بسم الله الرحمن الرحيم

معرفی امام محمد باقر (ع):

 امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، مامت شیعیان را عهده دار بوده است. امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:

آن حضرت در سال 114 هجری، در سن 57 سالگی زندگی را به درود گفته که از این مدت سه یا چهار سال را در جوار جد بزرگوارش امام حسین (ع) و 34 سال و ده ماه یا 39 سال با پدرش و 19 یا مطابق قول دیگر 18 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت دوره امامت آن حضرت محسوب می شود. امام باقر (ع) در طول سالهایی که مامت شیعیان را عهده دار بود، دوران خلافت ولید بن یزید و سلیمان و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و برادرش، هشام، و ولید بن یزید و برادرش. ابراهیم، را درک کرد و در اوایل خلافت ابراهیم، رحلت یافت. ابو جعفر بن بابویه گوید که ابراهیم بن ولید بن یزید، امام باقر (ع) را مسموم ساخت. در دو نسخه ای که از این کتاب در دسترس بود همین مطلب به چشم می خورد. ولی در این گفته از جانب ابن شهر آشوب یا نساخ و یا هر دو سهوی رخ داده که از دید آگاهان پوشیده نیست. چون در میان خلفای یاد شده تنها یک تن به نام ولید بن یزید وجود داشته و این همان کسی است که نامش در آخر عبارت ذکر شده. و نام درست کسی که در آغاز وایت به او اشاره شده ولید بن عبد الملک است که ولید بن یزید الخ نام، درست آن ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید بن عبد الملک و ابراهیم و برادرش می باشد. علاوه بر این هشام در سال 125 هجری، وفات یافت و پس از او ابراهیم به خلافت رسید که او هم در سال 127 هجری، کشته شد و اگر امام باقر (ع) در سال 114 هجری، وفات یافته باشد، چنان که ابن شهر آشوب نیز همین سخن را می گوید، می توان به آسانی پی برد که وفات آن حضرت در زمان خلافت هشام روی داده است نه ابراهیم.

 در کتاب کشف الغمة آمده است: محمد بن عمرو می گوید، بنابر روایتی که در دست ما است آن حضرت در سال 117 هجری، وفات یافت و دیگران تاریخ رحلت آن حضرت را در سال 118 هجری، ذکر کرده اند.

امام باقر (ع) در قبرستان بقیع و در کنار آرامگاه علی بن حسین، پدرش، و حسن بن علی عموی بزرگوارش، به خاک سپرده شده است.

فرزندان امام باقر (ع):

 شیخ مفید در ارشاد می نویسد: امام باقر (ع) هفت فرزند داشت. ابو عبد الله جعفر بن محمد، [فرزند بزرگ ایشان]، کنیه امام باقر (ع) را به همین علت ابو جعفر می گفتند. فرزند دیگرش عبد الله نام داشت که مادر این دو ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابو بکر بود. دو فرزند دیگر آن حضرت ابراهیم و عبید الله نام داشتند که از مادری به نام ام حکیم، دختر اسد بن مغیره ثقفی زاده شدند. از این دو پسر نسلی به وجود نیامده. علی و زینب دو فرزند دیگر آن حضرت بودند که از مادری کنیز به دنیا آمده اند. ام سلمه هم فرزند دیگر امام بود که او هم از مادری کنیز متولد شده بود. برخی گفته اند: زینب همان ام سلمه بوده است. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده است. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، اولاد امام باقر (ع) ، را هفت تن دانسته و آنها را مانند شیخ مفید برشمرده است مگر با این تفاوت که عبد الله افطح را نیز جزو فرزندان امام باقر (ع) محسوب کرده و گفته است: به جز فرزندان امام صادق (ع) ، اولاد امام باقر (ع) همگی از دنیا رفتند و نسلی از پس خود به یادگار نگذاشتند.


دوران امامت امام محمد باقر (ع):

 دوران امامت امام محمد باقر (ع) با اوج ستم ها و شهوترانی های امویان و استفاده‏های ناروای آنها از بیت‏المال مسلمانان مصادف شد. شدت اختناق و بیداد چنان بود که خلفا آشکارا به دشمنی با آل محمد(ص) می‏پرداختند و نام  آنان را از دیوان بیت‏المال حذف می کردند.

در زمان امام باقر (ع)، نزدیک به یک قرن از وفات پیامبر اسلام (ص) سپری شده و نسل جدید از از احکام اسلام و عقاید آگاهی درستی نداشت. و تلاش های شصت ساله امویان در محو آثار دین و ایجاد شبهات اعتقادی به بار نشسته بود.

در این دوران حاکمان اموی به دلیل تعارضات داخلی از نهضت عظیم علمی امام باقر (ع)، غافل بودند، به همین دلیل امام باقر (ع) تاحد زیادی موفق به نشر معارف اسلامی گردیدند. البته اوضاع خشونت‏آمیز این دوره به گونه‏ای بود که امام باقر (ع) بارها تقیه می‏کرد و سرانجام نیز بر سر تعارضات مبنایی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسید.
ادامه ي مطلب در ادامه مطلب ببينيد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۲۲ساعت ۲:۱۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

ولادت امام محمد باقر (ع) پنجمين امام ما
 مسلمانان و شيعيان تبريك مي گويم



+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۲/۰۲/۲۰ساعت ۱:۵۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
خواص سنگ شرف الشمس

شرف شمس درسال ۱۳۹۰ در روز ۱۹ فروردین ساعت ۲:۱۳ صبح با آداب خاص که ازجمله آن ۱۷ حرکت و۱۷ برداشت قلم یا مته حکاکی از روی سنگ عقیق زرد رنگ است حک میشود .

 نگین یا انگشتر وآویز شرف شمس برای ایمنى در سفرها و دفع از بدى ها حفظ وحفاظت جان و خیر و نیکى وافزایش رزق وروزی وآرامش رفع چشم زخم براورده شدن حاجات وآرزوها و درمان عمومی جسا وروح مخصوصاً افزایش قدرت بدنی و هاله نورانی اطراف بدن وبخاطر مصرف عقیق زرد آن باعث پاک کردن و تصفیه دستگاه گوارش شده و بر روی هضم و جذب غذا و گردش خون در بدن وچاکرای ۳ وغددپانراس ولوزالمعده وجواره مرتبط با این دو غدد تأثیر فوق العاده ای دارد

 برخی میگویند: نوشته شرف شمس شامل ۵ اسم اعظم خداوند است برخی دیگربه این باورند که شرف شمس امضاء رمزی مولا علی (ع) است ، برخی به ثبت نام موکل شمس را قبول دارند برخی می گویند دعای شرف شمس روی انگشتر حضرت سلیمان (ع)همراه با عبارت لااله الالله الملک الحق المبین ویا الملک لله حک شده بوده ولیکن عظمت شرف شمس و آداب نوشتاری باطنی آن بالا تر از همه اینها است وحک کردن یا نوشتن آن کار هر کسی که واقف به علوم غریبه نیست نمی باشد ، در سال یکبار شرایط مهیا میشود تا موکلین خورشید به زمین بیایند و خورشید در بهترین موقعیت خود در کل کهکشانها قرار گیرد تا خورشید در آن زمان نسبت به سایر کواکب روی زمین قدرت بیشتری داشته باشد .

 

بین طلوعین ۱۹ فروردین بهترین زمان وموثر ترین آن است بشرطی که ۱۹ عمل هنگام نوشتن رعایت شود که فقط به چند مورد آن میتوان اشاره نمود ونویسنده حتماً باید واجدشرایط باشد .

 برخی می گویند نقش شرف شمس کلمات الله ، جمیل ، رحمن ، مومن و نور است که بجای نقش کلمات از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد .

 شرف شمس دارای اثرات و خواص بیشماری است که نمى توان آن را انکار نمود، چنانکه فردى را نزد حاکمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مکروهى به او نرسید .

 یا شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنکه کسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد .

 ارزش سنگ عقیق مخصوصاً عقیقی که مزیّن به شرف شمس باشد را نمی توان در چند جمله بیان نمود ، پیامبران و ائمه اطهار (ع) بر سنگهای انگشتر صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنکه اثرى جادویى دارند، بلکه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر کسى اثر آنچه را که همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرک ورزیده است . همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى کردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى که تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود.

 بقييه مطلب را در ادامه مطلب ببينيد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۲/۱۹ساعت ۹:۵۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
حاج ملاعلي كني كه بود؟

تولد

در يكي از روزهاي سال 1220 هجري قمري در محله «كَن» واقع در شمال غرب تهران ملاعلي كني ديده به جهان گشود. پدر او، ميرزا قربانعلي آملي نامش را «علي» نهاد تا ميراث امام خواهي و علي دوستي را با گوشت و پوست نسل خويش درآميزد.

در حوزه تحصيل

او پس از سعي و تلاش در مكتب، در انديشه حضور در حوزه علوم ديني بود، ليكن با مخالفت خانواده‌اش روبرو گرديد و در آغاز به صورت مخفيانه به درس مشغول شد و سپس با كسب رضايت آنان راهي حوزه تهران گرديد و از آنجا به اصفهان رفت و در آن شهر از محفل درس استادي چون سيد اسدالله اصفهاني (متوفي 1290 ق.) استفاده كرد.
سپس آماده سفر به نجف اشرف شد و از ذخاير گران سنگ آن حوزه بهره برد. اساتيد بنام و معماران علمي و معنوي «كني» در حوزه نجف عبارت بودند از: شيخ محمد حسن نجفي معروف به صاحب جواهر (متوفي 1266 ق.)، شيخ حسن كاشف الغطاء (متوفي 1262 ق.) شيخ مشكور حولاوي نجفي (متوفي 1273 ق.).
در كنار حوزه نجف، حوزه علميه كربلا نيز جايگاه پرورش دانش طلبان بود. شيخ علي كني در جوار آستان مقدس حضرت امام حسين ـ عليه السّلام ـ از محضر دو استاد برجسته‌اي چون شريف العلماء مازندراني (متوفي 1245 ق.) و سيد ابراهيم قزويني معروف به صاحب ضوابط (متوفي 1262 ق.) كسب فيض كرد و دوره عالي فقه و اصول را گذراند.

بر بلنداي آفتاب

مدت زماني پس از اقامت حاجي مراجعات پي در پي مردم و پرسشهاي كتبي و شفاهي آنان در قالب استفتاءات شرعي آغاز شد و روز به روز افزايش مي‌يافت و ايشان يگانه محور پاسخگويي به سؤالات ديني و تنها ملجأ رسيدگي به مشكلات مردم به شمار مي‌رفت.به دليل فزوني مقلدان و بنا به درخواست آنان سرانجام در سال 1271 ق. رساله عمليه آن فقيه خداترس به چاپ رسيد تا مردم مؤمن احكام ديني خود را بر اساس فتاواي مجتهد و مرجع تقليد خويش انجام دهند.
آيت الله كني همچنين توليت مدرسه مروي را عهده‌دار شد و با نظارت و حسن تدبير او، نظم شايان تحسيني بر برنامه‌هاي آن محيط معنوي و روحاني حكمفرما گشت.

آن فقيه برجسته، تربيت شاگردان را يكي از اهداف اساسي خود قرار داد و به برپايي درس فقه و اصول و ديگر رشته‌هاي علوم اسلامي اقدام ورزيد. برخي از شاگردان او از اين قرارند: شيخ موسي شراره عاملي (متوفي 1306 ق.)، شيخ محمد باقر نجم آبادي (متوفي 1347 ق.)، شيخ اسدالله تهراني(متوفي 1352 ق.)، سيد محمود حياطشاهي، سيد محمد لواساني، سيد محمد مرعشي، مولا محمد علي خوانساري، ملا محمد تقي سنجابي، ميرزا حسين نايب الصدر، شيخ محمد حسين گرگاني (متوفي 1353 ق.) و شيخ حسين بافقي (متوفي 1313 ق.).

مقتداي همگان

آيت الله كني در قلب همه جاي داشت. علاقه و محبت دروني مردم به اين پيشواي سترگ در تمام حالات هويدا بود. ساموئل گرين ويلر بنجامين ـ نخستين سفير آمريكا در ايران ـ در خاطرات خود چنين مي‌نويسد: «... بزرگترين مجتهدهاي حاليه كه به منزلة رئيس عدالت خانه حالية ممالك فرنگ است حاجي ملا علي كني است. حاجي ملا علي شخص مسنّي است و ظاهراً مايل به تجمل نيست بلكه ميل به سادگي زياد دارد. اگر چه املاك او زياد است مع هذا نمي‌خواهد جلال و ظاهر سازي به خرج دهد. وقتي در كوچه‌اي راه مي‌رود بر قاطر سفيدي سوار مي‌شود و فقط يك نفر نوكر دارد، اما جمعيت از هر طرف كوچه به جلوِ او ازدحام مي‌كنند مثل اينكه وجودي ملكوتي است. اگر يك كلمه بگويد مي‌تواند اعليحضرت را از سلطنت خلع كند. سربازهايي كه در سفارت ممالك متحده آمريكا قراول مي‌كشيدند به من گفتند كه اگرچه ما براي حفظ وجود شما اينجا فرستاده شده‌ايم، اما اگر حاجي ملا علي امر كند همه شما را مي‌كشيم!»
رسيدگي به ضعيفان، دستگيري از مستمندان و تلاش در پي رفع گرفتاري نيازمندان از صفات بارز ملاعلي كني بود. او چون پدري دلسوز، بسياري از يتيمان درمانده را تحت تكفل قرار داده و براي گذران زندگي آنان مقرري مناسبي در نظر گرفته بود و همچنين براي حل مشكل بيماراني كه بنيه مالي ضعيفي داشتند، مكانهايي را به منظور پرداخت پول داروها در نظر گرفته بود تا آنان با دريافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام كنند.
ساخت آب انبار و كاروانسرا به منظور رفاه و آسايش قافله‌ها ـ چون كاروانسرايي در خاتون آباد ـ نيز از خدمات عمومي و عام المنفعه حاجي بود.
مُهر آيت الله كني سند اعتبار اسناد به شمار مي‌رفت. معامله كنندگان براي معتبر ساختن كاغذ و سند معامله خويش به در خانه او رفته، سند خود را با مُهر مباركش اعتبار مي‌بخشيدند.

آثار ماندگار

گنجينة پربار حاجي كني به قرار زير است:
ارشاد الأمّه، ايضاح المشتبهات، تحقيق الدلائل في شرح تلخيص المسائل (شامل مباحث مستقلي چون كتاب البيع، كتاب الخيارات، كتاب القضاء و كتاب الشهادات، كتاب الطهارة و كتاب الصلاة)، تلخيص المسائل، توضيح المقال في علم الدراية و الرجال، حاشيه بر قواعد، رساله‌اي در استصحاب، رساله‌اي در اوامر و نواهي، رساله‌اي در مفاهيم و مواعظ حسنه.


+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۲۱ساعت ۱۰:۲۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

هشدار مراقب پني سيلين هاي چيني باشيد

طی 2 روز 5 نفر به علت تزریق آمپول پنیسیلین و راینتیدین در یاسوج جان خود را

به دلیل نامعلومی از دست دادند و تلویزیون دولتی هم هیچ خبری را ازین داستان

تلخ منتشر نکرد. در صورت عارضه به هر گونه بیماری میکروبی یا هرنوع بیماری که

لازم به استفاده از آنیبیوتیک است و یا تزریق وریدی می باشد ، از تزریق ممانعت

به عمل آورید .و این موضوع را از طریق اینترنت و سایت های مستقل پیگیری کنید تا

علت آن مشخص شود.
 
آفتاب: یکی از جان‌باختگان، جوانی 18ساله به‌ نام "مجید شاکری"، دارای مدرک

دیپلم بوده که به علت سرماخوردگی به پزشک مراجعه کرده و گفته می‌شود بعد از

تزریق پنی‌سیلین جان خود را از دست داده است.

جوان دیگر "سیدرضا حسینی"، دارای مدرک کارشناسی‌ارشد صنایع و از مدرسان

دانشگاه‌های استان بود که پدر وی نیز از پزشکان متخصص استان است که گفته می‌شود

چند ساعت بعد از تزریق پنی‌سیلین، جان خود را از دست داد و فرد سوم نیز که

تاکنون هویت آن برای ایسنا مشخص نشده، بعد از سرماخوردگی، پنی‌سیلین تزریق کرده

و جان خود را از دست داده است.

البته این پنی سیلین ها از کشور چین وارد شده اند و دولت دارد آنها را از بازار جمع میکند اما هنوز تو بازار هستند.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۱/۲۰ساعت ۱۱:۳۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

به ادامه مطلب برويد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۸ساعت ۹:۱۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

تصادف قسمتی از سرنوشت اتومبیل است و هر چه قدر هم که حواس راننده  جمع باشد و یا ماشینش سالم و امن، باز هم ممکن است اتفاق بیفتد.برای ساکنان شهر های

(لطفا"به ادامه مطلب برويد)


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۵ساعت ۲:۴۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

نتيجه ي عشق به ماشين

نتیجه عشق زیاد به ماشین (+عکس) www.taknaz.ir

حتما شما هم برایتان پیش آمده تا در خیابان با ماشینی برخورد کنید که صاحبش با صرف وقت و هزینه ای که گاه هنگفت نیز می باشد ، ماشینش را تغییر داده است.در اصطلاح به آنها ماشین باز یا عشق ماشین می گویند ، کسایی که هر کاری می کنند تا ماشینشان متفاوت شود.

نتیجه عشق زیاد به ماشین (+عکس) www.taknaz.ir

نتیجه عشق زیاد به ماشین (+عکس) www.taknaz.ir


لطفا" به ادامه مطلب برويد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۴ساعت ۹:۲۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

آیا می دانید شیطان به رسول خدا (ص) گفت که طاقت دیدن و تحمل این شش خصلت امت پیامبر اکرم (ص) را ندارد؟

و آن شش خصلت عبارتند از:

1- هنگامیکه به هم می رسند سلام می کنند.
2 با هم مصافحه می کنند.
3- برای هر کاری که می خواهند انجام دهند ان شاالله می گویند.
4- از گناه استغفار می کنند.
5- تا نام حضرت محمد (ص) را می شنوند صلوات می فرستند.
6- ابتدای هرکاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند.
و آیا می دانید هنگامي که مي خواهيد اين پيام را به ديگران ارسال کنيد ،
شيطان سعي خواهد کرد تا شما را منحرف کند.


+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۴ساعت ۸:۵۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

شله مشهدی؛ آش مخصوص مراسم عزاداری در مشهد

این غذا در مشهد بسیار محبوب است، به طوری که به ندرت پیدا می‌شود که کسی این غدا رو دوست نداشته باشد.
به گزارش لقمه، شله مشهدی که در مشهد فقط با نام شله شناخته می‌شود، غذایی از خانواده آش ها است. این غذا عموما در پایان مراسم مذهبی یا سوگواری بین مردم توزیع می‌شود. این غدا در مشهد بسیار محبوب است، به طوری که به ندرت پیدا می‌شود که کسی این غذا رو دوست نداشته باشد. مردم مشهد به ندرت این غذا را در خانه می‌پزند. مواد اصلی این غذا گوشت، حبوبات و ادویهٔ فراوان است.

مواد لازم برای ۱۵ نفر:

گوشت و گردن گوسفندی - یك كیلوگرم
لوبیا قرمز - یك پیمانه
لوبیا سفید - یك پیمانه
لوبیا چیتی - یك پیمانه
نخود - یك پیمانه
بلغور گندم - یك پیمانه
نمك، فلفل، دارچین و زنجبیل - به میزان لازم
برنج نیمه- دو پیمانه

طرز تهیه

ابتدا تمام حبوبات خیس خورده از شب قبل را به همراه گوشت و پیاز خرد شده حرارت می‌دهیم تا كاملا پخته شود ، در حین پخت حبوبات، مرتب هم بزنید تا مواد كاملا له شود و به شكل حلیم دربیاید.

سپس در اواسط پخت، ادویه‌ها را اضافه كرده و دائم با گوشتكوب برقی یا دستی، مواد را مخلوط می‌كنیم تا له شود. غذا آماده سرو است و در آخر قیمه را روی شله می‌ریزیم.





حسين آقا هوس كردي؟

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۱ساعت ۱۲:۱۹ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

تصاویری شگفت‌انگیز از توفان هابوب

افکارنیوز: توفان چه شکلی است، مخصوصاً اگر یک توفان پر گرد و خاک باشد که با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت همه چیز را زیر لایه ای از غبار می‌پوشاند.

تصاویری که در زیر می‌بینید مربوط به توفان «هابوب» است. این توفان عموماً در نواحی صحرایی شکل می‌گیرد و همراه با خود مقادیر زیادی از گرد و غبار را همراه می‌آورد.

سرعت این توفان پر گرد و خاک تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت می‌رسد و بر سر راه خود لایه از غبار بر همه چیز باقی می‌گذارد

dj_896523147


dj_852963741

لطفا" به ادامه مطلب برويد




ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۹ساعت ۷:۳۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

ميلاد با سعادت امام صادق (ع)و ولادت حضرتمحمد مصطفي (ص) را بر مردم جهان تبريك مي گويماس ام اس های تبریک ولادت حضرت محمد (ص) و امام صادق(ع)


+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۸ساعت ۱۰:۲۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 


به این میگن آخرِ ترسیدن در اوج تمركز!




نشونه گيري رو حال كردي!!!

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۳ساعت ۹:۳۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

فيساليس ميوه ي استوايي در ايران

فیسالیس میوه استوایی و بومی آمازون است که در آفریقا و آسیا یافت می شود. بوته این میوه تا ارتفاع یک متر رشد می کند و دارای گل های کوچک مخملی کرم رنگ سه گوش است.فیسالیس میوه نارنجی رنگ متمایل به زرد دارد. هر بوته در صورت نگه داری صحیح قادر به تولید ۲ یا ۵ کیلوگرم میوه است.
خواص اين ميوه استوايي:
فیسالیس تقویت کننده قوی سیستم دفاعی بدن است و خاصیت ضدسرطانی، ضد باکتری و ضد ویروسی دارد. دم کرده تهیه شده از برگ آن مدر است و برای درمان آسم مورد استفاده قرار می گیرد.این میوه برای بیماری های پوستی خاصیت ضد التهابی و ضد عفونی کننده دارد.
برگ های آن برای درمان مالاریا، هپاتیت، روماتیسم و ناراحتی کبدی مورد استفاده قرار می گیرد.
فیسالیس تقویت کننده سیستم دفاعی بدن است و خاصیت ضد سرطانی ضد باکتریایی و ضد ویروسی دارد.
منبع عالی آنتی اکسیدان و غنی از ویتامین AEC و بتاکاروتن است.
ویتامین P موجود در آن به بدن در جذب ویتامین C کمک می کند و سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
ویتامین های B کمپلکس موجود در این میوه مانند تیامین برای سوخت وساز سالم بدن، پوست، چشم، مغز و سلول ها لازم است.
پکتین نوعی فیبر موجود در این میوه، کاهش دهنده کلسترول است.
فیسالیس، غنی از مواد معدنی مانند، آهن، پتاسیم، فسفر، سیلیکون و منیزیم است.
خريداري اين ميوه ي استوايي در شهروندبزرگ تهران مي باشد.


+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۳ساعت ۳:۴۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

 فضایل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسیار است كه به اختصار از آنها یاد می ‏كنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله ای از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نكرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است كه گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: كل شیء هالك الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای كه خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد مي ‏نویسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت كرده ‏اند. هیچ یك از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع كرده ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است كه شیعه به ایشان منسوب شده است: ”شیعه جعفری“. كمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

یكی اینكه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری)، و دیگری كه به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افكار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است كه شیعه در عرصه های گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است كه ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالك خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) كمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.


آثار امام صادق (ع):

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، كتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

  1- از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است  كه تنها تصنیفی كه امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

  2- رساله ای كه شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت كرده است شامل مباحث فقه و كلام.

  3- كتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفی است.

  4- كتاب الاهلیلجه كه آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

  5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد كرده اند.

  6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كلینی در اول روضه كافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل كرده است.

  7-  رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.

  8-  بعضی رسائل كه جابربن حیان كوفی از امام (ع) نقل كرده است.

  9- كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.

  10-  چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی كاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌  که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.

  همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة): مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام) در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تأسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) منتشر کرده است. 


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۲ساعت ۴:۳۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 


برو به ادامه مطلب تا جالب ترين

فرار از دست پليس رو ببيني.



ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۳۰ساعت ۴:۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

ميلاد حضرت محمد مصطفي (ص)را پيشاپيش به همه ي مسلمانان و مردم جهان تبريك مي گوييم.
2hlozoikq4m75ueakrv عکس های مذهبی با کیفیت بالا

g63i1v411rpr0kyphybq عکس های مذهبی با کیفیت بالا

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۳۰ساعت ۳:۵۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
فضايل ومناقب امام رضا (ع)

فضايل و مناقب آن حضرت بسيار است و در کتابهاي  حديث و تاريخ ذکر شده . يافعي در مرآة الجنان گويد : در سال 203امام بزرگوار و عظيم الشأن ، سلاله سروران بزرگ ، ابوالحسن علي بن موسي الکاظم يکي از ائمة دوازده گانه صاحبان مناقب که اماميه خود را بديشان منسوب مي سازند و بناي مذهب خود را بر آنان اقتصار مي کنند ، در گذشت . با توجه به آنچه که در زندگي امام صادق ( ع ) گفتيم مبني بر آن که امامان همگي کامل ترين مردم زمان خويش بوده اند تنها به ذکر گوشه اي از مناقب و فضايل آن حضرت اکتفامي کنيم چرا که بازگفتن تمام مناقب آن بزرگوار بس مشکل ودشوار است : نخست ، علم : قبلا از ابراهيم بن عباس صولي نقل کردم که گفت : نديدم از رضا ( ع ) پرسشي شود که او پاسخ آن را نداند . هيچ کس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش مي گذشت داناتر از او نديدم . مأمون او را بارها با پرسش درباره چيزهايي مي آزمود اما امام به وي پاسخ کامل مي  داد و در پاسخش به آياتي از قرآن مجيد تمثل مي جست . در اعلام الوري از ابو صلب عبد السلام بن صالح هروي نقل شده است که گفت : هيچ کس راداتاتر از علي بن موسي الرضا نديدم و هيچ دانشمندي را نديدم که درباره آن حضرت جز شهادتي که من مي  دهم ، بدهد . مأمون در يکي از مجالس خود تعدادي از علماي اديان و فقهاي اسلام و متکلمان را جمع کرده بود . پس امام در بحث و مناظره بر همه آنان چيره شد به گونه اي که هيچ کس نبود جز آن که بر فضل امام رضا ( ع ) و کوتاهي خود اعتراف کردند . از خود آن حضرت شنيدم که مي فرمود : در روضه مي نشستم و علما در مدينه بسيار بودند . چون يکي از ايشان در حل مسأله اي عاجز مي ماند همگي براي حل آن مرا پيشنهاد مي کردند و مسايل خود را به نزد من مي فرستادند و من نيز آنها را پاسخ مي دادم . ابو صلت گويد : محمد بن اسحاق بن موسي بن جعفر از پدرش از موسي بن جعفر برايم حديث کرد که آن حضرت همواره به فرزندانش مي فرمود : اين برادر شما علي  بن موسي داناي خاندان محمد ( ص ) است . پس درباره اديان خويش از او بپرسيد و آنچه مي گويد به خاطر سپاريد . ابن شهر آشوب در مناقب به نقل از کتاب الجلاء و الشفاء نقل مي کند که محمد بن عيسي  يقطيني گفت : چون مردم در کار ابوالحسن رضا ( ع ) اختلاف کردند من مسائلي که از آن حضرت پرسش شده بود ، گرد آوردم که شمار آنها هجده هزار مسأله بود .
شيخ طوسي در کتاب الغيبه از حميري از يقطيني مانند اين روايت را نقل کرده است جز آن که در روايت شيخ رقم پانزده هزار مسأله آمده است .
در مناقب آمده است : ابو جعفر قيمي در عيون اخبار الرضا ذکر کرده است که :
مأمون دانشمندان ديگر اديان را همچون جاثليق و رأس الجالوت و سران صابک ين را مانند عمران صابي و هريذ اکبر و پيروان زردشت و نطاس رومي و متکلماني مانند سليمان مروزي را جمع مي کرد و آنگاه رضا ( ع ) را نيز احضار مي کرد . آنان از امام پرسش مي کردند و آن حضرت يکي پس از ديگري آنان را شکست مي داد . مأمون داناترين خليفه بني عباس بود اما با اين وصف گاه از روي اضطرار تسليم حضرت مي شد تا آن که وي را ولي  عهد و همسر دختر خويش کند
.


+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ساعت ۱:۲۶ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
برو به ادامه مطلب
رمز بزن تا بخندي


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۲ساعت ۱۱:۳۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

در این مطلب نقاشی های بسیار دیدنی هنرمند اهل فلورانس ایتالیا ماریو ماریوتی (۱۹۳۶-۱۹۹۷) را که بخاطر نقاشی های شگفت انگیز بر روی دست معروف بود نشان میدهیم.

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

عکس هایی از نقاشی های هنرمندانه و زیبا روی دست

لطفا" به ادامه مطلب برويد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۰۸ساعت ۱۱:۲۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

قلب، كبد و كليه را فعال مي كند. كاسني گياهي پايا، علفي به ارتفاع 5/0 تا5/1 متر است. ريشه اي قوي و دراز به رنگ قهوه اي دارد. برگهاي آن متناوب و پوشيده از تارهاي فراوان در اطراف و گلبرگهاي مياني است. قسمت مورد استفاده كاسني، برگ، ريشه و دانه...

فوايد:
اين گياه در پزشكي اهميت بسياري داشته است. به طوري كه ابن سينا پزشك بزرگ مسلمان در مورد گياه كاسني و خواص آن رساله اي نوشته است.

دانشمندان علم گياه شناسي براي اين گياه خواص و آثار زير را برشمرده اند:
ـ كاسني باز كننده و حمل كننده ماده بيماري كبد است.
ـ كاسني مسكن عطش و حرارت دروني است. كاسني در درمان التهابات معده و پاك كردن مجاري ادراري، مؤثر است.
ـ اگر آب پخته كاسني را با سكنجبين ميل كنيد بهترين داروي تب هاي طولاني و مداوم است.
ـ ماليدن آب كاسني به محل هاي خارش بدن بسيار مفيد است.
ت غرغره آب كاسني با فلوس براي درد گلو، ورم و سوزش گلو مفيد است. فرمول مذكور براي درمان ورم حلق (لارنژيت) و تورم مفصلي نافع است.
ـ مصرف تخم كاسني، كمي با حالت تهوع همراه است كه بايد در آن سكنجبين اضافه كنيد.
ـ ريشه كاسني در باز كردن و روان شدن اخلاط بسيار مؤثر است.
ـ ريشه كاسني، مجاري گوارشي را پاك مي كند و بهترين تصفيه كننده خون است. ريشه كاسني در از بين بردن ورم احشا خيلي مؤثر است.
ـ ريشه كاسني بهترين دارو براي آب آوردن شكم است و در نفخ و تحليل مواد بسيار نافع است. ريشه كاسني براي تقويت معده، زياد كردن ادرار و رفع درد مفاصل و ضد يرقان مفيد است.
ـ عرق كاسني كه از گياه تازه كاسني گرفته شده باشد براي خنكي به كار مي رود.
ـ برگ هاي كاسني داراي املاح پتاس است و جوشانده آن براي تصفيه خون، تقويت معده و اعضا به كار مي رود.
كاسني انواع مختلف دارد كه ريشه و برگ هاي آن در پزشكي، در بهبود تب ها، يرقان (زردي) و انسداد مجاري صفراوي مفيد است.
ـ تمام قسمت هاي كاسني مخصوصاً ريشه و برگ آن، محرك صفرا است و به عمل هضم كمك مي كند و اثر آن در نارسايي هاي كبدي، قولنج هاي كبدي و ناراحتي هاي صفراوي بارز است.
كاسني در ازدياد نطفه و زيبايي چهره كودك تازه متولد مفيد است.
كاسني انسان را از ابتلا به قولنج نگه مي دارد.
ـ كاسني، توان و نيروهاي بدني را تجديد مي كند. كاسني در ضعف اعصاب، ضعف چشم و فشار خون مفيد است.
كاسني، قلب، كليه، كبد را فعال و با نشاط مي گرداند. كاسني رحم را به وظيفه طبيعي خود وا مي دارد.
ـ برگ كاسني، داراي مقداري ويتامين«ث»‌است و لذا در حفظ جواني مؤثر است. برگ كاسني، زهر طحال را از بين مي برد و كيسه صفرا، يرقان و دردهاي معده و كبدي را معالجه مي كند.

http://wp.macfusion.org/wp-content/uploads/2009/03/desert-chicory-rafinesquia-neomexicana.jpg

تامي توني عرق كاسني بخور



+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۶ساعت ۹:۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

www.jazzaab.ir -تصاویر:  مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

www.jazzaab.ir -تصاویر:  مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

www.jazzaab.ir -تصاویر:  مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

www.jazzaab.ir -تصاویر:  مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

www.jazzaab.ir -تصاویر:  مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

www.jazzaab.ir -تصاویر:  مدل جدید ماشین ریو 2012 Rio

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۴ساعت ۹:۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
10 كوه ديدني ايران

ایران ما به سواحل شمال ,مشهد و شیراز خلاصه نمی شود بلکه هزاران دیدنی مذهبی ,تاریخی و طبیعی در آن یافت می شود که شاید اسم آنها به گوش شما هم نرسیده باشد.

به گزارش بانکی دات آی آر,برای رسیدن به این زیبایی ها فقط کافیست چشم هایتان را باز کنید و به جستجو بپردازید .حتما شگفت زده خواهید شد.

در این گزارش شما را با 10 کوه برتر و دیدنی ایران آشنا می کنیم.

 

1. دماوند

کوه دماوند بلند ترین کوه ایران و همچنین بزرگترین آتشفشان خاور میانه است. این کوه در بخش مرکزی رشته کوه البرز و بخش لاریجان شهرستان آمل قراردارد.

اگرچه این کوه از لحاظ تقسیمات کشوری جزء رشته کوه البرز است اما در زوهای صاف و آفتابی در تهران ,قم و ورامین هم قابل رویت است.

این کوه اولین اثرطبیقی است که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و در اساطیر و کتاب های متعدد از آن نام برده شده است.

این کوه به عنوان بلندترین کوه کشور همواره مورد توجه کوهنوردان بوده است.همچنین دماوند دارای چشمه‌های آب گرم لاریجان، اسک و وانه است.

