگ تلفن و ساعت شماطه دار و رادیو و تلویزیون متوجه زمان دقیق سحر میشوند. سحری روزه گیران برای به جا آوردن اعمال سحر و خوردن سحری معمولاً ساعت یا ساعاتی قبل از اذان و با شنیدن صدای مناجات، توپ سحر و یا زنگ ساعت بیدار میشوند و بعد از وضو گرفتن و خواندن دعاهای سحر نیت میکنند برای وضوگرفتن و خواندن دعاهای سحر و سپس شروع به خوردن سحری میکنند که معمولاً غذاهای گرم و پختنی است که در اغلب موارد همراه با برنج است. در سحرها، خانوادههای کازرونی بچههای پنج و شش ساله خود را نیز بیدار میکنند تا به بیدار شدن در سحرها و سحرخیزی و روزه گرفتن عادت کنند. روزه گیران بعد از صرف سحری و چای و قلیان کشیدن، نیت روزه میکنند. تا چند دقیقه قبل از اذان صبح هر چه میخواهند تناول میکنند و پیش از اذان دهان و دست خود را پاک و تمیز میشویند، تا نماز صبح را به جای آورند. مراسم ویژه ماه رمضان از جمله مراسمی که به ویژه در ماه رمضان انجام میگیرد میتوان به مجلس زنانه ختم قرآن که برای شادی روح اموات است و مجلس مردانه ختم قرآن که اغلب در مساجد بعد از نماز صبح یا ظهر و یا عشاء است، اشاره داشت. شب نشینی یکی از مراسمی که در گذشته رونق بیشتری داشت و امروزه کم و بیش اجرا میشود، دیدار از دوستان و آشنایان بعد از افطار است. در این مجالس افراد فامیل و یا دوستان دور هم جمع میشوند و ضمن تناول شب چره با خواندن ابیاتی از دیوان سعدی یا حافظ و یا داستان گویی و اجرای بازی به شب نشینی میپردازند. از جمله در روستای لهران طالقان صاحبخانه با تنقلات یا شب چروز از مهمانان پذیرایی میکند و با بازی شبیه گل یا پوچ آنها را سرگرم میکند و اگر فصل زمستان باشد، همگی دور کرسی مینشینند و از گرمای مطبوع آن لذت میبرند. افطار همچون زمان سحر، موقع افطار به شیوههای گوناگون تعیین میشود که تقریباً مشابه شیوههای تعیین سحر است. زنها پیش از افطار، مشغول آماده کردن افطاری میشوند و وسایل آب گرم و چای و قلیان را هم آماده میکنند. بر سر سفره افطار دعاهای مخصوص افطار خوانده میشود و با نوشیدن مقداری آب داغ و یا خرما و نان جو روزه خود را میگشایند. بعضی ها هم با قنداغ یا نبات داغ افطار میکنند. افطاری معمولاً خوراکیهای حاضری مثل نان و پنیر و سبزی یا هندوانه و خربزه و امثال اینها که پختنی نیست میباشد و سحرها بیشتر پختنی و غذای گرم مثل چلو و خورش یا پلو و خورش و غیره است. زنان در هر عصر ماه رمضان، چند قرص نان میپختند و در تابستان نیز خوردن شربت، هندوانه و خربزه هنگام افطار در اغلب خانوادههای ایرانی انجام میگرفت. سرگرمیهای ماه رمضان از جمله رسوم جالب که در اکثر نقاط با کمی اختلاف در نام و شیوه اجرا انجام میشود، این است که عدهای از جوانان رهبری برای خود برمیگزینند و در محل معینی جمع میشوند و به سراغ تک تک خانههای محل میروند و از خانهها پول و خوراکی جمع آوری میکنند و آن را به فردی که صندوقدار گروه است میدهند. این رسم با رفتن به در خانه افراد و خواندن شعر انجام میگیرد، از جمله رسوم هومبابایی در کاشان است که بچهها و جوانان میخوانند: میدان دار: امشب شب نیمه است که ما میهمانیم از ما حرجی نیست که ما طفلانیم بشقاب را پر از کلوچه و حلوا کن بردار و بیار به دامن ماها کن جواب بچهها: هومبابا، هومبابا هومبابا، هومبابا هومبابا، هومبابا هومبابا، هومبابا این اشعار را میدان دار میخواند و بچهها جواب میدهند. اگر در این موقع صاحبخانه چیز دندان گیری به بچهها بدهد که او را دعا میکنند وگرنه شعر دیگری میخوانند و آن قدر ادامه میدهند تا صاحبخانه چیزی بدهد وگرنه با شعر گونه ای دیگر او را خدمت میکنند و به سراغ خانه دیگری میروند. رسمیمشابه