بسم الله الرحمن الرحیم دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب میگشتم که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت میدونی که بابا نون لواش دوست نداره. داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم. هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد میکرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده بود. مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفت من اصلا جلو نرفتم. تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه ….. یه نقس عمیق کشیدم و گفتم الهی شکر و با خودم گفتم قولهایی که به خودت دادی یادت نره ….
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۷ساعت ۶:۵۷ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم الغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا معنیش این میشه که ای خدا ببخش گناهانی راکه ازبالارفتن دعای من جلوگیری میکنند و یا دعای من رادرخودحبس وزندانی کرده است. واین یعنی اینکه گناهان ما باعث شده تامهمترین دعای مابه دست خدانرسد: اللهم عجل لولیک الفرج تقصیر ماست غیبت طولانی شما....... شایددرماه رمضان به خودمون بیایم ولی رمضان که برود ...... دعاهایمان بازپشت میله های گناه گیرخواهندکرد...... بیایم وازخودمون بگذریم ودعاهایمان رانجات بدیم ولی اگرقادربه این کارنبودیم دست به دامن خداشویم که اونجات دهنده ی مهربان است نگران وسیلش نباشید آخه ان الحسین مصباح الهدی وصفینة النجاة ولی ما بایدبخوایم تانجاتمون بدن..... شایدالغوث باعث العجلی شوددرهمین ساعت. والسلام کمی بی ربط:خدامربیان واستادان خوب وبااخلاص وبامعرفت رو برامون حفظ کنه. اجرشون باسیدالشهدا(ع)
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۲/۰۴/۲۸ساعت ۴:۰ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم سوال چرابه محض شنیدن نام امام زمان(عج)ازجابلندمیشویم واحترام میگذاریم؟ جواب سوالتون درادامه ی مطلب میباشد ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۰۸ساعت ۱۱:۲۲ ق.ظ  توسط .........
|
(بسم الله الرحمن الرحیم) رسول خدا فرمود: کسی که به نیت پدر ومادرش حج انجام دهد یا بدهکاری آنهارا به پردازد خداونداو رادر روز قیامت بانیکان بر میانگیزد.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۳۰ساعت ۸:۳۳ ب.ظ  توسط علی بهارمست
|
(بسم الله الرحمن الرحیم) پیام بر خدا (ص) فرمود : هر فرزند نیکو کار ی که به مهربانی به پدر ومادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثوابیک حج کامل مقبول باو داده می شود سوال کردند حتی اگر رو زی صد مر تبه به آنها نگاه کند ؟ فرمود :آری خداوند بزرگ تر و پاکتر است .
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۳۰ساعت ۸:۲۳ ب.ظ  توسط علی بهارمست
|
بسم الله الرحمن الرحیم امام صادق (ع)فرمود : بر ترین کار ها عبارتست :
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۳۰ساعت ۷:۵۹ ب.ظ  توسط علی بهارمست
|
بسم الله الرحمن الرحیم حدیث امام صادق(ص) می فرماید: دو رکعت نماز با بوی خوش گزارده شود بهتراز هفتادرکعت نمازبا بوی ناخوش است سعی کنید همیشه با بوی خوش سر نماز بروید.
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۲۸ساعت ۱۱:۱۸ ق.ظ  توسط سید محمد رضا نهضت
|
دستهایتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشویید چرا که فقر را میبرد و بر عمر می افزاید
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۷ساعت ۷:۰ ب.ظ  توسط متین فروغی
|
بسم الله الرحمن الرحیم ثم استوی الی السماء وهی دخان سپس به افرینش اسمان پرداخت در حالی که به صورت دود بود زمین مادر دوم ماست.وقتی کاری انجام میدهیم ایا به این فکر می کنیم که به نفع یا ضرر کره زمین است؟ زمین نعمت خداوند است که از ان به درستی باید استفاده کنیم دود خودرو ها گاز های گلخانه ای و....... باعث ازاد شدن دی اکسید کربن می شود و همین امر باعث گرم شدن زمین می شود. گرم شدن زمین یخ های قطب جنوب را ذوب می کند و کره زمین به یک کره ابی تبدیل می شود به طوری که قله اورست به زیر اب می رود .به جز این به وجود امدن باران اسیدی وسوراخ شدن لایه ازون می شود که باعث نابودی همه چیز می شود. این تازه بخشی از نابودی کره زمین به دست انسان است.اگر خداوند در روز قیامت از ما وبنده های دیگرش بپرسد که از نعمت های من چگونه استفاده کردید چه جوابی به خداوند بدهیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۷ساعت ۱۰:۱۷ ق.ظ  توسط محمدمهدی محمد صالحی
|
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۶ساعت ۹:۵۲ ب.ظ  توسط سجادرادفر
|
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۵ساعت ۸:۲۹ ب.ظ  توسط سجادرادفر
|
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۴ساعت ۳:۴۳ ب.ظ  توسط متین فروغی
|
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۴ساعت ۳:۲۲ ب.ظ  توسط متین فروغی
|
روزی زنی را نزد حجاج آوردند که قبیله او سرکشی کرده بود. حجاج به او گفت: ای زن! آیه ای مناسب بخوان تا تو را ببخشم. زن این جملات را خواند: «أِذَا جَاءَ نَصْرُاللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَیتَ النَّاسَ یخْرُجُونَ مِنْ دِینِ اللَّهِ اَفْوَاجاً.» حجاج گفت: وای بر تو! اشتباه گفتی؛ بلکه «یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ» درست است. زن گفت: ای حجاج! «دَخَلُوا وَ اَنْتَ تُخْرِجُهُمْ؛ یعنی آنها داخل در دین خدا شدند و تو آنها را خارج می کنی
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۳ساعت ۴:۴۴ ب.ظ  توسط سهیل کرد بچه
|
بسم الله الرحمن الرحیم *نگاه پدر ادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۳ساعت ۲:۶ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم رسول اکرم(ص)می فرمایند: بوی دخترم فاطمه،بوی گل سرخ است.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۲ساعت ۷:۲۲ ب.ظ  توسط سید محمد رضا نهضت
|
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی (ع) می فرمایند: امانت داری روزی می آورد وخیانت درامانت فقر امام علی (ع) می فرمایند: شخص به ستوه آمده ورنجیده را امین مشمار
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۲ساعت ۵:۵۸ ب.ظ  توسط علی بهارمست
|
بسم الله الرحمن الرحیم رسول اکرم (ص)می فرمایند: امت من تاهنگامیکه یک دیگر رادوست بدارند به یک دیگرهدیه دهند وامانت داری کنند درخیروخوبی خواهند بود با نظرات خود مارا همراهی کنید
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۲۱ساعت ۱:۱۳ ب.ظ  توسط علی بهارمست
|
پیامبر اكرم(ص) درباره ي احترام به پدر و مادر مي فرمايند: پیامبر اكرم(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمودند: «لعن الله والدین حملا ولد هما علی عقوقها». خدا لعنت كند پدر و مادری كه آنچنان رفتار كنند كه فرزندانشان را به قطع رابطه مجبور سازند.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۷/۱۵ساعت ۶:۳۴ ب.ظ  توسط سجادرادفر
|
احسان و نيكي به والدين
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۷/۱۵ساعت ۶:۲۷ ب.ظ  توسط سجادرادفر
|
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۲/۲۹ساعت ۱۰:۵۶ ق.ظ  توسط کربلایی
|
بسم الله الرحمن الرحیم صداقت و راستی از خصوصیات عالی اخلاق انسانی است که در آموزه های اسلامی از زمینه های اساسی ارجمندی و نیک بختی انسان شناخته شده است. پیشوای صادقان و مولای متقیّان، صداقت را ارجمندترین و والاترین صفت،(2) معرّفی کرده و از راستگویی به عنوان اساس هر نوع اصلاحِ فردی و اجتماعی نام برده است: اَلصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شَیْ ءٍ.(3)
در مقابل، کذب و دروغگویی را ریشه همه فسادها و سرچشمه همه تباهی ها دانسته است: اَلْکِذْبُ فَسادُ کُلِّ شَیْ ءٍ.(4)
بنابراین اگر همه فعالیت ها و اقدامات انسان بر صدق و راستی بنا نهاده شود و از هرگونه ناراستی پیراسته باشد، زمینه های نیک بختی و گران قدری برای او فراهم می گردد؛ چنان که گشوده شدن دریچه های سعادت و بهروزی به سوی جامعه بشری، جز با استوار کردن پایه صداقت میّسر نمی شود. به همین جهت حق تعالی مؤمنان را در کنار فراخوانی به تقوا، به همراهی با صادقان نیز فرمان می دهد: یا اَیّها الَّذینَ آمَنوا اِتَّقوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الْصّادِقِینَ.(5)
مقصود از صادقان در این آیه شریفه کسانی اند که در اندیشه و پندار و گفتار و کردار و در نهان و آشکارِ وجودشان ذره ای دروغ و ناراستی راه ندارد و وجودشان سراسر صدق و راستی است. امام علی(ع)؛ حقیقتِ صدق و پیشوای راستیدر اهمیت عنصر صدق و راستی همین بس که راز عروج پیشوای سالکان کوی مجد و کرامت انسانی و عامل صعود راهنمای دیار عزّت و سربلندی به بالاترین قله های عظمت و ارجمندی را در همین عنصر باید جست. قندوزی در ینابیع المودّه می گوید: روزی سلمان فارسی به حضرت رسول اکرم(ص) عرض کرد آیا آیه «یا اَیّها الَّذینَ آمَنوا اتّقُوا اللّه و کُونوا مَعَ الصّادقینَ» مربوط به همه است یا مخصوص عده ای است.پیامبر(ص) پاسخ داد: امر و دستور آیه متوجه همه مؤمنان است؛ اما مقصود از صادقان تنها برادرم علی(ع) و اوصیای من پس از او تا روز قیامت می باشند.(6) (7)
وَکُونُوا مَعَ الْصادِقِینَ» یعنی با علی بن ابیطالب(ع) باشید.(8)
کلید طلاییصداقت و راستگویی کلید طلایی گنج مقصود است که در دارالملک ایمان نهفته است و کسی بی آن، نه ره به سوی سرای ایمان می برد و نه به گنج پربهای دیانت و شریعت دست می یابد. پیشوای راستان، از راستی به عنوان پایه دین و ستون ایمان یاد می کند و می فرماید: اَلصِّدْقُ عِمادُ الاِسْلامِ وَ دَعامَةُ الایمانِ .(9)
چنان که خیمه بی عمود و سقف بی ستون فروریخته و غیرقابل استفاده است، انسانِ بی بهره از صداقت در دارالامن ایمان و در پناهگاه اسلام جایی و قراری ندارد و از سرای سلامت اسلام و امن ایمان بیرون است، و از نظر حیات دینی و روح ایمانی، مرده ای بیش نیست؛ چراکه ایمان تهی از صداقت، و اسلام منهای راستی در کلام امام علی(ع) بسان پیکر بی سر(10) است.