2.دنا

دِنا بلندترین قله رشته‌کوه‌های زاگرس در باختر ایران و در باختر مرکز فلات ایران است.

بلندای این قله ۴۴۴۸ متر است و در ۳۵ کیلومتری شمال غربی شهر یاسوج در شهر سیسخت جای گرفته‌است. شهرستانی که این قله در آن قرار دارد نیز شهرستان دنا نام دارد.بارش سالانه در این قله از ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ میلی‌متر است و رودهای بسیاری نیز از آن سرچشمه می‌گیرند.

3.زرد کوه

زرد کوه بختیاری با حداکثر ارتفاع بیش از ۴۲۰۰ متر دومین کوه زاگرس از نظر ارتفاع (پس از دنا) است.

این کوه در نزدیکی کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری در ایران قرار دارد.رشته کوه های زرد کوه بختیاری در جنوب غربی ایران و از انتهایی‌ترین قسمت غربی استان چهارمحال و بختیاری تا شرق و شمال شرق خوزستان امتداد یافته‌است. این رشته کوه یکی از غنی‌ترین ذخایر طبیعی آب ایران است و دو رودخانهٔ پرآب کشور (کارون و زاینده‌رود) نیز از دامنه‌های آن سرچشمه می‌گیرند.

از قلل زیبا و معروف آن می‌توان به شاه شهیدان، زرده، دوزرده، هفت‌تنان، کلونچین و کینو اشاره کرد. در این میان، قلّه کلونچین، با ارتفاع ۴۲۲۱ متر بلندترین قله زردکوه بختیاری است. همچنین قله شاه شهیدان هم ۴۱۵۰ متر بلندی دارد.

4.تفتان

تَفتان نام تنها آتشفشان فعال در سراسر ایران است. این کوه در منطقهٔ جنوب شرقی ایران، در استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته‌است. این قله در حدود چهار هزار متر از سطح آب‌های آزاد ارتفاع دارد و بلندترین قله در منطقه جنوب شرقی ایران است. نزدیکترین شهر به تفتان خاش نام دارد.

تفتان در زبان پارسی به معنای مکان گرما است. این آتشفشان فعال است و گازهای گوگرد در دهانه آن منتشر می‌شوند. کوهنوردان عموما از یال غربی صعود می‌کنند که پناهگاه مجهزی ساخته شده‌است.

به دلیل وزش بادهای سنگین و سرد در فصل زمستان عموماً صعود به این قله بسیار دشوار است.

5.توچال

توچال قله‌ای در شمال تهران و به ارتفاع ۳۹۶۲ متر می‌باشد که بخشی از دامنه رشته‌کوه‌های البرز است. دامنهٔ جنوبی توچال مجاور با شهر تهران و قلهٔ آن مشرف به این شهر است.

مشهورترین و پر رفت و آمدترین پناهگاه‌ها و جان‌پناه‌های توچال به ترتیب از شرق به غرب کلک‌چال، شروین، شیرپلا، ایستگاه پنجم تله کابین، اسپیدکمر و پلنگ‌چال هستند که همگی آن‌ها مشرف به تهران هستند.

پیست اسکی و تله کابین

تله‌کابین توچال دارای سه خط اصلی و سه خط تله‌سی‌یژ و یک خط تله‌اسکی می‌باشد. روی هم رفته درازای سه خط اصلی این تله‌کابین، نزدیک به ۷۵۰۰ متر است که در میان تله‌کابین‌های نصب شده در دنیا یکی از طولانی‌ترین خطوط تله‌کابین پیوسته به شمار می‌رود. ایستگاه سوم این تله کابین در ارتفاع ۲۰۰۰ متری از سطح دریا، ایستگاه پنجم در ارتفاع ۳۰۰۰ متری و ایستگاه هفتم در ارتفاع ۳۷۰۰ متری از سطح دریا است.

کار ساخت تله‌کابین توچال، در سال ۱۳۵۳ به دست بهمن باتمانقلیچ و با همکاری شرکت فرانسوی «پوما» و شرکت اتریشی «دوپل مایر» آغاز شد و در سال ۱۳۵۷ پایان یافت.

از سال ۲۰۰۳ مهمان‌پذیری به نام «هتل توچال» در ایستگاه هفتم تله‌کابین توچال تکمیل و راه‌اندازی شده‌است. نمای این هتل از چوب بوده و به دامنهٔ شمالی توچال و دامنهٔ جنوبی البرز مرکزی و قلل آزادکوه و خلنو اشراف دارد. قدیمی‌ترین جان‌پناه کوهنوردی ایران (اسپید کمر) در جنوب قلهٔ توچال و شرق ایستگاه ۵ قرار دارد.

6.اشتران‌ کوه‌

اشتران کوه‌، از بلندترین‌ رشته‌ کوه‌های‌ کوهستان‌ زاگرس است‌

این‌ رشته‌ کوه‌ بخشى‌ از چین‌خوردگى‌ زاگرس‌ (میانى‌) است‌ که‌ در امتداد شمال‌ باختری‌ - جنوب‌ خاوری‌ به‌ طول‌ حدود 50 کم و عرض‌ حدود 2 تا 11 کم در فاصله دو شهرستان‌ دورود و الیگودرز از استان‌ لرستان‌ قرار گرفته‌ است‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ از 10 کیلومتری‌ جنوب‌ خاور شهر دورود آغاز، و به‌ جنوب‌ روستای‌ چقاگرگ‌  منتهى‌ مى‌شود.

رودهای‌ کوچک‌ بسیاری‌ از این‌ قله‌ها سرچشمه‌ مى‌گیرند که‌ مهره‌ زرین‌، ماربره‌، گهررود، دره‌ دایى‌ و دره‌ دزدان‌ از آن‌ جمله‌اند. دریاچه گهر در یکى‌ از دامنه‌های‌ جنوب‌ باختری‌ اشتران‌کوه‌ و در دره گهررود قرار دارد.

دامنه‌های‌ اشتران‌ کوه‌ از دیرباز محل‌ استقرار برخى‌ طوایف‌ بوده‌ است‌؛ خاندان‌ فضلویه‌ که‌ از کردهای‌ شام‌ شمرده‌ مى‌شدند، پس‌ از مهاجرت‌ از آنجا و عبور از میافارقین‌ و آذربایجان‌، دامنه‌های‌ شمالى‌ اشتران‌کوه‌ را به‌ عنوان‌ محل‌ استقرار خود برگزیدند. آنان‌ بعدها به‌ اتابکان‌ لرستان‌ شهرت‌ یافتند.

مراتع‌ دامنه‌های‌ اشتران‌ کوه‌ مورد استفاده عشایر این‌ ناحیه‌ است‌. اشتران‌ کوه‌ و به‌ ویژه‌ دریاچه گهر دارای‌ جاذبه‌های‌ طبیعى‌ بسیاری‌ است.‌

این رشته کوه از لحاظ گونه‌های جانوری و گیاهی جزء مناطق حفاظت شده است و در سال ۱۳۴۸ جزء محیط زیست جهانی قرار گرفت.

از گونه‌های جانوری آن می‌توان به خرس قهوه‌ای، روباه، کفتار، گراز، گرگ خاکستری، بز کوهی، قوچ و از پرندگان می‌توان به عقاب، کبک، جغد، اردک و شاهین اشاره کرد که همگی تحت حفاظت محیط زیست می‌باشند.

در اشترانکوه پسته کوهی به فراوانی یافت می‌شود و پوشش گیاهی متنوع آن اعم از گون، ریواس و استپ‌ها در شیب ملایم بعضی نقاط و گل‌های طبیعی و خودرو محل مناسبی برای جانوران ساکن در اشترانکوه‌است که در آن زاد و ولد کرده و از آنان تغذیه می‌کنند.

7.بی‌بی شهربانو

کوه بی‌بی شهربانو در جنوب شرقی تهران قرار دارد

در دامنه‌های کوه ری و بر فراز صخره‌ای کوهستانی، بنایی گنبدی مینایی به نام بقعه بی‌بی شهربانو واقع است.

پایین پله‌های بقعه بی‌بی شهربانو و در سمت راست غاری به چشم می‌خورد که مدخل تنگ و باریکی دارد.

داخل غار نیز برای نذر شمع روشن می‌کنند. در قسمتی از این غار پنجره‌ای مشبک قرار دارد.

در این کوه ساختمانی کهن به نام بقعه بی‌بی‌شهربانو وجود دارد.

آثار باقی‌مانده از بافت تاریخی ری که دیوار اصلی برج و باروی این شهر بوده در شمال روی بلندی‌های چشمه علی تا غرب کوه بی بی شهربانو، ادامه می‌یابد.

8.کوه سبلان

سبلان با تلفط ترکی آذربایجانی ساوالان و در تالشی سفلون، نام کوهی است مرتفع در شمال غرب کشور و در استان اردبیل

کوه سبلان در شمال شرقی و در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی مشگین شهر قرار دارد.

سبلان سومین قله بلند ایران و یک کوه آتشفشانی غیر فعال است. ارتفاع قله این کوه ۴۸۱۱ متر است و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد.

سبلان به خاطر آبگرم‌های طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی معروف الوارس مورد توجه گردشگران است.

در جبهه غربی، قله سلطان و در کنار جانپناه سنگی به شکل عقاب قراردارد که در طول زمان به نمادسبلان تبدیل شده است.

این قطعه سنگ که به واقع اعجاز طبیعت است به شکل عقابی است که نشسته و سر را به جانب شرق چرخانده است.

این کوه در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸درجه و ۱۷دقیقه شمالی قرار گرفته‌است.

برای این کوه عظیم ۶۰ کیلومتر طول و ۴۵ کیلومتر پهنا تخمین می‌زنند و سطحی که به وسیله آن در آذربایجان قرارگرفته نزدیک به ۶۰۰۰ کیلومترمربع است.

سلسله کوه‌های سبلان به طور کلی سه قله معروف دارد قله بزرگ آن به سلطان و دو قله دیگر به هرم و کسری مشهورند.

امتداد سبلان شرقی - غربی است و از شرق و شمال و جنوب کوهی به نام قوشه داغ آن را به رشته کوه ارسباران متصل می‌کند.

قسمت شرقی کوه سبلان به قله آتشفشان سبلان که در ارتفاع ۴۸۱۱ متری قرار دارد منتهی می‌شود.

در قله آن دریاچه‌ای زیبا به چشم می‌خورد و تمام قلل سبلان در ایام سال پوشیده از یخ و برف‌های دائمی است.

9.سهند

سهند نام قله‌ای در جنوب شهر تبریز دراستان آذربایجان شرقی است

ارتفاع کوه سهند از سطح دریا 3695 متر می‌باشد و مخروطی بسیار پهن و گسترده دارد که از توف‌ها و خاکسترهای فوران تشکیل گردیده و بر اثر آب‌های جاری دره‌های تنگی در آنها ایجاد شده است.

سهند در زمره کوه‌های رشته کوه‌های البرز است که در شمال مراغه و از غرب به شرق کشیده شده و بلندترین قله آن جام نام دارد که ۳۷۱۰ متر ارتفاع دارد. سهند و جام دو قله به هم چسبیده این رشته کوه می‌باشند.

سهند در تمام سال پوشیده از برف است. دامنه‌های سهند در طول سال پوشیده از گل و ریحان و لاله واژگون است.

کوهستان سهند بعد از سبلان یکی از بزرگترین و مهمترین برجستگی‌های آذربایجان و از معروفترین کوه‌های آتشفشان و خاموش ایران است که در 50 کیلومتری جنوب تبریز و 40 کیلومتری شمال مراغه قرار گرفته است.

قله منفرد و آتشفشانی خاموش سهند در میان جلگه آذربایجان قد برافراشته است این کوهستان آتشفشانی خاموش شبیه آرارات و البرز و سبلان بوده خط فاصل بین دو توده خروجی البرز و توده ارمنستان به وجود آمده است.

ارتفاع متوسط سهند 1400 تا 2200 متر بوده که در آن بریدگی‌های سخت، دامنه‌هائی با شیب تند با تنگه‌های باریک و رشته کوه‌ها کشیده شده در موازات یکدیگر به وجود آمده است.

در این تنگه‌های کوهستانی رودخانه‌های پر آبی به سوی دو آبگیر عمده آذربایجان یعنی دریاچه ارومیه و دره قزل اوزن جریان دارند.

جهت رشته کوه‌های سهند اکثراً شرقی - غربی است ولی در مجموع کوه‌های سهند به صورت شعاعی در جهت مساوی کشیده شده‌اند.

حد شرقی سهند، شهرستان هشترود تا دره قزل اوزن و حد غربی آن سواحل شرقی دریاچه ارومیه می‌باشد.

10.كوه‌هاي مريخي

كوه‌هاي منحصربه‌فرد و زيباي مريخي كه در جاده چابهار به گواتر ديده مي‌شوند، از زيباترين مناظر طبيعي ايران هستند كه كمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

حدود 40 تا 50 كيلومتر پس از چابهار به سمت بندرگواتر، كوه‌هايي در سمت چپ جاده نمايان مي‌شود كه به كوه‌هاي مينياتوري يا مريخي معروفند. وجود اين كوه‌ها با توجه به منظره كاملا متفاوتي كه در سمت راست جاده و رو به‌سوي دريا وجود دارد، باعث مي‌شود تا يكي از زيباترين جاده‌ها و مناظر طبيعي استان سيستان و بلوچستان به‌وجود آيد كه به دليل عدم معرفي، كمتر مورد بازديد قرار گرفته‌اند.

اين كوه‌ها كه از منحصربه‌فردترين كوه‌هاي ايران است، به ثبت و حفاظت محيط زيست نيز در نيامده‌اند تا دست کم به اين وسيله نامشان در فهرست مناظر زيبا و بي‌نظير ايران به‌جا گذاشته شود.

كوه‌هاي مريخي مناظري از کوه‌هاي کره ماه را براي انسان تداعي مي‌کنند و جنس رسوبي آنها و همچنين فرسايش خاص كوه‌ها موجب ايجاد شيارها و تراش‌هاي زيبايي شده است که گويي نقاشي ماهر آنها را به تصوير کشيده است.

اين کوه‌ها كه چاک چاک هستند و شکل‌هاي نامانوس دارند و فاقد پوشش گياهي هستند و به خاطر غيرعادي بودنشان، در سال‌هاي اخير و در ميان گردشگران، به کوه‌هاي مريخي شهرت يافته‌اند، نمونه‌هاي بدبوم (بدلند) هستند که پديده بوم‌شناختي ويژه‌اي است.

رنگ تقريبا سفيدرنگ کوه (چيزي ميان طوسي و سفيد) با واريزه‌هاي بسيار در پاي ‌آن، وجود گرما و حرارت و شرجي هوا و رطوبت نسبتا بالا و سوي ديگر آن دريا که به‌اين منظره آغوش گشوده است، مناظري رويايي و تخيلي را در ذهن بيننده پديد مي‌آورد. همين منظره منحصربه‌فرد كه جاده چابهار ـ گواتر آن را به دو نيم تقسيم كرده، باعث شده تا اين جاده به يكي از زيباترين جاده‌هاي ايران تبديل شود. يك‌سو كوه‌هاي مخروطي مريخي با آن رنگ خاكستري خيال‌انگيز و سوي ديگر درياي سبز و ماسه‌هاي اندكي سرخ با درختچه‌هاي بياباني در كرانه آن.

دشت كه در ميان جاده آبگير مي‌شود، تالاب‌هايي را پدپد مي‌آورد، كه در سوي دريا صورتي است و در سوي كوه خاكستري مايل به سفيد. جايي كه به آن تالاب صورتي مي‌گويند. اين جاده كه با سراشيبي‌ها و سربالايي‌هاي بسيار، نمايان شدن گاه‌به‌گاه دريا در سمت چپ و نظاره منظره از ارتفاع، از جاذبه‌هاي خاص گردشگري در استان سيستان و بلوچستان است.


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۴ساعت ۸:۴۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
عناب و خواص آن
گیاهی است درختچه ای افراشته، منشعب گسترده و درختی كوچك به ارتفاع ۵ تا ۱۰ (به ندرت ۱۵) متر، برگ ها تخم مرغی كشیده با حاشیه ای دندان اره ای، بدون كرك با دمبرگی كوتاه. شاخه ها باریك و درهم پیچیده، گوشوارك ها خارمانند، شاخه های جوان و بدون كرك. گل ها به قطر ۳ تا ۴ میلی متر با گل آذین گرزن كه در هر یك ۲ تا ۵ گل وجود دارد. میوه ها شفت، بیضوی تا كروی به رنگ قرمز تیره یا متمایل به مشكی، گوشت میوه سفید و یا با هاله ای سبزفام، شیرین مزه و خوراكی. میوه گیاه بخش دارویی این گیاه را تشكیل می دهند، بوی آن ضعیف و طعمش لعابی و كمی شیرین و مطبوع است و دارای یك دانه كشیده و باریك است. میوه عناب را باید پس از رسیدن كامل در پاییز جمع آوری كرد. این درخت بومی نواحی مدیترانه و آسیای معتدله است و در منطقه وسیعی از ایران تا ژاپن می روید. عناب دارای لعاب فراوان، مواد قندی مختلف، ۴/۶ - ۷/۲ درصد مواد پروتئینی، املاح آلی و ویتامین ث است و وجود اسید زی زیفیك در میوه گیاه نیز گزارش شده است. عناب به عنوان ملین و آرام بخش مصرف می گردد همچنین در درمان آترواسكلروز، آسم و مقاوم سازی دندان ها در برابر پلاك و پوسیدگی مورد استفاده قرار می گیرد. در طب گذشته عناب به عنوان ملین، برطرف كننده سرفه و گرفتگی صدا توصیه شده و آن را جهت برطرف كردن گرفتگی صدا و دفع تشنگی مفید دانسته اند. میوه عناب را به تعداد ۱۰ - ۳ میوه به صورت دم كرده می توان مصرف كرد، میوه آن را باید در جای خشك و خنك و دور از نور نگهداری كرد.
عناب يکي از گونه هاي بي شمار ziziphus است که ميوه آن خوراکي است ، با اين حال تنها گونه ديگر ازziziphus ، عناب هندي حساس به سرما [z.mauritiana] نيزبه خاطر ميوه اش بسيار کشت ميشود . پراکنش طبيعي کنوني عناب از اروپاي جنوب شرقي تا چين را در برميگيرد وبه طور متناوبي در جنوب شرقي ايالات متحده کشت مي شود . محاسبات، تنوع دامنه کشت آن را نشان ميدهد ولي بشر آن را از خاور ميانه به روم انتقال داده که در آنجا به وسيله پليني شناخته شده است .به مدت چهار هزار سال درخت عناب در چيت کشت مي شده است .
توليد سالانه اين ميوه در چين 450 هزار تن است که درميزان آن در باغات 290 هزار هکتار عناب در چين به ميزان هکتار مرکبات در فلوريدا محاسبه ميشود.

ترکیبات شیمیایی:

عناب دارای لعاب فراوان ، مواد قندی مختلف،72/2 تا43/6 درصد است .c مواد پروتئینی املاح آلی و ویتامین
از عصاره آبی چوب آن ، یک ماده قابل تبلور به نام اسید زی زیفیک ، تاننی به نام اسید زی زیفوتانیک و نوعی ماده قندی به دست می آید .
هسته عناب دارای روغنی شامل اولئیک اسید ، اینولئیک اسید ، پالمتیک اسید ، فیتوسترول می باشد .

خواص دارویی :

عناب تازه مانند میوه های دیگر مصرف می شود و اثر ملین دارد .
عناب خشک بهتر از عناب تازه است و طبیعت معتدل متمایل به سرد دارد .
خاصیت غذایی عناب کم است ولی در عوض حرارت را فرو می نشاند و خنک است، خون را صاف کرده و پاک ولطیف سالم می سازد و به عنوان برطرف کننده سرفه و گرفتگی صدا توصیه می شود .
حضرت علی (ع) فرموده اند : عناب خواب آور است و بی خوابی را برطرف می کند و تب را می برد هسته عناب خواب آور است خستگی شدید را برطرف می کند رشد موی سر را زیاد می کند.
آب عنا ب با کاهو برای درمان سرطان مفید است برگهای آن بند آورنده خون و تب بر هستند .
ریشه گیاه در درمان سوءهاضمه مفید است .
جویدن برگ تازه عناب به دلیل وجود ماده ساپونین در برگها حس چشایی را موقتا مختل می کند و از این خاصیت برای عدم احساس مزه نامطبوع بعضی داروها می توان استفاده کرد .
عناب از نظر طب قديم ايران معتدل است . البته ابو علي سينا اعتقاد داشت که عناب کمي سرد است عناب هم ميوه اي خوشمزه است وهم دارويي گياهي موثري به شمار ميرود . اين ميوه به افزايش وزن بدن کمک ميکند ، قدرت ماهيچه ها را زياد نموده و بنيه بدن را افزايش ميدهد .در داروهاي چيني اين ميوه به عنوان ماده اي مقوي در فعال ساختن جگر و درمان کم خوني استفاده ميشود .
در يک آزمايش پزشکي در چين به 12 بيمار که از ناراحتي جگر شکايت داشتند عناب تجويز شد و به همراه آن بادام زميني وشکر سرخ،شبانه خورانده شد ، عملکرد جگر اين افراد طي 4 هفته بهبود يافت .همچنين اين گياه به طور گسترده در چين براي درمان سوختگي به کار ميرود.
برخي از خواص عناب در ادامه بيان مي شود:1. ميوه هاي خشک شده آرامبخش ،ضد سرطان ،ضر بيماري هاي تنفسي ،تب بر ،مسکن ، اشتها آور ، بند آورنده خون ومقوي هستند . تصفيه کننده خون بوده و به هضم غذا کمک ميکند .آنها در درمان نامرتب بودن ضربان قلب ،بيخوابي ،خستگي اعصاب ،عرق شبانه وتعرق زياد بدن استفاده ميشوند .
2. عناب بدليل داشتن لعاب زياد نرم کننده سينه است
3. ملين است مخصوصا اگر آنرا با آب و يا شير بجوشانيد
4. عناب آرام کننده اعصاب است
5. خواب آور است و بيخوابي را برطرف مي کند بخصوص هسته عناب خواب آرو است
6. جوشانده پوست درخت عناب داروي ضد اسهال است
7. آسم وتنگي نفس را برطرف مي کند
8. ريشه گياه در درمان سوء هاضمه مفيد است .
9. جوشانده ريشه به پودر تبديل مي شود وبراي زخم ها ودمل هاي کهنه مفيد هستند.
10. خستگي شديد را برطرف مي کند
11. برگهاي آن بند آورنده خون وتب بر هستند . گفته ميشود که اين برگ ها رشد موها را تسريع مينمايند.
12. برگهاي آن به شکل ضماد در درمان ادرار بندي به کار گرفته ميشود.
13. جوشانده عناب گرفتگي صدا را برطرف مي کند
14. جوشانده عناب براي سرفه و درد سينه مفيد است
15. براي برطرف کردن ورم چشم ، عناب را به چشم بماليد
16. دستگاه هاضمه را تقويت مي کند
17. حافظه را تقويت مي کند
18. کم اشتهايي را برطرف مي کند
19. هرگاه که احساس غمگيني کرده و رگيه يم کنيد يک فنجان دم کرده عناب لبخند به لبهاي شما مي آرود
20. براي درمان سرطان آب عناب را با کاهو بخوريد .

دیگر کاربرد هاي دارويي اين گياه

عناب هم ميوه اي خوشمزه است وهم دارويي گياهي موثري به شمار ميرود . اين ميوه به افزايش وزن بدن کمک ميکند ، قدرت ماهيچه ها را زياد نموده و بنيه بدن را افزايش ميدهد . ر داروهاي چيني اين ميوه به عنوان ماده اي مقوي در فعال ساختن جگر استفاده ميشود .
در يک آزمايش پزشکي در چين به 12 بيمار که از ناراحتي جگر شکايت داشتند عناب تجويز شد و به همراه آن بادام زميني وشکر سرخ،شبانه خورانده شد ، عملکرد جگر اين افراد طي 4 هفته بهبود يافت .
از عناب به عنوان پادزهر، زياد کننده ادرار ،داروي ملين و خلط آور استفاده ميشود.برگهاي آن بند آورنده خون وتب بر هستند . گفته ميشود که اين برگ ها رشد موها را تسريع مينمايند.انها به شکل ضماد در درمان ادرار بندي به کار گرفته ميشود.
ميوه هاي خشک شده آرامبخش ،ضد سرطان ،ضر بيماري هاي تنفسي ،تب بر ،مسکن ، اشتها آور ، بند آورنده خون ومقوي هستند . تصفيه کننده خون بوده و به هضم غذا کمک ميکند .آنها در درمان نامرتب بودن ضربان قلب ،بيخوابي ،خستگي اعصاب ،عرق شبانه وتعرق زياد بدن استفاده ميشوند .
ريشه گياه در درمان سوء هاضمه مفيد است . جوشانده ريشه به پودر تبديل مي شود وبراي زخم ها ودمل هاي کهنه مفيد هستند گياه درماني براي کم خوني، کشيدگي عضلات ، تورم کليه وبيماري هاي عصبي محسوب ميشود اين گياه به طور گسترده در چين براي درمان سوختگي به کار ميرود.
استفاده هاي بيشتر گياهان کمي هستند که مانند عناب چند منظوره باشند . اول اينکه خود چوب آن ارزشمند است چوب درخت که محکم ، بادوام وصاف است در کارخانجات سازنده آلات موسيقي کاربرد دارد وبه کار ،کارهاي هنري {نجاري، کشتي سازي و اقلام متفرقه } مي آيد . همچنين اين چوب با کمي انجام کار هنري روي آن روي آن به دسته دنده اتومبيل وکلاه کاسکت تبديل مي شود.

داروی به دست آمده از عناب :

داروی اولناکرات به شکل پودر ، پایین آورنده فشار خون است در این دارو میوه عناب به همراه برگ پونه برگ زیتون ، میوه سرخ استفاده شده است.

پراکنش :

درخت عناب بومی مناطق گرم است که از چند هزار سال قبل در کشورهایی مانند چین و هندوستان کشت می شده است .
عناب در ایران در سواحل دریای خزر ، مینو دشت ، کردستان ، گرگان ، خراسان و کرمان به طور خودرو می روید .

روش تکثیر :

بذر عناب را پس از شستشوی کامل به منظور عمل سرما دهی درماه آبان یا آذر درماسه مرطوب و در دمای حدود 4 درجه سانتیگراد قرار می دهند در بهار بذر سرما دیده را در خزانه درفواصل 4 تا5 سانتیمتری بر روی ردیف و 70 سانتیمتر و به عمق 3تا4 سانتیمتری کشت کرده و بلا فاصله آبیاری می نمایند و نهالها را می توان در محل دیگری کشت کرد .

پاجوش :

عناب پاجوشهای زیادی را تولید می کند که می توان آن را در پاییز یا بهار از پایه مادری جدا کرد .

قلمه :

قلمه های خشبی عناب را از شاخه های یک ساله با طول حدود 30 سانتیمتر تهیه کرده سپس در خزانه به فاصله 5 و عمق 25 سانتیمتر می کارند و بلا فاصله آبیاری می کنند .

پیوند :

برای عمل پیوند می توان از نهال های بذری و با پاجوشهای ریشه دار استفاده کرد بدین منظور باید فاصله بین ردیف برای کشت بذور و پاجوشها طوری در نظر گرفته شود که عمل پیوند با مشکل مواجه نشود.

ایجاد باغ و رسیدگی به آن :

درخت عناب دوستدار آب وهوای گرم است با این حال به سرما مقاوم است و تا دمای 21- درجه سانتیگراد را تحمل می کند .
همچنین به خشکی و خاکهای شور مقاوم است .
قبل از احداث باغ زمین مورد نظر را شخم زده و گودالهای به ابعاد 50 در 50 در50 سانتیمتر حفر می کنند. و حدود 10 الی15 کیلوگرم کود دامی پوسیده به خاک آن اضافه می کنند .
زمان مناسب برای کاشت نهال از اواخر پاییز تا اواخر زمستان می باشد .
بعد ا ز کاشت باید بلافاصله نهال ها را آبیاری کرد .
بهتر است برای اضافه کردن کودهای شیمیایی به باغ با توجه به آزمایش خاک صورت گیرد و به ازای هر هکتار سالانه 180 کیلوگرم ازت 120 کیلوگرم فسفر و 90 کیلوگرم کلسیم به زمین اضافه کرد .
نتایج حاصل از بررسی ها نشان داده است که عناب در استان گلستان پراکنش نسبتا خوبی دارد و در مناطقی مانند کردکوی ، گرگان ، مینودشت ، کلاله رویش دارد .
ریزش برگها نیز از اواخر مهرماه آغاز و در اواخر پاییز گیاه کاملا عاری از برگ شده و به خواب زمستانی می رود.
درخت عناب معمولا در سنین 15 الی20 سالگی به حداکثر بازدهی می رسد و هر درخت عناب به اندازه متوسط سالانه قادر به تولید 20 الی 40 کیلوگرم عناب تازه است .

کشت ونگهداری :

اگر چه اين گياه در مناطق خشک بهتر با شرايط کنار مي آيد با اين حال هر نوع وضعيت آب وهوايي تحمل مي نمايد . عناب در هر نوع خاکي پرورش مي يابد ونسبت به قليايي بودن ونمکدار بودن زمين مقاوم است . نياز به خنکي کمتري دارد اگر چه سرماي شديد را تحمل ميکند .
دوره خفتگي به آن اجازه ميدهد که يخبندان هاي دير هنگام بهاري و دوره زياد خفتگي را تحمل کند وفايده زيادي براي زنبورداران دارد . بعضي از گونه ها همه ساله فراوان ميوه ميدهند .ازسوي ديگر کشت عناب کاملا بي نياز ازمراقبت نيست :
1- درخت بالقوه باعث بروز علفهاي هرز ميشود ، چون پاجوش ريشه ايي آن زياد است .
2- در بعضي ازمناطق آب وهوايي بعضي ازميوه ها شکاف برميدارند و بعلاوه قسمتي ازميوه ها قبل از رسيدن مي پوسند
3- ميوه عناب ميزبان بسياري ازمگس هاي کارائيبي ميباشد که در بخشهاي محدوده ايالات متحده زندگي ميکنند.

آفت و بیماری ها :

آفت ها و بیماری های عناب کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در منابع فقط به مگس عناب اشاره شده است .
این حشره میوه ها را قبل از رسیدن سوراخ کرده درون آنها تخم ریزی می کند و لاروها پس از بیرون آمدن از تخم از گوشت میوه تغذیه می کنند .
طرز استفاده:جوشانده عناب : 50 گرم عناب را در یک لیتر آب ریخته و بجوشانید تا حجم آن دو سوم شود.جوشانده عناب و جو : 14 دانه عناب را با 25 گرم جو پوست کنده مخلوط کرده و در 2 لیتر آب ریخته و آنقدر بجوشانید تا جو باصطلاح شکفته شود و 1/5لیتر آّب باقی بماند . این جوشانده را بگذارید تا ته نشین شود . سپس روی آنرا بردارید و بنوشید .
خیس کرده عناب : تعداد 20 دانه عناب را با 30 دانه مویز دانه گرفته و 30 دانه سپستان و 17 گرم شاخه گلدار بنفشه در نیم لیتر آب خیس کنید و بگذارید تا صبح بماند سپس آنرا صاف کرده و با 50 گرم شیر خشت و 50 گرم ترنجبین مخلوط کنید تا کاملا حل شود سپس قدری گلاب به آن اضافه کرده و بنوشید .
مضرات : عناب در اشخاص سرد مزاج تولید گاز و نفخ می کند . اینگونه اشخاص باید عناب را با شکر و مویز بخورند . ضمنا عناب نیروی جنسی را کم می کند بنابراین باید با غذاهای محرک مانند عسل خورده شود .


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۴ساعت ۴:۵۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
سيزده روز تااربعين مونده
مي خواهي چه كار كني؟


+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۲ساعت ۸:۵۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
بخشی از فضائل و مكارم اخلاقى‏ امام موسی کاظم علیه السلام
جود و بخشش‏

جود و سخاوت، از بارزترین صفات پیشواى هفتم علیه السلام بود. آن گرامى امكانات مالى خود را كه از راه زراعت و كشاورزى به دست آورده بود، در اختیار نیازمندان مى‏گذاشت؛ چندانكه كیسه‏هاى بخشش وى ضرب المثل مردم مدینه شده بود و مردم به یكدیگر مى‏گفتند: «تعجب از كسى است كه كیسه بذل و بخشش موسى بن جعفر علیه السلام به وى ریده باشد ولى باز هم اظهار تنگدستى كند.» «4»

ابن صباغ مالكى در وصف سخاوت آن گرامى مى‏نویسد:

«موسى كاظم علیه السلام، پارساترین، داناترین، بخشنده‏ترین و بزرگ منش‏ترین شخصیت عصر خویش بود. او از بینوایان مدینه تفقد مى‏كرد و پول و دیگر نیازمندیهاى ضرورى را به خانه هایشان مى‏برد، بدون آن كه آنان متوجه شوند كه از كجا رسیده است، مگر پس از رحلت آن حضرت.»

خطیب بغدادى مى‏نویسد:

« موسى بن جعفر علیه السلام فردى سخاوتمند و بزرگوار بود؛ هر گاه اطلاع مى‏یافت كه مردى در غیاب آن حضرت سخن ناشایستى به وى گفته است، كیسه پولى كه حاوى هزار درهم بود براى وى فرستاد. كیسه‏هاى پول آن گرامى، دویست، سیصد و چهارصد دینار بود كه بین مردم مدینه توزیع مى‏كرد. وقتى یكى از آنها به دست نیازمندى مى‏رسید او را بى نیاز مى‏ساخت.»