این به نام الم ترانی در ساوه و الله رمضانی در خراسان و یزد انجام میگیرد. بچهها و جوانان بعد از جمع آوری خوراکی و پول، آنچه را به دست آورده اند، بین خود تقسیم میکنند و به خانههایشان بازمیگردند. اجرای این رسم تقریباً تا نیمههای شب طول میکشد. علاوه بر اینها، انواع بازیها در نقاط مختلف اجرا میشود و در قهوه خانهها، مرشدها به سخنوری میپردازند و مردم را سرگرم میسازند. آنچه میتوان در مجموع از این آداب و رسوم نتیجه گرفت و از آن به عنوان کارکردهای اجتماعی ماه رمضان نام برد، این موارد است: * نظم بخشی به رفتار افراد * تقویت روحیه همکاری و ایجاد زمینههای وحدت بخش * رفع کدورت از میان افراد از طریق مراسم آشتی کنان که توسط ریش سفیدان انجام میگیرد و به تحکیم اتحاد جمعی مدد میرساند.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۸ساعت ۱۱:۴۴ ب.ظ  توسط .........
|
اخیراً لوازم آرایش های جدید در قالب اسباب بازی دخترانه به شکل وسیعی در فروشگاه های اسباب بازی فروشی به فروش می رسد.
این لوازم آرایش با ترکیبات شیمیایی خاص خود به گونه ای ساخته شده که طعم و بوی دلچسبی داشته و مصرف دراز مدت آن برای کودکان مضر و خطرناک است و زندگی زنانه دهه سوم را برای دختر بچه های پنج و شش ساله شبیه سازی می کند. خبرنامه hspt به نقل ازکارشناسان خانواده میگوید : شبیه سازی جنسی زندگی بزرگسالان برای کودکان، فرایندی است که در طولانی مدت ارکان اخلاقی خانواده را سست خواهد کرد. بازی های کودکانه تأثیر روانی فراوانی در شکل دهی شخصیت کودکان داشته و این گونه لوازم سعی در بلوغ زودهنگام قوای جنسی دارد. پیش از این نسل سوم بازی های اول شخص همچون «سیمز» که به صورت کاملاً استراتژیک برای القای اهداف خاص از سوی کمپانی های یهودی با تلاش چندین هزار روان شناس تهیه شده بود به شکل وسیعی تبلیغ و به فروش رسید. این گونه بازی و اسباب بازی ها که عمدتاً برای سنین پائین ساخته می شود، تنها به جهت گسست روابط خانوادگی و نابودی حیا و اخلاق فردی و اجتماعی وارد زندگی کودکان می شود. این مسئله برخی از والدین آگاه را به شدت نگران کرده است و واکنش آنها را نسبت به بی توجهی مسئولین بر انگیخته است. این درحالی است که هنوز مشخص نیست این گونه کالاها توسط چه کسانی به ایران وارد می شود و با نظارت چه دستگاهی، به شکلی علنی و در سطحی وسیع به فروش می رسد.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۶ساعت ۵:۴۰ ب.ظ  توسط .........
|
اگر ثروتمند نیستی مهم نیست بسیاری از مردم ثروتمند نیستند
اگر سالم نیستی هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی میکنند اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی وجود دارد اگر جوان نیستی همه با چهره پیری مواجه میشوند اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم میتوان زندگی کرد اگر قدرت سیاسی و مقام نداری مشاغل مهم متعلق به محدودی از انسانهاست اما اگه عزت نفس نداری برو بمیر که هیچ چیز نداری
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۰ساعت ۱۲:۶ ق.ظ  توسط .........
|
![]() پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد. دست برد و از جیب کوچک جلیقهاش سکهای بیرون آورد. در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد میکند، منصرف شد!!!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۰۷ساعت ۱:۴۲ ق.ظ  توسط .........
|
دفن زبالههای خانگی، صنعتی و بیمارستانی کلانشهر تهران به صورت سنتی و غیراصولی در کهریزک موجب بروز یک فاجعه زیست محیطی شده است که نه تنها مردم منطقه، بلکه شهروندان تهرانی را نیز تهدید میکند.