اَلْصِدْقُ نِجاةٌ وَ کَرَامَةٌ.(11)
صداقت؛ راز عظمت علی(ع)امام صادق(ع) به عبداللّه بن ابی یعفور فرمود: ... نظر کن به جهتی که علی(ع) نزد پیامبر اکرم(ص) از آن موقعیت ویژه و جایگاه عظیم برخوردار گردید و به آن جهت پای بند باش! پس تحقیقا علی(ع) به سبب راستگویی و امانت داری نزد پیامبر(ص) به آن مقام والا دست یافت.(12)
... وَ اِنَ اللّهَ اَعْطَی مُوسَی الْعَصَاءَ، وَ اِبْرَاهِیمَ بَرْدَ النّارِ، وَ عِیسَی اَلْکَلَمَاتِ یُحیِی بِهَا الْمَوتَی وَ اَعْطانَی هَذَا عَلیّا وَلِکُلّ نَبیٍّ آیةٌ وَهَذَا آیَةُ رَبِّی.. ادامه ی مطلب فراموش نشود...
ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۲۷ساعت ۱۲:۲۴ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد. سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد. اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟” صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟ آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است. پس به یاد داشته باش، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۱ساعت ۳:۱۳ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی (ع) از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه، و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعهای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی پیدا نکنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداکار، با گذشت، از عشق او همچون شعلههائی از خرمنی آتش سوزان و پر فروغاند، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار میشمارند و در دوستی او همه چیز را فراموش کردهاند. از مرگ علی سالیان بلکه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو میافکند و چشمها را به سوی خویش خیره میسازد. در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خدا پرستانی فداکار و بیطمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمتگزار خلق گرد محور وجودش چرخیدند که هر کدام تاریخچهای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان جمعیتهای زیادی به جرم دوستی او در سختترین شکنجهها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی کوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند. تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد. این جذبهها اختصاصی به عصری دون عصری ندارد. در تمام اعصار جلوههائی از آن جذبههای نیرومند میبینیم که سخت کارگر افتاده است. مردی است به نام ابن سکیت. از علما و بزرگان ادب عربی است و هنوز هم در ردیف صاحبنظران زبان عرب مانند سیبویه و دیگران نامش برده میشود. این مرد در دوران خلافت متوکل عباسی میزیسته - در حدود دویست سال بعد از شهادت علی - در دستگاه متوکل متهم بود که شیعه است اما چون بسیار فاضل و برجسته بود متوکل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد . یک روز که بچههای متوکل به حضورش آمدند و ابن سکیت هم حاضر بود و ظاهرا در آن روز امتحانی هم از آنها به عمل آمده بود و خوب از عهده برآمده بودند متوکل ضمن اظهار رضایت از ابن سکیت و شاید به خاطر سابقه ذهنی که از او داشت که شنیده بود تمایل به تشیع دارد، از ابن سکیت پرسید این دوتا (دو فرزندش) پیش تو محبوبترند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابن سکیت از این جمله و از این مقایسه سخت برآشفت. خونش به جوش آمد. با خود گفت کار این مرد مغرور به جائی رسیده است که فرزندان خود را با حسن و حسین مقایسه میکند! این تقصیر من است که تعلیم آنها را بر عهده گرفتهام. در جواب متوکل گفت: به خدا قسم قنبر غلام علی به مراتب از این دوتا و از پدرشان نزد من محبوتر است. متوکل فی المجلس دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت گردنش درآورند. تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را میشناسد که بیاختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کردهاند. این جاذبه را در کجا میتوان یافت؟ گمان نمیرود در جهان نظیری داشته باشد. علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود می پیچیدند. علی از صورت یک فرد بیرون است و به صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری علی شخصیت دو نیروئی است.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۰۹ساعت ۱۲:۶ ق.ظ  توسط .........
|
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۹ساعت ۱:۳۴ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم
بشر باید در ناحیه وجود خودش، در ناحیه روح خودش آزاد بشود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد. لهذا آزاد مرد واقعی جهان کیست؟ علی بن ابی طالب یا افرادی که از طراز امام علی علیه السلام و یا تربیت شده دبستان او باشند، چون اینها افرادی هستند که در درجه اول از اسارت نفس خودشان نجات پیدا کرده اند. علی (ع) می فرماید: «أقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمؤمنین - و کیف اظلم احدا لنفس یسرع الی البلی قفولها و یطول فی الثری حلولها؛ آیا خود را به این دلخوش دارم که گویند این امیرمومنان است- و چگونه بر کسی ستم کنم به خاطر نفسی که شتابان رو به پوسیدن می رود، و روزگاری دراز در زیر خاک می ماند؟» (نامه 45 و خطبه 224 نهج البلاغه). آنکس می تواند واقعا آزاد و آزادیبخش باشد که همیشه مانند علی است و یا لااقل پیرو اوست، از نفس خودش حساب بکشد، از روح خودش حساب بکشد. تنها در محراب عبادت دست به محاسن شریفش بگیرد و بگوید: «(یا دنیا) غری غیری؛ ای دنیا، دیگری را بفریب» (نهج البلاغه، حکمت 77)، ای زرد و سفید دنیا، ای طلا و نقره دنیا برو غیر علی را فریب بده، من تو را سه طلاقه کرده ام. آنکسی واقعا و نه از روی نفاق و دو رویی برای حقوق و آزادی مردم احترام قائل است که در دلش ، در ضمیرش، در وجدانش یک ندای آسمانی است و او را دعوت می کند. آنوقت شما می بینید که یک همچون کسی که آن تقوا را دارد، آن معنویت را دارد، آن خدا ترسی را دارد، وقتی که حاکم بر مردم می شود و مردم محکوم او هستند، چیزی را که احساس نمی کند همین حاکم و محکومی است. مردم روی سوابق ذهنی خودشان می خواهند از او حریم بگیرند می گوید حریم نگیرید، با من باشید. وقتی که برای جنگ صفین می رفت یا از آن بر می گشت به شهر انبار که الان یکی از شهرهای عراق است و از شهرهای قدیم ایران بوده است رسید. ایرانیان آنجا بودند، عده ای از کد خداها، دهدارها، بزرگان به استقبال خلیفه آمده بودند. به خیال خودشان علی (ع) را جانشین سلاطین ساسانی می دانستند. وقتی که به ایشان رسیدند، در جلوی مرکب امام شروع کردند به دویدن. علی (ع) صدایشان کرد، فرمود: چرا این کار را می کنید؟ گفتند: آقا! این یک احترامی است که ما به بزرگان خودمان، به سلاطین خودمان می گذاریم. امام (ع) فرمود، نه این کار را نکنید! این کار شما را پست و ذلیل می کند، شما را خوار می کند، چرا خودتان را در مقابل من که خلیفه تان هستم خوار و ذلیل می کنید؟ من هم مانند یکی از شما هستم، تازه شما با این کارتان به من خوبی نکردید، بلکه بدی کردید، با این کارتان ممکن است یکوقت خدای ناکرده غروری در من پیدا شود و واقعا خودم را برتر از شما حساب کنم. این را می گویند یک آزاد مرد، کسی که آزادی معنوی دارد، کسی که ندای قرآن را پذیرفته است، «الانعبد الاالله» جز خدا هیچ چیزی را، هیچ کسی را، هیچ قدرتی را، هیچ نیروئی را پرستش نکنیم، نه انسانی را، نه سنگی را، نه حجری را، نه مدری را، نه آسمان را، نه زمین را، نه هوای نفس را، نه خشم را، نه شهوت را، نه حرص و آزا را و نه جناه طلبی را، فقط خدا را بپرستیم. آنوقت او می تواند آزادی معنوی بدهد. طهور
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۱ساعت ۱۲:۴۷ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام بابودن فضاهای آلوده به گناه جامعه ی مجازی اینترنتی ومحیط بداجتماعی وبرداشت های غلط از روابط جنسی وبرای جلوگیری ازرواج فرهنگ اشتباه وآلوده ی غربگرایانه این مطلبروبرای شمادوستان برای اولین باردروبلاگم قراردادم که همه باهم طبق قوانین اثبات شده ی اسلامی پیش بریم ودرنتیجه طرزفکرغلط خودمان را درموردمسایل روابط جنسی درست کنیم وزندگی خودمان راتباه نکنیم تا به آینده ی شیرینی دست پیداکنیم.موارد ذکرشده همه زنجیروارآورده شده است این مطلب باید تمامش باهم خوانده شودچون اثبات های مختلف آورده شده است که درآخرنتیجه گیری میشود. کاوشها و کشفیات روانی در یک قرن اخیر ثابت کرد که سرکوبی غرائز و تمایلات و بالاخص غریزه جنسی، مضرات و ناراحتیهای فراوانی به بار می آورد، معلوم شد اصلی که مورد قبول شاید اکثریت مفکرین قدیم بود که هر اندازه غرائز و تمایلات طبیعی ضعیف تر نگهداشته شوند میدان برای غرائز و نیروهای عالیتر مخصوصا قوه عاقله بازتر و بی مانع تر می شود اساسی ندارد، غرائز سرکوب شده و ارضاء نشده، پنهان از شعور ظاهر، جریاناتی را طی می کنند که چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی فوق العاده برای بشر گران تمام می شود و برای اینکه تمایلات و غرائز طبیعی بهتر تحت حکومت عقل واقع شوند و آثار تخریبی به بار نیاورند باید تا حد امکان از سرکوب شدن و زخم خوردگی و ارضاء نشدن آنها جلوگیری کرد. سعی کنیم به جای گفتنokبگوییم باشد ماایرانی هستیم اسلامی هستیم واسلام دین کامل وپاکیست غرب،غرب است وعقیده ای غربی دارندکه خودشان هم بااین عقیده به مشکل خوردند.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۱ساعت ۱۲:۲۷ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم سید فضل الله راوندی در نوادر روایت کرده از امیرالمومنین (ع) که شخص نابینایی اذن خواست از حضرت فاطمه (س) که داخل خانه شود ، فاطمه (ع) خود را از او پنهان کرد ، پیغمبر خدا (ص) به فاطمه فرمود به چه سبب خود را پنهان کردی و حال آنکه این مرد نابینا نمی بیند تو را ، عرض کرد اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم ، اگر در پرده نباشم استشمام رایحه من می نماید. پس حضرت فرمود : شهادت می دهم که تو پاره تن من میباشی. منتهی الآمال ( شیخ عباس قمی ره ) جلد 1 صفحه 161
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ساعت ۵:۳۱ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت على عليه السلام مى فرمايد : در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم ، فرمود : به من بگوييد بهترين و پسنديده ترين چيز براى يك زن مسلمان چيست ؟ما همگى از پاسخ عاجز مانديم .سپس از خدمت حضرت بيرون آمديم و من به خانه برگشتم ، قضيه را به فاطمه اطلاع دادم .زهراى مرضيه اظهار داشت :بهترين چيز براى يك زن مسلمان آن است كه مردهاى نامحرم را نبيند و مردهاى اجنبى هم او را نبينند.آنگاه خدمت پيامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم . پيغمبر صلى الله عليه و آله از شنيدن جواب به قدرى خوشحال شد كه فرمود: ان فاطمه بضعه منى حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود من است. بحارالانوار جلد 43 صفحه 54 و جلد 103 صفحه 238. با تفاوت ( ظاهرا پرسش رسول اكرم براى اظهار عظمت حضرت فاطمه (س ) بوده . بدين جهت على عليه السلام پاسخ پرسش را در مجلس بيان نكرد )
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ساعت ۴:۳۸ ب.ظ  توسط .........