بخشش و انفاق امام علیه السلام به دوستان و شیعیان محدود نمى‏شد، بلكه مخالفان و دشمنان آن حضرت نیز از مواهب و الطاف وى بهره‏مند مى‏شدند. مردى از نوادگان خلیفه دوّم همواره موسى بن جعفر علیه السلام را اذیت مى‏كرد و هرگاه با آن حضرت روبه رو مى‏شد لب به ناسزاگویى او و حضرت على علیه السلام مى‏گشود. یاران امام عرض كردند: اجازه دهید او را به قتل برسانیم. حضرت ایشان را از این كار بازداشت. سپس آدرس او را كه در بیرون مدینه به كشاورزى مشغول بود- جویا شد و خود بدانجا رفت و با مركبش وارد مزرعه وى شد. مرد فریاد زد: زراعت ما را پایمال نكن. امام علیه السلام به سر و صداى او توجّه نكرد و همچنان پیش آمد تا به وى نزدیك شد. از مركب فرود آمد و در كنار او نشست و با تبسّم فرمود: براى این مزرعه چقدر خرج كرده‏اى؟ گفت: صد دینار. فرمود: چه مقدار امید سود دارى؟ پاسخ داد: غیب نمى‏دانم. فرمود: گفتم چقدرامید دارى؟ عرض كرد:

دویست دینار. امام علیه السلام كیسه‏اى را كه محتوى سیصد دینار بود به وى داد و فرمود: این را بگیر، زراعت هم از آن خودت. مرد برخاست و سر امام را بوسید و از حضرتش خواست از لغزشهاى وى در گذرد. امام تبسمى كرد و به مدینه بازگشت.

یك یا چند روز بعد كه امام علیه السلام به مسجد رفت، دید آن مرد در مسجد نشسته است.

چون چشمش به حضرت افتاد گفت:

«اللَّه اعْلَمُ حَیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»

خداوند آگاهتر است كه رسالت خویش را كجا قرار دهد.

یارانش با شگفتى پرسیدند: داستان تو چگونه است؟ تو كه پیش از این به او بد مى‏گفتى.

او با دوستانش به ستیزه برخاست و امام علیه السلام را دعا كرد.

امام علیه السلام به یارانش- كه پیش از این قصد كشتن او را داشتند- فرمود: كدام روش بهتر است، قصد و نیّت شما یا رفتار من كه با مبلغى پول او را اصلاح كردم؟

گره گشایى از كار دیگران‏


پیشواى هفتم علیه السلام نسبت به همه مردم، مهربان و دلسوز بود و در رفع نیازمندیها و مشكلات آنان مى‏كوشید، هیچ كس بدان حضرت روى نمى‏آورد مگر آن كه خوشحال و راضى بر مى‏گشت. على بن طاهر صورى از یكى از اهالى رى نقل مى‏كند كه گفت:

«یكى از نویسندگان یحیى بن خالد به حكومت رى منصوب شد. من مقدارى مالیات بدهكار بودم و مى‏ترسیدم چنانچه آن را از من مطالبه كند تهیدست شوم. عده‏اى گفتند: او طرفدار مذهب اهل بیت است، ولى من همچنان از رفتن نزد او بیمناك بودم. سرانجام تصمیم گرفتم به نزد مولایم موسى بن جعفر علیه السلام بروم و او را در جریان بگذارم، پس از آن كه خدمت امام رسیدم آن حضرت نامه‏اى بدین مضمون براى والى رى نوشت:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. بدان! براى خداوند در زیر عرشش سایه‏اى است كه از آن بهره نمى‏گیرد مگر كسى كه به برادرش نیكى كند، یا او را از غم و اندوهى رهایى بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست.والسّلام»

پس از بازگشت، نزد والى رفتم و گفتم: فرستاده امام صابر هستم. والى با پاى برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام علیه السلام پرسید و پس از مشاهده دستخط امام علیه السلام نیمى از اموال خود را به من داد، آنگاه اسم مرا از دفتر مالیات حذف كرد و نسبت به بدهى هایم قبض رسید داد»

بردبارى و گذشت‏

پیشواى هفتم علیه السلام كوهى از بردبارى و گذشت بود. لقب «كاظم» براى آن حضرت حاكى از این خلق نیكو و نشانه شهرت ایشان به فرو خوردن خشم و حلم است.

بسیار اتفاق مى‏افتاد كه آن گرامى پاسخ بدیها و ناسزاگوییهاى افراد نادان را با نیكى و احسان مى‏داد.

امام كاظم علیه السلام نه تنها خود در برخوردارى از این صفت، بى نظیر و سرمشق دیگران بود، بلكه- به لحاظ ارجمندى و اهمیت آن- تخلّق به آن را به بستگان و فرزندانش توصیه مى‏كرد. ابن صباغ مالكى نقل مى‏كند:

«روزى موسى بن جعفر علیه السلام همه فرزندانش را گرد آورد و به آنان فرمود:

فرزندان من! سفارشى براى شما دارم كه اگر آن را مراعات كنید سودمند خواهید شد: اگر كسى نزد شما آمد و در گوش راستتان چیزى كه ناخوشایند شما بود گفت، سپس از ناحیه گوش چپتان عذر خواهى كرد و گفت من چنین چیزى نگفتم، عذر او را بپذیرید.»

على بن جعفر مى‏گوید: برادرم موسى بن جعفر علیه السلام فرمود:

«پدرم دست مرا گرفت و فرمود: اى موسى! پدرم محمد بن على دست مرا گرفت آن چنان كه من دست تو را گرفتم و فرمود: پدرم على بن حسین دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم! نسبت به هر كس كه از تو خواستار انجام كار نیك‏ شد. نیكى كن؛ چنانچه سزاوار نیكى باشد، چه بهتر و اگر سزاوار نیكى نباشد، تو شایسته انجام آن هستى؛ و چنانچه مردى از جانب راستت به تو ناسزا گفت، سپس متوجه جانب چپت شد و عذر خواهى كرد پذیراى عذرش باش.»


+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۰۱ساعت ۸:۲۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيمخواص سماق

نام علمی سماق Rhus coriaria است. "سماق" در قدیم "سماک" نیز تلفظ می‌شده است، در حقیقت فارسی آن سماك و عربی آن سماق است.سُماق درختچه ای است کوهستانی که میوه‌های خوشه‌ای دارد. رنگ میوه ی آن قرمز و قهوه‏ای است (تصویر مجاور) و طعم آن گس است، ولی پس از رسیدن ترش می‏شود. میوه‌ ی سماق پس از کوبیدن به عنوان چاشنی، همراه با غذاهایی مانند کباب استفاده می‌شود.این گیاه اغلب در مناطق مدیترانه‌، جنوب ایتالیا و آسیای شرقی به ویژه در ایران دیده می ‌شود. انواع متنوعی دارد که برخی از آنها جنبه ‌ی تزیینی‌ داشته و اگر حواسمان نباشد، می ‌تواند موجب مسمومیت و خارش گردد.در یونان باستان از چوب سماق برای رنگ آمیزی پارچه‌های پشمی استفاده می‌شده است و در کشور ایتالیا از این گیاه برای رنگ دادن به چرم استفاده می کردند.در برخی از کشورها از سماق نوشیدنی تهیه می‌ کنند که برای تسکین درد معده و اختلالات گوارشی موثر است.سماق از نظر طب قدیم، سماق سرد و خشک است.

حال خواص سماق عبارتند از :

- خاصیت ضد میكروبی دارد.

- خاصیت آنتی اکسیدانی دارد. آنتی اکسیدان ها موادی هستند که از عمل رادیکال های آزاد در بدن جلوگیری می کنند. رادیکال های آزاد با تخریب سلول های بدن نقش مهمی در بروز انواع سرطان دارند. بنابراین آنتی اکسیدان ها از بروز سرطان ها جلوگیری می کنند.

- برای بیماران دیابتی مفید است، زیرا یكی از عوامل به وجود آمدن عوارض مختلف در دیابتی ها، تركیب شدن گلوكز (قند خون) با پروتئین های حیاتی بدن است كه به تغییر ساختار شیمیایی و عملكرد این پروتئین ها می انجامد. مطالعات نشان می دهد كه سماق تا 81 درصد از بروز این فرایند جلوگیری می كند.

- برای دندان درد مفید است.

- اشتها را تحریک می‌کند.

- به دلیل داشتن تانن فراوان، قابض و پاک کننده معده می‌باشد.

- خاصیت ادرارآور یا دیورتیک دارد.

- تب را پایین می آورد.

- در درمان بیماری‌های روماتیسمی و نقرس موثر است.

- خون را تصفیه می کند و مواد زائد خون (مانند اوره) را دفع می ‌کند.

- لثه‌ها را تقویت کرده و آنها را محکم می ‌سازد.

- برای برطرف شدن تهوع و بی اشتهایی مفید است.

- تقویت کننده ی دستگاه گوارش است.

- از خونریزی معده جلوگیری می‏کند.

- علت افزودن سماق به کباب این است که خوردن گوشت کباب شده باعت تولید آنزیم‌هایی در بدن می‌شود كه مضر هستند. سماق می‌تواند اثر این آنزیم ها را خنثی كند.

- در رفع غلظت خون موثر است.

- خوردن گرد سماق با آب سرد از خونریزی داخلی جلوگیری می کند.

- غرغره ی جوشانده سماق برای ورم گلو و دهان مفید است.

- مالیدن آب جوشانده ی سماق روی محل ضربه دیده، از ورم آن جلوگیری می کند.

- گردی كه روی میوه سماق می‏نشیند و به آن خاك سماق می‏گویند، بسیار قابض و كمی تلخ است و به علت داشتن املاح، از ترشحات بی رنگ زنانه جلوگیری می‏كند.

- منوراژی (خونریزی رحم) و خونریزی در فواصل قاعدگی را کاهش می دهد.

- خونریزی سینه (هموپتزی) را کم می کند.

- اسهال معمولی و اسهال خونی را برطرف می کند.

- کمپرس با سماق در التیام زخم، سوختگی، اگزما، ترک نوک سینه و عضو ضرب دیده موثر می باشد.

- برای رفع تهوع و استفراغ ، سماق را با زیره و آب سرد مخلوط کرده و مصرف نمایید.

- چای سماق برای کاهش تعریق به کار می رود.

- کسانی که هموروئید (بواسیر) دارند و زنانی که ترشحات بی رنگ زنانه دارند، سماق را جوشانده و داخل لگنی بریزند و در آن بنشینند.

- در قدیم برگ درخت سماق را دم کرده و برای سیاه کردن مو از آن استفاده می کردند.

- در قدیم سماق برای درمان سوزاک و سل به کار می رفته است.

- در قدیم شیره خارج شده از درخت سماق را برای درمان بیماری های دستگاه ادراری به کار می بردند.

هشدارها :

* خوردن سماق تازه باعث مسمومیت می شود. بنابراین فقط باید خشک آن را مصرف نمود.

* به دلیل اینکه طبیعت سماق سرد است، برای افراد سردمزاج مناسب نیست و باید با گیاهان گرم مصرف شود.

* مصرف بیش از حد سماق می ‌تواند مسمومیت زا باشد.

* سماق را باید به دور از نور مستقیم خورشید نگهداری نمایید.


+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۰۱ساعت ۷:۳۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگی نامه شهید محمد حسین فهمیده

اشاره

هشتم آبان هر سال، یادآور خاطره رزمنده کوچکی است که با نثار جان خود، بر سرخی و طراوت خون شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. او در نوجوانی به یک‏باره قله‏های شرف و غیرت را پیمود که چه بسیار اهل ریاضت و سیر و سلوک، در پیمودن این راه پرفراز و نشیب، بر این رهگذر الهی غبطه می‏خورند.
آری، شهید حسین فهمیده با اشتیاق به دیدار پروردگار، سرشار از عشق به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی رحمه‏الله و غیرت و شهامت دینی، خود را لایق شهادت ساخت و خون خود را تا ابد در رگ‏های ایران اسلامی به جریان واداشت.

تولد و تحصیل

شهید محمد حسین فهمیده، در اردی‏بهشت سال 1346، در خانواده‏ای مذهبی در محله پامنار، از محله‏های قدیمی شهر قم، دیده به جهان گشود. دوران کودکی را به همراه دیگر فرزندان خانواده با صفا و صمیمیت، زیر سایه توجه و محبت پدر و مادری مهربان گذراند و در سال 1352 راهی مدرسه شد. چهار سال ابتدایی را زیر نظر معلمی روحانی گذراند و سال پنجم را به دلیل انتقال خانواده‏اش به شهر کرج، در مدارس این شهر سپری کرد. محمدحسین با عشق و علاقه به تحصیل، همواره دانش‏آموز وظیفه‏شناس و موفقی بود. او هم‏زمان با تحصیل، با پشتکار فراوان در کمک به پدر نیز می‏کوشید و با وجود سن کم، در فعالیت‏های مذهبی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شرکت می‏جست.

فهمیده پس از پیروزی انقلاب

شهید فهمیده، پس از پیروزی انقلاب با تشکیل بسیج در آذر سال 1358 به فرمان امام خمینی رحمه‏الله ، به خیل عظیم بسیجیان جان بر کف پیوست.
پس از حوادث کردستان، با وجود سن کم و جثه کوچکش راهی آنجا شد، ولی برادران کمیته به علت کمی سن، او را بازگرداندند. این قهرمان کوچک آرام ننشست و با شرکت در آموزش‏های رزمی، تابستان سال 1359 را گذراند. محمد حسین، شهریور همان سال هم‏زمان با شروع جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، خود را به جبهه‏های جنوب رساند.

از مدرسه تا جبهه جنوب


محمدحسین فهمیده، آن‏چنان گوش به فرمان رهبر بود که در شروع جنگ تحمیلی، بی‏درنگ با رساندن خود به جبهه، در اطاعت از فرمان رهبری و پاس‏داری از میهن کوشش‏ها کرد. با این حال، رزمندگان که متوجه شدند او سیزده سال دارد، وی را برگرداندند و درصدد برآمدند از او تعهد بگیرند دیگر از شهر کرج خارج نشود، ولی او رضایت نداد و خطاب به آنان گفت: «خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگویند هر جا باشم، آماده رفتن هستم. من باید به مملکت خدمت کنم. من تعهد نمی‏دهم». پس از این، زمزمه رفتن به جبهه را بین دوستان و خانواده‏اش سر داد. پس از آن، یک روز که به بهانه خرید نان از خانه خارج شده بود، به دوستش گفت سه روز بعد که به جنوب رسید، به خانواده‏اش خبر دهد که او به جبهه رفته است.

آموزگار ایثار

در خط مقدم جبهه، شهید فهمیده به اتفاق دوستش، محمدرضا شمس در یک سنگر بودند. محمدرضا زخمی شد و محمدحسین با سختی فراوان او را به پشت خط رساند و به جایگاه پیشین خود بازگشت. او با مشاهده تانک‏های عراقی که به طرف رزمندگان هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نیاورد و در حالی که تعدادی نارنجک به کمر بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانک‏ها حرکت کرد. در این هنگام، تیری به پایش خورد و او را مجروح ساخت، ولی نتوانست در اراده محکم و پولادین محمدحسین خللی وارد کند. ازاین‏رو، بدون هیچ تردیدی تصمیم خود را عملی ساخت و از لابه‏لای تیرهایی که از هر سو به طرفش می‏آمد، خود را به تانک پیشرو رساند و با استفاده از نارنجک، موفق شد آن را منفجر کند و خود نیز تکه تکه شد. پس از انفجار تانک، مهاجمان عراقی گمان کردند حمله‏ای صورت گرفته است. ازاین‏رو، روحیه خود را باختند و با سرعت هر چه تمام‏تر تانک‏ها را رها کردند و پا به فرار گذاشتند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و پس از مدتی، نیروهای کمکی رسیدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک‏سازی کردند.

خبر شهادت


صدای جمهوری اسلامی ایران، با قطع برنامه‏های عادی خود، اعلام کرد که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته، آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است.
امام خمینی رحمه‏الله در پیامی به مناسبت دومین سال‏گرد پیروزی انقلاب اسلامی فرمود: «رهبر ما آن طفل سیزده‏ساله‏ای است که با قلب کوچک خود، ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‏تر است. با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».
با این کلمات، حسین فهمیده و فداکاری او در تاریخ پرشکوه سرافرازی‏های ایران ثبت شد و جاودانه ماند. ا کنون هر نوجوان ایرانی، محمدحسین فهمیده را جاودانه‏ای می‏داند که سبب افتخار هر ایرانی است. بقایای پیکر شهید محمدحسین فهمیده در بهشت زهرای تهران، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده شد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۳۰ساعت ۱۰:۳۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
شب يلدا چيست؟
شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آنها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می شود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.
در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندکی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله ۵/۲۳ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.
در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
تنوع برگزاری یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکی ها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن ایزدمهر است.
مهر به معنای خورشید و یکی از بغان ایرانی و هندی است و تاریخ پرستش به سال ها پیش از زرتشت می رسد. پس از ظهور زرتشت، این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهوارمزدا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. در باور زرشتی، بغان تیره اهورایی ستوده و تیره دیوانی نکوهیده شود. یکی از ایزدان اهواریی مهر ایرانی و هنی بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا به نام او، نام گذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است: «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».
ایزد مهر در یکی از شهرهای خاوری ایران از دوشیزه ای به نام ناهید زاده شد. پس از مدت اندکی کشور به کیش مهرپرستی گروید. مهرپرستی از مرزهای ایران فراتر و به رم رفت. پادشاهان رم به آن گرویدند و دین رسمی رم شد. «یولیانوس» یا «ژولیان» یکی از پادشاهان رومی گروه گروه مردم ترسا را به دین مهر می کشاند و دعوت می کرد. هنوز هم نیایش های این شاه رومی با مهر برجاست. «ای پدر در آسمان نیایش مرا بشنو» «یولیانوس» در این نیایش خدا را پدر می نامد. این اسمی بود که ترسایان به تقلید از مهرپرستان بر خدای خود گذاشتند. رومیان سال های بسیار تولد مهر و شب چله را جشن می گرفتند و آن را آغاز سال می دانستند. حتی پس از گسترش دین مسیحیت، باز کشیشان نتوانستند از گرفتن این جشن ها جلوگیری کنند و به ناچار مجبور شدند به دروغ این شب را زادروز تولد عیسی معرفی کنند تا روز ۲۵ دسامبر را به بهانه تولد عیسی جشن بگیرند نه تولد ایزدمهر،‌ هنگامی که به آیین و مراسم مسیحیان در کریسمس نگاه می کنیم بسیاری از نشانه های ایرانی این مراسم را در می یابیم. ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقره ای و طلایی می آراستند. بعدها مسیحیان درخت کاج را به تقلید از مهرپرستان و ایرانیان تزیین کردند. مهر از دوشیزه با کره ای به نام آناهیتا در درون غاری زاده شد که بعدها مسیحیان عیسی را جایگزین مهر و مریم را جایگزین آناهیتا قرار دادند. یکی دیگر از وام گیری های مسیحیان از مهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است.

Sunday به معنی روز خورشید یا مهر است که روز مقدس مهرپرستان بود. ارنست رنان درباره آیین مهرپرستی گفته است:‌ «اگر عیسویت به هنگام گسترش خود بر اثر بیماری مرگ ماری باز می ایستاد، سراسر جهان به آیین مهر می گروید».

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۳۰ساعت ۱۰:۲۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
عكس هاي رضاعطاران











+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۹ساعت ۵:۴۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

درباره صفحه نمايش لمسي بيشتر بدانيم ...
در طراحي سيستم هاي رايانه اي کاربر پسند بودن سيستم و برقراري ارتباط ساده و سريع با کاربران بدون صرف وقت و هزينه هاي زياد براي آموزش آن ها همواره مورد توجه قرار گرفته است. از مانيتور هميشه به عنوان يک دستگاه خروجي ياد مي شود، اما امروزه با افزودن صفحه لمسي(Touch Screen) به آن، مي تواند جاي موشواره يا صفحه کليد را گرفته و به عنوان يک دستگاه ورودي/ خروجي به کار رود. اين صفحه نمايش براي تشخيص محل يک تماس بر روي سطح خود طراحي شده است. پس از برقراري تماس با صفحه نمايش کاربر مي تواند يک انتخاب داشته باشد و يا مکان نما را حرکت دهد. صفحه لمسي يک دستگاه ورودي مشابه موس و trackpad است و کارکردهاي موس مانند کليک چپ،کليک دوبل و ... را شبيه سازي مي کند(براي کليک راست وجود نرم افزارهاي خاص ضروري به نظر مي رسد). واسط لمس الکترونيکي در ۱۹۷۱ توسط Dr.samuel C.Hurst اختراع شد و HP-۱۵۰ يکي از قديمي ترين کامپيوترهاي داراي صفحه لمسي است.

مزاياي صفحه لمسي
فضاي کمي اشغال مي کند. قسمت هاي متحرک کمتري دارد. بايستي توجه داشت که مونيتورهاي معمولي توانايي تشخيص لمس صفحه را ندارند، پس از طريق نرم افزار نمي توان اين قابليت را ايجاد کرد، بلکه بايد قطعه سخت افزاري نصب شود. در روش Built-in هنگامي که مونيتور در کارخانه توليد مي شود به طور سازماني صفحه لمسي را در آن جاي مي دهند. در روش Add-on صفحه لمسي را مي توان بعدا روي مانيتور اضافه کرد. اين گونه صفحه لمسي ها قاب هايي شفاف هستند که کنترلر آن ها در داخل قاب جاسازي شده و روي صفحه مانيتور نصب مي شوند. اين قبيل صفحه لمسي ها دو گونه اند: صفحه لمسي هاي قابل اتصال به serial port: جهت ويندوزهاي ۹۵/۹۸/ME/NT۲۰۰۰/XP صفحه لمسي هاي قابل اتصال به USB port: جهت ويندوزهاي ۹۸/ME/ ۲۰۰۰/ XP/ Macintosh OS ۹x-۱۰ اين گونه صفحه لمسي ها بايستي داراي اندازه مشابه با مانيتور باشند، صفحه لمسي مي تواند بزرگ تر از صفحه نمايش باشد و هنوز کارايي داشته باشد اما در صورت کوچک تر بودن، کارآيي خوبي ندارد.

اجزاء صفحه لمسي

صفحه حساس به لمس(A touch sensor): يک قاب شيشه اي شفاف با سطح حساس به لمس است. قاب لمسي برروي صفحه نمايش به نحوي قرار مي گيرد که منطقه حساس قاب، منطقه قابل مشاهده ي صفحه نمايش را بپوشاند. گيرنده حساس عموما داراي يک جريان الکتريکي است و لمس باعث تغيير سيگنال ها مي شود. تغيير ولتاژ جهت تشخيص محل لمس روي صفحه نمايش مورد استفاده قرار مي گيرد. 

کنترلر(controller):

يک pccard کوچک است که ارتباط ميان گيرنده لمس و رايانه را برقرار مي کند. با دريافت سيگنال هاي مخصوص از صفحه لمسي، آن ها را به علائمي معنادار براي پردازنده تبديل کرده و از طريق پورت USB يا serial به رايانه منتقل مي کند.
 
درايو نرم افزاري(software driver):

چگونگي تفسير اطلاعات دريافت شده از کنترلر را براي سيستم عامل مشخص مي کند. در کليه فناوري هاي موجود اطلاعات از گيرنده حساس به کنترلر منتقل شده و کنترلر آن ها را به علائم معنادار براي رايانه تبديل نموده و درايو نرم افزاري چگونگي تفسير اطلاعات فرستاده شده از کنترلر را مشخص مي کند.


فناوري هاي صفحه لمسي
 
بسته به کاربرد سيستم هاي مجهز به صفحه لمسي فناوري هاي مختلفي وجود دارد که به ترتيب به ساختار آن ها مي پردازيم:

Resistive: متشکل از يک قاب شيشه اي است که با لايه هايي از مواد هادي و مقاومتي پوشيده شده اند. اين دولايه توسط نقاط غيرقابل مشاهده اي از هم جدا شده اند. در حالت عادي هيچ گونه تماسي بين دو لايه ي هادي و مقاومتي وجود نداشته و هيچ جرياني بين آن دو ردوبدل نمي شود. وقتي لمسي اتفاق مي افتد، در آن نقطه خاص دو لايه به هم برخورد مي کنند و باعث ايجاد تغيير در جريان الکتريکي مي شود. اين تغيير توسط کنترلر کشف شده و با اندکي پردازش روي اطلاعات حاصل از لمس، آن ها را تبديل به يک مختصات افقي و عمودي مي کند و به عنوان يک رويداد لمس آن را ثبت مي کند. نوع مقاومتي صفحه لمسي به هر نوع فشاري حساس هستند و ساخت ساده اي دارند اما وضوح تصويري که به کاربران ارائه مي دهند نسبت به ديگر انواع کمتر است، در حدود ۷۵ درصد و لايه هاي مقاومتي در مقابل اشياء تيز و نوک دار آسيب پذيرند. اين نوع از صفحه لمسي ها کارآيي خود را به واسطه وجود عناصري چون رطوبت و گرد و غبار از دست نمي دهند و به دليل قيمت کم، دقت بالا و قابل دسترس بودن امروزه پراستفاده ترين فناوري است. انواع صفحه لمسي هاي مقاومتي به شرح زير است:

wire Resistive Technology: بيشتر براي مصارف شخصي در خانه، مدرسه، محل ها، مکان هاي فروش اتوماتيک و رستوران ها.

wire Resistive Technology: پايداري آن ها از ۴-wire بيشتر است و در مکان هاي فروش فوري، رستوران ها، کنترل هاي تجاري و... به کار مي رود.

wire Resistive Technology: سرعت و دقت بيشتري نسبت به انواع ۴-wire و ۵-wire دارند.: متشکل از قاب شيشه اي حاوي عنصر خازني ذخيره کننده بار الکتريکي است. زماني که صفحه نمايش با يک شيء هادي مناسب مثل سرانگشت لمس مي شود، مقداري از بار الکتريکي به کاربر منتقل مي شود و بار الکتريکي بر روي عنصر خازني کاهش مي يابد. اين کاهش توسط مدارهايي که در گوشه هاي صفحه نمايش قرار دارند، اندازه گيري مي شود. رايانه از تغييرات نسبي بار در هر گوشه مکان دقيق لمس را محاسبه نموده و اطلاعات را به درايو نرم افزاري مي فرستد. در اين فناوري شيء لمس کننده بايد هادي جريان الکتريکي باشد مثل سرانگشت بدون پوشش يا يک قلم هادي الکتريسيته. اين گونه صفحه لمسي ها در برابر عواملي چون رطوبت و گرد و غبار بسيار مقاوم هستند و وضوح تصوير عالي(در حدود ۹۰ درصد) دارند. به همين جهت در کاربردهاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرند. 

کاربردهاي صفحه لمسي:

1. نمايشگرهاي اطلاعات عمومي، کيوسک هاي اطلاعاتي، نمايشگر توريستي، اطلاعات تجاري و ساير نمايشگرهاي الکترونيکي قابل استفاده توسط افراد متعدد با دانش رايانه اي محدود.
2. رستوران ها و سيستم خرده فروشي جهت انجام کار با سرعت بيشتر، خودپرداز بانک ها(ATM)، سيستم حمل و نقل و باجه هاي فروش بليط.
3. سيستم هاي نظارت و خودکارسازي، از سيستم هاي نظارت تجاري گرفته تا خود کارسازي داخلي استفاده مي شوند و مديران مي توانند با استفاده از واسط هاي گرافيکي، نظارت بر کارکردهاي پيچيده را در زمان معين با يک لمس ساده صفحه نمايش انجام دهند.
4. آموزش رايانه که باعث برقراري آموزش تعاملي و سرگرم کننده مي شود و زمان آموزش در نتيجه هزينه آن کاهش مي يابد.
5. تکنولوژي ياري گر، زماني که به همراه نرم افزارهايي مثل صفحه کليدهاي روي صفحه نمايش و يا ساير تکنولوژي هاي ياريگر به کار روند، مي توانند منابع رايانه اي را براي افرادي که قادر به استفاده از ساير ابزارهاي ورودي مثل موشواره يا صفحه کليد نيستند، دسترس پذير گرداند. در اين کاربرد بهتر است براي هر لمس يک پاسخ گرافيکي يا صوتي در نظر گرفته شود تا کاربر از پذيرفته شدن دستور خود اطمينان حاصل نمايد.
6. ساير کاربردها مثل بازي هاي کامپيوتري، سيستم هاي ثبت نام دانش آموزان، صفحه گرامافون خودکار و ... . علاوه بر کاربردهاي ذکر شده مي توان کاربرد اين فناوري را در سيستم کتابخانه اي دانشگاه NEW Jersey City به عنوان نمونه ذکر کرد. در کتابخانه اي به نام Congressman Frank J.GUARINI در اين دانشگاه از فناوري صفحه لمسي براي به دست آوردن اطلاعات اوليه از سيستم کتابخانه اي مثل بررسي موجودي کتابخانه استفاده مي شود. با توجه به مطالب ارائه شده مي توان نتيجه گيري کرد که استفاده از اين تکنولوژي در سيستم کتابخانه اي ايران با توجه به نيازهاي گروه هاي مختلف کاربران داراي فوايد بسياري است. استفاده از اين فناوري باعث جذابيت محيط براي کودکان و تشويق نمودن آن ها به کسب اطلاعات در مورد مجموعه کتابخانه مي شود و مي توان در کنار آن با قرار دادن امکاناتي چون بازي هاي کامپيوتري در محيط کتابخانه شوق ورود به اين محيط را در کودکان ايجاد نمود. اين فناوري، سهولت کسب اطلاعات را براي سالمندان که معمولا در استفاده از موشواره و صفحه کليد با مشکل مواجه اند، فراهم مي آورد و هم چنين با طراحي واسط هاي صوتي به همراه اين فناوري مي توان محيط را جهت استفاده افراد کم بينا سازگار نمود.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۲ساعت ۱۰:۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
233504 4901 جریمه بسیار سنگین برای راننده بدشانس با تصاویر

به نقل از شبکه راشاتودی، راننده کامیونی در چین احتمالا باید تا نسل‌ها بعد از خود جریمه بپردازد، چراکه وی به پرداخت جریمه ۲۵ میلیون دلاری محکوم شده است. دلیل این جریمه هم آن است که وی در حالی که کامیونش اضافه بار داشته، از روی پلی عبور کرده و از بخت بد، این پل به کلی ریزش کرده است. مسئولان چینی این راننده نگون‌بخت را در این حادثه مقصر دانسته و احتمالا وی را بهاندازه هزینه ساخت یک پل جدید جریمه کرده‌اند.

در روز ۱۹ جولای ۲۰۱۱ بود که آقای ژانگ با کامیون خود با بار اضافی‌اش ۱۱۰ تن وزن داشت، از روی پلی بتونی در نزدیکی پکن عبور کرد، که این اقدام وی منجر به ریزش و تخریب این پل شد. جریمه‌ای که برای آقای ژانگ در نظر گرفته شده، معادل با بهای پل تخریب شده است.

233503 214 جریمه بسیار سنگین برای راننده بدشانس با تصاویر

البته هنوز مشخص نیست که اگر ژانگ بخواهد هم، چگونه باید چنین جریمه‌ای را بپردازد.

233505 815 جریمه بسیار سنگین برای راننده بدشانس با تصاویر

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ساعت ۹:۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

 روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد . اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است . و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.


مردي در کنار ساحل دورافتاده اي قدم مي زد. مردي را در فاصله دور مي بيند که مدام خم مي شود و چيزي را از روي زمين بر مي دارد و توي اقيانوس پرت مي کند. نزديک تر مي شود، مي بيند مردي بومي صدفهايي را که به ساحل مي­افتد در آب مي اندازد.

 - صبح بخير رفيق، خيلي دلم مي­خواهد بدانم چه مي­کني؟
- اين صدفها را در داخل اقيانوس مي اندازم. الآن موقع مد درياست و اين صدف ها را به ساحل دريا آورده و اگر آنها را توي آب نيندازم از کمبود اکسيژن خواهند مرد.
- دوست من! حرف تو را مي فهمم ولي در اين ساحل هزاران صدف اين شکلي وجود دارد. تو که نمي تواني آنها را به آب برگرداني خيلي زياد هستند و تازه همين يک ساحل نيست. نمي بيني کار تو هيچ فرقي در اوضاع ايجاد نمي­کند؟
مرد بومي لبخندي زد و خم شد و دوباره صدفي برداشت و به داخل دريا انداخت و گفت:

"براي اين يکي اوضاع فرق کرد…
!"


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۰ساعت ۷:۲۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

سفرهای گالیور

سفرهای گالیوِر (۱۷۲۶ و تجدید نظر شده به سال ۱۷۳۵) با عنوان کامل «سفرهایی به برخی ممالک دور افتادهٔ جهان در چهار بخش. نوشتهٔ لموئل گالیور، نخست در نقش پزشک کشتی و سپس به عنوان ناخدا» داستانی تخیلی نوشتهٔ جاناتان سویفت به زبان انگلیسی است. این کتاب یکی از آثار ماندگار و کلاسیک ادبیات انگلیسی و همچنین اثری هزل بر طبیعت انسان و هجو داستان‌های ماجراجویانهٔ آن روزگار است.کتاب از زمان نخستین چاپ بسیار محبوب شد (جان گی در نامه‌ای که در ۱۷۲۶ به سوییفت نوشته‌است می‌گوید: «[کتاب] همه جا خوانده می‌شود. از جلسات کابینه بگیر تا مهد کودک‌ها») و همچنان هم به صورت‌های مختلف چاپ می‌شود.همچنین اقتباس‌های فراوانی از روی آن به صورت کمیک استریپ، فیلم انیمیشن، فیلم، سریال و امثال آن شده‌است.

سفر به لی‌لی‌پوت

در یکی از سفرها کشتی توفان‌زدهٔ گالیور می‌شکند و امواج او را به ساحل می‌برند. گالیور بی‌هوش می‌شود و وقتی به هوش می‌آید خود را اسیر مردمی کوچک (با متوسط قامتی حدود ۱۵ سانتی‌متر) به نام لی‌لی‌پوت‌ها می‌یابد.او مدتی در سرزمین لی‌لی‌پوت‌ها می‌ماند و وقتی با تصمیم پادشاه مبنی بر شرکت او در جنگ بین لی‌لی‌پوت و مملکت همسایه مخالفت می‌کند، پادشاه دستور کور کردن او را می‌دهد. گالیور می‌گریزد و خود را به مملکت همسایه می‌رساند و با کمک این مردم کشتی‌ای می‌سازد و به سرزمین خود باز می‌گردد.