کی میخواهد رسیدگی کند خدا میداند.
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() منبع: برنا
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۳/۱۹ساعت ۴:۱۶ ب.ظ  توسط .........
|
امشب ، آخرین شب مراسم هایی بود که هیئت ما(هیئت یا زهرا) به مناسبت شهادت بی بی گرفته بود.. مراسم تمام شد..!!! به همین زودی؟!!! از زود تمام شدنش ناراحت بودم . چرا رو نمی دونم؟. شاید یکی برای اینکه هنوز دلم آروم نگرفته و دوم برای اینکه هنوز خیلی دعا و حاجت داشتم که هنوز به سر انجام نرسیده بود. بگذریم..! داشتم با ناراحتی از درب هیئت خارج میشدم که یک دفعه یه تنه محکم بهم خورد، برگشتم که نگاه کنم ببینم کی بوده؟ گفت : التماس دعا (شاگردم بود) ....... از ته دل گفتم : محتاج دعا و دوباره به همون هپروت و ناراحتی که از تموم شدن هیئت حاصل شده بود رفتم..... سوار ماشین شدم تا به سمت خونه بیام!.!. حواسم به هیچ چیز نبود . اینقدر ناراحت بودم که حتی حواسم به رانندگی هم جمع نبود. صدای بوق ماشینها که پشت چراغ منتظر حرکت من بودند من رو از اون حال و هوا خارج کرد.. که ایکاش نمی کرد.؟! حرکت کردم ... با سرعت پایین...... یه دفعه دیدم که چند تا ماشین با بوق ممتد دارند از کنارم رد میشن . به هوای اینکه که بوق اونها از تعلل من در حرکت حاصل شده ازشون عذر خواهی کردم ولی دیدم که بوقها ادامه داره و ریتم پیدا کرد.... اره کاروان عروسی بود .....!!! اول تعجب بود که منو در بر گرفت ولی پشت سرش شک بود که من رو تو خودش غرق کرد. شکم این بود که مگه من از هیئت عزاداری بی بی بیرون نیومدم؟. از اینکه نکنه ما تو روز جشن عزاداری گرفتیم؟ و.............. تو همین حین بود که کاروان دوم و سوم هم از جلو وکنارم عبور کرد .... تازه فهمیدم که تو این شهر ، شاید هرکی ساز خودش رو میزنه. یکی تو فکر عزای بی بی و یکی هم تو فکر عروسی و بزن و برقص...!! متاسف شدم از اینکه تو این شهر زندگی میکنم؟! متاسف شدم از انسان بودن؟! متاسف شم از بی قیدی :( به قول اون نویسنده بزرگ که میگه : بی قیدی هم قیدی است و چه بد قیدی) و واقعا باید بگم که : چه بد قیدی؟!! قید بی قیدی ، قید بی دینی،قید ..... از عصبانیت قاطی کردم ، بد جور...... اخه معلومه کدوم سمت میریم؟ این قدر برای سیاست و چیزهای دیگه وقت گذاشتیم که دین، داره از دست میره.... اقایان وارد بشید، به جای شعار عمل کنید ....! نگذارید این بی قیدی تو مملکت رشد کنه تا شاهد دیدن این کاروانها تو این جور ایامی باشیم... مسئولینی که حرص میز داره خفه تون میکنه .بابا به قران اینجا ایرونه. به خدا قسم برای حفظ دین و این خاک وبوم خونها ریخته شده. بابا اینجا مرکز تشیع جهانه. تو رو خدا کمک کنید.... بی بی غریبه یاهو
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۳۰ساعت ۱:۱۶ ق.ظ  توسط .........
|
|