|
ادب واخلاق پیامبری
در کتاب «کافی »، مرحوم کلینی روایت کرده است جابر که گفت حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام گفتند ما نمی دانیم با مردم چگونه رفتار کنیم ؛ اگر آنچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به ما رسیده است برای آنها بگوئیم می خندند؛ و اگر ساکت بمانیم طاقت نمی آوریم، ضمرة بن معبد گفت : برای ما بگو آنچه را که به تو رسیده است . حضرت فرمود: آیا میدانید در وقتیکه دشمن خدا را روی سریر به سمت قبرستان ، برای دفن میبرند چه میگوید؟ جابر میگوید: ما گفتیم : نه نمیدانیم . حضرت فرمود: دشمن خدا به حمل کنندگان جنازه اش میگوید: آیا نمی شنوید شکایتی را که من اکنون به شما میکنم از شیطان ؟ دشمن خدا مرا گول زد و در مهالک و مخاطر وارد کرد و دیگر دست مرا نگرفت و بیرون نیاورد؛ و شکایتی به شما دارم از برادرانیکه من با آنها بر اساس قواعد اخوت و برادری رفتار کردم ولیکن آنها مرا مخذول و بی یاور گذاردند؛ و شکایتی به شما دارم از فرزندانی که من از آنها حمایت کرده و پشتیبان و مدافع ایشان بودم ولیکن آنها مرا بی یاور و مخذول گذاردند. و دیگر شکایتی که من به شما دارم از خانه ای که تمام اموال خود را دادم و آن را تهیه کردم و اینک مسکن غیر من شده است ؛ پس قدری شما با من مدارا کنید و اینطور با عجله مرا نبرید! ضمره گفت : ای أبوالحسن ! اگر مرده ای را که حمل می کنند (چنان جان دارد که بتواند) این سخن را بگوید، ممکن است بپرد بر گردن حاملین خود و به آنان حمله ور شود. حضرت سجاد علیه السلام به مقام مقدس الهی عرضه داشتند: بار پروردگارا! اگر ضمره این سخن را از روی استهزاء و تمسخر به حدیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم گفت ، او را به دست غضب اسف بار خود بگیر. جابر گوید: چهل روز در دنیا درنگ کرد و سپس مرد. یکی از غلامان او که در تجهیزش حضور داشت پس از انجام دفن خدمت حضرت سجاد علیه السلام رسید و در حضور آن حضرت نشست . حضرت فرمود: ای فلان از کجا آمده ای ؟ گفت : از جنازه ضمره ؛ همینکه قبر را انباشتند و تسویه نمودند، من صورت خود را روی قبر گذاشتم و سوگند به خدا صدایش را شنیدم ؛ به همان لهجه و لحنی که در دنیا داشت ، و من در حال حیاتش او را بدان صدا می شناختم ، و چنین می گفت : ای وای بر تو ای ضمرة بن معبد! امروز تمام دوستان ، تو را رها کردند و تنها گذاردند و عاقبت مسیر تو بسوی جهنم شد؛ آنجا مسکن و خوابگاه شب و استراحتگاه روز تو خواهد بود. جابر گوید: حضرت علی بن الحسین علیه السلام فرمود ما از خداوند طلب عافیت میکنیم ؛ این است پاداش کسی که حدیث رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را مسخره کند (فروع کافی طبع سنگی ج1 ص64).
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۱/۰۸ساعت ۸:۱۷ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم 41- حق رایزن: و آنچه برای خود ناخوش ميداری برای آنان ناخوش داری. پیران آنان را همچون خوددانی. و جوانانشان را برادر خود انگاری و پیرزنان ایشان را مادر خود شماری و كودكان را فرزند خود به حساب آری.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۸ساعت ۹:۴۸ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم 31- حق همنشین:
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۶ساعت ۱۲:۴۰ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم 21- حق مملوك:
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۳ساعت ۹:۵۶ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۲- حق روزه: 16- حق معلم:
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۱ساعت ۱۱:۴۹ ق.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت خوانندگان محترم باتوجه به مناسبت شهادت امام سجاد(ع) حق های رساله ی حقوق را در۵مطلب خدمت شما دوستان عزیزدروبلاگ قرارمیدهیم. به امیدنظری ازصاحب العصروالزمان(عج) ۱ - حق خدا
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۳۰ساعت ۱۰:۴۸ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم عفت و حیا، دو ویژگی پسندیده هستند که در عین تنگاتنگی موضوع و مفهوم آنها با یکدیگر، هر کدام سهم به سزایی در پیشرفت روحی و تعالی معنوی انسان دارند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «والاترین حیا، حیای تو از خدای متعالی است.» معنای این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله این است که بزرگی خداوند چنان در دل بنده جای گیرد، که نتواند در محضر او به هیچ کاری که خلاف خشنودی اوست دست بزند. امام سجاد علیه السلام نیز در صحیفه سجادیه به این فضلیت نفسانی اشاره و آن را از محضر پروردگار درخواست می کند: «بار خدایا! توانگری و حیا و پاک دامنی و راحت و بی نیازی از خلق و صحت و فراخی روزی و آرام و عافیت را یکجا برای من فراهم آور».
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۳۰ساعت ۱۰:۲۴ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم
اگربدونیدبابوسیدن صورت مادرچه کاربزرگی کردید یک لحظه هم پشت وبلاگ نمیشینی پس بخوان ببین چه خبره..... ابن عباس از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه : (( ((من قبل بين عينى امه كان له سترا من النار)) )) عجله کن تادیرنشده شیطان قسم خورده اجازه نمیده ازجات تکون بخوری پاشودیگه منتظرچی هستی بروبر نگاه میکنی یالا..... هرکی لذت برده ازین مطلب وصورت مادرشوبوسیده هرامتیازی که دوست دارد به این مطلب بدهد
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۸ساعت ۱۱:۴۳ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیم
حتمااین مطلبوبخوانید.... این مطلب بامدرک موجوددرزیرمطلب ارایه شده است نظریادتان نرود نخستين گام متنبة شدن است و آن بيدارى از چرت غفلت است ، پس از آن توبه است و توبه يعنى بازگشت به خدا، پس از آنكه از او فرار كرده اى ؟، بعد ورع و تقوا است ، لكن ورع اهل شريعت دورى از حرامها مى باشد و ورع اهل طريقت دورى از شبهات و مكروهات است ، و بعد از محاسبه است و آن حساب كردن و رسيدگى و اعمالى است كه از انسان صادر شده كه محاسبه بين خودش و بين نفسش و محاسبه بين خودش و بين افراد بشر است ، بعد مقام اراده مى باشد و آن رغبت در رسيدن به مراد و مقصود، با زحمت زياد مى باشد پس از آن مقام زهد است و آن ترك دنيا است و حقيقت زهد دورى جستن و بيزار بودن از غير مولى (خدا) است .