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۹ساعت ۱۰:۳۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

زمین‌لرزه‌های آذربایجان شرقی (۱۳۹۱)

پرونده:2012 Iran earthquake 6,4 - Population Exposure.png

پرونده:Iran relief location map.jpg

زمین‌لرزه‌های آذربایجان شرقی (۱۳۹۱) دو زمین‌لرزهٔ نسبتاً شدیدی بودند که در روز شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ مناطقی از استان آذربایجان شرقی را لرزاندند؛ زمین‌لرزه‌ای با بزرگای گشتاوری ۶٫۴در ساعت ۱۶:۵۳ به وقت محلّی در ۱۷ کیلومتری اهر و زمین‌لرزه‌ای با بزرگای گشتاوری ۶٫۳در ساعت ۱۷:۰۴ به وقت محلّی در ۱۰ کیلومتری ورزقان. مؤسّسهٔ ژئوفیزیک دانشگاه تهران و سازمان زمین‌شناسی آمریکا، کانون هر دو زمین‌لرزه را در عمق حدود ده کیلومتری زمین ذکر کرده‌اند. زمین‌لرزه، در استان‌های آذربایجان غربی ، گیلان، زنجان و اردبیل نیز احساس شد.همچنین این زمین‌لرزه در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، نیز احساس شد.

مسئولان ایران آمار دقیقی از شمار کشته‌شدگان این حادثه ارائه نکرده‌اند. رئیس سازمان مدیریّت بحران شمار قربانیان را ۲۵۳ نفر، وزارت بهداشت ۳۰۶ نفر و پزشکی قانونی ۱۶۹ نفر اعلام کرده‌اند. این در حالی است که بر اساس اعلام سازمان جمعیت هلال احمر، ۱۶ هزار مراسم ترحیم برای درگذشتگان این زمین‌لرزه برگزار شده است.

خسارت‌های جانی

پرونده:EastAzarbaijanEarthQuakes.jpg

بر اثر این زمین‌لرزه در شهرستان‌های اهر، ورزقان و هریس، ۳۰۶ نفر کشته و بیش از ۵۰۰۰ نفر مجروح شدند. در مجموع ۱۵۵ هزار نفر دچار حادثه شدند که در اهر ۶۷ هزار نفر، ورزقان ۴۲ هزار نفر، هریس ۴۰ هزار نفر و تبریز شش هزار نفر را در بر می‌گیرد. بیشترین تلفات انسانی از روستاهای «باجه باج»، «گوردره» و «دبنو» و همچنین شهر ورزقان بوده‌است.با گذشت سه روز از زمین‌لرزه، مأموران امداد و نجات هلال احمر، زنی را در روستای سرخاگو از توابع شهرستان ورزقان زنده از زیر آوار بیرون کشیدند. این در حالی است با گذشت یک روز از زمین‌لرزه اعلام شد که عملیات آواربرداری به اتمام رسیده و تمامی افراد از زیر آوار بیرون کشیده شده و مجروحان به بیمارستان منتقل شدند.

خسارت‌های مالی

پرونده:2012 East Azerbaijan earthquakes. by Mardetanha 1357.JPG

در محدوده این زمین‌لرزه‌ها ۱۸ هزار و ۶۱۸ واحد مسکونی دچار آسیب شده که از این تعداد ۵ هزار و ۳۲۹ واحد به طور کامل تخریب شده‌اند. در مجموع ۴۱۰ روستا دچار تخریب شده و ۶۵ روستا به طور کامل از بین رفته‌اند. ۱۲ روستای شهرستان ورزقان به طور کامل تخریب شده که هر یک از این روستاها حدود ۹۰۰ تا هزار نفر جمعیت داشتند که کمتر از ۴۰ درصد آنها جان خود را از دست داده‌اند. همهٔ زیرساخت‌های مخابراتی ناحیهٔ ورزقان به هم ریخته و تمامی خطوط قطع شدند. ۶۰ روستای منطقه میان ۵۰ تا ۷۰ درصد و شش روستای شهرستان اهر به‌کلّی تخریب شده‌اند.خسارت‌های واردشده به شبکهٔ برق ۲۵ روستای زلزله‌زدهٔ این استان ۱۲ میلیارد تومان برآورد شد.بهرام عکاشه متخصّص زلزله‌شناسی و زمین‌شناسی، علّت تلفات و خسارات را عمق کم زمین‌لرزه در ۱۰ کیلومتری زمین، نزدیکی روستاها به گسل و مشکلات بناها و سازه‌های منطقه عنوان کرده‌است.

مقایسه با زمین‌لرزهٔ بم

علیرضا بیگی استان‌دار آذربایجان شرقی، بامداد روز سه‌شنبه در حاشیهٔ جلسهٔ کارگروه مربوط به مناطق زلزله‌زده که در استانداری آذربایجان شرقی تشکیل شده بود گفت: از ۵۸۰ روستای واقع در سه شهرستان زلزله‌زده واحدهای مسکونی ۳۰۰ روستا بین ۶۰ تا ۱۰۰خسارت دیده‌اند. درست است که زلزله آذربایجان از لحاظ شدت با بم برابری می‌کند ولی به دلیل شرایط منطقه‌ای و فصل کاری روستاییان تلفات جانی کمتری داشت ولی شدّت تخریب و آسیب‌های وارده به تأسیسات فراتر از زمین‌لرزه بم است.



+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۹ساعت ۶:۴۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
عكس هاي ضريح جديد امام حسين(ع)

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۹ساعت ۳:۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

فسیل های کشف شده در زنجان به 7 هزار قطعه رسید
گروه «ايران زمين» با اکتشافات صورت گرفته تعداد فسيل هاي به دست آمده در زنجان به 7 هزار قطعه رسيد که در ايران بي نظير است.
مرتضي صميمي فرد مدير موزه تاريخي و تاريخ طبيعي استان زنجان تصريح كرد: اکتشافات انجام شده در چهار منطقه استحفاظي استان بوده که شامل ايجرود، نوکيان و بندرگاه طارم و شناط ابهر است. وي با بيان اين که در برخي نقاط عمق کاوش به 15 متر نيز رسيده افزود: از اين کاوش هاي صورت گرفته فسيل هاي مربوط به دو دوره کشف شده که دو هزار قطعه بودند که قدمت آنها به 23 تا 50 ميليون سال در ايجرود و 161 ميليون سال در ابهر مي رسيد. صميمي فرد به وجود دو قطعه تاريخي در موزه تاريخ طبيعي اشاره کرد و يادآور شد: يکي از اين شيء ها مهر سنگي است که در چهار طرف آن نوشته هايي حک شده و از سنگ يشم ساخته شده و متعلق به دوره هخامنشي و زمان داريوش اول است.

چند عكس از فسيل هاي پيداشده












+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۶ساعت ۹:۵۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
پنج خواص ميگو

کم‌خون‌ها میگو بخورند

یکی از عادت‌های خوب غذایی که متخصصان تغذیه آن را توصیه می‌‌كنند، مصرف هفتگی فرآورده‌های دریایی از انواع ماهی گرفته تا میگوست، اما خیلی‌ها می‌گویند میگو کلسترول دارد و باید از خوردن آن اجتناب کرد، اما این باور درست است یا اینکه حقیقت چیز دیگری است؟ به غیر از این موضوع، عادت به مصرف میگو چه فواید و چه زیان‌هایی دارد؟

1.ضدفشارخون

میگو از منابع اسیدهای چربی از خانواده امگا3 است که دریافت آن به کنترل فشارخون کمک می‌کند. البته توصیه می‌شود این ماده‌غذایی در هنگام تهیه با حداقل روغن و نمک طبخ شود، در این صورت به گزینه‌ای مناسب برای کاهش سطح فشارخون تبدیل خواهد شد زیرا سرخ‌کردن آن در روغن، کالری بیشتر به بدن می‌رساند و باعث افزایش‌وزن می‌شود که خود از عوامل بروز فشارخون است.

2.سرشار از سلنیوم

یکی از مواد‌معدنی‌ای که در میگو به میزان بسیار یافت می‌شود، سلنیوم است. با خوردن 100 گرم میگو، 64 درصد از نیاز روزانه به این ماده‌مغذی تامین خواهد شد و از آنجا که سلنیوم خاصیت آنتی‌اکسیدانی دارد، عادت به خوردن میگو، احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ و انواع سرطان خون مانند «لوسمی» و «لنفوم هوچکین» را کاهش می‌دهد.

3.ضدآلزایمر

امگا3 فراوانی که در میگو وجود دارد، باعث می‌شود عادت به مصرف هفتگی آن از بروز آلزایمر و اختلال حواس در دوران سالمندی جلوگیری ‌کند. در واقع، دریافت روزانه 380 میلی‌گرم از این اسیدهای چرب، از بروز اختلال حواس و آلزایمر جلوگیری می‌كند و با خوردن هفته‌ای 2 تا 3 بار میگو، این مقدار اسیدچرب به بدن خواهد رسید.

4.ضد کم‌خونی

افرادی كه به دلایل مختلف گوشت قرمز ‌نمی‌خورند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به کم‌خونی ناشی از فقر آهن قرار دارند و از آنجا که با خوردن 100 گرم میگو، 19 درصد از نیاز به این ماده‌مغذی تامین می‌شود، بهتر است در صورت نخوردن گوشت قرمز، میگو را در برنامه غذایی روزانه‌شان بگنجانند.

5.منبع پروتئین و کلسترول خوب

میگو برخلاف تصور عامه مردم، باعث افزایش کلسترول ‌نمی‌شود زیرا بررسی‌های مقایسه‌ای میان دو رژیم‌غذایی با تخم‌مرغ و میگو نشان داده‌اند که رژیم دارای میگو 7 درصد سطح کلسترول بد و 12 درصد سطح کلسترول خوب را افزایش می‌دهد در حالی که رژیم دارای تخم‌مرغ، سطح کلسترول بد را 10 درصد و سطح کلسترول خوب را 7 درصد بالا می‌برد. در واقع این ماده‌غذایی چربی کمی دارد و با خوردن 12 عدد میگوی درشت بخارپز شده، 160 میلی‌گرم کلسترول وارد بدن می‌شود و سطح تری‌گلیسرید 13 درصد پایین می‌آید بنابراین توصیه می‌شود آن را مانند سایر منابع پروتئینی مصرف كنید.سرانه مصرف میگوطبق اعلام برخی از کارشناسان، مصرف سرانه میگو در ایران تقریبا 10 تا 20 گرم در سال است و بیشترین مصرف‌کنندگان هم تهرانی‌ها هستند. البته در سال‌های اخیر، مصرف فرآورده‌های دریایی افزایش قابل‌ملاحظه‌ای داشته‌ اما هنوز هم از مقدار استاندارد توصیه شده كمتر است و هنوز هم در مقایسه با مصرف جهانی در سطوح حداقل قرار داریم. مصرف سرانه ماهی در ایران تقریبا 10 کیلوگرم در سال و در سطح جهانی 16 کیلوگرم است. بنابراین خوب است این را هم بدانید كه در میان کشورهای مختلف دنیا، تایلند، فیلیپین، هند و اکوادور بزرگ‌ترین پرورش‌دهندگان میگو هستند.یادآوري میگوی سرخ یا سوخاری‌شده، میزان كالری دریافتی را افزایش می‌دهد در حالی که می‌توان با بخارپز کردن این منبع پروتئینی و زدن چاشنی‌ای مانند آبلیموترش تازه به آن، وعده‌غذایی کم‌کالری و در عین حال مغذی‌ای داشت. البته کباب‌کردن و بخارپزکردن میگو با سبزی‌های‌خام یا بخارپز، می‌تواند وعده‌غذایی ارزشمندی را به وجود آورد.


+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۶ساعت ۱۲:۳۸ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
ميگو

میگو گونه‌ای از سخت پوستان آبزی است که در بیشتر آبهای جهان اعم از آب شور و آب شیرین یافت می‌شود . میگو یک منبع غذایی برای موجودات دریایی است . میگوها می توانند رو به عقب شنا کنند .آنها مقاومت بالایی در برابر مواد سمی در مناطق آلوده دارند . میگو به صورت گسترده‌ای توسط انسان‌ها به عنوان ماده غذایی استفاده می‌شود .همانند سایر خوراک‌های دریایی میگو سرشار از کلسیم، ید، و پروتئین است . همچنین میگو دارای ۱۲۲ تا ۲۵۱ میلی گرم کلسترول ( بسته به روش آماده سازی ) می‌باشد . مصرف میگو به علت اثر بر روی سیستم گردش خون انسان سالم ارزیابی می‌شود. قلب ميگو در سرش است.




+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۶ساعت ۱۲:۳۱ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
عكس هايي از كاخ مرمر تهران

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۵ساعت ۱۱:۱۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
کانگورو

کانگورو جانوری از راسته کیسه‌داران علف‌خوار از خانواده درازپایان (Macropodidae) است که در استرالیا و گینه نو زندگی می‌کند. کانگورو می‌تواند به کمک پاهایش پرش‌های بلندی انجام دهد. طول این پرشها به سه متر هم می‌رسد. دم کانگوروها بلند و عضلانی است. نوع ماده دارای کیسه ایست که نوزاد کانکورو پس از به دنیا آمدن به داخل آن رفته و در آنجا از شیر مادر تغذیه می‌کند تا به رشد کافی رسیده و قادر به زندگی در بیرون کیسه شود. نوزاد کانگورو در هنگام تولد جثه‌ای بسیار کوچک دارد که قطر آن از دو سانتیمتر بیشتر نمی‌شود.بزرگ‌ترین نوع کانگورو کانگوروی قرمز است. کانگوروی خاکستری نوع دیگریست که تقریباً به بزرگی کانگوروی قرمز می‌شود.

لغت کانگورو چه معني ميدهد؟
کانگرو به معني: نمي فهمم چه مي گويي است.
جمس کوک کاشف استراليا ،هنگامي که در سا ل 1770 قدم به خاک استراليا گذاشت، از ديدن کانگورو خيلي تعجب کرد و از بوميان که به استقبالش آمده بودند پرسيد: نام اين حيوان چيست ؟ بوميان در جواب گفتند: کانگورو

چرا كانگورو فقط در استراليا هست ؟

تا دويست سال پيش اصلاً كسي از ما نمی دانست كه در جهان، جانوري به نام كانگورو زندگي مي كند، ولي اين پويندگان و سكناگزيدگان سرزمين استراليا بودند كه دويست سال پيش، اين حيوان را براي نخستين بار يافتند. كانگورو كيسه اي دارد كه مشخصه بارز اين جانور، همين كيسه مخصوص است. البته بسياري از پستانداران داراي كيسه اي همانند كانگورو هستند. استراليا و جزاير همسايه اين قاره جايي است كه بيشتر حيوانات كيسه دار در آنجا زندگي مي كنند. اين قبل جانداران، راسته اي از حيوانات را تشكيل مي دهند كه به زبان علمي آنها را (مارسوپيلز) مي خوانند. اين نام از واژه لاتيني مارسوپيوم گرفته شده است كه معناي كيسه مي دهد. مارسوپيلز يعني كيسه داران. تاريخ پيدايش نخستين پستانداران به عصر ديناسورها يعني بيش از 100 ميليون سال پيش باز مي گردد. پستانداران به دو گروه تقسيم مي شدند: كيسه دارن و جفتداران
جفتداران به پستانداري مي گويند كه نوزادش در حالت جنيني داراي جفت است، جفتي كه بوسيله آن تغذيه مي كند. اما كيسه داران جفت جنيني ندارند، بلكه رويان بسيار زود و نارس از شكم مادر بيرون مي آيد تا سپس بقيه مراحل رشد و تكامل را در كيسه مخصوص مادر بپيمايد.
پس مي بينيد كه در كيسه داران، كيسه نقش جفت در رحم را بازي مي كند. زماني كه در آب و هواي زمين تغيير روي داد، ديناسورها به نابودي گراييدند. آنگاه برشمار پستانداران افزوده شد و اين جانداران از جهات بسياري تكامل يافتند. ديگر از آن پس اين پستانداران بودند كه برزمين حكمراني مي كردند. البته پستانداران جفتدار بيشتر از كيسه داران در عرصه زندگي موفقيت داشتند، چون به لحاظ مغز، پيشرفته تر بودند. در ضمن براي رشد جنين، شكم مادر بمراتب شايسته تر و مناسبتر است تا درون كيسه. در بسياري از نقاط جهان، چون كيسه داران نتوانستند با ديگر پستانداران در صحنه رقابت زيست، برابري كنند، منقرض شدند. اما در استراليا و آمريكاي جنوبي چنين رخ نداد. دانشمندان براين باورند كه استراليا روزي به جنوب شرقي آسيا متصل بود. چنين چيزي بوسيله زنجيره اي از جزاير و يا وجود برزخي در روزگار قديم، ممكن بود. بنابر اين، مي توان گفت كه كيسه داران هنگامي در استراليا پخش شدند كه در آنجا هنوز جفتداران تكامل يافته اي وجود نداشتند. در چنين محيطي كه از تكاپوي رقابت تهي بود، كيسه داران رشد كردند و به اشكال و اقسام گوناگوني در آمدند.

درکانگوروی قرمز، نخستين بارداری فصل دوره ای 33 روزه است که پس از آن، نوزاد ناقص خود را از ديواره ی شکم بالا می کشاند و به درون کيسه ی موجود در آنجا می رود تا خود را به يکی از دهانه های غدد شيری موجود در درون اين کيسه برساند . در اين هنگام مادر دوباره باردار می شود اما وجود نوزاد در حال رشد شيرخوار، سبب می شود که رشد و نمو جنينی که در مرحله ی حدود يکصد سلولی است متوقف بماند ( توقف رشد يا دياپوز ) اين مدت توقف، حدود 235 روز است و در طول آن بچه ای که در کيسه زندگی می کند به مرحله ی نسبتا کاملی می رسد . بعد از گذشتن اين دوره، رشد جنين در داخل رحم ادامه می يابد حدود يک ماه بعد از خروج بچه ی داخل کيسه، فرايند قبلی تکرار می شود . جالب آنکه وقتی جنين دوم متولد شود و به درون کيسه برود هنوز هم بچه ی اول گاه به گاه به داخل کيسه بر می گردد در اين هنگام مادر دارای سه فرزند با سه سن متفاوت است : يکی راه می رود، ديگری در کيسه ی زير شکم ساکن است و سومی مرحله ی انتظار را در رحم می گذراند . کانگورو می تواند همزمان دو نوع شير ـ شير کم پروتئين و پرچربی برای بچه مسن تر و شير سرشار از پروتئين و کم چرب برای بچه تازه متولد شده ـ توليد کند، به تاخير افتادن لانه گزينی موجب می شود که بلاستوسيست به مدت چند هفته تا چندماه در حالت خفتگی باقی بماند در مورد بسياری از پستانداران ( مانند خرس، خوک، سمور، گورکن، خفاش و بيشتر گوزن ها ) عقب افتادن زمان لانه گزينی سلول تخم، راهی برای درازتر کردن دوران بارداری است تا نوزادان در زمانب متولد شوند که شرايط برای زيست آنها کاملا مناسب باشد .

كانگوروها در طول روز كه هوا گرم است، ‌استراحت مي‌كنند و در شب‌ها حركت مي‌كنند. آنها مدت زيادي براي حمام كردن در آب مي‌مانند.

كانگورها خودشان را با پنج انگشت پنجه ‌شان تميز مي‌كنند. عمر آنها تقريباً 15 سال است. كانگورها مانند كوالاها، برگ‌ها، شكوفه‌ها و شاخه‌هاي درخت‌ها را مي‌خورند، اما غذاي مورد علاقه‌شان علف تازه است.
آنها با اولين علامت خطري كه ببينند، صداي بسيار بلندي از خودشان درمي‌آورند و پاهاي خميده‌شان را به زمين مي‌كوبند. آنها براي فرار كردن از دشمن، مانند فنر جمع مي‌شوند و مي‌پرند. دم آنها باعث مي‌شود كه در حال فرار، تعادل‌شان را حفظ كنند و به زمين نيفتند. آنها در هر بار پريدن، حدود 3 متر به هوا بلند مي‌شوند و 9 متر به جلو مي‌پرند. اگر كانگورو مسابقه بدهد، سرعتش به 54 كيلومتر در ساعت مي‌رسد. بزرگ‌ترین نوع کانگورو کانگوروی قرمز است. کانگوروی خاکستری نوع دیگریست که تقریباً به بزرگی کانگوروی قرمز می‌شود. كانگورو ها بصورت گله حركت مي كنند و در روي دوپاي دراز عقبي مي جهند . دو پاي عقبي كانگورو آنقدر قوي است كه مي تواند با سرعت 48 كيلو متر در ساعت بدود .
در کانگوروها , چهار گونه ی مختلف وجود دارد که عموماً به آنها کانگورو می گويند :
1) کانگوروی قرمز(Macropus rufus ) ,
2 ) کانگوروی خاکسترس غربی (Macropusfuliginosus)
3) کانگوروی خاکستری شرقی(Macropusgiganteus)
4) کانگوروی آنتلوپن(Macropusantilopinus)


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۴ساعت ۸:۱۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

تفسير سوره ي اسرا از آيه ي( 1تا 15)

 (آيه 1)- معراج‏گاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله! نخستين آيه اين سوره از مسأله «اسرا» يعنى، سفر شبانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از «مسجد الحرام» به «مسجد اقصى» (بيت المقدس) كه مقدمه‏اى براى معراج بوده است سخن مي ‏گويد: اين سفر كه در يك شب و مدت برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص:617

 كوتاهى صورت گرفت حد اقل در شرايط آن زمان از طرق عادى به هيچ وجه امكان‏پذير نبود، و جنبه اعجاز آميز و كاملا خارق العاده داشت.

نخست مى‏گويد: «منزّه است آن خداوندى كه بنده‏اش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى- كه گردا گردش را پربركت ساخته‏ايم- برد» (سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ).

اين سير شبانه خارق العاده «به خاطر آن بود كه بخشى از آيات عظمت خود را به او نشان دهيم» (لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا).

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گرچه عظمت خدا را شناخته بود، اما سير در آسمانها به روح پرعظمت او در پرتو مشاهده آن آيات بيّنات عظمت بيشترى داد تا آمادگى فزونترى براى هدايت انسانها پيدا كند.

و در پايان اضافه مى‏كند: «خداوند شنوا و بيناست» «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).

اشاره به اين كه اگر خداوند پيامبرش را براى اين افتخار برگزيد بى‏دليل نبود، زيرا او گفتار و كردارى آنچنان پاك و شايسته داشت كه اين لباس بر قامتش كاملا زيبا بود، خداوند گفتار پيامبرش را شنيده و كردار او را ديده و لياقتش را براى اين مقام پذيرفته بود «1».

 (آيه 2)- از آنجا كه نخستين آيه اين سوره از سير پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مى‏گفت، و اين گونه موضوعات غالبا از طرف مشركان و مخالفان مورد انكار واقع مى‏شد كه چگونه ممكن است پيامبرى از ميان ما برخيزد كه اين همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اينجا اشاره به دعوت موسى و كتاب آسمانى او مى‏كند تا معلوم شود اين‏

__________________________________________________

 (1) مشهور و معروف در ميان دانشمندان اسلام اين است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به هنگامى كه در مكّه بود در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى در بيت المقدس به قدرت پروردگار آمد، و از آنجا به آسمانها صعود كرد، و آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان مشاهده نمود و همان شب به مكّه بازگشت. و نيز مشهور و معروف آن است كه اين سير زمينى و آسمانى را با جسم و روح توأما انجام داد.

در زمينه «معراج» مطالب ديگرى هست كه به خواست خدا در ذيل سوره «نجم» خواهد آمد.

                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 618

برنامه رسالت چيز نوظهورى نيست، همچنين مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشركان نيز در تاريخ گذشته مخصوصا تاريخ بنى اسرائيل، سابقه دارد.

آيه مى‏گويد: «و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم» (وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ).

 «و آن را مايه هدايت بنى اسرائيل قرار داديم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ).

بدون شك منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است كه خداوند براى هدايت بنى اسرائيل در اختيار موسى (ع) گذاشت.

سپس به هدف اساسى بعثت پيامبران از جمله موسى اشاره مى‏كند كه به آنها گفتيم: «غير مرا و كيل و تكيه‏گاه خود قرار ندهيد» (أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا).

اين يكى از شاخه‏هاى اصلى توحيد است، توحيد در عمل كه نشانه توحيد در عقيده است، كسى كه مؤثر واقعى را در جهان هستى تنها خدا مى‏داند به غير او تكيه نخواهد كرد.

 (آيه 3)- در اين آيه براى اين كه عواطف بنى اسرائيل را در رابطه با شكرگزارى از نعمتهاى الهى مخصوصا نعمت معنوى و روحانى كتاب آسمانى برانگيزد آنها را مخاطب ساخته، مى‏گويد: «اى فرزندان كسانى كه با نوح در كشتى حمل كرديم»! (ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).

فراموش نكنيد كه: «نوح بنده شكرگزارى بود» (إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً).

شما كه فرزندان ياران نوح هستيد چرا به همان برنامه نياكان با ايمانتان اقتدا نكنيد؟ چرا در راه كفران گام بگذاريد؟!

 (آيه 4)- سپس به ذكر گوشه‏اى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل پرداخته، مى‏گويد: «و ما در كتاب (تورات) به بنى اسرائيل اعلام كرديم كه شما در زمين، دو بار فساد خواهيد كرد، و راه طغيان بزرگى را در پيش خواهيد گرفت» (وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً).

منظور از كلمه «الارض» به قرينه آيات بعد سرزمين مقدس فلسطين است كه «مسجد الاقصى» در آن واقع شده است.

 (آيه 5)- سپس به شرح اين دو فساد بزرگ و حوادثى كه بعد از آن به عنوان                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 619

 مجازات الهى واقع شد پرداخته، چنين مى‏گويد: «هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونريزى و ظلم و جنايت بزنيد) ما گروهى از بندگان بسيار نيرومند (و رزمنده و جنگجوى) خود را به سراغ شما مى‏فرستيم» تا به كيفر اعمالتان شما را درهم بكوبند (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ).

اين قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مى‏برند كه حتى براى يافتن نفراتتان «هر خانه و ديارى را جستجو مى‏كنند» (فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ).

 «و اين يك وعده قطعى و تخلف ناپذير خواهد بود» (وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا).

 (آيه 6)- «سپس (الطاف الهى بار ديگر به سراغ شما مى‏آيد و) شما را بر آن (قوم مهاجم) چيره مى‏كنيم» (ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ).

 «و شما را به وسيله اموال و ثروت سرشار و فرزندانى كمك خواهيم كرد» (وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ).

 «و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار مى‏دهيم» (وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً).

 (آيه 7)- اين گونه الطاف الهى شامل حال شما مى‏شود شايد به خود آييد و به اصلاح خويشتن بپردازيد دست از زشتيها برداريد و به نيكيها رو آريد، چرا كه:

 «اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده‏ايد و اگر بدى كنيد بازهم به خود مى‏كنيد» (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).

اين يك سنت هميشگى است نيكيها و بديها سر انجام به خود انسان باز مى‏گردد. ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بيدار مى‏كند و نه اين نعمت و رحمت مجدد الهى، باز هم به طغيان مى‏پرازيد و راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پيش مى‏گيريد و «فساد كبير» در زمين ايجاد مى‏كنيد و برترى جويى را از حد مى‏گذرانيد.

سپس وعده دوم الهى فرا مى‏رسد: «و هنگامى كه وعده دوم فرا رسد (باز گروهى جنگجو و پيكارگر بر شما چيره مى‏شوند، آن چنان بلايى به سرتان مى‏آورند كه) آثار غم و اندوه از صورتهايتان ظاهر مى‏شود» (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 620

 آنها حتى بزرگ معبدتان بيت المقدس را از دست شما مى‏گيرند «و داخل مسجد (الأقصى) مى‏شوند همانگونه كه بار اول وارد شدند» (وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).

آنها به اين هم قناعت نمى‏كنند «و آنچه را زير سلطه خود مى‏گيرند، درهم مى‏كوبند» (وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً).

 (آيه 8)- با اين حال باز درهاى توبه و بازگشت شما به سوى خدا بسته نيست باز هم «اميد است پروردگارتان به شما رحم كند» (عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ).

 «و هرگاه (به سوى ما) برگرديد ما هم باز مى‏گرديم» (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا).

و لطف و رحمت خود را به شما باز مى‏گردانيم، و اگر به فساد و برترى جويى گراييد باز هم شما را به كيفر شديد گرفتار خواهيم ساخت.

و تازه اين مجازات دنياست «و جهنم را براى كافران زندان سختى قرار داديم» (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً).

دو فساد بزرگ تاريخى بنى اسرائيل: در آيات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعى بنى اسرائيل كه منجر به فساد و برترى جويى مى‏گردد به ميان آمده است، كه به دنبال هر يك از اين دو، خداوند مردانى نيرومند و پيكارجو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات كنند و به كيفر اعمالشان برسانند.

آنچه از تاريخ بنى اسرائيل استفاده مى‏شود اين است كه نخستين كسى كه بر آنها هجوم آورد و «بيت المقدس» را ويران كرد، بخت نصّر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بيت المقدس به همان حال باقى ماند، تا يهود قيام كردند و آن را نوسازى نمودند، دومين كسى كه بر آنها هجوم برد قيصر روم اسپيانوس بود كه وزيرش «طرطوز» را مأمور اين كار كرد، او به تخريب بيت المقدس و تضعيف و قتل بنى اسرائيل كمر بست، و اين حدود يكصد سال قبل از ميلاد بود.

بنابراين ممكن است دو حادثه‏اى كه قرآن به آن اشاره مى‏كند همان باشد كه در تاريخ بنى اسرائيل نيز آمده است.

 (آيه 9)- مستقيم‏ترين راه خوشبختى! در آيات گذشته سخن از بنى اسرائيل                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 621

 و كتاب آسمانيشان تورات و تخلفشان از اين برنامه الهى و كيفرهايشان در اين رابطه در ميان بود.

از اين بحث به «قرآن مجيد» كتاب آسمانى مسلمين كه آخرين حلقه كتب آسمانى است منتقل شده، مى‏گويد: «اين قرآن مردم را به آيينى كه مستقيم‏ترين و پابرجاترين آيينهاست هدايت مى‏كند» (إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ).

يعنى «قرآن به طريقه‏اى كه مستقيم‏ترين و صافترين و پابرجاترين طرق است دعوت مى‏كند».

صافتر و مستقيم‏تر، از نظر عقائدى كه عرضه مى‏كند. صافتر و مستقيم‏تر، از اين نظر كه ميان ظاهر و باطن، عقيده و عمل، تفكر و برنامه، همگونى ايجاد كرده و همه را به سوى «اللّه» دعوت مى‏كند.

صافتر و مستقيم‏تر، از نظر قوانين اجتماعى و اقتصادى و نظامات سياسى كه بر جامعه انسانى حكم فرما مى‏سازد.

و بالاخره صافتر و مستقيم‏تر از نظر نظام حكومتى كه برپا دارنده عدل است و درهم كوبنده ستم و ستمگران.

سپس از آن‏جا كه موضع گيريهاى مردم در برابر اين برنامه مستقيم الهى مختلف است، به دو نوع موضع گيرى مشخص و نتائج آن اشاره كرده، مى‏فرمايد:

 «و اين قرآن به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى‏دهند مژده مى‏دهد كه براى آنان پاداش بزرگى است» (وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً).

 (آيه 10)- «و (به) آنها كه ايمان به آخرت و دادگاه بزرگش ندارند (و طبعا عمل صالحى نيز انجام نمى‏دهند نيز بشارت مى‏دهد كه) عذاب دردناكى براى آنها آماده كرده‏ايم» (وَ أَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً).

تعبير به «بشارت» در مورد مؤمنان دليلش روشن است، ولى در مورد افراد بى‏ايمان و طغيانگر در حقيقت يك نوع استهزاء است.

 (آيه 11)- در اين آيه به تناسب بحث گذشته به يكى از علل مهم بى‏ايمانى كه عدم مطالعه كافى در امور است اشاره كرده، چنين مى‏فرمايد: «و انسان                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 622

 همان گونه كه نيكيها را طلب مى‏كند (به خاطر دستپاچگى و عدم مطالعه كافى) به طلب بديها برمى‏خيزد» (وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ).

 «چرا كه انسان ذاتا عجول است» (وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا).

در حقيقت «عجول» بودن انسان براى كسب منافع بيشتر و شتابزدگى او در تحصيل «خير» و منفعت سبب مى‏شود كه تمام جوانب مسائل را مورد بررسى قرار ندهد، و چه بسيار كه با اين عجله، نتواند خير واقعى خود را تشخيص دهد، بلكه هوى و هوسهاى سركش چهره حقيقت را در نظرش دگرگون سازد و به دنبال شرّ برود.

و در اين حال همان گونه كه انسان، از خدا تقاضاى نيكى مى‏كند، بر اثر سوء تشخيص خود، بديها را از او تقاضا مى‏كند، و همان گونه كه براى نيكى تلاش مى‏كند، به دنبال شر و بدى مى‏رود، و اين بلاى بزرگى است براى نوع انسانها و مانع عجيبى است در طريق سعادت، و موجب ندامت و خسران! در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه فرمود: «مردم را عجله هلاك مى‏كند، اگر مردم با تأمل كارها را انجام مى‏دادند كسى هلاك نمى‏شد».

البته در روايات اسلامى بابى در زمينه «تعجيل (و سرعت) در كار خير داريم» از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «خداوند كار نيكى را دوست دارد كه در آن شتاب شود».

به هر حال عجله مذموم آن است كه به هنگام بررسى و مطالعه در جوانب كار و شناخت صورت گيرد، اما سرعت و عجله ممدوح آن است كه بعد از تصميم گيرى لازم، در اجرا درنگ نشود، و لذا در روايات مى‏خوانيم: «در كار خير، عجله كنيد» يعنى بعد از آن كه خير بودن كارى ثابت شد ديگر جاى مسامحه نيست.

 (آيه 12)- در اين آيه از آفرينش شب و روز و منافع و بركات اين دو و وجود حساب و كتاب در عالم سخن مى‏گويد تا هم دليلى باشد بر توحيد و شناخت خدا و بحث گذشته معاد را تكميل كند و هم شاهدى باشد بر لزوم دقت در عواقب كارها و عدم شتابزدگى مى‏فرمايد: «ما شب و روز را دو نشانه (توحيد و عظمت خود) قرار داديم» (وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 623

 «سپس نشانه شب را محو كرده، و نشانه روز را روشنى بخش (به جاى آن) قرار داديم» (فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً).

و از اين كار دو هدف داشتيم، نخست اين كه « (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبيد» و به تلاش زندگى برخيزيد (لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ).

هدف ديگر اين كه: «عدد سالها و حساب (كارهاى زمان بندى شده خود) را بدانيد» (وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ).

تمام جهان هستى بر محور حساب و اعداد مى‏گردد و هيچ يك از نظامات اين عالم بدون حساب نيست، طبيعى است انسان كه جزئى از اين مجموعه است نمى‏تواند بى‏حساب و كتاب زندگى كند.

