بسم رب الشهدا

باسلام خدمت تمامی خوانندگان و نویسندگان این وبلاگ

بنده ی حقیر از تمامی دوستان عزیزی که مداحی های بنده ی حقیر رو دانلود کرده اند خواستارم

که اعلام کنند بین این چند مداحی کدامشان را میپسندند.(لطفا نام مداحی را در کامنت های خود ذکر کنید)

منتظر نظر هاتون هستم.

 

 

روز شمار محرم:۱۵ روز

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۲/۰۷/۳۰ساعت ۳:۳۹ ق.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  | 
هر چی دارم ازم بگیر کربلایی کن....

 
امروز برای دوستان عزیزم مداحی باز هواییم کن رو برای دانلود آماده کردم.امیدوارم دانلود کنید و استفاده کنید.

اگه توستید حتما دانلودش کنید.
برای دانلود از لینک زیر استفاده کنید.

 حجم فابل:۱.۴۸مگابایت

 

دانلود کنید

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۲/۰۷/۲۶ساعت ۹:۳۸ ق.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  | 

از دوری کربلاست که پریشان حالم                                         حال من دیوانه خندیدن هم دارد

امروز براتون یه دونه شور آروم و بسیار زیبا براي دانلود آماده كردم تا ازش استفاده كنيد..

یه شور احساسی و آرومه که سبک خوبی هم داره.

برای دانلود از لینک زیر استفاده کنید

حجم  فایل:۱.۶۹مگابایت

 

 

دانـــلــــود کـــنــیـــد

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۲۴ساعت ۱۲:۴۴ ب.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  | 
اعوذ بالله من الکرب و البلا

 

 

بسم رب الحسین

 

 

 

می آید ای دل منزل به منزل از دل صحرا کاروان دل

 

 

                                                         کاروان آرام قدری آهسته ناقه ی زینب مانده اندر گل

 

 

اشک دختر ها آه مادر ها سوز خواهر ها خود گواه است

 

                                               

                                                          کاروان گل با دوصد بلبل عازم به سوی قتلگاه است

 

 

روز شمار محرم:۲۱ روز تا محرم...

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۲۴ساعت ۱۲:۲۸ ب.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

بازی گرگم و بره می برم!

  نام بازی: گرگم و بره می برم
 نام محلی: گرگم و بره می برم
 اهداف کلی: سرعت در انجام عمل ها و عکس العمل ها، رشد جسمانی و اجتماعی
 اهداف جزیی: پیروی از حرکت سرگروه، آشنایی با مفاهیم ستون، ترتیب، انضباط
 تعداد بازیکن: 8 الی 15 نفر
سن بازیکنان: 7 الی 12 ساله
ابزار لازم: ندارد
 محوطه بازی: مکانی مانند حیاط مدرسه
 شرح بازی:
 ابتدا بازیکنان، دور هم جمع شده و از میان خود یکی را به عنوان گرگ و یکی را به عنوان گوسفند تعیین می کنند. بقیه به عنوان بره پشت سر گوسفند، در حالی که دو دستی از کمر یکدیگر گرفته اند، تشکیل یک ستون مرتب را می دهند. گرگ در مقابل گوسفند، به طور روبرو، ایستاده است. بازی با خواندن عبارت زیر، تؤام با انجام حرکات موزون مربوط به عبارت اجرا می شود.
بره ها: ننه من گرسنمه (هماهنگ و همصدا)
گوسفند: صدا نکن، گرگ اومده (با حالت هیس!)
گرگ: گرگم و بره می برم (با دستهای باز)
گوسفند: تا جون دارم نمیذارم (با زدن دست بر سینه)
گرگ: چنگال من تیزتره (با پنجه کردن دست ها)
گوسفند: دنبه ی من لذیذتره (با لرزاندن دستها)
گرگ: بابام میگه دنبه بیار (با اشاره به پشت)
گوسفند: دنبه ندم چی می کنی؟ (با دستهای گره کرده؟)
گرگ: خورد و خمیرت می کنم دنبه به جونت می کنم....
جست و خیز کنان جواب می دهد و حمله را شروع می کند، در این حال گوسفند جان خود و بره هایش را در خطر می بیند، دستهایش را به شکل صلیب باز کرده و با حرکت به چپ و راست که عنوان دفاع را دارد، بدون اینکه گرگ را بگیرد از بره هایش محافظت می کند و می گوید: خونه ی خاله کدوم وره؟
و همچنین تمامی بره ها برای حفظ ردیف ستون به تبعیت از او، در حالی که پشتا پشت به این سوی و آن سوی می روند جواب می دهند؛ خونه ی خاله از این وره، از این وره و از اون وره ... از اون وره ... و گرگ همچنان سعی در گرفتن لااقل یکی از بره ها دارد، و مشخص است بره ای که تنبلی کند و از ستون خارج شود، با لمس دست گرگ، به دام می افتد و اسیر می شود و در کنار محوطه بازی را تماشا می کند، دوباره بازی با عبارت: ننه من گرسنمه شروع و تا اسیر شدن یکی از بره ها ادامه می یابد و همین طور بازی تکرار می شود تا تمامی بره ها اسیر شوند و یک دور بازی تمام شود، در دور بعدی جای و نقش گرگ و گوسفند عوض می شود.
 نکات: در بعضی مناطق، اجرای این بازی به اشکال متفاوت صورت می گیرد، مثلاً در مراغه بدین گونه است که گرگ فقط نفر آخر ستون را می تواند با دست لمس کند و بعد جای و نقش او و گرگ و گوسفند عوض می شود و یا در جایی دیگر، بره ای که اسیر شد، دوشادوش گرگ در شکار بره فعالیت می کند و خیلی موارد دیگر که گاهی با توجه به اقلیم های متفاوت، اشعار مختلف نیز سروده شده است.
نتیجه بازی: این بازی کودکان را در مقابل دشمن مشترک، متحد ساخته و نقش والدین را در حراست و امنیت خانه و خانواده، به کودکان یاد می دهد.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۷ساعت ۷:۴۴ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می‌گشتم