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۸ساعت ۱۱:۳۲ ب.ظ  توسط .........
|
بزرگترين عمل غير اخلاقي اين است كه انسان شغلي را كه از انجام آن ناتوان است بر عهده گيرد.ناپلون بناپارت
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۸ساعت ۳:۴۱ ب.ظ  توسط .........
|
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =۱
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۸ساعت ۳:۲۳ ب.ظ  توسط .........
|
● بخوانیم و عمل کنیم.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۴ساعت ۲:۵۲ ب.ظ  توسط سینارسولیان
|
باسلام بایکی دیگرازواجبات اخلاقی موثردرزندگی باشمادوست عزیزخواننده هستم توصیه میکنم حتما بخوانیموعمل کنیم.
موضوع ازاینجاشروع میشودکه در چهار سوره از قرآن مجید، نیکى به والدین، بلافاصله بعد از مسأله توحید قرار گرفته، این هم ردیف بودن دو مسأله، بیانگر این است که: اسلام تا چه حدّ براى پدر و مادر احترام قائل است. ![]()
همه این مواردباسندمعتبردراخرانهاارایه شده است امیدوارم عمل کنیم تابه نتیجه برسیم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۴ساعت ۱۲:۹ ق.ظ  توسط .........
|
اثردین درزندگی شخصی:
زندگی انسان متن و حاشیه و اصل و فرعی دارد , اصل و متن خود اوست و حواشی و فروع آن , آنچه به او تعلق دارد ؛ مانند مال , مقام فرزند حب ّ ذات و علایق ذات , زندگی آدمی را با دو آفت غم و اندوه , و نگرانی و ترس به هم آمیخته , غم و غصه برای آنچه ندارد تا به او برسد و ترس و نگرانی که مبادا حوادث روزگار آنچه را دارد از او بگیرد . ایمان به خدا هر دو آفت را ریشه کن می کند ,چون ایمان به خداوند عالم و قادر و حکیم و رحیم او را وادار به انجام وظایفی می کند که برای او مقرر شده است , و با انجام وظایف بندگی می داند خداوند به عنایت حکمت و رحمت , او را به آنچه خیر و سعادت اوست وصل , و از آنچه مایه شر و شقاوت اوست باز می دارد . بلکه با یافتن حقیقتی که هر حقیقتی در برابر او مجاز است , و هر چه غیر اوست سرابی است که نمایش آب است , گمشده ایی ندارد , و با ایمان به خدا آنچه فانی و ناپایدار است برای او جاذبه ایی ندارد. (سوره نحل آیه 96) «آنچه نزد شماست پایان یابد و آنچه نزد خداست پاینده است.» بنابراین از نداشتن آن ها غم و غصه ایی ندارد. (سوره یونس آیه 62, 63, 64) «همانا اولیا الله نه ترسی بر آنان است و نه محزون می شوند , آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و پرهیزکارند برای آنهاست بشارت در زندگی دنیا و آخرت , تبدیلی برای کلمات خدا نیست , آن همان رستگاری عظیم است.» هایی هست که از شادمانی ظفر به علایق مادی و افسردگی از نرسیدن به آنها حاصل می شود و لنگر , ایمان است که در طوفان این امواج به مومن ایمان و آرامش می دهد. (سوره حدید ایه 23) «تا ذریغ نخورید " اندوهگین نشوید " بر آنچه از شما فوت شده و نه شاد شوید بدانچه به شما آمده است.» (سوره رعد آیه 28) «آنان که ایمان آوردند و مطمئن می شود دل های آن ها به ذکر خدا , آگاه باشید که به یاد خدا , آرام می شود دل ها»
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۱۴ساعت ۱۱:۵۳ ب.ظ  توسط .........
|
نیازانسان به دین حق:
انسان مـوجـودی اسـت مـرکـب از تن (جسم) و روان (روح) و عقل و هوی (خواسته) و در اثر این ترکیب ، فطرت او در جستجوی سعادت مادی و معنوی و رسیدن به کمال مقصود از هستی خویش است. و از طرفی حیات هر فردی از افراد انسان دو بعد دارد : فردی و اجتماعی برای درک بهتراین موضوع(راه رسیدن به ایمان خدا) نیازهست به یک سری پیش نیازهاکه من به ۳موردان میپردازم ادامه ی ان رادرسایتhttp://essay.monajat.orgبخوانید
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۶/۱۲ساعت ۱۲:۴۶ ق.ظ  توسط .........
|
لزوم تحصیل معرفت:
احتمال وجود مـبـدا و معاد مستلزم لزوم جستجو و تحصیل معرفت دینی است , زیرا اگر جهان خالقی علیم و حکیم داشته باشد , و مرگ پایان زندگی انسان نباشد و خالق انسان از خلقت او هدفی داشته و برای او برنامه ای مقرر کرده و تخلف از آن موجب شقاوت ابدی باشد , فطرت و سرشت آدمی ایجاب می کند که به این احتمال هر چند ضعیف باشد ، بـه حساب عظمت و اهمیت محتمل ترتیب اثر بدهد ؛ تـا کار را به وسله تحقیق به نفی یا اثبات یکسره کند، چنان که اگر احتمال بدهد سیم برق اتصالی پیدا کرده, که بر فرض اتصال زنــدگی او طعمه حریق می شود آرام نمی گیرد تا یقین کند خطری او را تهدید نمی کند.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۱۰ساعت ۱:۳۴ ق.ظ  توسط .........
|
![]() تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر ” اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم”. ماهاتما گاندی
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۱۵ساعت ۱۲:۱۸ ق.ظ  توسط .........
|
شریعت محمدی شامل دستوراتی است که در جای جای آن حکمت الهی همچون دریایی مواج موج می زند و رخ مینماید و واضح است که احاطه یافتن یک نفر به همه ابعاد آن ناممکن است غیر از صاحبان اصلی شریعت و منصوب شدگان الهی هدایت بشر که همان وجود های وطهر معصومین (ارواحنا لهم الفدا) می باشند و کسانی غیر از آنان که چنین ادعا کندن دروغی گزاف گفته اند ولی همان گونه که در روایات شیعه دستوراتی مبنی بر تدبر در دین و یادگیری استدلالی آن وارد شده، ما با سیر در این دریا به اندازه تری سر انگشتی از معارف الهی که روزی ما کرده اند برداشت نموده و در اختیار دوستان قرار خواهیم داد و انشاء الله به برکت اهل بیت بتوانیم معارف اسلام را ترویج کنیم و زمینه ساز فرج در این خاندان شویم علل وجوب پوشش و حجاب برای خانم ها(بخش اول) نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانهاو التهابهای جنسی را زیاد می کند و تقاضای س ك س را به صورت يك عطش روحی و يك خواست اشباع نشدنی در میآورد . غريزه جنسی ، غريزهای نيرومند ، عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركشتر میگردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر میشود . برای درك اين مطلب به دو مقدمه بايد توجه داشت: 1- تاريخ همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد میكند كه با حرص و آزی حيرتآور در پی گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بيشتر جمع میكردهاند حريصتر میشدهاند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی ياد میكند . اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يك حدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت استفاده داشتهاند چنين بوده اند . كريستن سن نويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهم كتاب خويش مینويسد : " در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز ) در حرم داشت میبينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمیشد . دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرم خود میآورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم میكرد ، نامهای چند به فرمانروايان اطراف میفرستاد و در آن وصف زن كامل عيار را درج میكرد . پس سربازان او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میديدند ، به خدمت میبردند" (این پاسخ کسانی است می گویند اگر آزاد بودیم تا به حال برایمان عادی شده بود، یا می گویند که ما عقده ندیدن داریم و اگر ببینیم چشم و دلمان سیر می شود) از اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار میتوان يافت . در جديد اين جريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه در عصر جديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكانات داشته باشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهرهكشی كند . 2 - هيچ فكر كردهايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبيات جهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستايش میكند ، به پيشگاه او نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نيازمند كوچكترين عنايت او میداند ، مدعی میشود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نيم نظر میتواند بخرد ، پس چرا در اين معامله تقصير میكند " از فراق او دردمندانه مینالد . اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمیكند ؟ آيا تاكنون ديدهايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاهپرست برای جاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائی كرده است ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش میآيد ؟ چرا همه از ديوان حافظ اينقدر لذت میبرند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا با زبان يك غريزه عميق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق میبيند ؟ چه قدر اشتباه میكنند كسانی كه میگويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل اقتصاد است ! بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب و نان و موسيقی ندارد . من نمیخواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمیگويم كه حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفتهاند . اين مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود (منظور بنده از طرح این مطلب این است که معمولا همه کسانی که غزلیات را مطالعه می کنند دنبال یافتن جمله ای در وصف معشوق دنیوی خویش اند نه دنبال جملات عارفانه برای قنوت نماز ها و ... دست کم جمله بندی ها و الفاظ استفاده شده همچون می و ساقی و لب و گیسو و چشم و ... این تجسمات را ناشی می شوند) . همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در میآيد و يا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در اين باره بحث خواهيم كرد كه در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی تقويت میشود و در چه شرائطی شكل عشق و غزل پيدا میكند و رنگ معنوی به خود میگيرد . به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است . روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزهای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند میدهد وارد شده است . اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ، تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است : «قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن» خلاصه اين دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايد چشم چرانی كنند ، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانهای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند . روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگيرد . همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمیشود و اشباع نمیگردد ، در ناحيه جنسی نيز چنين است . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلی از هوس سير نمیشود . و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون است به نوعی احساس محروميت . دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی میگردد . چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان س ك س ی است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچهها انجام میشود . اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس شكارچيگری او ناشی میشود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان (البته مرد سالم نه کسی که دچار بیماری های جنسی گشته) لباسهای بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گرديده است . اما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا با فراهم كردن وسائل تحريك هرگز سير نمیشود و اشباع نمیگردد و همچنين درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " برهنگی " در زنان ، باز هم بحث خواهيم كرد .