 «و ما هر چيز را مشخص و روشن ساختيم» (وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلًا).

 (آيه 13)- از آنجا كه در آيات گذشته سخن از مسائل مربوط به «معاد» و «حساب» در ميان بود، در اينجا به مسأله «حساب اعمال انسانها» و چگونگى آن در روز قيامت پرداخته، مى‏گويد: «و هر انسانى اعمالش را به گردنش آويخته‏ايم»! (وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ).

 «طائر» به معنى پرنده است، ولى در اينجا اشاره به چيزى است كه در ميان عرب معمول بوده كه به وسيله پرندگان، فال نيك و بد مى‏زدند. مثلا اگر پرنده‏اى از طرف راست آنها حركت مى‏كرد آن را به فال نيك مى‏گرفتند، و اگر از طرف چپ حركت مى‏كرد آن را به فال بد مى‏گرفتند.

قرآن در حقيقت مى‏گويد: فال نيك و بد، و طالع سعد و نحس، چيزى جز اعمال شما نيست كه به گردنتان آويخته است و نتائج آن در دنيا و آخرت از شما جدا نمى‏شود! قرآن سپس اضافه مى‏كند: «و ما روز قيامت كتابى براى او بيرون مى‏آوريم كه آن را در برابر خود گشوده مى‏بيند» (وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً).

روشن است كه منظور از «كتاب» چيزى جز كارنامه عمل انسان نيست، همان                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 624

 كارنامه‏اى كه در اين دنيا وجود دارد و اعمال او در آن ثبت مى‏شود، منتها در اينجا پوشيده و مكتوم است و در آنجا گشوده و باز.

 (آيه 14)- در اين هنگام به او گفته مى‏شود: «نامه اعمالت را خودت بخوان»! (اقْرَأْ كِتابَكَ).

 «كافى است كه خودت امروز حسابگر خويش باشى»! (كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً). يعنى آنقدر مسائل روشن و آشكار است و شواهد و مدارك زنده كه جاى گفتگو نيست. و به اين ترتيب چيزى نيست كه بتوان آن را حاشا كرد.

در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «در آن روز انسان آنچه را انجام داده و در نامه عمل او ثبت است همه را به خاطر مى‏آورد گويى همان ساعت آن را انجام داده است! لذا فرياد مجرمان بلند مى‏شود و مى‏گويند: اين چه نامه‏اى است كه هيچ صغير و كبيره‏اى را فروگذار نكرده است»؟

 (آيه 15)- اين آيه، چهار حكم اساسى و اصولى را در رابطه با مسأله حساب و جزاى اعمال بيان مى‏كند.

1- نخست مى‏گويد: «هر كسى هدايت شود براى خود هدايت يافته» و نيجه‏اش عائد خود او مى‏شود (مَنِ اهْتَدى‏ فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ).

2- «و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه شده است» و عواقب شومش دامن خودش را مى‏گيرد (وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها).

3- «و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد» و كسى را به جرم ديگرى مجازات نمى‏كنند (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏).

البته اين قانون كلى كه «هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد» هيچ گونه منافاتى با آنچه در آيه سوره نحل گذشت كه مى‏گويد: «گمراه كنندگان بار مسؤوليت كسانى را كه گمراه كرده‏اند نيز بر دوش مى‏كشند» ندارد. زيرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن ديگران، فاعل آن گناه محسوب مى‏شوند، و در حقيقت اين بار گناهان خودشان است كه بر دوش دارند.

4- سر انجام چهارمين حكم را به اين صورت بيان مى‏كند كه: «و ما (هيچ                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 625

 شخص و قومى را) مجازات نخواهيم كرد مگر آنكه پيامبرى مبعوث كرده باشيم» تا وظائفشان را كاملا تشريح و اتمام حجت كند (وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا).

(ياعلي مدد)

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۴ساعت ۷:۲۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

آرش کمانگیر كه بود؟

آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه میزیست.با یادآوری اینکه هر افسانه‌ای ریشه‌ای هرچند کوچک در راستی دارد افسانه آرش را برای شما بازگو می‌کنمـ:
باید دانست تمامـ افراد اساطیری تاریخ ما ایرانیان،بنا به گفته‌ی کاووشگران بزرگ تاریخمان،وجودی راستین داشتند ولی در برخی از جاها زندگی آنها با افسانه آمیخته شده است،نتیجه‌گیری در مورد اینکه کار آرش کمانگیر چه بوده است که او را یک اسطوره کرد وافسانه‌اش به وسیله نیاکانمان ساخته شد را به خود شما وامیگزارمـ: آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه می‌زیست.در تیریشت(بندهای 6و37) شتاب تیرش به شتاب ایزدباران تشبیه شده است.
در اوستا نامـ ‌او به گونه اَرِخش و در پهلوی شِپاک‌ تیر و درپارسی شیوا تیر و آرش کمانگیر است و مشهور به سخت کمان و تیر تیزرو است.بهرامـ‌چوبین سردار نامی ایران خود را از تبار آرش میدانست. ابوریحان بیرونی در مورد آرش کمانگیر چنین میگوید:
پس از آنکه افراسیاب بر منوچهر چیره شد و در تپورستان (طبرستان)گرداگرد او را گرفت،بر این پیمان شدند که مرز ایران و توران با پرتاب تیری نشانه شود.
در این هنگامـ فرشته اسفندارمذ نمایان شد و فرمان داد تا تیروکمانی چنان که در اوستا بیان شده است،برگزینند. (در اوستای کنونی درمورد این تیر چیزی گفته نشده‌است،پیداست اوستای زمان ابوریحان از اوستای کنونی کامل‌تر بوده ‌است)
آنگاه آرش را که مرد پاک و حکیمـ و دینداری بود،برای انداختن تیر بیاورند.آرش برهنه شد و بدن خویش را به کسان نمایاند و گفت:ای پادشاه ‌و‌ای مردمـ! به تنمـ بنگرید. مرا زخمـ ‌و بیماری نیست؛ ولی میدانمـ که پس ازانداختن تیر، پاره‌پاره شومـ و فدای شما گردمـ.

پس از آن،دست به چله کمان برد و به نیروی خداداد تیر از شست رها کرد و خود جان داد. اهورمزدا به باد دستور داد تا تیر را نگاهداری کند. آن تیر از کوه رویان به دورترین مکان خاور، به فرغانه رسید و به ریشه درخت گردکانی (که در جهان بزرگتر از آن درختی نبود)نشست. آنجا را مرز ایران و توران شناختند. از آن پس جشن تیرگان به مناسبت این پیمان آشتی میان ایران و توران برپا شد.


+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۴ساعت ۶:۴۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
امام علي (ع) مي فرمايد:

به صورت فارسي: دري را ببند كه قادر نيستي آن را باز كني.

به صورت انگليسي:
Donot close a door that you are unable to open

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۳ساعت ۸:۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

فضیلت و خواص سوره یاسين

قرآن

یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّه(شامل شونده)، مدافعه قاضیه(دفع كننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است كه مكی و دارای 83 آیه است.از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت كننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می كند.در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت كننده خود می كند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می كند.و نیز «قاضیه: دفع كننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع كرده و همه حاجت های او را روا می كند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.1

در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر كس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است كه ده بار قرآن را ختم نماید. 2

ایشان همچنین فرمودند: هر كس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته  نزد او به صف شده و برای او استغفار كرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می كنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند. 3

از ابی بصیر روایت شده كه حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر كس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنكه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنكه شام كند و هر كس در شب قبل از خواب آن را تلاوت كند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شده و هر آسیب حفظ كنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش كنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا كنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت كنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر كجا كه چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینكه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش كنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیكی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند كه هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نكشد و با زاری كنندگان زاری نكند.آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت كن هر كه را خواهی ،كه شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه كه هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد كه برآورده شود و شفاعت كند كه پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نكشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نكبت گناه و عمل زشتی كه از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینكه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یك گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.از جابر جعفی روایت شده كه امام باقر علیه السلام فرمودند: هر كس سوره یاسین را در عمر خود یك بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یك 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهكاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان كند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله كسانی خواهد بود كه خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین كرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده كه من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هر كس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته  نزد او به صف شده و برای او استغفار كرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می كنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند

آثار و بركات سوره

1) آثار دهگانه قرائت سوره یس:

ضپیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان كه در آن ده اثر است: هر كه آن را قرائت كند:

1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛

2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛

3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛

4) اگر عزب باشد، ازدواج كند؛

 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛

6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛

7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛

8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛

9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینكه خدا بر او آسان گیرد؛

10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا كند.5

2) پیدا شدن گمشده

شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض كرد: بفرمایید وقتی چیزی یا كسی گم می شود چه باید بكنم؟

حضرت فرمودند: دو ركعت نماز بخوان و در هر دو ركعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَی ضالَّتی» ای هدایت كننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.

شخص می گوید: من این كار را كردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.

3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن

در كتاب المصباح آمده: هر كس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.6

4) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی

اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل كنید كه فرمود: هر كس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد7

5) برای دیدن پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب

در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.8

6) رفع فقر

جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت كند.9

7) دوای دردها

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر كس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و بركت و رحمت را وارد كرده است و هر گونه دردی را از او دور می كند.
سوره یس

ختم مجرب

برآورده شدن حاجت مشروع


1) یكی از بزرگان و عارفان می گوید:

سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی كه داشتم به تلاوت این سوره به این شكل مداومت می نمودم.

در سوره یس هفت «مبین» وجود دارد؛ به هر مبین كه رسیدی این دعا را 3مرتبه بخوان:

«بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفّس عن كل مدیون، سبحان المفرج عن كل محزون، سبحان الناصر عن كل مظلوم، سبحان المخلص عن كل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الكاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له كن فیكون، سبحان الذی بیده ملكوت كل شی و الیه ترجعون.»11

2) از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر كسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با كسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را كه بخواهد انجام شود. انشاءالله زیرا كه اسم اعظم خداوندی در این دعا است:

«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یكن له كفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتك یا ارحم الراحمین.»12

3) كسی كه می خواهد مشكلش حل شود شب جمعه، چهار ركعت نماز بخواند و به این ترتیب كه می آید:

در ركعت اول: بعد از سوره «حمد» سوره «یس» را بخواند و سپس به ركوع رود و هنگامی كه سر از ركوع بر می دارد صد مرتبه این ذكر را بگوید:

«واذا سلك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره، 186).

در ركعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره «یس» را یك مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به ركوع رفته و پس از سر برداشتن از ركوع همان ذكر (بقره، آیه 186) را صد مرتبه تكرار كند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل كاری كه در نماز ظهر انجام می دهد.

در ركعت سوم: «حمد» را سه مرتبه و «یس» را یك بار و ركوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از ركوع این ذكر را صد مرتبه بگوید: «فسیكفیكهم الله و هو السمیع العلیم»(بقره، آیه 137).

در ركعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و «یس»را یكبار بخواند و بعد از ركوع بگو: «یا ربِّ إدْفَعْ عَنّی الضُّرَّ وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ» .

پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را برزمین بگذارد و صد مرتبه این ذكر را بگوید: «استغفرالله» و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون» (یس، 82) و پس از آن حاجت را بخواهد كه انشاءالله برآورده خواهد شد.13

4) برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت كه باشد سه نوبت سوره «یس» بخواند و هر نوبت كه می خواند احتیاط می كند هرگاه به لفظ مبین می رسد یك انگشت خود را گره می كند بعد از آنكه سوره را تمام كرد سه نوبت این دعا را بخواند:

«سبحان المفرج عن كل مهموم سبحان المنفس عن كل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الكاف و النون انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون فسبحان الذی بیده ملكوت كل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.»

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۳ساعت ۷:۴۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
داستان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر نبی (ع)


از داستان‎های جالب زندگی موسی ـ علیه السلام ـ ماجرای شیرین او با حضرت خضر ـ علیه السلام ـ است که در قرآن سوره کهف آمده و دارای نکات و درسهای آموزنده گوناگونی است، در این راستا نظر شما به فرازهایی زیر از آن داستان جلب می‎کنیم.

سخنرانی موسی ـ علیه السلام ـ و ترک اولی او
هنگامی که فرعون و فرعونیان در دریای نیل غرق شده و به هلاکت رسیدند، بنی‎اسرائیل به رهبری حضرت موسی ـ علیه السلام ـ پس از سالها مبارزه، پیروز شدند و زمام امور رهبری به دست موسی ـ علیه السلام ـ افتاد.
او در یک اجتماع بسیار بزرگ (که می‎توان آن را به عنوان جشن پیروزی نامید) در حضور بنی‎اسرائیل سخنرانی کرد، مجلس بسیار باشکوه بود، ناگاه یک نفر از موسی ـ علیه السلام ـ پرسید: «آیا کسی را می‎شناسی که نسبت به تو اعلم (عالم‎تر) باشد؟»
موسی ـ علیه السلام ـ در پاسخ گفت: نه.
و مطابق بعضی از روایات، پس از نزول تورات و سخن گفتن مستقیم خدا با موسی ـ علیه السلام ـ، موسی در ذهن خود به خودش گفت: «خداوند هیچکس را عالم‎تر از من نیافریده است.» در این هنگام خداوند به جبرئیل وحی کرد موسی را دریاب که در وادی هلاکت افتاده. (یعنی براثر حالتی شبیه خودخواهی، در سراشیبی نزول از مقامات عالیه معنوی قرار گرفته، به یاریش بشتاب تا اصلاح شود. جبرئیل به سراغ موسی آمد...)
خداوند همان‎دم به موسی ـ علیه السلام ـ وحی کرد: آری داناتر از تو عبد و بنده ما خضر ـ علیه السلام ـ است، او اکنون در تنگه دو دریا،[1] در کنار سنگی عظیم است.
موسی ـ علیه السلام ـ عرض کرد: «چگونه به حضور او نایل شوم؟»
خداوند فرمود: «یک عدد ماهی بگیر و در میان زنبیل خود بگذار، و به سوی آن تنگه دو دریا برو، در هر جا که آن ماهی را گم کردی، آن عالم در همانجا است.»[2]

موسی‎ ـ علیه السلام ـ در جستجوی استاد
موسی ـ علیه السلام ـ که دانش‎دوست بود، گفت: من دست از جستجو برنمی‎دارم تا به محل آن تنگه دو دریا برسم، هرچند مدّت طولانی به راه خود ادامه دهم.
موسی دوست و همسفری برای خود انتخاب کرد که همان مرد رشید و شجاع و با ایمان بنی‎اسرائیل به نام یوشع بن نون بود، موسی یک عدد ماهی در میان زنبیل نهاد و اندکی زاد و توشه راه‎ برداشت و همراه یوشع به سوی تنگه دو دریا حرکت کردند. هنگامی که به آنجا رسیدند در کنار صخره‎ای اندکی استراحت کردند، در همان‎جا موسی و یوشع، ماهی‎ای را به همراه داشتند، فراموش کردند. بعد معلوم شد که ماهی براثر رسیدن قطرات آب به طور معجزه‎آسایی خود را در همان تنگه به دریا افکنده و ناپدید شده است.
موسی و همسفرش از آن محل گذشتند، طولانی بودن راه و سفر موجب خستگی و گرسنگی آنها گردید، در این هنگام موسی ـ علیه السلام ـ به خاطرش آمد که غذایی به همراه خود آورده‎اند، به یوشع گفت: «غذای ما را بیاور که از این سفر سخت خسته شده‎ایم.»
یوشع گفت: آیا به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم، من در آنجا فراموش کردم که ماجرای ماهی را بازگو کنم، و این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من ربود، و ماهی راهش را به طرز شگفت‎انگیز در دریا پیش گرفت و ناپدید شد.
و از آنجا که این موضوع به صورت نشانه‎ای برای موسی ـ علیه السلام ـ در رابطه با پیدا کردن عالِم، بیان شده بود موسی ـ علیه السلام ـ مطلب را دریافت و گفت: این همان چیزی است که ما می‎خواستیم و به دنبال آن می‎گشتیم. در این هنگام از همانجا بازگشتند و به جستجوی آن عالِم پرداختند، وقتی که به تنگه رسیدند حضرت خضر ـ علیه السلام ـ را در آنجا دیدند.[3] پس از احوالپرسی، موسی ـ علیه السلام ـ به او گفت:
«آیا من از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟»
خضر: تو هرگز نمیغتوانی همراه من صبر و تحمّل کنی، و چگونه می‎توانی در مورد رموز و اسراری که به آن آگاهی نداری شکیبا باشی؟
موسی: به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت، و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو را نخواهم کرد.
خضر: پس اگر می‎خواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز سوال نکن، تا خودم به موقع، آن را برای تو بازگو کنم.
موسی ـ علیه السلام ـ مجدّداً این تعهّد را داد که با صبر و تحمّل همراه استاد حرکت کند و به این ترتیب همراه خضر ـ علیه السلام ـ به راه افتاد.[4]

دیدار موسی از سه حادثه عجیب
موسی و یوشع و خضر ـ علیه السلام ـ با هم به کنار دریا آمدند و در آنجا سوار کشتی شدند آن کشتی پر از مسافر بود، در عین حال صاحبان کشتی آنها را سوار کردند. پس از آنکه کشتی مقداری حرکت کرد، خضر ـ علیه السلام ـ برخاست و گوشه‎ای از کشتی را سوراخ کرد و آن قسمت را شکست و سپس آن قسمت ویران شده را با پارچه و گل محکم نمود که آب وارد کشتی نشود.
موسی ـ علیه السلام ـ وقتی این منظره نامناسب را که موجب خطر جان مسافران می‎شد دید، بسیار خشمگین شد و به خضر گفت: «آیا کشتی را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی، راستی چه کار بدی انجام دادی؟»
حضرت خضر ـ علیه السلام ـ گفت: «آیا نگفتم که تو نمی‎توانی همراه من صبر و تحمّل کنی؟!»
موسی گفت: مرا به خاطر این فراموشکاری، بازخواست نکن و بر من به خاطر این اعتراض سخت نگیر.
از آنجا گذشتند و از کشتی پیاده شدند به راه خود ادامه دادند، در مسیر راه خضر ـ علیه السلام ـ کودکی را دید که همراه خردسالان بازی می‎کرد، خضر به سوی او حمله کرد و او را گرفت و کشت.
موسی ـ علیه السلام ـ با دیدن این منظره وحشتناک تاب نیاورد و با خشم به خضر ـ علیه السلام ـ گفت: «آیا انسان پاک را بی‎آنکه قتلی کرده باشد کشتی؟ به راستی کار زشتی انجام دادی.» حتّی موسی ـ علیه السلام ـ بر اثر شدّت ناراحتی به خضر ـ علیه السلام ـ حمله کرد و او را گرفت و به زمین کوبید که چرا این کار را کردی؟
خضر گفت: به تو نگفتم تو هرگز توانایی نداری با من صبر کنی؟
موسی ـ علیه السلام ـ گفت: اگر بعد از این از تو درباره چیزی سوال کنم، دیگر با من مصاحبت نکن، چرا که از ناحیه من معذور خواهی بود.
از آنجا حرکت کردند تا اینکه شب به قریه‎ای به نام ناصره رسیدند، آنها از مردم آنجا غذا و آب خواستند، مردم ناصره، غذایی به آنها ندادند و آنها را مهمان خود ننمودند، در این هنگام خضر ـ علیه السلام ـ به دیواری که در حال ویران شدن بود نگاه کرد و به موسی ـ علیه السلام ـ گفت: به اذن خدا برخیز تا این دیوار را تعمیر و استوار کنیم تا خراب نشود. خضر ـ علیه السلام ـ مشغول تعمیر شد.
موسی ـ علیه السلام ـ که خسته و کوفته و گرسنه بود، و از همه مهمتر احساس می‎کرد شخصیت والای او و استادش به خاطر عمل نامناسب اهل آن آبادی سخت جریحه‎دار شده و در عین حال خضر ـ علیه السلام ـ به تعمیر دیوار آن آبادی می‎پردازد، بار دیگر تعهّد خود را به کلّی فراموش کرد و زبان به اعتراض گشود، اما اعتراضی سبکتر و ملایمتر از گذشته، گفت: «می‎خواستی در مقابل این کار اجرتی بگیری؟» اینجا بود که خضر ـ علیه السلام ـ به موسی ـ علیه السلام ـ گفت:
«هذا فِراقُ بَینِی وَ بَینِکَ...؛ اینک وقت جدایی من و تو است، اما به زودی راز آنچه را که نتوانستی بر آن صبر کنی، برای تو بازگو می‎کنم.»[5]
موسی ـ علیه السلام ـ سخنی نگفت، و دریافت که نمی‎تواند همراه خضر ـ علیه السلام ـ باشد و دربرابر کارهای عجیب او صبر و تحمّل داشته باشد.

توضیحات خضر ـ علیه السلام ـ در مورد سه حادثه عجیب
حضرت خضر ـ علیه السلام ـ راز سه حادثه شگفت‎انگیز فوق را برای موسی ـ علیه السلام ـ چنین توضیح داد:
اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‎کردند، و من خواستم آن را معیوب کنم و به این وسیله آن کشتی را از غصب ستمگر زمان برهانم. چرا که پشت سرشان پادشاه ستمگری بود که هر کشتی سالمی را به زور می‎گرفت. معیوب کردن من، برای نگهداری کشتی برای صاحبانش بود.
و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد، از این رو خواستیم که پروردگارشان به جای او فرزندی پاک‎سرشت و با محبّت به آن دو بدهد.[6]
و امّا آن دیوار از آنِ دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، گنجی متعلّق به آن یتیمان در زیر دیوار وجد داشت، و پدرشان مرد صالحی بود، و پروردگار تو می‎خواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگار تو بود، من آن کارها را انجام دادم تا زیر دیوار محفوظ بماند و آن گنج خارج نشود و به دست بیگانه نیفتد، من این کارها را خودسرانه انجام ندادم. این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها تحمّل کنی.[7]
موسی ـ علیه السلام ـ از توضیحات حضرت خضر ـ علیه السلام ـ قانع شد.

توصیه خضر ـ علیه السلام ـ و نوشته لوح گنج
هنگام جدایی خضر ـ علیه السلام ـ از موسی ـ علیه السلام ـ، موسی به او گفت: مرا سفارش و موعظه کن، خضر مطالبی فرمود از جمله گفت: «از سه چیز بپرهیز و دوری کن: 1. لجاجت 2. و از راه رفتن بی‎هدف و بدون نیاز 3. و از خنده بدون تعجّب، خطاهایت را بیاد بیاور و از تجسّس در خطاهای مردم پرهیز کن.»
از حضرت رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده آن گنجی که زیر دیوار مخفی بود، لوح طلایی بود که در آن چنین نوشته شده بود:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ، عَجِبْتُ لِمَنْ اَیقَنَ بِالمَوْتِ کَیفَ یفْرَحُ، عَجِبْتُ لِمَنْ اَیقَنَ بِالْقَدَرِ کَیفَ یحْزَنُ؟ و عَجِبْتُ لِمَنْ رای الدُّنیا و تَقَلُّبَها بِاَهْلِها کیفَ یرْکَنُ اِلَیها، و ینْبَغِی لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اللهِ اَلّا یتَّهَمَ اللهُ تَبارَکَ و تَعالی فی قَضائِهِ و لا یسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان ـ تعجّب می‎کنم برای کسی که یقین به مرگ دارد چگونه شادی مستانه می ‎کند؟ تعجّب می‎کنم برای کسی که یقین به قضا و قدر الهی دارد، چگونه اندوهگین می‎شود، تعجّب می‎کنم برای کسی که دنیا و دگرگونیهای آن را با اهلش می‎نگرد، چگونه بر آن اعتماد می‎کند؟ و سزاوار است آن کسی که از خداوند غافل می‎گردد، خداوند متعال را در قضاوتش متّهم نکند، و در رزق و روزی رساندن او را به کندی و تاخیر یاد ننماید.»[8]

پی نوشت

[1] . به گفته اکثر مفسّران، منظور از این تنگه دو دریا، محل اتّصال خلیج عقبه با خلیج سوئز است.
[2] . بحارالانوار، ج 13، ص 278.
[3] . در حدیثی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده فرمود: هنگامی که موسی ـ علیه السلام ـ با خضر ـ علیه السلام ـ در کنار دریا ملاقات کرد، پرنده‎ای در برابر آن دو ظاهر شد، قطره‎ای آب دریا با منقارش برداشت، خضر به موسی ـ علیه السلام ـ گفت: «آیا می‎دانی این پرنده چه می‎گوید؟ موسی گفت: چه می‎گوید؟
خضر گفت: می‎گوید «وَ رَبِّ السَّماواتِ و الاَرضِ وَ رَبِّ الْبَحْرِ ما عِلْمُکُما مِنْ عِلْمِ اللهِ اِلّا قَدْرَ ما اَخَذْتُ بِمِنْقارِی مِنْ هذَا الْبَحْرِ؛ و سوگند به پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار دریا، دانش شما دو نفر (موسی و خضر) در مقایسه با علم خدا نیست مگر به اندازه آنچه از آب در منقارم گرفته‎ام نسبت به این دریا» (بحارالانوار، ج 13، ص 302).
و در روایت دیگر آمده: «این پرنده کوچکتر از گنجشک بود و از نوع پرستو بود و گفت: «علم شما در مقابل علم محمّد و آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ به اندازه مقدار آبی است که به منقار گرفته‎ام نسبت به دریا.» (همان مدرک؛ پاورقی).
[4] . مضمون آیات 60 تا 70 سوره کهف.
[5] . کهف، 71 تا 78؛ بحارالانوار، ج 13، ص 280. روایت شده: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «خدا برادرم موسی ـ علیه السلام ـ را رحمت کند، اگر تحمّل می‎کرد، عجیبترین شگفتیها را (از دست خضر) می‎دید و نیز فرمود: اگر صبر می‎کرد، هزار شگفتی می‎دید. (نورالثقلین، ج 3، ص 282) و از امام باقر ـ علیه السلام ـ یا امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده فرمود: «لَوْ صَبَرَ مُوسی لَاَراهُ الْعالِمُ سَبْعِینَ اُعْجُوبَهٍ؛ اگر موسی ـ علیه السلام ـ صبر و تحمّل می‎کرد، آن عالِم (خضر) هفتاد حادثه عجیب به موسی ـ علیه السلام ـ نشان می‎داد.» (بحارالانوار، ج 13، ص 284 و 301).
نیز روایت شده: از موسی ـ علیه السلام ـ پرسیدند: سخت‎ترین حادثه زندگی تو چه بود؟ موسی ـ علیه السلام ـ در پاسخ گفت: «هیچیک از آن همه مشکلات (عصر فرعون و عصر حکومت بنی‎اسرائیل با آن همه رنجها) همانند گفتار خضر ـ علیه السلام ـ برایم رنج‎آور نبود که خبر از فراق و جدایی خود از من داد و مرا از علوم خود محروم ساخت.» (تفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه 78 کهف).
[6] . کارهای خضر ـ علیه السلام ـ به خصوص کشتن نوجوان گرچه ظاهری بسیار زننده داشت، ولی باید توجّه داشت که فرق است بین نظام تشریع و تکوین، خداوند حاکم بر هر دو نظام است، در این صورت هیچ مانعی ندارد که خداوند گروهی مانند موسی ـ علیه السلام ـ را مامور اجرای نظام تشریع کند، و گروهی یا شخصی (مانند خضر) را مامور اجرای نظام تکوین، از نظر نظام تکوین، هیچ مانعی ندارد که خداوند حتّی کودک نابالغی را دچار حادثه‎ای کند که جان بسپارد، چرا که وجودش ممکن است در آینده موجب خطرهای عظیم گردد، مانند اینکه پزشک دست یا پای کسی را قطع می‎کند تا میکرب سرطان از آن به سایر اعضاء سرایت ننماید.
کارهای حضرت خضر ـ علیه السلام ـ در ماجرای فوق در محدوده نظام تکوین بوده، ولی حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مامور کارها در محدوده تشریع بود، از این رو مقام موسی ـ علیه السلام ـ در این راستا از حضرت خضر ـ علیه السلام ـ بالاتر بود، اگرچه در محدوده نظام تکوین، مقام خضر ـ علیه السلام ـ بالاتر بود.
از سوی دیگر این کار خضر ـ علیه السلام ـ از نشانه‎های رحمت الهی و پاداش او به پدر و مادر با ایمان بود، خضر به دستور خدا آن کودک کافر را ـ که اگر می‎ماند موجب کفر و انحراف پدر و مادر می‎شد، کشت، ولی به جای آن کودک، خداوند دختری به آن پدر و مادر مرحمت فرمود، که کانون ایمان و تقوا بود و به فرموده امام صادق ـ علیه السلام ـ از نسل او هفتاد پیامبر، به وجود آمد.
(تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 286).
[7] . کهف، 79 تا 83.
[8] . بحارالانوار، ج 13، ص 294.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۳ساعت ۷:۱۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

امام حسين مي فرمايد:
مرگ باعذت بهتر از زندگي باذلت است.


+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۹/۱۰ساعت ۷:۱۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الحمن الرحيم
تاثیر عسل بر پوستعسل به علت قابلیت جذب و نگهداری رطوبت و داشتن انواع املاح و ویتامین به زیبایی پوست کمک می کندشاید شما هم در داستان های مربوط به کلئوپاترا ملکه زیبایی مصر خوانده باشید که از شیر و عسل برای زیبایی پوست خود استفاده می کرده است ولی این روزها پای عسل حقیقتا به محصولات آرایشی بهداشتی باز شده است از مدت ها پیش با رایج شدن استفاده از مواد طبیعی در محصولات بهداشتی و زیبایی، استفاده از عسل در این محصولات و به خصوص کرم ها و مواد آرایشی مربوط به پوست و مو، طرف داران خود را پیدا کرده بود. اما جدی تر شدن ماجرای استفاده از عسل در این نوع محصولات شاید مربوط به اولین کنفرانس درباره بهبود زخم ها باشد که مدتی پیش در ملبورن استرالیا برگزار شد. در این کنفرانس، نتایج تحقیقات وسیعی درباره کاربردهای دارویی عسل ارایه شد که نشان می داد استفاده از آن به عنوان داروی درمان اسهال و عفونت چشم، در چهار هزار سال پیش آن چنان بی مورد هم نبوده است.

● پوست و عسل

یک محقق اهل نیوزلند در تحقیقات خود نشان داد که عسل مانوکا نوعی از عسل که در این کشور تولید می شود، خواص زیادی در درمان زخم ها، التهاب های پوستی، درمان عفونت با هلیکوباکترپیلوری و اسهال های سالمونلایی دارد. انواع عسل به طور کلی خاصیت آنتی باکتریال دارند اما تحقیقات نشان داده است که در این نوع عسل به علت وجود بیشتر هیدروژن پراکسید که در بقیه انواع نیز وجود دارد و همچنین ماده ای به نام متیل گلیوکوزال، خواص ضد میکروبی به میزان بیشتری وجود دارد. همچنین غلظت بسیار بالای گلوکز و فروکتوز (قند موجود در عسل) و محیط اسیدی عسل مانوکا موجب می شود باکتری ها نتوانند به راحتی در این محیط زندگی کنند.تحقیقات دکتر مالون نشان داد که بهترین کاربرد عسل مانوکا در درمان زخم های پوست است. این عسل علاوه بر خواص ضد التهابی که دارد، موجب می شود روند بهبود زخم تسریع پیدا کند. عسل مانوکا همچنین خاصیت عجیبی در برداشتن بافت های مرده و همچنین تحریک بافت های زنده برای ترمیم دارد که موجب می شود ترکیبات آن به عنوان پانسمانی خوب برای زخم های سطحی به کار روند.در جریان تحقیقات مشخص شد که استفاده از عسل مانوکا به عنوان پانسمان در مقایسه با محلول پراکسید هیدروژن و پانسمان های معمولی تاثیر بیشتری داشته است.دکتر مالون تاکید زیادی روی خواص ضد التهابی و ضدباکتریایی این عسل در مصرف خوراکی هم دارد اما به علت اینکه هنوز مطالعات بالینی کافی روی این خواص انجام نشده است، عسل مانوکا به عنوان دارو برای عفونت های معده تجویز نمی شود. اگرچه تست های آزمایشگاهی و تست روی حیوانات این تاثیرات را تایید کرده اند.تجربیات خانگی نشان داده اند که استفاده از عسل مانوکا و حتی انواع عسل معمولی، دوره درمان اسهال باکتریایی و یا زخم های معده را کوتاه تر می کند اما با این همه پزشکان توصیه می کنند که استفاده درمانی از عسل حتی درباره پانسمان زخم ها حتما باید زیر نظر یک متخصص باشد و نباید به عنوان درمانی خانگی استفاده شود. این مساله درباره بیماران دیابتی اهمیت بیشتری دارد.

● عسل برای زیبایی

عسل طبیعی به علت قابلیت جذب و نگهداری رطوبت و همچنین داشتن املاح و ویتامین های زیاد به زیبایی پوست و مو کمک می کند. این روزها کرم های محافظ پوست و مو، لوسیون ها، ماسک های صورت و مرطوب کننده های زیادی تولید می شوند که عسل را به عنوان ماده اصلی در خود دارند. خاصیت آنتی اکسیدان عسل در این زمینه بیشتر به کمک متخصصان آمده است. یک کلینیک بین المللی تولید کننده مواد آرایشی هم براساس تحقیقات انجام شده دکتر مالون و با توجه به سابقه عسل مانوکا در نیوزلند، به تازگی اعلام کرده است که با استفاده از این عسل که فقط در جنگل های درختان مانوکای نیوزلند تولید می شود و ترکیب آن با مواد آرایشی خود، توانسته اند انواع کرم ها و لوسیون های مانوکا را تولید کنند که علاوه بر زیبایی و درخشندگی خاصی که به پوست می دهد، می تواند در درمان اگزما، پسوریازیس و همچنین زخم های کوچک و جزیی پوست هم کاربرد داشته باشد.از ترکیبات این عسل در تولید کرم های ضد پیری و ضد چروک و همچنین در تهیه ژل های ضدعفونی پوست استفاده می شود.مواد خاص موجود در عسل مانوکا (متیل گلیکوکوزال و پراکسید هیدروژن) به عنوان عوامل اصلی این خواص شفابخش شناخته شده اند. عسل مانوکا برخلاف عسل های دیگر که در اثر حل کردن در آب داغ خواص خود را از دست می دهند، قادر به حفظ خواص خود در محیط های گرم است و همین مساله به کارخانه های تولیدکننده مواد زیبایی اجازه می دهد که بتوانند به راحتی از این ماده طبیعی استفاده کنند.