که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر.

اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت می‌دونی که بابا نون لواش دوست نداره.
گفتم صف سنگگ شلوغه. اگه نون می‌خواهید لواش می‌خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر، قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت بس کن تنبلی نکن مامان حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم. دیروز هم کلی برای خرید بیرون از خونه علاف شده بودم. داد زدم من اصلا نونوایی نمیرم. هر کاری می‌خوای بکن!

داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم. هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد.

سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می‌کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می‌اومدم تصادف شده بود. مردم می‌گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
گفتم نفهمیدی کی بود؟

گفت من اصلا جلو نرفتم.
دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم. فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و بعید بود مامان اونجا رفته باشه هر طوری بود تا اونجا رفتم، وقتی رسیدم، نونوایی تعطیل بود. تازه یادم افتاد که اول برج‌ها این نونوایی تعطیله. دلم نمی‌خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می‌گفت به مامان ربط داره. اما انگار چاره‌ای نبود. به خونه برگشتم تا از خواهرم محل تصادف رو دقیق‌تر بپرسم.
دیگه دل تو دلم نبود. با یک عالمه غصه و نگرانی توی راه به مهربونی‌ها و فداکاری‌های مامانم فکر می‌کردم و از شدت حسرت که چرا به حرفش گوش نکردم می‌سوختم. هزار بار با خودم قرار گذاشتم که دیگه این اشتباه رو تکرار نکنم و همیشه به حرف مامانم گوش بدم وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و با تمام نگرانی که داشتم یک زنگ کشدار زدم. منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که داد زد بلد نیستی درست زنگ بزنی …..؟

تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه …..

یه نقس عمیق کشیدم و گفتم الهی شکر

و با خودم گفتم قول‌هایی که به خودت دادی یادت نره ….

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۷ساعت ۶:۵۷ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب چه شبیست

شب مرادست امشب.........

ازدواج مولای متقیان امام علی (ع)باحضرت فاطمه ی زهرا(س)رابه همه ی شیعیان تبریک میگیم.

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۴ساعت ۷:۰ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

خیلی دلم برامحرم تنگ شده

مخصوصا شب هفتم محرم

یک روضه گذاشتم ازحاج محمودکریمی شب هفتم محرم (شب حضرت علی اصغر(ع))

شب هفتم محرم 91_ حاج محمودکریمی

دانلودکنین ومنو هم دعاکنین

حجمش یه مقدارزیاده لطفاوخواهشاصبورباشیدتادانلودبشه به حجمش می ارزه

حاج محمودآقای کریمی وهم دعاکنین که هرسال محرم باسوزوحال فراوون تری برای سینه زنای سیدالشهدامداحی وبرای خودسیدالشهدانوکری کنند.

التماس دعا

بی ربط:خدایارفیقای بامعرفتوحفظ کن رفیقای بی معرفتم..... دوسشون داریم.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۸ساعت ۶:۴۲ ب.ظ  توسط .........  | 
بسم رب الحسین

 

امروز هم براتون یه نوحه واحد به نام اگه هیئتی شدم دعوت مادرته...

 

 رو برای دانلود آماده کردم.انشاالله دانلود کنید و استفاده کنید و ما رو هم دعا کنید

 

حجم فایل:۲.۱۸مگابایت

 

(نظر یادتون نره)

 

برای دانلود از لینک زیر استفاده کنید.

 

 

 

دانـــلـــود کــنــیــد

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۶ساعت ۱۲:۳۶ ق.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  | 
بسم رب الحسین

 

امروز براتون یه نوحه واحدبه نام دلـم شبـیـه سـنـگ و دل تـو یـه شـیـشه...

 

که دو روز پیش اجرا شده رو رو برای دانلود آماده کردم

 

انشاالله دانلود کنید و استفاده کنید

 

و ما رو هم دعا کنید

 

حجم فایل:۲.۷۳مگابایت

 

(نظر یادتون نره)

 

برای دانلود از لینک زیر استفاده کنید.

 

 

 

دانــلــود کـنــیــد

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۴ساعت ۱۲:۱۷ ب.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  | 


برچسب‌ها: شهدا
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۳ساعت ۴:۳ ب.ظ  توسط امیرمحمدابراهیمی(ذاکراهل بیت)  |