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۴ساعت ۵:۲۸ ب.ظ  توسط کربلایی
|
کراماتی از حضرت ابوالفضل(ع)
![]() حضرت اباالفضل (ع) فرمود: بگو یا صاحب الزمان! جناب حجة الاسلام آقای مكارمی فرمودند: نقل شده است در یكی از شهرهای شیراز شخصی همراه عمویش برای ماهیگیری به كنار ساحل میرود و در آنجا یكدفعه غرق میشود. عموی وی، نگران از مرگ برادرزاده ، ناگهان میبیند كه وی روی آب آمد! باری، شخص غرق شده كنار ساحل میآید و عمویش از او میپرسد: چگونه نجات یافتی؟ میگوید: در حال غرق شدن ، به یاد روضهها افتادم، پس از آن عرض كردم: یا اباالفضل! دیدم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام تشریف آوردند و در گوشم فرمودند: بگو یا صاحب الزمان! من هم متوسل به حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) شدم و عرض كردم یا صاحب الزمان! آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف آوردند و مرا نجات داده كنار ساحل آوردند.
? در قبر گفت: السلام علیك یا اباالفضل العباس (ع) جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ عبدالله مبلغی آبادانی نقل كردند: در سال 1355 شمسی، یكی از وعاظ شهر یزد، به نام شیخ ذاكری، به بندرعباس میآید و از آنجا جهت تبلیغ به دهكده سیاهو، در اطراف این شهر، عازم میگردد و در روز 9 محرم الحرام در اثر سكته قلبی درمیگذرد. جنازه آن مرحوم را به بندرعباس منتقل میكنند و در جوار یكی از امامزادهها به خاك میسپارند. اینكه بقیه ماجرا را از زبان حضرت حجة الاسلام و المسلمین آقای مبلغی بشنوید: ایشان میگوید: من موقع تلقین خواندن، قسمت دست راست مرحوم ذاكری را تكان میدادم كه ناگاه چشم خود را باز كرد و با صدای بلند، به گونهای كه همه شنیدند گفت: السلام علیك یا اباالفضل العباس علیه السلام! و سپس بست. همزمان با این حادثه شگفت، بوی عطر خوشی به مشام من و حضار رسید كه بر اثر آن افراد حاضر شروع به صلوات بر پیامبر و خاندان معصوم وی سلام الله علیهم اجمعین نمودند. این بود مشاهدات این جانب كه خود در حال تلقین میت ، ناظر آن بودم.
? صد دینار حواله حضرت اباالفضل العباس (ع) ثقة الاسلام جناب آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی ابهری زنجانی، شب 27 جمادی الثانیه سال 1416 هـ. ق. در حرم مطهر كریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام نقل كرد: یكی از اهالی كربلا، عربی را میبیند كه در حرم حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام كنار ضریح مطهر ایستاده و با حضرت سخن میگوید. آقا جان، صد دینار از شما پول میخواهم؛ میدهی كه بده و اگر نمیدهی میروم به حرم حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام شكایت شما را به آن حضرت میكنم. سپس سرش را به طرف ضریح مطهر برده و میگوید: فهمیدم، فهمیدم! و از حرم بیرون میرود. عرب مزبور به بازار رفته و به یكی از مغازه داران میگوید: آقا فرموده است صد دینار به من بده. او میگوید: نشانی شما از آقا چیست؟ میگوید: به این نشان، كه پسر شما مریض شده و شما صد دینار نذر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام كردی؛ بده! و او هم صد دینار را میدهد. ناقل میگوید: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت كردی و نتیجه گرفتی. گفت: به حضرت گفتم اگر پول ندهی، می روم شكایت شما را به برادرت امام حسین علیه السلام میكنم. اینجا بود كه دیدم حضرت، داخل ضریح ظاهر شد و در حالیكه روی صندلی نشسته بود، حوالهای به من داد. من هم رفتم و از بازار گرفتم.
? كفی از آب برداشت... شب سیام رمضان المبارك سال 1418 هـ ق در مسجد جواد الائمه علیه السلام در سادات محله(بابل) جناب آقای دكتر حاج سیدعلی طبری پور اظهار داشتند: شخصی رفت كنار نهری وضو بگیرد؛ كفی از آب برداشت و نزدیك لبهایش آورد كه بخورد، به یاد سقای دشت كربلا، حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام افتاد و آب نخورد. آب را روی آب ریخت و همزمان، اشك زیادی هم در عزای آن حضرت از چشم جاری ساخت. همان شب، زن مریضش در خواب میبیند كه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آمد و وی را شفا داد. به این طریق كه، پایش را به پشت كمر خانم گذاشت. خانم پرسید: مگر شما دست نداری؟ فرمود: من دست ندارم . گفت: تو كی هستی؟ فرمود: شوهرت به چه كسی متوسل شده است؟ حالا شناختی كه شوهرت به چه كسی متوسل شده است؟!
? رشته سبز را از بازویت باز نكن جناب حجة الاسلام ، خطیب فرزانه، آقای حاج سیدحسین معتمدی كاشانی گفتند: نعمت الله واشهری قمصری از فرزندش محسن نقل كرد كه: اواخر خدمت سربازی، مرا به ایستگاه قطار تهران آورده بودند. حضور من در ایستگاه راه آهن مصادف با زمانی بود كه اسرای عراقی و زخمیها را با قطار میآوردند. در آنجا یك اسیر عراقی را از قطار خارج كردند كه رشته سبزی بر بازویش بسته بود. با او مصاحبه كردند و ضمن مصاحبه از او پرسیدند: شما رشته سبزی به بازویت بستهای ، آیا سیدی؟ گفت: نه، و توضیح داد: چند روز قبل از آنكه ما را به جبهه ببرند تا به دستور صدام علیه ایرانیها جنگ بكنیم، مادرم مرا به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برد و یك رشته سبز رنگ را از یكی از خدام حرم گرفته، یك سر آن را به بازوی من بست و سر دیگرش را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام گره زد و شروع كرد به گریستن. در حین گریه حضرت را قسم داد و گفت: این بچهام را میخواهند به جبهه ببرند، من از زخمی شدن و اسیر شدن او حرفی ندارم، اما نمیخواهم كشته شود یا ابوالفضل، شما یك نظری بفرمایید، هر چه به سر بچه من بیاید مسئلهای نیست، ولی كشته نشود و دوباره به سوی من برگردد. سپس به من گفت رشته را از بازویت باز نكن كه من از حضرت عباس علیه السلام خواستهام تا محفوظ مانده و به من برگردی. وقتی كه به جبهه آمدیم، با چند نفر در یك مكان به ایرانیها حمله كردیم. ایرانیها ما را محاصره كردند. وضع بسیار سختی داشتیم و از چهار طرف تیر به طرف ما میآمد. چند نفر از رفقای من در اثر تیر خوردن كشته شدند، ولی من كه دستها را روی سرگذاشته و برای تسلیم آماده شده بودم، به لطف خداوند متعال و نظر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و دعای مادرم از كشته شدن نجات پیدا كردم.... ادامه مطلب.......
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۸/۲۰ساعت ۱:۳ ق.ظ  توسط .........
|
![]() 21) در روايت صحيح از عبدالرحمن بن ابى نجران از آن حضرت عليه السلام نقل شده كه مىگويد: «درباره نماز شب هنگام در سفر، ميان كجاوه پرسيدم، فرمود: هرگاه روبه قبله نبودى به سوى قبله برگرد، سپس تكبير بگو و نماز بخوان به هر جا كه شترت تو را برد مانعى ندارد». در روايت صحيح از معاوية بن عمار از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «باكى نيست كه در سفر انسان نماز را در حال رفتن بخواند و اشكالى ندارد اگر نماز شبش را كه از او فوت شده، روز در حال رفتن رو به قبله كند و همان طور كه راه مىرود قضايش را بخواند. و هرگاه خواست ركوع برود، رو به قبله كند و ركوع و سجود را انجام دهد سپس راه برود.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۴ساعت ۱۰:۳۶ ب.ظ  توسط .........
|
![]() 11) لازم نيست همه يازده ركعت را در يك مجلس بخواند، بلكه ميتواند در دو سه نوبت بخواند، بلكه تفريق افضل است، همان طور كه رسول خدا تهجد ميكرد.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۱ساعت ۱:۹ ق.ظ  توسط .........
|
احكام نماز شب
سلام بااحکام نماز شب با شما هستیم.احکام نماز شب ۳۰تا میباشد که با۱۰تای ان دراین مطلب و۲۰ تای دیگر ان در ۲مطلب دیگر در اختیار شما قرار خواهد گرفت. 1) نماز شب مجموعاً يازده ركعت ميباشد كه ده ركعت آن هر دو ركعت به يك سلام خوانده ميشود و يك ركعت به يك سلام. 3) براي نماز شب ميتوان به نماز شَفْع و وَتر اكتفا كرد، بلكه هنگام تنگي وقت ميتوان تنها به نماز وتر اكتفا نمود.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۵ساعت ۹:۵۳ ب.ظ  توسط .........
|
انجام مستحبات و ترك مكروهات يكي از نقطههاي آغاز در رسيدن به كمال، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بياعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانستهاند. نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان ميبرد... ادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۴ساعت ۹:۳۶ ب.ظ  توسط .........
|
اتفاقاتی که برای یک سیب افتاد! این هم یک مطلب برای اینکه وبلاگ با مطلب بزرگ ومفید نماز شب روبه خشک نره.