● ماسک های خانگی عسل

چند دستورالعمل برای ساخت ماسک های پوستی با استفاده از عسلماسک های خانگی محافظ پوست، ساده ترین ترکیبات خانگی هستند که می توان با استفاده از عسل آنها را تهیه کرد. این ماسک ها برای جوان نگه داشتن پوست و همچنین حفظ رطوبت و شادابی پوست بسیار مفیدند. برای تهیه هرکدام از ماسک های زیر، از یک دستگاه مخلوط کن تمیز استفاده کنید. هرکدام از ماسک ها را فقط به مدت نیم ساعت روی پوست نگه دارید و پس از پاک کردن آن با حوله مرطوب، صورت را با آب فراوان بشویید. برای حفظ خواص اصلی و طبیعی ماسک ها، بهتر است هر بار مواد را برای یک بار مصرف مخلوط کنید و آنها را در یخچال ذخیره نکنید.

 
برو حالشو ببر!

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۸ساعت ۵:۱۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

چرا آب دريا ها شور است؟

درياها و اقيانوس هاي کره ي زمين به طور متوسط در هر ليتر از آب هاي خود 7/34 گرم نمک دارند. به عبارت ديگر، همه ي درياها و اقيانوس هاي زمين جمعاً 49 ميليون ميليارد تن نمک دارند که در آب ها حل شده اند. 99 درصد اين مقدار نمک، از شش عنصر تشکيل يافته اند. بعضي از اين عناصر از قاره ها و خشکي ها مي آيند، و برخي ديگر از همان آغاز تشکيل اقيانوس ها در آن جا بوده اند. اتم هاي اين عناصر در اقيانوس ها به حالت"يون" ديده مي شوند(يعني يک يا چند الکترون را از دست داده اند، يا به دست آورده اند). پس، به دليل تفاوت بارهاي الکتريکي شان(مثبت يا منفي) به سوي يکديگر جذب مي شوند و مولکول هايي را تشکيل مي دهند. اين يون ها عبارتند از: کلرايد، سولفات، سديم، پتاسيم، کلسيم و منيزيم. از ترکيب اين يون ها با يکديگر نخست سديم کلرايد به وجود مي آيد که شور است و به تنهايي سه چهارم نمک هاي محلول در آب درياها و اقيانوس ها را تشکيل مي دهد. نمک هاي بعدي عبارتند از: منيزيم کلرايد، و منيزيم سولفات، که هر دو کمي تلخ مزه هستند.


در آغاز آب اقيانوس ها شيرين بود!
سديم، کلسيم، پتاسيم، و منيزيم از طريق رودخانه ها وارد درياها مي شوند، بدين ترتيب که پوسته ي خارجي زمين فرسايش مي يابد و از سيليکات هاي موجود در رودخانه ها و شط ها، حدود 10ميلي گرم از اين يون هاي مثبت وجود دارد. شوري رودخانه ها هزار بار کمتر از اقيانوس هاست، با اين همه رودخانه ها هر سال 2 ميليارد تن نمک را در درياها و اقيانوس ها مي ريزند، يون هاي منفي کم است، خود درياها، از همان آغاز تشکيل عنصري را به صورت يون منفي در بر داشته اند، و آن عنصر کلر است. کلر از همان آغاز تشکيل جو زمين در آن وجود داشته است. بعد، يعني 6/3 ميليارد سال پيش، به هنگام تشکيل درياها بر اثر تراکم بخار آب، کلر در آب درياها حل شده و در همان جا باقي مانده است، زيرا کلر تقريباً در هيچ گونه چرخه ي زمين شناختي دخالتي ندارد. گوگرد، که به صورت سولفات ها در آب دريا ديده مي شود، چرخه ي پيچيده تري را پشت سر گذاشته که در آن آتشفشاني هاي زير دريايي، فرسايش خاک و رسوب يا ته نشيني دخالت داشته است. اگر مقدار نمک درياها از آغاز نخستين دوران زمين شناسي ثابت مانده، دليل آن اين است که دست کم از 540 ميليون سال پيش تا امروز، درياها و اقيانوس همان قدر که نمک از دست مي دهند، به همان ميزان نيز نمک از خشکي ها دريافت مي کنند. آب درياچه ها کمتر شور است، زيرا ريزش آب شيرين رودخانه ها و بارش هاي آسماني از تراکم و انباشت بيش از اندازه ي نمک در درياچه ها جلوگيري مي کند. اما شنيدني است که آب اقيانوس ها در آغاز شيرين بوده، و به تدريج شور شده است، تا آن که بر اثر روند بازيافت، فرآيند شور شدن به حالت تثبيت شده اي در آمده است. مثلاً کلسيم را بعضي از جانداران دريايي مصرف مي کنند و بعد به صورت رسوبات آهکي در مي آيند. پتاسيم در اعماق رُسي درياها استقرار مي يابد. سلسله کوه هاي زير دريايي هم منيزيم و بخشي از سديم را در کام خود مي کشند. البته اين چرخه ها در زماني بسيار طولاني رخ مي دهند: يک ميليون سال براي کلسيم، و 60 ميليون براي سديم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۸ساعت ۱۲:۱۸ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

چرا آسمان آبي است؟

نورمرئی خورشید از همه رنگهای رنگین کمان تشکیل شده که به ترتیب از بالاترین طول موج تا پایین ترین طول موج به صورت زیر است :

قرمز(700 nm)>نارنجی>زرد>سبز>آبی>نیلی>بنفش(400 nm)

همه رنگ ها حاصل جمع یا تفریق پذیری نور نیستند. بعضی از رنگ ها، مانند رنگ آسمان آبی پیامد پراکندگی گزینشی هستند. به عنوان موردی مشابه، صوت را در نظر بگیرید. اگر یک باریکه صوتی با بسامدی ویژه به دیاپازنی که بسامدی یکسان با آن دارد برخورد کند، دیاپازن به ارتعاش در می آید و باریکه صوتی را در جهات مختلف منتشر می کند. یعنی دیاپازان صوت را پراکنده می کند. فرایندی مشابه در جو با پراکندگی نور خورشید از اتم ها و ذراتی که از هم فاصله دارند روی می دهد.

اتم ها هم مشابه دیاپازنهای نوری ریز رفتار میکنند و امواج نوری تابیده بر آنها را بازگسیل می کنند. ذرات بسیار ریز هم، چنین رفتاری دارند. هر چه ذره ریزتر باشد، بسامد نوری بالاتری را باز گسیل می کند. این وضع مشابه روشی است که زنگ های کوچک نسبت به زنگ های بزرگ با صدای زیرتری به صدا در می آیند. مولکول های نیتروژن و اکسیژن که بخش بزرگی از جو را تشکیل می دهند مانند همان زنگ های کوچک هستند. هنگامی که به حد کافی انرژی از نور خورشید دریافت می کنند با بسامدهای مختلف منتشر می کنند. هنگامی که نور در جهت های مختلف باز گسیل شود می گویند نور پراکنده شده است.

از بسامدهای مریی نور خورشید، نور بنفش بیشتر از دیگر نورها از اکسیژن و نیتروژن موجود در جو پراکنده می شود. اگر چه نور بنفش بیشتر از نور آبی پراکنده می شود، اما چشم های ما نسبت به نور بنفش حساس نیست. بنابر این نور آبی پراکنده شده اثر برتری در بینایی ما دارد و آسمان را آبی می بینیم.

رنگ آسمان آبی در مکان های گوناگون و تحت شرایط مختلف تغییر می کند. بخار آب موجود در جو عامل اصلی این تغییرات است. آسمان روزهایی که هوا آرام و خشک است نسبت به روزهایی که هوا آرام و مرطوب است رنگ آبی تیره تری دارد. ایتالیا و یونان که هوای فوق العاده خشکی دارند آسمان آبی زیبایی دارند که قرن ها الهام بخش نقاشان بوده است. در مکان هایی که جو حاوی تعداد زیادی ذرات گرد و غبار و دیگر ذرات بزرگتر از اکسیژن و ازت است، نورهای با بسامدهای پایین تر نیز به شدت پراکنده می شوند و این وضع موجب می شود که آسمان، آبی کم رنگ و سفید به نظر آید. هنگامی که جو از ذرات اضافی پاک می شود مثلا، پس از یک توفان شدید، رنگ آبی آسمان تیره تر می شود.

مه خاکستری رنگ آسمان بالای شهرهای بزرگ پیامد ذرات گسیل شده در هوا توسط موتور اتومبیل ها و کامیون ها، و یا کارخانه هاست. حتی هنگامی که اتومبیلی در جا کار می کند، برای نمونه موتور آن در هوا بیش از 100 میلیارد ذره در ثانیه گسیل می کند. بیشتر این ذرات مرئی نیستند اما می توانند به عنوان مرکز ریزی برای جذب ذرات دیگر به کار می روند. همین ذرات نورهای با بسامد پایین را پراکنده می کنند. بزرگترین ذرات، نور را بیشتر جذب می کنند تا پراکنده، پیامد این وضع پدیدار شدن مه قهوه ای رنگ است.

چرا غروب ها آسمان قرمز رنگ است ؟

پرتو نوری که پراکنده نشود انتقال پیدا می کند. چون پراکندگی نورهای با بسامد پایین قرمز،نارنجی، و زرد در جو بسیار کم است بنابر این آنها بهتر از رنگهای با بسامد بالا در هوا منتقل می شوند. چون پراکندگی نور قرمز کمترین است. بنابر این در جو نسبت به دیگر نورها بیشتر منتقل شده و ضخامت بیشتری را می پیماند. هر چه ضخامت جو که باریکه نور از آن می گذرد بیشتر باشد، زمان بیشتری برای پراکندگی اجزاء نور با بسامد بالاتر وجود دارد. یعنی نور قرمز بهترین شرایط را برای حرکت در جو (با پراکنذگی کمتر) دارد. چنانکه در شکل مشاهده می کنید هنگام غروب نور خورشید ضخامت بیشتری را در جو طی می کند و در طول این مسیر نورهای با بسامد بالاتر پراکنده شده اند، از این لحاظ غروب قرمز رنگ است.

هنگام نیم روز نور خورشید برای رسیدن به سطح زمین کمترین مسافت را در جو می پیماید. از نور با بسامد بالا فقط مقدارکمی از نور خورشید پراکنده می شود و این وضع کافی است که رنگ خورشید متمایل به زرد به نظر رسد. چون خورشید در آسمان در ادامه روز پایین می آید شکل مسیر نور خورشید در جو طولانی تر شده و نورهای بنفش و آبی بیشتری از نور خورشید پراکنده می شوند. حذف نورهای بنفش و آبی موجب قرمز تر شدن نور انتقال یافته می شود و به تدریج رنگ خورشید قرمز تر شده و از رنگ زرد به نارنجی و در پایان هنگام غروب به رنگ قرمز نارنجی در می آید. پس از فوران های آتشفشانی رنگ طلوع و غروب خورشید غیر عادی است. زیرا ذرت بزرگتر از مولکول های جو در هوا فراوان تر یافت می شوند.

رنگ های غروب خورشید با قوانین آمیزش رنگ ها سازگاری دارد. هنگامی که نور آبی از نور سفید حذف شود رنگ مکمل باقیمانده زرد، و حذف نور بنفش با بسامد بالا رنگ مکمل نارنجی است. هنگامی که نور سبز با بسامد متوسط حذف شود رنگ ارغوانی (گلی) باقی می ماند. ترکیبات رنگها که با شرایط جوی روز به روز تغییر می کند موجب غروب های گوناگون می شود.

چرا ابرها سفید رنگ هستند ؟

ابرها از تجمع قطره های کوچک آب با اندازه های گوناگون تشکیل شده اند. تجمع قطرات با اندازه های متفاوت موجب تنوع بسامدهای پراکنده شده می شود. یعنی تجمع ریزترین قطرات رنگ آبی و تجمع کمی بزرگ تر، رنگ سبز و تجمع بزرگترین قطرک ها، رنگ قرمز را پراکنده می کنند. نتیجه کلی سفیدی رنگ ابر است. در یک تجمع چون الکترون ها نزدیک یکدیگرند و همگام با هم ارتعاش می کنند، پراکندگی نور از زمانی که همان تعداد الکترون جدا از هم ارتعاش می کنند بیشتر است . پیامد آن شدت نور بیشتر و در نتیجه درخشان بودن ابرها است.

تجمع قطرک های بزرگتر مقدار زیادی از نور فرودی را جذب می کنند. بنابر این شدت پراکندگی کم است. بنابر این هر چه ابرها از تجمع قطرک های بزرگتری تشکیل شده باشند تاریکترند.

یک ابری که در فاصله حدود 8 کیلومتری از سطح دریا قرار دارد ، در چنین ارتفاعی تمام ابر تشکیل شده از کریستالهای یخ است وقطرات آب در آن وجود ندارد که در این حالت نور خورشید به طرف بالا منعکس می شود ، این ابرها در طول روز از دید ناظر بالای ابر سفید و براق هستند و از دید ناظر پایین ابر تیره هستند.

ابرهای طوفانی به علت تراکم و غلظت زیاد نور را در خود جذب می کنند و از روی زمین تیره دیده میشوند اگر چه ما از بالا آنها را سفید براق می بینیم .

رنگ خاکستری ابرها به علت افتادن سایه ابرهای بالایی بر روی آنها یا به علت چگالی زیاد آنها است که باعث جذب نور خورشید توسط آن می شود و مانع عبور نور به پایین می شود .

بار دیگر که آسمان آبی را تحسین می کنید و یا مجذوب شکل ابرهای درخشان و یا تماشاگر غروبی زیبا هستید، به یاد آورید که همه این پدیده ها پیامد ارتعاش دیاپازنهای نوری فوق العاده ریز هستند، هر روز شگفتی های طبیعت را بیشتر ارج می نهید.


+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۷ساعت ۸:۱۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

خبرگزاری فارس: در «مشهدالنقطه» شهر حلب که محل زیارت عاشقان اهل ‌بیت است، سنگی است که سر مبارک امام‌حسین(ع) روی آن قرار داده شده و قطره خونی روی آن ریخته شد که مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند.

 روایت شده که بعد از اتمام جنگ «طَف» در کربلا، کاروان ابن زیاد به همراه اسرای واقعه طف به سمت شام حرکت کرد و در امتداد رود فرات از سرزمین‌های مختلفی رد شدند تا اینکه به حلب رسیدند و سر مبارک امام حسین(ع) را در آن موضع قرار دادند و مدتی را آنجا توقف کردند.

در نزدیکی آن «مشهد النقطه» واقع در کوه جوشن است. مشهور است وقتی که اسرا و کاروان شام به این منطقه رسیدند، خانواده امام حسین (ع) که اسیر شده بودند و سرهای مبارک در آن مکان مستقر شدند و سر مبارک امام حسین (ع) در سنگ مرتفعی قرار داده شد و یک قطره از خون پاک ایشان روی آن سنگ ریخته شد.این‌قطره خون مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند تا اینکه «سیف الدوله الحمدانی» شام را فتح کرد و او را از مکان این قطره خون آگاه ساختند. پس بنایی برای آن ایجاد کردند.



جلالی گفته است: در مکه با مردی کهنسال از حلب آشنا شدم که نامش «شیخ عمار» بود و تاریخ مشهد النقطه را می‌دانست و خلاصه آن را اینچنین نقل کرد: سیف الدوله مشهد النقطه را بنا کرد که سنگی بود که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار داده شده بود و قطره خونی روی آن ریخته شده بود.

وقتی ترک‌ها آن را گرفتند آنجا را به ذخایر اسلحه تبدیل کردند و بعد خواستند این سنگ را به مسجد زکریا منتقل کنند اما هیچ جنبنده‌ای روی آن حرکت نمی کرد. پس آن را مسجد محسن بازگرداندند و اکنون این سنگ در نزد آن طفل در مشهد النقطه است.

نام های اهل بیت اثنا عشر در مکان مرتفع نوشته شده است:

“بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلِّ على محمد المصطفى، و علی المرتضى، و فاطمة الزهراء ، و الحسن المجتبى، و الحسین الشهید، و علی بن الحسین زین العابدین، و محمد الباقر، و جعفر الصادق، و موسى الکاظم، و علی الرضا، و محمد الجواد، و علی الهادی، و الحسن العسکری، و الحجة صاحب الزمان علیهم السلام”.

بر روی درب داخلی صحن نوشته شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم. مشهد مولای ما حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) در دوران عالم عادل و پادشاه اسلام و مسلمین «أبی المظفر الغازی بن الملک الناصر»، «یوسف بن أیوب»، «ناصر أمیر المؤمنین» در سال ۵۷۲ هجری بنا شده است.در سال ۱۳۳۷ هجری در هنگام ورود فرانسوی‌ها به حلب عده‌ای مردم و تخریب کنندگان وارد مشهد النقطه شده و ذخایر و اسلحه از آنجا ربودند و به هنگامی که می‌خواستند دینامیتی از آنجا بردارند، منفجر شد و بنیان مشهد النقطه تخریب شد و قسمتی از آن باقی ماند.

(يا حسين مظلوم )

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۷ساعت ۷:۵۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
نهج البلاغه

معرفی اجمالی مولف نهج البلاغه:

محمد بن ابی احمد، کنیه اش ابوالحسن و ملقب به "رضی" و مشهور به "سید رضی" و شریف رضی از علمای بزرگ شیعه و از شعرای بزرگ زمان خود و برادر والا گهر "سید مرتضی" علم الهدی است که در سال 359 هـ ق در بغداد متولد شد. نسب او با پنج واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. ریاست و نقابت سادات علوی، حتی در زمان پدرش به او محول شد. در زهد و تقوی و ورع، در کمال نفس، در علم و ادب، وثاقت و علو همت و فنون شعری و علوم قرآنی و .... دانشمند زمان و متبحر و یگانه دوران بود. حدود ده سالگی، شعر گفتن را شروع کرد و در هر موضوعی که می خواست، شعری در نهایت بلاغت می سرود. شدت هوش و استعدادش آنچنان بود که "نحو" را قبل از ده سالگی از "ابن السیرافی نحوی" یاد گرفت. یکی از اساتیدش "شیخ مفید" می باشد. حافظ کل قرآن بود و بالاخره جامع جمیع علوم و صفات حسنه و تالیفات زیاد در علوم دینیه و فنون ادب و تنوع علمی او در زمینه های گوناگون، موافق هر غریبه و آشناست و نیازی به اقامه برهان و بینه نیست. این عالم بزرگوار، در سال 404 هـ ق، در بغداد، در سن 45 سالگی دار فانی را وداع کرد. مزار شریف وی، در محله کرخ بغداد واقع و زیارتگاه همگان می باشد.
 

این کتاب مشتمل بر خطبه ها، نامه ها، فرمان ها، حکمت ها و کلمات قصار حضرت علی، امیر مومنان علیه السلام به عربی می باشد. البته مطالب و بیانات آن حضرت در زمان رسول خدا، در جنگ ها، در نمایندگی حضرت از طرف رسول الله در شهرها و بلاد مختلف، ثبت و ضبط نشده، حتی مطالبی را که با موافقت خلفا، بیان می کرد، باز هم ثبت نشده بلکه نهج البلاغه فقط برخی از مطالب امام علیه السلام، از دورانی است که به ریاست ظاهری رسیده و گلچینی از بیانات و فرمایشات حضرت است که مولف کتاب (سید رضی) از سال 400 هـ ق، به جمع آوری آن که برای هدف خود ما (راه بلاغت) مفید می دانست ضبط و به رشته تحریر در آورد.

معرفی اجمالی مولف نهج البلاغه:
محمد بن ابی احمد، کنیه اش ابوالحسن و ملقب به "رضی" و مشهور به "سید رضی" و شریف رضی از علمای بزرگ شیعه و از شعرای بزرگ زمان خود و برادر والا گهر "سید مرتضی" علم الهدی است که در سال 359 هـ ق در بغداد متولد شد. نسب او با پنج واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. ریاست و نقابت سادات علوی، حتی در زمان پدرش به او محول شد. در زهد و تقوی و ورع، در کمال نفس، در علم و ادب، وثاقت و علو همت و فنون شعری و علوم قرآنی و .... دانشمند زمان و متبحر و یگانه دوران بود. حدود ده سالگی، شعر گفتن را شروع کرد و در هر موضوعی که می خواست، شعری در نهایت بلاغت می سرود. شدت هوش و استعدادش آنچنان بود که "نحو" را قبل از ده سالگی از "ابن السیرافی نحوی" یاد گرفت. یکی از اساتیدش "شیخ مفید" می باشد. حافظ کل قرآن بود و بالاخره جامع جمیع علوم و صفات حسنه و تالیفات زیاد در علوم دینیه و فنون ادب و تنوع علمی او در زمینه های گوناگون، موافق هر غریبه و آشناست و نیازی به اقامه برهان و بینه نیست. این عالم بزرگوار، در سال 404 هـ ق، در بغداد، در سن 45 سالگی دار فانی را وداع کرد. مزار شریف وی، در محله کرخ بغداد واقع و زیارتگاه همگان می باشد.

ساختار و معرفی اجمالی نهج البلاغه:سخنان آنحضرت در این کتاب بر مدار سه اصل است:
باب اول: خطبه ها و اوامر
باب دوم: نامه ها و رسائل و وصایا
باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ

ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، نکوهش بعضی از صحابه پیغمبر، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مومنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، درباره بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، اوصاف آل محمد، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و صدها موضوع دیگر است که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهد کرد. سخنان حضرت در طرح اینگونه بحث ها، همچون قرآن کریم است که به زبان موعظت، از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه ای روشن و قابل درک در جلوی چشم شنونده قرار می دهد، بعد کم کم و آرام آرام، او را با خود به سر منزلی میبرد که باید بدان برسد. (به درگاه خدا و آستان پروردگار)!

نکته 1:

تالیف این کتاب گرانسنگ، قطعا به دست "سید رضی" بوده است و هیچ شکی در آن نیست و اینکه بعضی از اهل علم، آنرا به برادرش "سید مرتضی علم الهدی" نسبت داده اند کاملا اشتباه و بدون تحقیق بوده است. زیرا علاوه بر اینکه خود مولف، صراحتا در کتاب مجازات تبؤیه و در حقائق التاویل، ذکر کرده است قرائنی وجود دارد که این امر را نشان می دهد. از جمله نجاشی متوفی سال 450 هـ ق، که معاصر هر دو برادر و به شرح حال و تالیفات آنها، کاملا آگاه بوده، تالیف آن را در کتاب "رجالش" بدون تردید و احتمال خلاف، به سید رضی نسبت می دهد.

نکته 2: بعضی از اهل علم، فقط برخی از مطالب کتاب را به امیرالمومنین علی (ع) نسبت می دهند و نظر به این دارند که انتساب بعضی از خطبه های نهج البلاغه به علی (ع)، جای تردید و شک است. از جمله درباره خطبه هایی که در آن بعضی از اصطلاحات و مسائل کلامی که در قرون بعد، متداول شده است. ولی نه تنها علمای شیعه به طور قطع و اجماع آن را از خود حضرت می دانند، بلکه "ابن ابی الحدید" شارح نهج البلاغه از اهل تسنن، همین مطلب را عنوان کرده و با دلایل و براهین محکم و متقن، ثابت می کند که تمام مندرجات کتاب، حتی خطبه شقشقیه، بدون استثناء از کلمات خود امیرالمومنین علی (ع) می باشد و مدتها قبل از سید رضی که هنوز متولد نشده و حتی قبل از پدر او، در بعضی از کتب عالمان اهل سنت، درج شده است.

 

این کتاب مشتمل بر خطبه ها، نامه ها، فرمان ها، حکمت ها و کلمات قصار حضرت علی، امیر مومنان علیه السلام به عربی می باشد. البته مطالب و بیانات آن حضرت در زمان رسول خدا، در جنگ ها، در نمایندگی حضرت از طرف رسول الله در شهرها و بلاد مختلف، ثبت و ضبط نشده، حتی مطالبی را که با موافقت خلفا، بیان می کرد، باز هم ثبت نشده بلکه نهج البلاغه فقط برخی از مطالب امام علیه السلام، از دورانی است که به ریاست ظاهری رسیده و گلچینی از بیانات و فرمایشات حضرت است که مولف کتاب (سید رضی) از سال 400 هـ ق، به جمع آوری آن که برای هدف خود ما (راه بلاغت) مفید می دانست ضبط و به رشته تحریر در آورد.

معرفی اجمالی مولف نهج البلاغه:
محمد بن ابی احمد، کنیه اش ابوالحسن و ملقب به "رضی" و مشهور به "سید رضی" و شریف رضی از علمای بزرگ شیعه و از شعرای بزرگ زمان خود و برادر والا گهر "سید مرتضی" علم الهدی است که در سال 359 هـ ق در بغداد متولد شد. نسب او با پنج واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. ریاست و نقابت سادات علوی، حتی در زمان پدرش به او محول شد. در زهد و تقوی و ورع، در کمال نفس، در علم و ادب، وثاقت و علو همت و فنون شعری و علوم قرآنی و .... دانشمند زمان و متبحر و یگانه دوران بود. حدود ده سالگی، شعر گفتن را شروع کرد و در هر موضوعی که می خواست، شعری در نهایت بلاغت می سرود. شدت هوش و استعدادش آنچنان بود که "نحو" را قبل از ده سالگی از "ابن السیرافی نحوی" یاد گرفت. یکی از اساتیدش "شیخ مفید" می باشد. حافظ کل قرآن بود و بالاخره جامع جمیع علوم و صفات حسنه و تالیفات زیاد در علوم دینیه و فنون ادب و تنوع علمی او در زمینه های گوناگون، موافق هر غریبه و آشناست و نیازی به اقامه برهان و بینه نیست. این عالم بزرگوار، در سال 404 هـ ق، در بغداد، در سن 45 سالگی دار فانی را وداع کرد. مزار شریف وی، در محله کرخ بغداد واقع و زیارتگاه همگان می باشد.

ساختار و معرفی اجمالی نهج البلاغه:سخنان آنحضرت در این کتاب بر مدار سه اصل است:
باب اول: خطبه ها و اوامر
باب دوم: نامه ها و رسائل و وصایا
باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ

ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، نکوهش بعضی از صحابه پیغمبر، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مومنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، درباره بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، اوصاف آل محمد، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و صدها موضوع دیگر است که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهد کرد. سخنان حضرت در طرح اینگونه بحث ها، همچون قرآن کریم است که به زبان موعظت، از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه ای روشن و قابل درک در جلوی چشم شنونده قرار می دهد، بعد کم کم و آرام آرام، او را با خود به سر منزلی میبرد که باید بدان برسد. (به درگاه خدا و آستان پروردگار)!

نکته 1:تالیف این کتاب گرانسنگ، قطعا به دست "سید رضی" بوده است و هیچ شکی در آن نیست و اینکه بعضی از اهل علم، آنرا به برادرش "سید مرتضی علم الهدی" نسبت داده اند کاملا اشتباه و بدون تحقیق بوده است. زیرا علاوه بر اینکه خود مولف، صراحتا در کتاب مجازات تبؤیه و در حقائق التاویل، ذکر کرده است قرائنی وجود دارد که این امر را نشان می دهد. از جمله نجاشی متوفی سال 450 هـ ق، که معاصر هر دو برادر و به شرح حال و تالیفات آنها، کاملا آگاه بوده، تالیف آن را در کتاب "رجالش" بدون تردید و احتمال خلاف، به سید رضی نسبت می دهد.

نکته 2: بعضی از اهل علم، فقط برخی از مطالب کتاب را به امیرالمومنین علی (ع) نسبت می دهند و نظر به این دارند که انتساب بعضی از خطبه های نهج البلاغه به علی (ع)، جای تردید و شک است. از جمله درباره خطبه هایی که در آن بعضی از اصطلاحات و مسائل کلامی که در قرون بعد، متداول شده است. ولی نه تنها علمای شیعه به طور قطع و اجماع آن را از خود حضرت می دانند، بلکه "ابن ابی الحدید" شارح نهج البلاغه از اهل تسنن، همین مطلب را عنوان کرده و با دلایل و براهین محکم و متقن، ثابت می کند که تمام مندرجات کتاب، حتی خطبه شقشقیه، بدون استثناء از کلمات خود امیرالمومنین علی (ع) می باشد و مدتها قبل از سید رضی که هنوز متولد نشده و حتی قبل از پدر او، در بعضی از کتب عالمان اهل سنت، درج شده است.

اهمیت نهج البلاغه در شیعه و اهل تسنن:این کتاب، به جهت اینکه سخنان و نامه ها و نامه های امام اول شیعیان را داراست، در بین شیعه، اهمیت و رواج فوق العاده ای داشته و آن را بعد از قرآن کریم، مهمترین کتاب می دانند. در بین اهل تسنن نیز، به علت فصاحت و بلاغت بی نظیرش، مورد توجه بسیاری از علمای آنها بوده و هست.


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۶ساعت ۵:۴۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

دوغ

دوغ نام گونه‌ای نوشیدنی لبنی است که از ترکیب آب و ماست بدست آید.دوغ در گذشته یکی از فرآورده‌های جانبی کره محسوب می‌شد. برای تهیهٔ آن، ابتدا ماست پرچرب را با آب رقیق می‌کردند، سپس با استفاده از مشک، چربی آن جدا شده و باقی‌مانده بعنوان دوغ مصرف می‌شد.امروزه با تغییر در روند تولید کره به لحاظ تکنولوژی، روش تولید دوغ نیز بعنوان نوشیدنی تخمیری شیری تغییر یافته است. تولید صنعتی دوغ بدون گاز و دوغ گازدار در ایران سابقه‌ای بیش از چهل سال دارد و با توجه به نحوه تولید این فرآورده، می توان آن را به انواع زیر تقسیم کرد:دوغ، دوغ گازدار، دوغ حرارت دیده بدون گاز، دوغ حرارت دیده گازدار.

دوغ به صورتی که در بازار موجود است مشابه دوغ اصل است و فقط از نظر ظاهری به دوغ شباهت دارد.دوغ های موجود در بازار به روش زیر تهیه میشوند:

دوغ، نوعی نوشیدنی است که از ماست تهیه می‌شود. دوغ شور را با ادویه جات از جمله فلفل مخلوط می‌نمودند. برای تهیه نوع شیرین، گلاب، انبه یا لیمو را با دوغ مخلوط می‌کردند. در ایران و ترکیه از این نوشیدنی استفاده می‌شود. هندی‌ها نیز دوغی ویژه خود به نام لاسی تهیه نمودند که دو طعم مختلف داشت: شور و شیرین.

دوغ را از مخلوط کردن ماست با آب و نمک و دیگر مواد افزودنی از جمله اسانس نعنا تهیه می‌کنند. از سال ۲۰۰۲ میلادی، استفاده از دوغ‌های شیرین که به لاسی شیرین شباهت داشت در ایالات متحده آمریکا مرسوم شد. مردم آمریکا به این فراوده لبنی، نوشیدنی ماست می‌گویند.

در افغانستان دوغ را از مخلوط کردن ماست با آب و نمک و هم چنان در آن بادرنگ خورد شده و نعنا خشک شده نیز مخلوط میکنند که اکثر مردم از دوغ و یخ در فصل تابستان از آن استفاده میکنند. و اما دوغ واقعی به روش زیر بدست می آید

در دامداری های سنتی در مناطقی از شمال ،غرب و عشایر دیگر مناطق پس از تهیه ماست به مقدار زیاد از آنجایی که نگهداری وحمل ماست بسیار مشکل است هر چند روز یکبار ماست هارا داخل ظرف بزرگی که در مناطق مختلف فرق میکند میریزند و با تکانهای شدید واضافه کردن آب نیم گرم چربی ماست که همان کره حیوانی اصل میباشد جدا شده و روی مایع به صورت معلق جمع میشود و در نهایت چربی را جمع آوری میکنند مایع باقی مانده همان دوغ است که مزه ترش وتیز ماست باعث خوشمزه بودنش میشود.برای حمل راحت دوغ این مایع راداخل کیسه های بزرگ 80 لیتری میریزند و آب آن را میکشند و ماده جامدباقیمانده که همانند ماست چکیده است دوغ میباشدکه عرضه آن بسیار راحت است و در مناطق شمالی مخصوصا غرب مازندران بسیار پرطرفدار است. از خشک کردن دوغ آبگیری شده در آفتاب کشک بدست می آید واز آب که از کیسه به درمیرود نیز سرج میگیرند. روغن حیوانی(کره گاوی یا گوسفندی) بدست آمده از این روش بسیار مقوی وسالم است طبق اظهار نظر یکی از پزشکان بومی شمال ایران افرادیکه از این روغن حیوانی استفاده میکنند کمتر دچاربیماری های قلبی عروقی و مشکلات کلسترول وچربی خون میشوند.این محصول در شمال ایران معمولا در کوزه های بزرگ(دوشان)یا تنه درخت که داخل آن را خالی میکنند(تلم،دارکلا)،ودر مناطق دیگر در پوست بز(مشک)تولید میشود. البته اخیرا از وسیله برقی شبیه ماشین لباسشویی سطلی هم استفاده میشود.از جوشاندن کره بدست آمده وسرد کردن مجدد آن روغن حیوانی بدست می آید که به روغن کرمانشاهی نیزمعروف است.نوشته شده توسط امیر روش های زیر مخلوط ماست و آب است که به غلط دوغ نامیده شد:

  • دوغ فرآورده‌ای است که از اختلاط ماست با آب آشامیدنی با یا بدون نمک و افزودن اسانس‌های سبزیجات معطر از قبیل کاکوتی، نعناع و پونه تهیه می‌شود و در این نوع دوغ ممکن است با توجه به شرایط نگهداری و در اثر تخمیر طبیعی ناشی از فعالیت میکروارگانیسم‌های زندهٔ موجود در ماست اولیه تولید گاز شود.
  • دوغ گازدار فرآورده‌ای است که بعد از فرآوری به روش اول به آن گاز کربنیک تزریق می‌شود.
  • دوغ حرارت دیدهٔ بدون گاز فرآورده‌ای است که بعد از فرآیند آن به روش اول، برای افزایش قابلیت نگهداری و جلوگیری از تولید گاز تحت تأثیر فرآیند حرارتی قرارداده شود.
  • دوغ حرارت دیدهٔ گازدار فرآورده‌ای است که بعد از فرآیند آن مطابق بند سوم، برای ایجاد گاز در اثر تخمیر طبیعی، باکتری‌های ترموفیل مورد استفاده در تولید ماست (استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس دبروکی بولگاریکوس ) به آن اضافه شود.