![]() یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد جاذبه زمین را کشف کرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد فکر کرد که چقدر بدشانس است و آن جا را برای همیشه ترک کرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد آن سیب را نقاشی کرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد مُرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد سیب را با لذت خورد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد توشه ای از علم سیب بر ذهن گذاشت و عصاره ای شفابخش ساخت برای اثبات توانگری خویش در آن چه مردم معجزه ی طب می نامیدند. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد گفت: این سیب توطئه خصمانه دشمنان من است و رفت تا انتقام بگیرد. ![]() یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد با تنها رمقی که از فرط گرسنگی در دستانش جاری بود، سیب را در جیب نهاد برای روز مبادا! یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد سفری کرد به دل ذرات نهان سیب تا فلسفه ی جهان را در آگاهی از پیوند ذرات آن بیابد. اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادن اندیشه ای را بالا ببری. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد رفت تا سخاوت درخت را با دوستانش تقسیم کند. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد گفت: من هم مثل تو از ریشه و خانواده ام وامانده ام و آن یگانه سیب، همدم یک عصرگاه آن مرد تنها شد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد سیب را خاک کرد تا نگاه بدبینانه دیگران طراوت سیب را پژمرده نکند. ![]() یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و او اندیشید که چه دنیای کینه توزی که حتی درخت را به جنگ با آدمی برمی انگیزد و آن درخت را قطع کرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد شعری درباره یک سیب نوشت: زندگی یک سیب است، گاز باید زد با پوست... که حالشو ببری. برو حالشو ببر hspt حالا اگه یه روز یه سیب بیفته روی سر شما، چی کار می کنید؟ ...
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۳ساعت ۱۰:۲ ب.ظ  توسط .........
|
انجام مستحبات و ترك مكروهات
يكي از نقطههاي آغاز در رسيدن به كمال، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بياعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانستهاند. نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان ميبرد... ادامه ی مطلب. بدو بخون تا داغه... ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۳ساعت ۹:۴۶ ب.ظ  توسط .........
|
نماز شب و سحر خيزي از منظر قرآن مجيد نماز شب از منظر قرآن: در تفسير کشف الاسرار چنين آمده که خدای تعالی در سوره مزمل فرمود: «ای محمد به دوستان ما بگوی چون که خواهيد با ما راز و نياز کنيد روی به قبله شرع آريد و قدم در حضرت نماز نهيد». ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۳ساعت ۲:۲۹ ب.ظ  توسط .........
|
![]()
1) باعث خشنودي خدا و دوستي ملائكه است. 2) باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است. 3) باعث درخشش براي اهل آسمان همانند ستارگان است. 4) باعث روشني دل است. 5) باعث استجابت سريع دعا است. 6) باعث پزيرش توبه و پاك شدن از گناهان از جانب حضرت حق است. 7) باعث كفاره گناهان است. 8) باعث زيبايي صورت و شادابي چهره و نوراني شدن آن در طول روز است. 9) باعث سلامتي و تندرستي و رفع انواع بيماريهاي جسمي و روحي است. 10) باعث از بين رفتن غم و اندوه و تقويت نور چشم است. 11) باعث تمسك يافتن به اخلاق انبياء و اولياي خداوند است. 12) باعث انجام دادن سنّت پيامبران و صالحان است. 13) باعث تابش نور خدا به او ميشود. 14) باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بين مردم است. 15) باعث افزايش عمر است. 16) باعث جلب رزق و روزي فراوان و ادعاي قرض است. 17) باعث نوعي صدقه است. 18) باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ براي خود است. 19) خداوند نه صف از ملائكه پشت سر نمازگزار قرار ميدهد. 20) كليد رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است. 21) زينت آخرت و نور مؤمن در آخرت است. 22) نماز شب همچون سايباني در روز قيامت است بر سرش. 23) نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قيامت درحاليكه همه عريانند. 24) نماز شب در روز قيامت همچون نوري در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قيامت شادمان است. 25) نماز شب ميان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلي فاصله ميگذارد. 26) ميزان اعمال خوب نمازگزار در روز قيامت سنگين است. 27) نماز شب همچون تاجي در روز قيامت است بر سرش. 28) چراغي است براي تاريكي قبر و برطرف كننده وحشت تاريكي قبر است. 29) نماز شب همچون مشعلي نوراني است در تاريكي قبر. 30) نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ايمن ميكند و برات آزادي از آتش جهنم است. وقت خواندن نماز شب 1) وقت خواندن نماز شب، بعد از نصفه شب (ساعت 12 نيمه شب) تا طلوع صبح صادق و هر چه به سحر نزديك اذان صبح (نماز صبح) نزديكتر باشد، بهتر است. چون نماز شب مبحث زیادی میباشد انشاالله در مطالب دیگر از فضیلت ها واحکام و کیفیت این نمازرا به طور کامل برایتان خواهم نوشت تا استفاده ی لازم را ببرید.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۳ساعت ۱۲:۲۲ ق.ظ  توسط .........
|
ادله اى كه نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت مى كند به شرح زير تقديم مى گردد:
۱- حالات و دريافت هاى شخصى كسانى كه اهل دعا و راز و نياز و اهل شب قدر هستند، نقش خويش را در شب قدر به خوبى دريافته اند. گاهى اين حالات آن چنان ژرف و تاثيرگذار است كه تا شب قدر آينده و بلكه تا آخر عمر، در همه افكار، اخلاق، كردار و رفتار شخص رخنه كرده و آن را در يك خط و سير معنوى قرار مى دهد. ديگرانى هم كه به اين حد از معنويت راه پيدا نمى كنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داریهای شب قدر بهره بردارى كرده و فيض معنوى مى برند. ريشه اصلى اين دگرگونى ها و حالات، به خود افراد بر مى گردد و اينكه تا چه حد خود را آماده بهره بردارى از بركات شب قدر و فضيلت هاى آن كرده باشند. اگر معنوياتى كه در شب قدر نصيب انسان شده و در زندگى آن ها تحولى آفريده، هيچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نويسندگان مربوط باشد كه هر چه بخواهند، براى هر كس بدون ملاحظه حالاتش تقدير كنند در اين صورت مقتضاى حكمت و مصلحت اين است كه يا به هيچ كس هيچ ندهند و يا آنچه مى دهند، به همه يكسان و على السويه بدهند؛ در حالى كه ما مى دانيم همه بركات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازير مى گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى شود؛ پس نتيجه مى گيريم تنها دليل اين تفاوت، كارها و اعمال و ميزان تلاش خود بندگان است و بس. نتيجه اينكه يكى از راه هاى رسيدن به اينكه آيا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند يا نه، اين است كه ببينيم چه اندازه دگرگونى در همين شب با بركت در آنان ايجاد گشته است.
خداوند تبارك و تعالى با نزول سوره اى خاص، شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آيه اين سوره مباركه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مىآيند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر (ع) عرض كرد: مراد و مقصود از اينكه شب قدر بهتر از هزار ماه است چيست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فيها من الصلاه والزكاه و انواع الخير خير من الف شهرليس فيها ليله القدر)) (1)؛ كار شايسته از قبيل نماز و زكات، صدقات و انفاقات و، انواع خوبى ها در آن شب برتر از هر كار شايسته اى است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نيست، انجام شود. اگر كارهاى نيك بندگان و چند برابر پاداش آن تاثيرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودى عايد بندگان مى شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بيان كردن اين مطلب، سود و زيانى را متوجه هيچ كس نمى كند، چه انگيزه اى در اعلام اين شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتيجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا بايد مردم در جريان آن باشند و دانستن آن چه گره ای از كار بندگان مى گشايد؟ مى دانيم كه كار بيهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسنديده نيست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمين كه هيچ كارى را بدون حكمت و مصلحت انجام نمى دهد. حكمت معرفى شب قدر به عنوان شبى كه قرآن در آن نازل شده و شبى كه مقدرات در آن سامان داده مى شود، اين است كه بنده سرنوشت و مقدرات خويش را به قرآن پيوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فكر و عمل خويش قرار بدهد،اگر كردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل كننده به آن سعادتمند است واگر خداى نكرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقى خواهد بود.
مى دانيم كه همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى، بر اهميت شب قدر و احياى آن تاكيد فراوان دارند و به شب زنده دارى آن شب، اهتمام مى ورزند. نقل شده كه يكى از دانشمندان بزرگ اسلام، براى اينكه شب قدر را درك كند، يك سال تمام يعنى حدود 357 شب، از سر شب تا به صبح شب زنده دارى كرد.(2) اين همه اقبال و توجه به تشكيل اجتماعات با شكوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نياز و تضرع و ابتهال، همراه گريه وزارى و استغفار، برخاسته از يك واقعيت انكارناپذير است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
امام صادق(ع) به ابوبصير مى فرمايد: ((وصل فى كل واحده منهما مئه ركعه))؛ در هر يك از دو شب بيست و يكم و بيست و سوم صد ركعت نماز بخوان ((واحيهما ان استطعت الى النور))؛ تا مى توانى آن دو شب را تا سپيده صبح شب زنده دارى كن ((واغتسل فيهما))؛ در آن دو شب غسل كن. ابو بصير عرض كرد اگر نتوانستم ايستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابيده بخوان. مى دانيم كه دعاهاى شب قدر، از طولانى ترين و پر محتواترين دعاهاست؛ دعاهايى مانند ((جوشن كبير))، ((ابوحمزه ثمالى)) و امثال آن ه، كه اگر با حال و توجه خوانده شود، مايه انقلاب و دگرگونى روحى است، ادعيه اى كه انسان را با دريايى از معارف آشنا مى كند. انسان با خواندن دعا از يك طرف، با ياد آورى لطف، گذشت، كرم، رحمت و بخشش بى پايان خداى مهربان او را در كنار و دستگير خويش مى بيند و نور اميد در دلش مى درخشد و از ديگر سو، با ياد آوردن سختى هاى جان كندن، تنگى و فشار قبر، گرفتارىهاى عالم برزخ، حساب و كتاب فرداى قيامت، شعله هاى دردناك و سوزان دوزخ و حسابرسى دقيق در صحراى محشر، تمام وجودش، سرشار از ترس و نگرانى گرديده و آنچه عيش و نوش است فراموش كرده و گذشته خود و آنچه بوده و كرده است را با آنچه بايد باشد مى سنجد و زيانى كه در گذشته متوجه وى شده است را در مى يابد و علاوه بر شك و ترديدى كه نسبت به راه و روش نا مطلوب خويش پيدا مى كند، ندامت سراسر وجودش را پر كرده و تصميمى سرنوشت ساز مى گيرد و مسير زندگى اش را دگرگون مى كند. اگر هم به اين مرحله نرسد، لااقل بر كردار خود بيشتر مواظبت خواهد داشت؛ زيرا بيم و اميدى كه دستاورد شب قدر است در مراحل زندگى به يارىاش مى شتابد. در مقابل، اگر كسى از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپرى كند، در همان جمود و غفلت، زندگى را به پايان خواهد برد و سرنوشتى شقاوت بار در انتظارش مى باشد. از گفتار فوق، اين نتيجه به دست مىآيد كه در واقع خود انسان وارد مسير سرنوشت خويش گشته و آن را تغيير مى دهد. گاهى براى پيمودن مسير مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مى نشيند؛ گر چه دعا هم نوعى عمل محسوب مى شود. بنابراين، دعا در شب هاى قدر كه يك كار اختيارى است منشااثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛ به همين دليل به آن سفارش اكيد شده است. علاوه بر سفارش شفاهى بزرگان دين و علماى اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شب هاى قدر تاكيد بيشترى بر اين امر شده است؛ پس حتما منشا اثر است وگرنه كار لغو و بيهوده از بزرگان سر نمى زند.