شرایط نگهداری

برای حفظ کیفیت انواع دوغ گازدار و بدون گاز و افزایش زمان ماندگاری آن بهتر است در یخچال و در مکانی به دور از تابش مستقیم آفناب نگهداری شود.

خواص

دوغ تأمین کننده یک چهارم نیاز روزانهٔ بدن به کلسیم و حاوی ویتامین‌های ب۲ و ب۶ و ب۱۲ است واز این رو قوی‌کننده استخوان‌ها می‌باشد.وجود باکتری‌های مفیدی چون استرپتوکوکوس، ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس بولگارس در دوغ اثرات بسیار مفیدی بر سلامت دستگاه گوارش دارد و مانع رشد ارگانیسم‌های مضر می‌شوند.



+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۶ساعت ۵:۳۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه

در محیط زیستی عوامل غیر زنده مانند خاک ، آب ، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند. موجودات زنده با هم و با محیط غیر زنده خود ارتباطی متقابل برقرار می‌سازند. این ارتباط‌ها برای بقای محیط زیست بسیار لازمند. کارشناسان محیط زیست هنگام بررسی ، مناطق زیستی را مورد مطالعه قرار می‌دهند. هر منطقه زیستی شامل موجودات زنده ویژه عوامل غیر زنده است اکوسیستم نام دارد و دانشی که به بررسی اکوسیستم‌ها می‌پردازد. اکولوژی نامیده می‌شود.

محیط زیست

محیط زیست به همه محیط‌هایی که در آن‌ها زندگی جریان دارد گفته می‌شود. مجموعه‌ای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند محیط زیست را تشکیل می‌دهند و بر رشد و نمو و رفتار موجودات تأثیر می‌گذارند.عقب‌نشینی و آب‌شدن یخچال طبیعی در رشته‌کوه‌های آلپ (وضعیت در سال‌های ۲۰۰۲، ۱۹۹۱ و ۱۹۷۹) بر اثر گرم شدن زمین. حفاظت محیط زیست در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از هشت هدف توسعه هزاره و یکی از سه پایهٔ توسعهٔ پایدار شناخته می‌شود.

تعریف

محیط زیست طبیعی عبارت ترکیبی از دانشهای متفاوت در علم است از مجموعه عوامل زیستی و محیطی در غالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر می‌گذارند و از آن تأثیر می‌بینند. امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعایت‌های او مرتبط می‌شود و می‌توان محیط زیست را مجموعه‌ای از عوامل طبیعی کرهٔ زمین، همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که انسان را احاطه می‌کنند خلاصه کرد.تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی می‌شود که منحصراً در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به برهم‌کنش‌های میان انسان و طبیعت و از دیدگاه وی توصیف شده‌است.

خاک‌ها

مهم‌ترین آثار فعالیت‌های انسان بر خاک عبارت اند از مسمومیت و فرسایش که موجب تخریب و کاهش توان زمین‌های زراعی می‌شوند. به طور کلی فرسایش خاک پدیده‌ای طبیعی است که به وسیلهٔ عواملی چون باد، رواناب‌های سطحی و تغییرات دما انجام می‌گیرد. با این حال، فعالیت‌های انسان از جمله زراعت مفرط، آبیاری زمین‌های زراعی، محصولات تک‌کشتی، چریدن بیش از حد دام‌ها در مراتع، جنگل‌زدایی و بیابان‌زایی باعث از بین رفتن تعادل موجود میان روند تخریب و ایجاد خاک، و در نهایت آلودگی آن می‌شوند.مسمومیت خاک می‌تواند در اثر افزایش نمک‌های خاک توسط ماشین‌آلات کشاورزی و یا آلودگی مستقیم آن توسط افراد یا کارخانه‌ها به ایجاد شود. در این صورت خاک ناحاصل‌خیز و حتی سمی برای برخی گیاهان می‌شود.

آب‌ها

طبق سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، مهم‌ترین تأثیرات فعالیت‌های انسان بر روی آبها در سه مورد خلاصه می‌شود: مصرف بیش از حد آب و از بین رفتن منابع آب، و آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی.امروزه تأمین آب شیرین برای بعضی کشورها یک بحران جدی محسوب می‌شود. بر اساس گزارش‌های این سازمان در سال ۲۰۰۱، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال ۲۰۳۰ ۳٫۹ میلیون نفر دچار این بحران خواهند شد. قابل توجه‌است که این بحران خود با روند کنونی افزایش جمعیت اوج نیز خواهد گرفت.گرم شدن زمین نیز در از بین رفتن منابع آب به خصوص در مناطقی چون آسیای مرکزی، آفریقای شمالی و دشت‌های بزرگ ایالات متحده نقش می‌دارد.کیفیت آب‌ها نیز بحران دیگری است که برخی کشورها در پیش رو دارند. میزان آلودگی برخی آب‌ها و روند افزایش آن در بسیاری از نقاط کرهٔ زمین بسیار نگران‌کننده می‌باشد. آب‌های سفره‌های زیرزمینی و رودها و دریاچه‌ها منابع مهم تأمین آب شیرین هستند که مستقیماً در معرض آلودگی توسط فعالیت‌های انسان قرار دارند. آلودگی دریاها نیز علاوه بر دخالت مستقیم انسان، تحت تأثیر آلودگی آب‌های شیرین و چرخهٔ آب می‌باشد.

علل آلودگی آب‌ها ممکن است فیزیکی یا شیمیایی باشند:

  • آلودگی فیزیکی همچون آلودگی گرمایی (مصرف آب برای خنک کردن دستگاه‌های صنعتی که موجب افزایش دمای آب و در نهایت از بین رفتن برخی گونه‌های گیاهی یا جانوری می‌شود) یا رادیواکتیو (در اثر حوادث هسته‌ای).
  • آلودگی‌های شیمیایی بسیار گوناگون می‌باشند و می‌توانند در اثر ورود مواد شیمیایی حاصل از کارخانه‌ها، کشاورزی یا فاضلاب‌های شهری به درون آب باشد. مصرف مواد شیمیایی ضد آفت در کشاورزی از علل مهم آلودگی آب‌های زیرزمینی یا سطحی است که مستقیماً موجب مرگ بسیاری از گونه‌ها می‌شود. همچنین، مصرف کودهای نیتراتدار و فسفاتدار موجب افزایش این عناصر در آب‌ها می‌شود. در نتیجه، باکتری‌ها و جلبک‌های سطح آب که از این مواد تغذیه می‌کنند به سرعت رشد می‌کنند و زیاد می‌شوند و موجب کمبود اکسیژن محلول در آب و در نتیجه مرگ اغلب گونه‌های ساکن زیر آب می‌شوند.آلودگی توسط فلزات سنگین چون جیوه، آرسنیک، سرب و روی نیز که حاصل از فعالیت کارخانه‌هاست طی زنجیره‌های غذایی انباشته می‌شود و جان بسیاری از جانوران و نیز انسان را تهدید می‌کند.آلودگی آب‌ها همچنین موجب بارش‌های اسیدی می‌گردد که برای محیط زیست سمی می‌باشند. آلودگی توسط هیدروکربنها (همچون نفتپلی‌کلروبی‌فنیلها (که سمی و سرطان‌زا هستند) و سایر مواد شیمیایی چون انواع داروها، مواد شوینده... نیز مثال‌های دیگری از آلودگی شیمیایی آب‌ها هستند.

هوا

آلودگی هوا عبارت است از ورود مستقیم یا غیر مستقیم هر عنصری توسط انسان که احتمال ایجاد اثرات نامطلوب بر سلامتی انسان و محیط زیست را داشته باشد. انواع آلودگی‌های هوا عبارت‌اند از:

عوامل تخریب زیست بوم ها

از اصلی ترین عوامل از بین رفتن و تخریب زیست بوم‌ها می‌توان به : سوزاندرن و قطع درختان به منظور تهیه ذغال و هیزم، قطع درختان برای تولید الوار و مصالح ساختمانی و صنعتی و گسترش بی رویه شهرها و کارخانه‌ها اشاره کرد.


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۶ساعت ۴:۵۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

خواص زیتون

گياه شناسي

 زيتون درختچه اي است به ارتفاع تقريبا سه متر ولي هنگاميكه در شرايط مساعد پرورش مي يابد ارتفاع آن حدود 1مترو قطر تنه اش به 3 متر ميرسد. چوب درخت زيتون بسيار سخت و مقاوم است . رنگ آن زرد است كه خطوطي قهوه اي رنگ در آن وجود دارد .از چوب زيتون براي تهيه اشياء چوبي ظريف استفاده مي شود . برگهاي آن سبز رنگ ، بيضوي و دراز و بوضع متقابل يكديگر بر روي ساقه قرار گرفته اند .منشاء درخت زيتون احتمالا منطقه مديترانه بوده و از آنجا به نقاط ديگر دنيا راه يافته استزيتون معمولا در اوائل تابستان شروع به گل دادن مي كند و ميوه آن كم كم ظاهر مي شود . در اواخر تابستان ميوه آن به ثمر مي رسد . در اين هنگام زيتون سبز است و بتدريج تبديل به بنفش و قهوه اي و سپس سياه مي شود بطوريكه در اواخر پائيز كه موقع برداشت ميوه است رنگ آن بكلي تيره است.

خواص داروئي:

 زيتون رسيده از نظر طب قديم ايران گرم و قابض است و ميوه نارس زيتون سرد و خشك است و روغن زيتون گرم و خشك است . برگ درخت زيتون نيز گرم و خشك مي باشد دم كرده برگ زيتون داروي خوبي براي پائين آوردن فشار خون مي باشد .بدين منظور بايد 20 عدد برگ زيتون را داخل 300 گرم آب ريخته و آنرا بمدت 15 دقيقه بجوشانيد . سپس كمي قند بآن اضافه كرده و بمقدر يك فنجان دوبار در روز از آن بنوشيد .بعد از دو هفته بايد بمدت 8 روز نوشيدن اين دم كرده را قطع كنيد و سپس ادامه دهيد روغن زيتون نرم كننده و صفرا بر است روغن زيتون دفع كننده سنگ كيسه صفرا است براي اين منظور بايد آنرا با آبليمو مصرف كرد روغن زيتون كرم كش است روغن زيتون براي رفع سرفه هاي خشك مفيد است براي رفع خارش گزيدگي حشرات ، روغن زيتون را به محل گزيدگي بماليد بدن بچه هايي را كه مبتلا به نرمي استخوان و كم خوني هستند با روغن زيتون ماساژ دهيد اثر مفيدي دارد.براي رفع خشکی لثه ، روغن زيتون را بر روي لثه بماليد براي برطرف كردن خراش و ترك پوست ، گليسيرين و روغن زيتون را بمقدر مساوي با هم مخلوط كرده و روي پوست بماليد دم كرده برگ درخت زيتون تب بر است جوشانده برگ درخت زيتون برطرف كننده نقرس و روماتيسم است.براي سرباز كردن جوشها و كورك ها زيتون را له كرده و روي جوش يا كورك بماليد دم كرده و جوشانده پوست درخت زيتون تب بر و درمان كننده مالاريا است پماد ميوه نارس زيتون براي سوختگي مفيد است.جويدن برگ زيتون براي از بين بردن زخم هاي دهان مفيد است.براي رفع سستي فلج و لقوه و تقويت نيروي جنسي بايد 80 گرم روغن زيتون را با 14 گرم كندر و 16 گرم سياه دانه مخلوط كرده و بمدت سه روز از آن بخوريد.مصرف روغن زيتون از امراض قلبي و سرطان جلوگيري مي كند و بالاخره روغن زيتون بهترين روغن براي پخت و پز مي باشد زيرا در اثر حرارات خراب نمي شود.

 خواص زیتون


+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۲ساعت ۶:۵۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

خواص خرما

اصل خرمای رسیده روی درخت ( خرما بیش از چند نوع وجود دارد ) از خواص  مهم این محصول بشرح ذیل معرفی میگردد.

خرما خارک ( باشیر میل فرمایید بسیار مقوی است )

 تحقیقات درباره ی خرما نشان داده که این میوه می تواند پیش گیری بسیاری از سرطان ها مانند سرطان کولون، معده و غیره را در پی داشته باشد. یکی از خواص خرما ملین بودن آن است. البته اگر 6 تا 7 عدد خرما را در 2 لیوان آب جوش خیس کرده و صبح و شب آن را صورت گرم بنوشید و یا مقداری خرما میل کنید و بلافاصله یک تا دو لیوان آب گرم روی آن بنوشید. خاصیت دیگر خرما، خنثی کردن اسید اضافی معده است از آنجا که که زیادی اسید معده باعث ترش کردن و دل درد می شود، بنابراین هر وقت دل درد گرفتید می توانید فرمول چینی ها در طب سنتی استفاده کنید.بدین طریق که 2 تا 3 عدد خرمای تازه و له شده را در آب جوش بیندازید بعد آن را هم زده و بنوشید.  خرما را به عنوان میوه نیز می توانید مصرف کنید. هم چنین حتما برای خواب راحت تر و آرامش بیشتر شام خود را در حدود ساعت 7 بعد ازظهر خورده و قبل از خواب یک عدد خرما و یک لیوان شیر گرم میل کنیدخرما برای افراد سالمند و بچه ها بسیار مفید است سعی کنید به جای قند و شکر از خرما برای نوشیدن چای استفاده کنید و یا در طباخی از آن استفاده ی بیش تری ببرید. ورزش کاران به علت فعالیت زیاد، به طور حتم باید از عصرانه ای مقوی که با خرما باشد استفاده کنند. برای مثال خرما و شیر را به همراه نصف فنجان آب آناناس تازه یک قاشق پودر نارگیل ، و یک قاشق آناناس خرد شده ، در مخلوط کن ریخته و معجون فراهم آمده را میل فرمایید. صد گرم تازه آن دارای 163 کیلو کالری 0.9 گرم پروتئین ، 0.3 گرم چربی ، 38 گرم گلوسید ، 30 میلی گرم فسفر ،1.3 میلی گرم آهن ، 51 میلی گرم کلسیم و 10 میلی گرم ویتامین C می باشد. 

خرمای رسیده

 صدگرم خشک آن دارای 300 کالری ، 2 گرم پروتئین ، 0.6 گرم چربی ، 73 گرم گلوسید ، 60 میلی گرم گوگرد، 50 میلی گرم فسفر، 650 میلی گرم پتاسیم ، 65 میلی گرم منیزیم ، 70 میلی گرم کلسیم ،2 میلی گرم آهن ، 2/2 میلی گرم نیاسین ، سدیم و ویتامین A آن قابل توجه نیست.

مصرف رطب و خرما در هنگام افطار انرژی لازم را به سرعت در اختیار بدن قرار می‌دهد و مواد از دست رفته در طول روزه را جبران می‌کند.
خرما به علت سالم و طبیعی بودن و همچنین در بر داشتن مواد غذایی مفید برای سلامتی انسان، جزء جدایی ناپذیر سفره روزه داران به شمار می‌رود.
این گزارش خرما را به علت سلامتی و طبیعی بودن و همچنین در بر داشتن مواد غذایی مفید برای سلامتی انسان جزء جدایی ناپذیر سفره روزه داران خواند و افزود: با مصرف خرما،‌ بدن انسان به مواد معدنی کمیاب و موثر در به تاخیر انداختن روند پیری دسترسی پیدا می‌کند.
بنابراین گزارش خرما به علت در بر داشتن انواع مواد معدنی، قند، ویتامین‌ها و اسید آمینه از مغذی ترین مواد غذایی به شمار می‌رود که در روند بازسازی عضلات بدن و کنترل فشار خون بالا تاثیر بالایی دارد. این گزارش حاکی است که خرما علاوه بر بهبود ناراحتی‌های سیستم گوارشی ضد یبوست کودکان نیز به شمار می‌رود و حتی مصرف کم آن نیز تاثیرات مفید بالایی بر جای می‌گذارد.
این گزارش با توصیه به مصرف کمتر خرما از سوی افراد دیابتی می‌افزاید: ‌هر 10 دانه خرما 305 کالری و هر 10 عدد رطب 136 کالری دارد ولی به نظر می‌رسد که رطب از میزان قند کمتری نسبت به خرما برخوردار است بنابراین با مصرف رطب می توان به همان میزان کالری دست یافت و در همان حال قند کمتری نیز وارد بدن می‌شود.
این گزارش می‌افزاید: مصرف رطب و خرما در هنگام افطار انرژی لازم را به سرعت در اختیار بدن قرار می‌دهد و مواد از دست رفته در طول روزه را جبران می‌کند. متخصصان تغذیه برای استفاده کامل از فواید خرما توصیه می‌کنند که از خوردن خرماهایی که به آنها مواد دیگری از جمله شکلات به آنها اضافه شده پرهیز شود.
پژوهش‌های جدید فواید قرار دادن خرما در برنامه غذایی روزانه را تایید می‌کنند. اصولا مصرف یک رژیم غذایی مناسب که شامل انواع میوه و سبزی باشد، به عنوان راهی برای کاهش خطر ابتلا به بیماری‌هایی نظیر سرطان شناخته شده است. مصرف خرما، روش شناخته شده‌ای برای درمان سرطان و سایر بیماری‌های عفونی است.
خرما می‌تواند با مهار رادیکال‌های آزاد، از تخریب مولکولی ناشی از این رادیکال‌ها جلوگیری کند. به نظر می‌رسد علت ابتلای بسیار کم ساکنان شبه جزیره عربستان در زمان‌های قبل به بیماری هایی نظیر تصلب شرایین، مرض قند و سرطان که تصور می‌شود ناشی از رادیکال‌های آزاد هستند، مصرف فراوان خرما باشد.
ترکیبات موجود در خرما، قادر به نابودی کامل رادیکال‌های سوپراکسیدانت هستند این عناصر که اصلی‌ترین رادیکال‌های آزاد در بیشتر سیستم‌های زیستی هستند، می‌توانند در بدن به گونه‌های فعالی، نظیر رادیکال هیدروکسیل، پروکسیل و الکوکسیل تبدیل شوند. شیره خرما حتی رادیکال‌های هیدروکسیل را نیز نابود می‌کند.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۹ساعت ۹:۲۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

بلدرچین

بلدرچین (به پارسی سره: کَرَک) (نام علمی: Coturnix کُتورنیکس) پرندهای کوچک از تیره قرقاولیان، راسته ماکیان‌سانان است.بلدرچین‌ها جثهٔ کوچک و خپلی دارند و زندگی بر روی زمین را ترجیح می‌دهند. از دانه‌ها و نیز حشرات و دیگر جنبندگان کوچک تغذیه می‌کنند. بر روی زمین لانه می‌سازند و بر پروازهای کوتاه و سریع قادرند، برخی گونه‌ها همچون بلدرچین ژاپنی و بلدرچین معمولی پرندگانی مهاجرند و توانایی پرواز در مسافت‌های طولانی را دارند. در برخی کشورها برخی گونه‌های بلدرچین در تعداد زیاد پرورش داده می‌شوند تا از تخم و گوشت آن‌ها استفاده شود و یا حتی در شکارگاه‌ها رها شوند. این پرنده در سکونت‌گاه‌های خود هم توسط انسان‌ها بطور گسترده‌ای شکار می‌شود تا از گوشت و پرهایش استفاده شود.

نام

پراکندگی وسیع و فراوانی نِسبی این پرنده در خاورمیانه با نام‌های مختلف برای آن در میان فارسی‌زبانان همراه بوده‌است. به‌جز «بلدرچین» که واژه‌ای در اصل ترکی و اصلی‌ترین نام این پرنده است. واژهٔ «کَرَک» در متون فارسی میانه و نیز در گویش هراتی و گویش‌های زبان کردی، در فارسی جدید به‌ویژه در گویش کرمانی واژهٔ «بدبده»، در فارسی کلاسیک واژهٔ «وَرْتِج/وَرْتیج/وَرْدیج» و در مازندران و برخی مناطق گیلان و سمنان «وَرده» از نام‌های دیگر این پرنده است. در زبان گیلکی نیز آن را «وُشُم/وُشوم» می‌نامند و سومین پادشاه زیاری را به جهت علاقه‌اش به شکار بلدرچین وشمگیر می‌نامند. در عربی از واژه‌های «سَمانی» و «سَلویٰ» استفاده می‌شود که به فارسی نیز راه یافته‌است. لامعی گرگانی شاعر سدهٔ پنجم می‌سراید:

باران و برف بارد بَر ما کنون زِ ابر
چون بر بنی سرائیل از آسمانْ سَمان

اسطوره‌ها

به روایت عهد عتیق (سِفْرِ خروج ۱۳:۱۶، سفر اَعداد ۳۱ـ۳۳:۱۱) بلدرچین یکی از مائده‌های آسمانی بود که یهوه برای اسرائیلیان سرگردان پس از مهاجرت از مصر فرو فرستاد. به این موضوع در قرآن (بقره : ۵۷، اَعراف : ۱۶۰ و طه : ۸۰) نیز اشاره شده‌است. این پدیده با توجه به مهاجرت بلدرچین‌ها از منطقه مدیترانه قابل تبیین است. این پرنده‌ها هر سال بهار در گله‌های پرشمار از مسیر صحرای سینا از آفریقا به اروپا و آسیا مهاجرت می‌کنند و در پائیز مسیر رفته را بازمی‌گردند. از آن‌جا که این پرندگان در ارتفاع بسیار کم پرواز کرده و خیلی زود خسته می‌شوند و بر زمین می‌نشینند، به راحتی شکار می‌شوند.[۲]در برخی کتب قدیمی عربی از جمله برهان قاطع افسانه‌ای دربارهٔ بلدرچین نقل شده که خاستگاه وی را از دریا می‌داند. مرتضی زبیدی در این مورد می‌نویسد: «سُمانی (بلدرچین) ... از پرندگان مهاجر است، ولی دانسته نیست از کجا می‌آید. حتی برخی می‌گویند که از دریای شور بیرون می‌آید، و دیده می‌شود که با بالی فرورفته در آب دریا و بال دیگر مانند بادبانی گسترده بر روی آب، بر سطح دریا پرواز می‌کند...» این افسانه از آن‌جا نشأت گرفته که چون بلدرچین توانایی جسمی برای پروازهای طولانی را ندارد در فصل مهاجرت از بادهای موافق برای پروازهای کمک می‌گیرد و گله‌های بزرگ بلدرچین در پاییز از اروپا به شمال آفریقا و شرق مدیترانه کوچ می‌کنند و در بهار به اروپا باز می‌گردند. در هنگام عبور از مدیترانه اغلب خسته شده به دریا می‌افتند و با همان روشی که زبیدی آورده: «با بالی فرورفته در آب دریا و بال دیگر مانند بادبانی گسترده بر روی آب» خود را به ساحل می‌رسانند. تا دهه ۱۳۲۰/۱۹۴۰ هر سال در دو فصل بهار و پائیز میلیون‌ها بلدرچین در سواحل مدیترانه بدین‌سان گرفته می‌شد ولی شمار آن‌ها از آن پس کاهش یافته‌است.[۳]این پرنده را در عربی کلاسیک، «قَتیل الرَّعد» می‌نامند، زیرا تصور می‌کنند از شنیدن غُرّش آذرخش از ترس می میرد.در فارسی نیز آن را «بَدبَده» نامیده‌اند چرا که بر پایه افسانه‌ای ایرانی این پرنده به‌ناحق دانه‌ای گندم از مال کودک صغیری خورد، و سپس از این کارِ بد خود پشیمان شده، دائماً تکرار می‌کند که «بَد بَده» [=] کار بَدْ بد است.

خواص درمانی در پزشکی سنتی

در پزشکی سنتی خواص گوناگونی برای بلدرچین برشمرده‌اند، از جمله این‌که بگفتهٔ شریف ادریسی «لیسیدنِ زهره بلدرچین برای درمان صرع سودمند است، و چکانیدن خون آن در گوش دردمند، گوش‌درد را درمان می‌کند، و استمرار در خوردن گوشتِ آن دلِ سخت را نرم می‌سازد، و گویند که این خاصیت فقط در قلب اوست».عبدالملک بن زُهْر اندلسی طبیب قرن ششم هم به این اشاره می‌کند که «گوشتِ بلدرچین سنگ کُلیه و مثانه را خُرد می‌کند، و مدرّ بول است».برخی پزشکان قدیم و بسیاری از عوام نیز تصور می‌کنند که تخم بلدرچین زبان انسان را گویا کرده و موجب می‌شود تا کودکان پیش از موعد زبان باز کنند. این باور ناشی از پرچانگی و صدای بلند بلدرچین نسبت به جثهٔ اوست که آن را حمل بر فصاحت وی کرده‌اند.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۷ساعت ۹:۲۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

کلم بروکلی

بروکُلی (گل کلم سبز یا گل کلم بروکُلی) از انواع سبزی و از خانواده کلم است.

کلم، منبع غنی ویتامین ث، گلوتامین و اسیدهای آمینه است.

سبزیجات تیره کلمیان مانند گل کلم و بروکلی پروتئین را در نواحی پرخطر رگ‌ها فعال می‌کند. یک ماده شیمیایی به نام سولفوروفان در یک سبزیجات وجود دارد که را فعال می‌کند و بنابر این امکان محافظت در برابر بیماری‌های قلبی از طریق خوردن سبزیجات وجود دارد.

هر چه بیشتر کلم بروکلی (و حتی کلم فندقی) خورده شود، خطر سرطان روده بزرگ و راست‌روده (انتهای روده بزرگ) در مردان کمتر می شود. کلم بروکلی با کاهش شیوع سرطان‌های حلق، دهان، معده، پروستات معده و مثانه مرتبط است.

بروکلی دارای ماده‌ای بنام سولفورافان است که تعداد، اندازه و تکثیر تومورهای سرطانی را به نحو چشمگیری کاهش می‌دهد. دارای مقادیر زیادی فیبر، کاروتنوئید، ویتامین ث، فیبر و بتاکاروتن (پیش ساز ویتامین آ) است و یک آنتی‌اکسیدان قوی به‌شمار می‌آید. کلسیم موجود در بروکلی، به همان میزان کلسیم موجود در شیر است، در نتیجه مصرف آن برای افرادی که دچار پوکی استخوان یا کمبود کلسیم هستند، بسیار مفید است.



+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۲۶ساعت ۹:۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
سالاد کلم سفید
مواد لازم:
کلم سفید=نصف یک بوته
خیارشور=250 گرم
فلفل دلمه ای=1 عدد
هویج رنده شده=2 عدد
شوید تازه و خرد شده=4 قاشق سوپخوری
سس مایونز=به میزانلازم
نمک و فلفل=به دلخوا

طرز تهيه:
1-.کلم را خلال کرده و بسیار ریز خرد کنید.سپس بشویید.

2-.خیارشورها را نگینی ریز خرد کنید.فلفل دلمه ای را هم ریز خرد کنید.

3کلم،خیارشور،فلفل دلمه ای،هویج رنده شده،شوید خرد شده،سس مایونز،نمک و فلفل را با هم مخلوط کنید.

4-سالاد را در ظرف مورد نظر بریزید و با گوجه فرنگی تزئین و سرو کنید.


+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۲۶ساعت ۳:۲۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

گریپ فروت و خواص آن

 سرشار از ویتامین C و پتاسیم است. منبعی غنی از فولات، آهن، كلسیم و سایر مواد معدنی می باشد.
نواع سرخ و صورتی آن  سرشار از بتاكاروتن است كه بدن آن را به ویتامین A تبدیل می سازد.

- فیبر گیاهی اش فراوان، ولی مقدار كالری اش جزئی است.- دارای بیوفلاوونوئید و شماری دیگر از مواد گیاهی است كه از انسان در مقابل بروز سرطان و بیماری های قلبی مراقبت می كنند.امكان دارد در افراد حساس به مركبات، واكنش حساسیت زا ایجاد كند. گریپ فروت، میوه ای توپر، خوش طعم و مغذی است.نصف گریپ فروت، افزون بر 50 درصد مقدار مجاز خوراكی توصیه شده ی (RDA) ویتامین C را در بردارد. هم چنین 325 گرم پتاسیم، 25 میكروگرم فولات، 40 میلی گرم كلسیم و 1 میلی گرم آهن دارد. یك فنجان گریپ فروت شیرین نشده( بدون شكر) مقدار 95 میلی گرم ویتامین C و بیش از 150 درصد مقدار مجاز خوراكی توصیه شده (RDA) دارد. هم چنین بسیاری از سایر مواد مغذی در چنین میوه ی تازه ای جای گرفته است.در گذشته، بسیاری از مردم، از خوردن گریپ فروت بدون شكر، به خاطره عصاره ی تلخ و ترش آن، خودداری می كرده اند، ولی به طور معمول با آمیختن آب گریپ فروت سرخ یا صورتی با سفید، مزه ی شیرین حاصل می شود.ژاگر آب پرتقال یا گریپ فروت را با هم در آمیزیم، نوشابه ی نیروبخشی پدید می آید كه نیاز به شیرین كردن ندارد.

به موجب برنامه های رژیم غذایی كه طی سال ها از سوی سازمان نظارت بر مواد غذایی و دارویی آمریكا(FDA) تنظیم یافته، معلوم شده است كه گریپ فروت از قدرت بی نظیری برای سوزاندن و از بین بردن چربی ها برخوردار است.
گریپ فروت، میوه ی مفیدی برای متعادل ساختن وزن بدن شمرده می شود؛ و مقدار زیاد فیبر گیاهی اش، گرسنگی را فرو می نشاند.چنان چه می خواهید از وزن تان بكاهید، روزانه پیش ازهر خوراكی، آن را بخورید تا جلوی پرخوری تان را بگیرد، در ضمن میان وعده ی ایده آلی به شمار می رود.جالب این كه گریپ فروت سرشار از پكتین (فیبر محلول)‌ است كه به كاهش كلسترول خون كمك می كند. وانگهی، پژوهش های اخیر حاكی از آن است كه میوه ی مورد بحث، دارای مواد دیگری است كه از بروز بیماری ها پیشگیری می كند.

به عنوان مثال، گریپ فروت های سرخ و صورتی، سرشار از لیكوپن هستند و این ماده، یك ماده ی آنتی اکسیدان است كه به نظر می آید خطر بزرگ شدن پروستات را کاهش می دهد. محققان هنوز مكانیسم عملكرد لیكوپن را نشان نداده اند، لیكن بررسی 6 ساله ی دانشگاه هاروارد كه توسط 48 هزار پزشك و سایر كارشناسان بهداشت صورت گرفت، حكایت از آن داشته است كه مصرف 10 وعده مواد غذایی سرشار از لیكوپن در هفته، سبب كاهش 50 درصد سرطان پروستات می شود.

از دیگر مواد گیاهی موجود در گریپ فروت، می توان از اسیدفنولیك نام برد كه مانع تشكیل نیتروزامین(مواد سرطان زا) بالیموندیدترپن و مونوترپن می شود. مواد مذكور موجب تولید آنزیم هایی می شوند كه در جلوگیری از پیدایش سرطان اثر دارند و نیز بیوفلاوونویید كه از عملكرد هورمون هایی كه باعث رشد غده (تومور) می شود، جلوگیری می كند.

گروهی از مبتلایان به روماتیسم مفصلی، لوپوس و شماری دیگر از مبتلایان به اختلالات التهابی دریافته اند كه مصرف هر روزه ی گریپ فروت نشانه های مرضی شان را کاهش می دهد. تصور می رود كه این ویژگی از مواد شیمیایی گیاهی كه مانع ایجاد پروستاگلاندین یعنی ماده ی التهاب زاست، ناشی می شود.

فرادی كه به مركبات حساسیت دارند، احتمالا در برابر گریپ فروت نیز از خود حساسیت نشان می دهند. این حالت ممكن است به خاطر خود میوه یا روغن موجود در پوست آن باشد.

سایر خواص غذایی و درمانی گریپ فروت

1-میوه ی گریپ فروت، اشتها را تقویت می كند.

2ـ گریپ فروت، عمل هضم را آسان می كند و ترشح شیره ی معدی و كیسه ی صفرا را سرعت می بخشد.

3ـ گریپ فروت دارای ویتامین C و بیوفلاوونوئید است. این ها در حفظ سلامت قلب و عروق بدن مؤثرند.

4ـ گریپ فروت به تولید قند و مواد حیاتی مورد نیاز بدن كمك می كند.

5ـ گل های گریپ فروت، خاصیت ضد تشنج و لرز را دارد و دم كرده ی آن را موقع تشنج، زكام و تب می نوشند.

6ـ اگر گریپ فروت را صبح ناشتا بخورند، خواص ادرارآور آن زیاد می شود و سموم را از بدن خارج می كند .

7ـ گریپ فروت، خون را تصفیه می كند و كلیه و كبد را پاك می سازد.

8ـ گریپ فروت، ضد خونریزی بواسیر است.

9ـ گریپ فروت، میوه ای خنك است و عطش را رفع می كند.

10ـ گریپ فروت، اختلالات مفصلی را درمان می كند.

11ـ گریپ فروت، برای كسانی كه موهای سرشان می شكند، تجویز می شود.

12ـ گریپ فروت، برای كسانی كه عفونت های ریوی و تب خیز دارند مفید است.

13ـ گریپ فروت، علاوه بر مواد معدنی (آهن و كلسیم) دارای ویتامین های B3 ,B2 ,B1,A است.


+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۲۶ساعت ۱۲:۲۹ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

خواص عجيب زالو در درمان بيماريهاي صعب العلاج

خواص عجیب زالو به قلم استاد آل اسحاق در این مقاله به صورت مختصر با خواص زالو آشنا می شوید با توجه به اهمیت زالو در طب قدیم و جدید بر آن شدیم تا این نوشته استاد آل اسحاق را هم برای شما عزیزان عرضه کنیم. امید ما بهره برداری هر چه بهتر از این مطالب است.زالو و خواص عجیب آن زالو به عربی « عَلَق » و از نرم‌تنان آبزی است که در شالیزارها و مرداب زندگی می‌کند. جانورشناسان تا کنون 650 نوع زالو را شناسایی کرده‌اند که برخی از انواع زالو بسیار سمی و خطرناک هستند و بعضی از انواع زالوها مفید و آثار درمانی ارزنده‌ای دارند که ما در این مقاله به آنها اشاره می‌کنیم.