پيامبر گرامى اسلام (ص) فرمودند: ((من ادرك ليله القدر، فلم يغفر له فابعده الله )) (4)؛ از خداوند به دور باد و نفرين بر كسى كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزيده نشود. با اين حديث نقش انسان در تعيين سرنوشت خود واضح تر مى گردد و معلوم مى شود كه بدبختى و شقاوت مقدر در شب قدر، نتيجه كار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقى با توجه به شان و مقام پيامبر گرامى (ص) قابل قبول نيست كه آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن كارى بى اثر و بى خاصيت، سهل انگاران را نكوهش و مذمت فرمايند. ((انس بن مالك)) از پيامبر(ص) نقل كرده كه فرمودند:((ان هذا الشهر قد حضركم))؛ ماه مبارك به شما رو آورده است. ((و فيه ليله خير من الف شهر))؛ در اين ماه شبى است كه برتر از هزار ماه است. ((من حرمها فقد حرم الخير كله))؛ هر كس از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات بى نصيب مانده است. ((ولا يحرم خيرها الا محروم)) (5)؛ و محروم نمى ماند از بركات شب قدر، مگر كسى كه خويشتن را محروم كرده است. روايات، بعضى از گناهان را مانع بهره بردارى گناهكار از شب قدر دانسته اند، از جمله آن كارها ميخوارگى يا ((دايم الخمر)) بودن و نيز آزار پدر و مادر است.
يكى از دلايل تفضل شب قدر به امت اسلام، كامل و پر كردن پيمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران كمبودهاى آنان است، تا با دستى پر اين جهان را ترك كنند. پيش از اين گفتيم كه امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه ((ليله القدر خير من الف شهر)) فرمودند: مراد اين است كه انجام كار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روايتى نيز از امام باقر(ع) وارد شده، در پاسخ به اين پرسش كه چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت ديگر فلسفه شب قدر چيست؟ ايشان مى فرمايند: ((و لولا ما يضاعف الله للمومنين، لما بلغوا ولكن الله عز و جل يضاعف لهم الحسنات))؛ اگر خداوند كارهاى مومنان را چند برابر نكند به سر حد كمال نمى رسند، اما از راه لطف كارهاى نيكوى آن ها را چند برابر مى فرمايد تا كاستى هايشان جبران شود. از اين روايت و روايت قبلى به خوبى مى توان فهميد كه مبنا و اساس، عمل صالح خود بنده است؛ هنگامى كه يك عمل صالح معمولى با زمانى پر بركت و مقدس همراه گردد، از ارزشى چند برابر برخوردار مى شود و گاه همراه شدن يك عمل صالح با ولايت و اعتقاد و امامت مى تواند انسان را به اوج شرافت برساند؛ پس، راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر، عمل اختيارى صالحى است كه با عنايت خداوند، بركت يافته و چند برابر مى شود. در روايات به پاره اى از اعمال سفارش شده كه نتيجه ويژه آن در شب قدر نهفته است.
1- نماز ((انس بن مالك)) از پيامبر گرامى(ص) روايت كرده كه فرمودند: ((من صلى من اول شهر رمضان الى آخره فى جماعه فقد اخذ بحظا من ليله القدر)) (6)؛ كسى كه از اول تا آخر ماه مبارك، در نماز جماعت حاضر شود، بهره اى از شب قدر نصيبش شده است. 4- شب زنده دارى حضرت رسول (ص) فرمودند: ((من احيا ليله القدر حول عنه العذاب الى السنه القابله)) (10)؛ كسى كه شب قدر را شب زنده دارى كند، تا شب قدر آينده، عذاب دوزخ از او دور گردد. 1-عمل و پاداش آن در ماه مبارك رمضان. 2-عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص. امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) فرمودند: در ماه مبارك كارهاى خوب پذيرفته و كارهاى زشت بخشيده شده است. خواندن يك آيه قرآن در اين ماه، برابر با يك ختم قرآن در ماه هاى ديگر است. كسى كه برادر خود را با يك لبخند شاد كند، در روز واپسين خداوند دلش را شاد كرده و مژده بهشت به او دهد. كسى كه مومنى را در اين ماه يارى كند، خداوند در روزى كه قدم ها بر پل صراط مى لغزند او را دستگيرى كرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هركس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قيامت بر وى خشم نكند. هركس درمانده اى را فريادرسى كند، خداوند در روز قيامت وى را از رسوايى بزرگ ايمن گرداند و رسوايش نكند. كسى كه ستمديده اى را يارى كند، خداوند او را در دني، در مقابل دشمنانش يارى كرده و در روز قيامت نيز، در موقف حساب و ميزان ياريش فرمايد. (12) و در روايت ديگر امام صادق(ع) از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده كه فرمودند: كسى كه ماه مبارك رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به ديگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى كند. (13) دو روايت بالا ارتباط محكم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارك و نقش انسان در ترسيم سيماى درونى او را كاملا آشكار نموده است.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۹ساعت ۶:۳۴ ب.ظ  توسط .........
|
![]() روزی عشق، صبر و گذشت گرد هم آمده بودند. هر کدام شروع کردند از محسنات خود سخن گفتن، هر یکی سعی می کرد خود را مهمتر از دیگری جلوه دهد، نزاع بین آنها در گرفت… عشق می گفت: “بدون من صبر و گذشت معنایی ندارد، من هستم که به تمام هستی هویت می بخشم” صبر پاسخ داد: “اگر نیروی من نبود ، هیچ انسانی توان تحمل این همه مصائب و مشکلات مختلف را در زندگی نداشت” گذشت به سخن آمد: “ولی این من هستم که باعث شده ام انسانها با تمام اختلاف هایشان با یکدیگر کنار بیایند و گر نه هر کس از دیگری فرار می کرد” خداوند فرمود: “حال که اینگونه بین شما اختلاف افتاده است، من با هر سه شما یک نیروی عظیم و واحدی خواهم ساخت و بر هر قلبی که محبت من در آن جای داشته باشد فرو می فرستم تا توسط شما سه موهبت، به اوج قله انسانیت و بندگی نائل گردد”
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۶ساعت ۷:۶ ب.ظ  توسط .........
|
![]() از انتظارات مهم تمام امامان و همچنین امام صادق(علیهمالسلام) این است كه شیعیان از گناه به شدت دوری نمایند و هرگز به بهانه شفاعت و محبت اهل بیت، دور گناه نروند، چرا كه گناه راه رسیدن به محبت و ولایت اهل بیت را نیز سد میكند. متأسفانه امروزه مردم بر این باورند كه میتوانند هر گناهی انجام دهند، و هر عمل زشتی را مرتكب شوند، آنگاه با گریه و عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام) و اظهار محبت به اهل بیت(علیهمالسلام) همه را جبران كنند. از طریق ربا و كلاهبرداری پول، در میآورند ولی مقداری از آن را نذر امام حسین(علیهالسلام) میكنند به خیال این كه حساب پاك شده است. خمس و زكات مال خود را نمیپــردازند ولی به زیارت امام رضا(علیهالسلام) یا به عتبات عالیات (كربلا و نجف) مشرف میشوند، نماز نمیخوانند اما در شب عاشورا تا نصف شب سینه میزنند و ... اینان بدانند كه هرگز ائمه ما از آنها راضی نمیشوند، مگر دست از گناه بردارند. امام باقر(علیهالسلام) در این باره میفرماید. به خدا قسم كسی به خدا تقرب نمییابد مگر بوسیله طاعت و بندگی، ما مدركی برای دوری از آتش در دست نداریم و نه كسی به نفع خود از خدا حجتی گرفته است، (بنابراین) هر كس مطیع و فرمانبر خدا باشد او دوست ما است و هر كس خدا را معصیت كند دشمن ما شمرده میشود، و (بدانید كه) رسیدن به ولایت و دوستی ما جز از راه عمل و دوری از حرام میسر نیست.» (1) امام علی(علیهالسلام) فرمود: «دوست و نزدیك پیامبر اسلام كسی است كه خدا را فرمان برد، اگر چه خویشاوندیاش با آن حضرت دور باشد، و دشمن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) كسی است كه خدا را فرمان نبرد، هر چند از نزدیكان نسبی آن سرور باشد.» (2) آری در پیشگاه خداوند و معصومان، سلمان فارسی مطیع خدا و بلال حبشی پیرو حق، از ابولهب كه عموی پیامبر است ولی كافر به خداوند است و سرکش نسبت به فرامین الهی، برتر و بالاتر است. امام صادق(علیهالسلام) نه تنها انتظار دارد كه شیعیان، گناه و معصیت نكنند بلكه از شركت در مجالس گناه نیز خودداری كنند. چرا كه یكی از عوامل تأثیرگذار بر روح آدمی محیط اطراف، از جمله محفلهای آلوده است، لذا امام صادق(علیهالسلام) مؤمنین را از شركت در چنین محافلی نهی نموده است. آن جا كه فرمود: «لا ینبغی للمؤمن انی یجلس مجلساً یعصی الله فیه ولا یقدر علی تغییره(3)؛ برای مؤمن شایسته نیست كه در مجلسی بنشیند كه در آن معصیت خداوند انجام میشود و او توانایی تغییر آن را ندارد.
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۶/۰۵ساعت ۳:۲۷ ب.ظ  توسط .........
|
برای ترک گناه چه کار بکنم؟
دستور العمل های زیر براى ترك گناه مفید است :
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۶/۰۵ساعت ۱:۱۱ ق.ظ  توسط .........
|
درسهاي زندگي :
در 15 سالگي آموختم كه مادران از همه بهتر مي دانند ، و گاهي اوقات پدران هم .
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۰۳ساعت ۱۰:۲۰ ب.ظ  توسط .........
|
بسم الله الرحمن الرحیمحقیقت تقوا چیست ؟. ((تقوا)) در اصل بمعنى نگهدارى یا خویشتن دارى است و به تعبیر دیگر یک نیروى کنترل درونى است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ مى کند, و درواقع نقش ترمز نیرومندى را دارد که مـاشـیـن وجود انسان را در پرتگاهها حفظ و ازتندرویهاى خطرناک , باز مى دارد ومعیار فضیلت و افـتـخـار انـسـان و مقیاس سنجش شخصیت او در اسلام محسوب مى شود تا آنجا که جمله ((ان اکرمکم عنداللّه اتقاکم )) به صورت یک شعار جاودانى اسلام در آمده است . |
رمضان، از سالهای دور تاکنون، در فرهنگ مردم از جایگاهی ممتاز برخوردار بوده و همواره آیینهای ویژه ای در ارتباط با این ماه، در میان مردم کشورهای اسلامی به اجرا درآمده است.
آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم فرهنگ مردم است که به واسطه قدمت خود، از قداست ویژه ای برخوردار است. متأسفانه در زندگی شهری و ماشینی، بسیاری از این سنتهای زیبا به بوته فراموشی سپرده شده اند و بسیاری دیگر نیز کم رنگ تر شده اند و از آنجا که این رسوم زمینه ساز همبستگی در جامعه به ویژه در میان آحاد ملل مسلمان است، اهمیت فراوانی نیز دارد.
این لوازم آرایش با ترکیبات شیمیایی خاص خود به گونه ای ساخته شده که طعم و بوی دلچسبی داشته و مصرف دراز مدت آن برای کودکان مضر و خطرناک است و زندگی زنانه دهه سوم را برای دختر بچه های پنج و شش ساله شبیه سازی می کند.
خبرنامه hspt به نقل ازکارشناسان خانواده میگوید : شبیه سازی جنسی زندگی بزرگسالان برای کودکان، فرایندی است که در طولانی مدت ارکان اخلاقی خانواده را سست خواهد کرد.
بازی های کودکانه تأثیر روانی فراوانی در شکل دهی شخصیت کودکان داشته و این گونه لوازم سعی در بلوغ زودهنگام قوای جنسی دارد.
پیش از این نسل سوم بازی های اول شخص همچون «سیمز» که به صورت کاملاً استراتژیک برای القای اهداف خاص از سوی کمپانی های یهودی با تلاش چندین هزار روان شناس تهیه شده بود به شکل وسیعی تبلیغ و به فروش رسید.
این گونه بازی و اسباب بازی ها که عمدتاً برای سنین پائین ساخته می شود، تنها به جهت گسست روابط خانوادگی و نابودی حیا و اخلاق فردی و اجتماعی وارد زندگی کودکان می شود.
این مسئله برخی از والدین آگاه را به شدت نگران کرده است و واکنش آنها را نسبت به بی توجهی مسئولین بر انگیخته است.
این درحالی است که هنوز مشخص نیست این گونه کالاها توسط چه کسانی به ایران وارد می شود و با نظارت چه دستگاهی، به شکلی علنی و در سطحی وسیع به فروش می رسد.
پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد.
دست برد و از جیب کوچک جلیقهاش سکهای بیرون آورد.
در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد میکند، منصرف شد!!!
![]() |
آداب اعتکاف
اعتكاف ماندن در مسجد به قصد بندگي خداست و به خودي خود مستحق و به واسطه نذر ‚ قسم ‚ عهد ‚ اجاره و مانند آن واجب مي شود .
كساني كه به هر علتي نمي توانند روزه بگيرند از توفيق اعتكاف محرمند. مثل مسافر يا كسي كه روزه براي او ضرر دارد البته هر نوع روزه اي ( واجب ‚ مستحق ‚ قضاء ‚ نيابتي و000) براي صحت اعتكاف كافي است . مسافر مي تواند با نذر سه روز روزة در سفر اعتكاف كنند هر چند كه نمازش شكسته است .
معتكف بايد حداقل سه روز كامل از طلوع فجر روز اول تا اذان مغرب روز سوم در حال اعتكاف باقي بماند. دو روز اول اعتكاف مستحب است و اگر كسي بخواهد مي تواند از حال اعتكاف خارج شود . اما اگر دو روز كامل به قصد اعتكاف در مسجد بماند روزه روز سوم بر او واجب مي شود و بايد در حال اعتكاف باقي بماند.
بدون اذن ولي يا كسي كه با انجام اعتكاف حقي از او ضايع مي شود اعتكاف صحيح نيست .
از جمله محرمات اعتكاف بوييدن و استعمال بوي خوش به قصد لذت ، بحث و جدل ، خريد و فروش است و محرمات مذكور مبطل اعتكاف است .
از آنجايي كه فرد معتكف روزه دار است بايد از مبطلات روزه نيز اجتناب كند بعلاوه بر رعايت حقوق ديگران احكام مسجد را نيز رعايت نمايند . حفظ حرمت مسجد و با وضو بودن و حفظ نظافت مسجد و ترك سخن دنيا ( سخن از هر چه غير از خدا و پرداختن به باطل ) از مواردي است كه بر آن تأكيد شده است .
در هر زمان كه روزه صحيح باشد اعتكاف نيز صحيح است و اعتكاف زمان خاصي ندارد . البته ايام البيض و به ويژه دهه آخر ماه مبارك رمضان افضل اوقات است .
در اعتكاف نيت و تعيين نوع اعتكاف شرط صحت آن است ولي نيت وجوب يا مستحب لازم است.
نيت از ابتداي طلوع فجر روز اول است و تأخير آن از طلوع فجر جايز نيست ، ولي اگر قبل از طلوع فجر هم نيت كند اشكال ندارد.
در وقت نيت اعتكاف بايد در مسجدي كه بنا دارد در آن معتكف شود حضور داشته باشد ولي اگر ابتدا طلوع فجر براي تجديد وضو و يا به جهت ضرورت ديگر خارج شده است مي تواند نيت كند.
اعتكاف بايد در مسجد باشد بنابراين در غير از مسجد مثل نمازخانه و مصلي ها (اگر مسجد نباشد ) و000 اعتكاف صحيح نيست و بعد از مسجد الحرام و مسجد النبي (ص)، مسجد كوفهو مسجد بصره اعتكاف بايد در مسجدي كه جامعيت دارد انجام بگيرد.
مقصود از مسجد جامع مسجدي است كه بسياري از مردم در آن رفت و آمد دارند .(در مقابل آن مسجد بازار ، مدرسه ، كارخانه وپادگان و 000 كه اعتكاف در آن صحيح نيست ).
صحن و ورودي هاي مسجد جزو مسجد نيست گر اين كه معلوم باشد جزو مسجد است. اگر شك كند كه جايي جزو مسجد ندارد ، بنا بر اين اعتكاف در آن مكان صحيح نيست ، مگر اينكه رفتن به آنجا ضرورت داشته باشد .
خارج شدن از مسجد جايز نيست مگر به جهت ضرورت عقلي ، عرفي و شرعي مثل مراجعه به پزشك در موارد اضطرار و دستشويي (ضرورت عقلي ) و عيادت بيمار و تشييع جنازه در صورتي كه ميت با او نسبت داشته باشد ( ضرورت عرفي) و غسل كردن و وضو گرفتن (ضرورت شرعي) ، خروج براي درس و مباحثه و تبليغ و اين گونه امور ، خلاف احتياط است.
اگر در محلي اعتكاف كند كه ديگري جاي براي اعتكاف گرفته بود حكم غصب دارد اگر چه اعتكاف صحيح است.
اگر معتكف محتلم شود و غسل كردن در مسجد ممكن نباشد واجب است از مسجد خارج نشود اعتكافش باطل است.
همچنين در صورتي كه عذر شرعي براي بانوان به وجود آيد بايستي از مسجد خارج شوند و در نتيجه اعتكاف آنها باطل مي گردد.
بنا بر احتياط واجب در صورت خارج شدن از مسجد براي ضرورت كوتاهترين و نزديكترين راهها را انتخاب كنند و واجب است بيشتر از مقدار نياز و ضرورت در خارج مسجد توقف نكنند . واجب است زير سايه ننشينند . بلكه بنا بر احتياط خارج از مسجد ننشيند مگر جهت ضرورت .
اگر معتكف براي ضرورت از مسجد خارج شود و مدت خروج وي طول كشيد به اندازه اي كه اعتكاف از بين برود اعتكافش باطل است.