خاصیت درمانی زالو در بزاق دهان او است که ماده ضد انعقاد خون به نام هیرودین است و موجب رقیق شدن خون و باز شدن گرفتگی رگها و در نتیجه افزایش خون‌رسانی به مغز و بدن می‌شود. به عقیده بعضی کارشناسان 100 نوع ماده ویژه با اثرات درمانی گوناگون توسط زالو در خون ترشح می‌شود و مورد توجه پزشکان و جراحان قرار گرفته است و در اروپا و آمریکا در موارد گرفتگی رگهای قلب، گرافتهای پوستی و زیبایی پوست و جراحی قلب و پیوند اعضا و تقویت سیستم دفاعی بدن از آن استفاده می‌شود. مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا با آزمایش‌های مکرر آثار درمانی زالو را تجربه کرده است.در قانون بوعلی سینا فصلی درباره زالو و علایم زالوهای سمی و زالوهای مفید آمده است. کشورهایی نظیر روسیه و انگلستان و آلمان از تولید و صادرات زالو درآمد هنگفت ارزی بدست می‌آورند. زالو از 2500 سال قبل در هند، یونان، روم، ایران و سپس در اروپا مورد استفاده پزشکی قرار گرفته است و در کشور روسیه بیماریهای مختلف (سردرد و امراض قلبی و پوستی و ضعف قوای جنسی) با زالو معالجه می‌شود. در مسکو و اکراین کرم‌های آرایشی برای رفع چین و چروک صورت تولید شده که ماده مؤثر آن از بزاق دهان زالو گرفته شده است. پروفسور می یر، آلتون، اوخنر و هورنر معتقدند هرگونه کانون عفونی بدن را بوسیله زالو می‌توان ریشه‌کن کرد. هر زالو 5 تا 15 میلی لیتر خون می‌مکد (10 برابر حجم بدن خود) در مدت 15 تا 60 دقیقه، پس از جدا شدن زالو خون‌ریزی 2 تا 10 ساعت طول می‌کشد.

با انداختن دو عدد زالو پشت گوشها می توان امراض صعب العلاج مغز (CXS) پارکینسون، رعشه، (MS) و (VA) گرفتگی عروق مغز، آلزایمر و صرع را معالجه کرد. با زالو درمانی می‌توان زخم معده، کولیت روده، پرستات، امراض ریوی، التهابات کبد، کیسه صفرا و بواسیر را معالجه کرد. با زالو درمانی می‌توان ناباروری مردان (ضعف اسپرم- واریکوسل)، کاهش میل جنسی و ترک اعتیاد مواد مخدر را معالجه کرد. بوعلی سینا در قانون می‌فرماید: « از زالوهایی که کرکهای ریز و نرم دارند یا لاجوردی هستند یا یک خط قرمز در سراسر کمرشان هست پرهیز کنید زیرا دچار بیهوشی، خون‌ریزی، تب، سستی و قرحه‌های بدخیم خواهید شد. از زالوهایی که در آبهای خزه‌دار که محل زیست قورباغه‌ها است استفاده کنید. از زالوهایی که در آبهای گل‌آلود سیاه هستند استفاده نکنید.زالو بهتر از حجامت خون فاسد را از عمق بدن بیرون می‌کشد. اول محل زالو را با آب گرم پاک کنید ( از صابونهای عطری استفاده نکنید). جایی را که می‌خواهید زالو بیندازید اول با دست مالش بدهید تا سرخ شود. اگر جای زالو را با گل سرشوی یا خون بمالند زالو بهتر می‌گیرد. بهتر آن است که پس از جدا شدن زالو محل گزش او را حجامت بدهند. اگر پس از جدا شدن زالو خون بند نیامد پودر مازوج سوخته، نوره یا خاکستر یا پودر نرم زردچوبه استعمال شود.» موارد استفاده از زالو در مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی‌سینا:

1- دُمَل‌ها و زخم‌های چرکی و جوش‌هایی که در اثر عفونت خون یا در اثر ترشح هورمون جنسی در خون (در اوایل بلوغ) بر پوست چهره و بدن ظاهر می‌شود و آفتِ زیبایی دختران جوان است. زیر هر زخم یک عدد زالو بیندازد.

2- غده‌های عفونی زیر پوست که درد دارد با انداختن یک زالو زیر غده و یا در ورم گلو از بیرون معالجه می‌شود.

3- برای گرفتگی رگهای قلب که موجب عوارض قلبی و تنگی نفس می‌شود و دکترها با عمل باز و هزینه‌های کلان بدون ضمانت عمل می‌کنند. با انداختن 4 عدد زالو بالای پستان چپ با ضمانت و هزینه کم رگها باز می‌شود و این مجمع صدها تجربه در این زمینه دارد.

4- عوارض سکته مغزی و نرسیدن خون به مغز به صورت فلج یک‌طرفه و رعشه و لرزش سر و دست‌ها و ضعف مغز ظاهر می‌شود. با انداختن 2 عدد زالو به پشت گوش طرف مقابل آن طرفی که فلج شده، مویرگهای مغز باز و معالجه می‌شود. نکته مهم: در موارد سکته مغزی به دلیل اینکه سلولهای مغز بیشتر از غذا به اکسیژن نیاز دارند، از دست ندادن زمان خیلی مهم است، لذا قبل از هر اقدامی و در کمال خونسردی باید زالو تهیه کرد و پشت گوش بیمار انداخت. تجربه ما در مورد سکته های مغزی که بلافاصله زالو انداخته شده این است که بیمار پس از نیم ساعت به حالت عادی خود برمی گردد (دست و پا و دیگر اعضای بدن فرمانهای مغز را اجرا می کنند) و پس از ۵ ساعت قادر به سخن گفتن می باشد. اکنون که خطر تا حدود ۹۰٪ برطرف شده برای تحت نظر داشتن بیمار به بیمارستان مراجعه کنید.

5-عوارض قند بر چشم‌ها (مویرگهای چشم از خون غلیظ قندآلود پُر می‌شود و موجب کوری می‌گردد) با انداختن 2 عدد زالو به دو طرف چشم‌ها خون مویرگهای چشم تخلیه و بینایی برمی‌گردد.

6- عوارض قند روی پاها که باعث سیاه شدن و گاه زخم شدن پاها می‌شود و جراح‌ها پای مریض را از مچ قطع می‌کنند. با انداختن 4 عدد زالو به محل سیاه شده که هر ۱۵ روز تکرار شود، خون قندآلود تخلیه و رنگ پوست پا طبیعی می‌شود.

7- واریس و برجسته شدن و ورم کردن رگهای ساق پا که گاه با درد شدیدی همراه است. با انداختن 5 عدد زالو روی پاها و تکرار آن هر 20 روز واریس و درد شدید و ورم آن خوب می‌شود.

8- آرتروز مزمن و درد شدید زانو و آب زانو و ورم زانو و زیر زانو با انداختن 4 عدد زالو روی پاها تکرار هر ماه آن معالجه می‌شود.

9- سردرد و سینوزیت مزمن و عفونت سینوسها با انداختن 4 عدد زالو به شقیقه‌ها، عفونت تخلیه و سردرد خوب می‌شود.

10- کیست و عفونت پستان‌ها با انداختن 4 عدد زالو زیر هر پستان برطرف و معالجه می‌شود.

11- ورم لوزه‌ها و عفونت آن و خنازیر (زخم خطرناک گلو) با انداختن 4 عدد زالو ازبیرون به لوزه‌ها و زخم خنازیر معالجه می‌شود.

12- نقرس و درد شدید پاها با انداختن 4 عدد زالو بین انگشتان پا معالجه می‌شود.

13- باد سرخ (ورم بینی) و پوست سر با انداختن 4 عدد زالو به محل ورم کرده معالجه می‌شود.

14- واریکوسل و عوارض بیضه‌ها و ضعف اسپرم مردان با انداختن 3 عدد زالو زیر بیضه‌ها معالجه می‌شود.

15- گل‌مژه و عفونت چشم با انداختن یک عدد زالو به هر طرف چشم معالجه می‌شود.

چند نمونه از تجربه‌های مجمع در مورد زالودرمانی یک آقا و خانم آمریکایی به مجمع مراجعه کردند که 5 رگ از رگهای قلبشان گرفته بود، بالای پستان هر یک 4 عدد زالو انداختیم، فردا نیامدند، روز بعدش با خوشحالی مراجعه کردند که به متخصص مراجعه کردیم و همه رگهای قلب باز شده است. از خوشحالی یک بسته پول گذاشتند روی میز، گفتیم: پولی نیست، پرسیدند: پس چه کنیم؟ گفتیم: صلواتی است، معنی صلوات را نمی‌دانستند، گفتیم: هدیه‌ای است برای جوان‌هایی که شما آمریکایی‌ها کشته‌اید. تکان خوردند. گفتیم: چرا در آمریکا معالجه نکردید که هم متخصصین بهتری دارد و شما هم فقیر نیستید. گفتند: به 2 دلیل، اولاً جراحان آمریکا ضمانت نمی‌کنند و شما ضمانت می‌کنید، ثانیاً هزینه عمل در آنجا چنان بالاست که درآمد ما توان پرداخت نداشت و حال متوجه شدیم که شما رایگان درمان می کنید.

نمونه‌ای دیگر؛ آقای مقیمی 70 ساله به مجمع مراجعه کرد که از فرزندان امام رضا(ع) هستم و خود آقا مرا راهنمایی کرده است. قندش 600 و چشمهایش در اثر عوارض قند کور شده بود. پرسیدم: چرا به دکتر مراجعه نکرده‌اید؟ گفت: به بهترین متخصصین مراجعه کردم گفتند علاج ندارد و مویرگهای چشمت پُر از خونِ قندآلود است، با لیزر هم قابل علاج نیست و باید کوری را تحمل کنی. ما به دو طرف چشم‌ها زالو انداختیم، دو روز بعد آمد و در حضور مریض‌ها شروع به رقصیدن کرد که چشمهایم واشده و روزنامه خواست و مشغول مطالعه شد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۵ساعت ۵:۲۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
خواص دارچین چیست؟
دارچین، پوست گروهی از درختان می باشد. دارچین امروزه در هر فروشگاهی یافت می شود. این ماده اکثرا به عنوان چاشنی و برای مزه دارکردن غذاها به کار می رود.دارچین اولین بار در سریلانکا یافت شد و بعد از آن، تمام دنیا این چاشنی را شناختند و برای طعم بهتر غذاها استفاده کردند.

دارچین و تغذیه

آیا شما می دانید یک قاشق چای خوری دارچین، حاوی 28 میلی گرم کلسیم، 1 میلی گرم آهن ، 1 گرم فیبر و مقدار زیادی ویتامین های C و K و منگنز است.همچنین مقدار 2/1 گرم کربوهیدرات دارد.

فواید دارچین

دارچین جزو آن دسته از داروهایی است که در قدیم استفاده می شد. این داروی قدیمی برای اختلالات گوارشی از قبیل سوء هاضمه، نفخ معده، دردهای معده و اسهال به کار می رفت.

امروزه مشخص شده که دارچین، غیر از درمان اختلالات گوارشی، برای آرامش و جلوگیری از عصبانیت و رفتارهای ناخوشایند و همینطور برای استشمام بهتر به کار می رود. همچنین برای جلوگیری از فساد غذا و فساد میکروبی استفاده می شود.

یکی دیگر از فواید دارچین که نیاز به توجه بیشتر دارد، اثر این چاشنی بر قند و کلسترول خون می باشد.

اثر دارچین در بهبودی بیماری دیابت نوع 2 و همینطور عدم تحمل انسولین :
تحقیقات حاکی از آن است که افرادی که روزانه 2/1 قاشق چای خوری دارچین استفاده می کنند، قند خونشان کنترل می شود، عدم تحمل به انسولین در آنها بهبود می یابد، از اضافه وزن مصون می مانند و همینطور احتمال پیدایش بیماری قلبی در این افراد پایین می آید.متخصصان به این نتیجه رسیده اند که دارچین همانگونه که بیماری دیابت را کنترل می کند، به همان اندازه بر روی کلسترول خوب و LDL (کلسترول بد) اثر می گذارد.

خطرات استفاده زیاد دارچین

افرادی که آلرژی دارند، نباید از مصرف دارچین در غذاهای خود پرهیز کنند، زیرا دارچین موجب تشدید آلرژی نمی شود. اما این نکته را فراموش نکنید که اگر شما بسیار زیاد از دارچین استفاده کنید، باید اثرات بد آن را بپذیرید.


اثرات مضر مصرف زیاد دارچین عبارت است از: التهاب یا ورم کردن پوست، زخم ها و ترک های گوشه دهان و همینطور سوزش معده.

دارچین از لخته شدن خون جلوگیری می کند، اما زیادی آن در خون باعث بروز مشکلات خونی و گردش خون می شود، به خصوص اگر با داروهایی که موجب رقیق شدن خون می شود(مانند آسپیرین) مصرف شود، مشکلات را دو برابر می کند.

شما خواننده محترم می توانید دارچین را در چای یا قهوه خود بریزید یا روی ماست بپاشید و یا با پنیر نوش جان کنید و به طور کلی می توان صدها ماده غذایی را با دارچین طعم دار کرد،مثل حلیم ، شله زرد ، خورش قیمه و... .

امیدوارم شما از همین امروز برای سلامتی خود قدم بردارید و از نعمات بی شمار خداوند بهترین استفاده را کنید.

پودر و چوب دارچین

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۵ساعت ۳:۱۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

سنگ کلیه

سنگ کلیه بیماری است که باعث درد در پهلوی سمت چپ یا راست بدن می‌شود.سنگ دستگاه ادراری یکی از ناراحت کننده‌ترین بیماری‌ها است. اغلب بیماران مبتلا به سنگهای کلیه معمولاً در سالهای اولیه بلوغ مراجعه می کنند و حد اکثر شیوع سنی آن در حدود 28 سالگی است. یک قله دیگر در 55 سالگی وجود دارد که تقریباً مختص به سنگهای عفونی در خانمها است. بطور کلی سنگهای کلیه در مردان 4 برابر زنان است ولی اگر تنها سنگهای عفونی را در نظر داشته باشیم نست مرد به زن 2 به 3 است.[۱] انواع مختلف سنگ ادراری وجود دارد ولی اغلب سنگها از جنس کربنات کلسیم هستند. سایر انواع : استروایت یا عفونی، اگزالاتی ، سیستئینی، اسیداوریکی . سنگ‌ها در لگنچه، میزنای، مثانه و در پیشابراه دیده می‌شوند. رژیم غنی از کلسیم - سدیم - پروتئین و همچنین عدم تحرک افراد مبتلا به هیپر کلسیوی نوع دو - افراد مبتلا به بیماری‌های گوارشی مثل التهاب روده یا ایلئوستومی، سابقه ابتلا به عفونت ادراری و بیماری‌های متابولیک، نقرس، عدم تحرک در ابتلا به سنگ نقش دارند.

سنگ کلیه و روش های درمان سنگ کلیه

سنگ کلیه-سنگ کلیه ذرات کوچک و سخت که در یک یا هر دو کلیه تشکیل شده و گاهی به داخل حالب ها (لوله های عضلانی باریکی که ادرار را از کلیه ها به مثانه منتقل می کنند) انتقال یابند. سنگ کلیه از نظر اندازه از یک دانه شن تا حدود یک توپ گلف متغیر بوده و ممکن است منفرد یا متعدد باشد.

سنگ کلیه معمولاً بزرگسالان بالای ۳۰ سال از هر دو جنس را مبتلا می سازد ولی در مردان شایع تر است.

 علایم شایع سنگ کلیه

-دوره های درد شدید و پیچشی (متناوب ) به فاصله هر چند دقیقه . درد معمولاً ابتدا در ناحیه پشت ، درست پایین دنده ها، ظاهر می گردد. در طی چند ساعت یا چند روز، ناحیه درد از مسیر حرکتی سنگ از حالب به طرف کشاله ران پیروی می کند. با دفع سنگ درد بیمار متوقف می گردد.

-یکی دیگر از علائم سنگ کلیه تهوع مکرر است.

-دفع مقادیر اندک خون در ادرار نیز از دیگر علائم سنگ کلیه است. ادرار ممکن است کدر یا تیره به نظر برسد.

 علل ایجاد سنگ کلیه

-دفع مقادیر بیش از حد کلسیم از ادرار در اثر اختلال غده پاراتیرویید ـ که تنظیم متابولیسم کلسیم را به عهده دارد ـ یا در اثر مصرف بیش از حد کلسیم و ویتامین ـ د

-نقرس (در مورد سنگ های اسیداوریکی )

-انسداد ادراری به هر دلیل

-کاهش حجم ادار ناشی از بی آبی یا آب وهوای گرم و خشک نیز از علل ایجاد سنگ کلیه است.

-رژیم غذایی نامتناسب (مصرف بیش از حد کلسیم )

-سابقه خانوادگی سنگ کلیه

-پرکاری پاراتیرویید نیز از دیگر علل ایجاد سنگ کلیه است.

-در بستر افتادن طولانی مدت به هر دلیل

-سوء مصرف الکل

 پیشگیری از ابتلا به سنگ کلیه

-مصرف روزانه حدود ۳ لیتر مایعات و عمدتاً آب خالص

-اجتناب از مصرف شیر و فرآورده های لبنی در صورتی که سنگ کلیه از نوع کلسیمی ـ فسفری باشد.

-خودداری از شرایطی که با تعریق بیش از حد همراه است .

 عواقب مورد انتظار در مورد سنگ کلیه

سنگ های بزرگ معمولاً در کلیه مانده و بدون علامتند، هرچند که می توانند به کلیه آسیب بزنند. سنگ های کوچک به آسانی همراه ادرار از طریق حالب دفع می گردند. سنگ های بین این دو اندازه که از طرفی قابلیت ورود به حالب را داشته و از طرف دیگر به اندازه کافی کوچک نیستند تا عبور آنها از حالب به آسانی صورت گیرد باعث ایجاد درد شدید می گردند. این سنگ ها معمولاً در طی چند روز دفع می گردند. چنانچه حرکت سنگ متوقف شده و باعث انسداد ادراری گردد، برای پیشگیری از آسیب بیشتر کلیه باید خارج گردد.

درمان سنگ کلیه

اصول کلی

- هنگام ادرار کردن از کاغذ صافی یا گاز استفاده کنید تا دفع سنگ مشخص شود؛ یا داخل یک ظرف شیشه ای ادرار کرده ، وجود سنگ را بررسی کرده و در صورت وجود آن را جدا کرده ، ادرار را دور بریزید. برای مشخص شدن ترکیب سنگ ، آن را نزد پزشک ببرید.

 

 

سنگ کلیه,درمان سنگ کلیه,سنگ کلیه درمان

سنگ کلیه و روشهای درمان سنگ کلیه

 

- بررس های تشخیصی سنگ کلیه ممکن است شامل آزمایش کامل ادرار و کشت ادرار، عکس شکم ، سونوگرافی کلیه ، سی تی اسکن ، و اُروگرافی وریدی (روشی برای بررسی کلیه ها و مجاری ادرار با تزریق یک داروی قابل شناسایی توسط اشعه ایکس به داخل جریان خون )

- در صورت وجود سنگ کوچک منفرد بدون عارضه انسداد و عفونت ممکن است به درمان خاصی نیاز نباشد.

 

- در مورد سنگ های بزرگتری که خودبه خود دفع نشده و باعث ایجاد عوراض ، عفونت یا درد شدید شده اند اقدامات درمانی به منظور حذف آنها لازم است . روش های مختلف درمانی در این زمینه عبارتند از: حل کردن سنگ به طریق شیمیایی ، در آوردن سنگ با آندوسکوپ ، خارج کردن سنگ از طریق پوست ، سنگ شکنی با کمک امواج ماوراء صورت از خارج بدن [ESWL] ، و به ندرت جراحی باز. سایر رویکردهای درمانی جدید نیز در دست بررسی است .

 

- سنگ های ناشی از بالا بودن میزان کلسیم بدن ممکن است نیازمند برداشت جراحی بافت پاراتیرویید غیرطبیعی باشند.

 رژیم غذایی در افراد مبتلا به سنگ کلیه

 

-اگر نوع سنگ کلیه کلسیمی یا فسفری باشد، از مصرف فرآورده های لبنی ، شکلات و نارگیل خودداری کنید.

-اگر نوع سنگ کلیه فسفاته باشد، رژیم غذایی حاوی اسیدها به اسیدی نگه داشتن مختصر ادرار کمک می کند.

-اگر نوع سنگ کلیه، اسیداوریکی یا سیستینی باشد، رژیم غذایی حاوی مواد قلیایی به قلیایی نگه داشتن مختصر ادرار کمک می کند.

-در مورد همه انواع سنگهای کلیه،نوشیدن روزانه حداقل ۱۳ لیوان مایعات (و بیشتر از همه آب خالص ) ضروری است.

رژیم غذایی کم چربی و پرفیر نیز توصیه می گردد.

 

در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید:

اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان دارای علایم سنگ کلیه باشید.

- اگر افزایش درجه حرارت تا 38/3 درجه سانتیگراد

- اگر بروز علایم عفونت کلیه (سوزش و ناراحتی هنگام ادرار کردن یا احساس مکرر نیاز فوری به ادرار کردن )

-اگر دچارعلایم جدید و غیرقابل توجیه شده اید.داروهای تجویزی ممکن است با عوارض جانبی همراه باشند.

 انواع سنگ کلیه

سنگ کلیه دراثرکریستال حاصل از نمک و مواد موجود در ادرار به وجود می آید، که به تدریج اندازه ی آن بزرگ می شود. سنگ های کلیه علایم و جنبه های بالینی مشابهی دارند، ولی نوع بیماری ودرمان آنها متفاوت است. براساس مطالعات درازمدت، در بسیاری ازموارد احتمال عود مجدد وجود دارد، لذا سنگ دفع شده باید تجزیه شده و ارزیابی های لازم روی بیمار صورت گیرد.

افزایش فیبر غذایی، سبب کاهش عوامل خطر تشکیل سنگ به خصوص سنگ های کلسیمی می شود.


سنگ کلیه

سنگ کلیه و روشهای درمان سنگ کلیه

 عوامل زمینه ساز بروز سنگ کلیه:

۱- کم تحرکی:

یکی از عوامل زمینه ساز بروز سنگ کلیه کم تحرکی است.کم تحرکی که مثلاً در هنگام بیماری یا ناتوانی رخ می دهد، می تواند سبب برداشت کلسیم بیشتری از استخوان شده ، لذا غلظت کلسیم در ادرار افزایش می یابد.

۲- پرکاری تیروئید:

پرکاری تیروئید اولیه، سبب افزایش دفع کلسیم می شود. حدود دوسوم افرادی که بیماری غد د درون ریز دارند، مبتلا به سنگ کلیه می شوند. در عین حال این اختلال تنها ۵% موارد سنگ های کلسیمی را در بر می گیرد.

 

۳- اسیدوز توبولی کلیه:

اسیدوز توبولی کلیه یکی دیگر از عوامل زمینه ساز در بروز سنگ کلیه است.در اثر نقص در تولید آمونیاک به وسیله ی کلیه، افزایش دفع کلسیم (توسط کلیه) ایجاد می شود.

 

۴- مصرف زیاد نمک :

براساس مطالعات، مصرف زیاد نمک سبب افزایش دفع کلسیم درادرار می شود.

 

۵- افزایش کلسیم ادرار با علت ناشناخته :

برخی افراد حتی با مصرف رژیم غذایی کم کلسیم، به دلایل ناشناخته روزانه تا ۵۰۰ میلی گرم کلسیم دفع می کنند.

 

۶- افزایش اگزالات ادرار:

حدود نیمی از سنگ های کلسیمی به این ترکیب متصل می شوند. اگزالات به طور طبیعی تنها در چند ماده ی غذایی وجود دارد و دسترسی بدن به اگزالات به میزان جذب و دفع آن بستگی دارد، که در همه ی افراد این نسبت یکسان نیست.

 

۷- پروتئین حیوانی:

رژیم غذایی پر پروتئین  همراه با افزایش دفع کلسیم، اگزالات و اورات است. در واقع مصرف زیاد پروتئین حیوانی با بار اسیدی آن (۱ میلی اکی والان هیدرژن در هر گرم پروتئین ) سبب افزایش دفع کلسیم می شود. لذا برخی محققان، رژیم های غذایی گیاهی را به افراد مستعد ابتلا به سنگ های کلیه توصیه می کنند.

۸- فیبر غذایی:

افزایش فیبر غذایی، سبب کاهش عوامل خطر تشکیل سنگ به خصوص سنگ های کلسیمی می شود.


+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۵ساعت ۲:۳۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

خواص زردآلو

مقادیر بالای بتاکاروتن ولیکوپن موجود در زردآلو باعث می شود غذای مفیدی برای حفظ سلامتی قلب باشد. این دو ماده بعنوان .....زردآلو میوه ایست سرشار از ویتامین های A ، C و آهن. مواد مغذی موجود در زردآلو از چشم ها و قلب حفاظت می‌کنند و فیبر موجود در آن بر علیه بیماری ها مبارزه می‌کند.زردآلو منبع غنی بتاكاروتن (پیش ساز)  و ویتامین A  است. زردآلوهایی كه رنگ نارنجی تیره دارند، حاوی بتاكاروتن بیشتری هستند. مواد غذایی حاوی بتاكاروتن باعث كاهش خطر بروز بیماری های قلبی، سكته ، آب مروارید و بعضی سرطان ها می‌گردند.مقادیر بالای بتاکاروتن ولیکوپن موجوددرزردآلو باعث می‌شود غذای مفیدی برای حفظ سلامتی قلب باشد. این دو ماده بعنوان آنتی اکسیدان، از اکسیداسیونLDL- کلسترول و بروز بیماری قلبی جلوگیری می کنند. بتاکاروتن در بدن ، به ویتامین تبدیل می شود .پس می توان گفت زردآلو منبع غنی ویتامین A است که در حفظ بینایی چشم موثر است و بعنوان یک آنتی‌اکسیدان قوی جلوی تخریب سلول ها توسط رادیکال های آزاد را می‌گیرد.                                       

خواص درمانی هسته وبرگ زردآلو 

مغز هسته از نظر طب قدیم ایران گرم و خشك و برگ و گل آن سرد و خشك است .

1-برای نرم کردن پوست می توان از روغن هسته زردآلو استفاده نمود.

2-روغن مغز هسته اگر تلخ باشد كشنده كرم معده و روده است، ورم معقد را از بین برده و سنگ مثانه را خرد می كند.

3-برای تسكین گوش درد چند قطره از دم كرده برگ زردآلو را در گوش بچكانید. این دم کرده برای قطع اسهال مفید است.



+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۵ساعت ۱:۵۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

«زندگینامه فردوسی»

پرونده:Statue of Ferdowsi in Rome.JPG

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.

پرورش و بالندگی

پرونده:Tus shahnameh.jpg

بر پایهٔ اشاره‌های ضمنی فردوسی دانسته شده‌است که او دهقان و دهقان‌زاده بود. دهقان در روزگار فردوسی و در شاهنامهٔ او به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی مالک روستا یا رئیس شهر بوده‌است. دربارهٔ دوران کودکی و جوانی او نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن‌مایه‌های کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به چشم می‌خورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه، می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست‌مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده‌است. هم‌چنین از شاهنامه این گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده‌است. آغاز زندگی فردوسی هم‌زمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین‌های فرارود بود. در درازنای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت‌گام همان راه شد.

درگذشت و آرامگاه

پرونده:Ferdosi.jpg

سال مرگ فردوسی تا چهار سده پس از زمان او در بن‌مایه‌های کهن نیامده‌است. نخستین نوشته‌ای که از زمان مرگ فردوسی یاد کرده مقدمه شاهنامه بایسنغری است که سال ۴۱۶ هجری قمری را آورده‌است. این دیباچه که امروزه بی‌پایه بودن نوشتارهای آن به اثبات رسیده از بن‌مایه دیگری یاد نکرده‌است. تذکره‌نویسان بعدی همین تاریخ را بازگو کرده‌اند. جدای از آن تذکرةالشعرای دولتشاه (که آن هم بسیار بی‌پایه‌است) زمان مرگ او را در سال ۴۱۱ هجری قمری آورده‌است. محمدامین ریاحی، با درنگریستن در گفته‌هایی که فردوسی از سن و ناتوانی خود یاد کرده‌است، این گونه نتیجه‌گیری کرده‌است که فردوسی می‌بایستً پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.

پس از مرگ، از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری شد سرانجام در باغ خود وی یا دخترش در توس به خاک سپرده شد. چرایی به خاک سپرده نشدن او در گورستان مسلمانان را به سبب دشمنی یکی از دانشمندان کینه‌توز توس (بر پایه چهار مقالهٔ نظامی عروضی) دانسته‌اند. عطار نیشابوری در اسرارنامه این داستان را این‌گونه آورده‌است که «شیخ اکابر، ابوالقاسم» بر جنازهٔ فردوسی نماز نخوانده‌است و حمدالله مستوفی در پیشگفتار ظفرنامه او را شیخ ابوالقاسم کُرّکانی دانسته‌است که پیروان زیادی داشته‌است. برخی نویسندگان دیگر نام او را «ابوالقاسم گرگانی» یا «جرجانی» نیز آورده‌اند که گمان می‌رودً عربی‌شده نام گرگانی باشد. ریاحی پیوند دادن آن رخداد را با کُرّکانی صوفی ناروا دانسته‌است از آنجا که او در هنگام مرگ فردوسی نزدیک به سی سال داشته‌است.

افسانه‌های زندگی فردوسی

پرونده:Ferdowsi tomb1.jpg

افسانه‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه گفته شده که بیشتر به سبب شور و دلبستگی مردم دوستدار فردوسی و انگارپردازی شاهنامه‌خوانان پدید آمده‌اند. بی‌پایه بودن بیشتر این افسانه‌ها به‌آسانی با بهره‌گیری از بن‌مایه‌های تاریخی یا با بهره‌گیری از سروده‌های شاهنامه روشن می‌شود. از این دست می‌توان داستان راه یافتن نسخه پهلوی شاهنامه از تیسفون به حجاز و حبشه و هند و سرانجام به ایران آمدنش به دست یعقوب لیث، داستان راه یافتن فردوسی به دربار سلطان محمود، رویارویی فردوسی با سه سراینده دربار غزنویان (عنصری، فرخی، و عسجدی)، داستان‌های سفر فردوسی به غزنه یا ماندنش در غزنه، داستان فرار او به بغداد، هند، طبرستان، یا قهستان پس از نوشتن هجونامه، داستان پیشکش کردن شاهنامه به سلطان محمود به سبب نیازمندی و تنگدستی وی در فراهم آوردن جهیزیه برای دخترش، داستان فرستادن پیشکشی که سلطان محمود به فردوسی نوید آن را داده بوده‌است به سان پول سیمین به جای زر به پیشنهاد احمد بن حسن میمندی و بخشیدن آن پاداش به فقاع‌فروش و حمامی به دست فردوسی و پشیمانی سلطان محمود و هم‌زمانی رسیدن پاداش زر با مرگ فردوسی را نام برد.

دوستداران و دشمنان فردوسی

در همان سال‌های آغازین پس از مرگ فردوسی ناسازگاری و کینه ورزی با شاهنامه آغاز شد که بیشتر به سبب سیاست‌های ایران‌ستیزانه دربار عباسیان و مدارس نظامیه پدید آمد. سلطان محمود پس از چیرگی بر ری در سال ۴۲۰ ه‍. ق، مجدالدولهٔ دیلمی را به سبب خواندن شاهنامه سرزنش کرده‌است.[نیازمند منبع][۲۵]

سعدی شیرازی (ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله)، نیز به نیکی و احترام از فردوسی، یاد می‌کند و بارها از نام قهرمانان کتاب شاهنامه در آثار خود نام برده‌است و حتی بیتی از شاهنامه را در کتاب بوستان عیناً نقل نموده که در اصطلاح ادبی به این کار «تضمین» می‌گویند:

چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین و خوش است

نویسندگانی نیز، مانند عبدالجلیل رازی قزوینی، نویسندهٔ کتاب النقض - که شیعه بوده‌است - شاهنامه را «ستایش گبرکان» دانسته‌اند (همچنین عطار نیشابوری و خواندن آن را «بدعت و ضلالت». سرایندگان دیگری نیز از فرخی سیستانی («گفتا که شاهنامه دروغ است سربه‌سر») و معزی نیشابوری («من عجب دارم ز فردوسی که تا چندان دروغ/از کجا آورد و بیهوده چرا گفت آن سمر») گرفته تا انوری («در کمال بوعلی نقصان فردوسی نگر/هر کجا آید شفا شهنامه گو هرگز مباش») فردوسی را سرزنش کرده‌اند. گمان می‌رود[نیازمند منبع] که اینان برای خوشنودسازی سردمداران ایران‌ستیزی که از شاهنامهٔ فردوسی دل خوشی نداشته‌اند، شاهنامه را دروغ، پر از کاستی، یا بی‌ارزش دانسته‌اند.[نیازمند منبع]

تا دو سده پس از فردوسی، در کتاب‌های تاریخ و بزرگان ادب که به دستور فرمانروایان و بزرگان زمانه و همساز با پسند دیوانیان و اهل مدرسه تألیف می‌شده‌است، نامی از فردوسی نیستT، و از همین رو در کتاب‌هایی چون تاریخ یمینی، زین‌الاخبار، تاریخ بیهقی، یتیمه‌الدهر و انساب سمعانی نامی و نشانه‌ای از بزرگ‌ترین شاعر آن عصر و رویدادهای زندگی او نیست.[۲۶]

جدا از سکوت عمدی که تا دویست سال پس از مرگ فردوسی دربارهٔ او برجای بوده‌است و به سبب آن بسیاری از نویسندگان و سرایندگان نامی از فردوسی یا شاهنامه نیاورده‌اند، در سرزمین‌های دورتر از بغداد که خلافت عباسی بر آنها چیرگی کمتری داشت، از شبه‌قاره هند گرفته تا سیستان، آذربایجان، اران، و آسیای صغیر، نویسندگان و شاعرانی از فردوسی یاد کرده‌اند و یا او را ستوده‌اند. برای نمونه مسعود سعد سلمان گزیده‌ای از شاهنامه گرد آورد و نظامی عروضی در میانه‌های سده ششم هجری نخستین زندگی‌نامه از فردوسی را در چهار مقاله نوشت. در نزدیکی سال ۶۲۰ ه‍. ق نیز کوتاه‌ای از شاهنامه در شام به دست بنداری اصفهانی به عربی برگردانده شد.[نیازمند منبع]

پس از یورش مغول و نابودی عباسیان، پرداختن به شاهنامه در نزد درباریان نیز افزایش یافت و از این دست حمدالله مستوفی در آغازه سده هشتم هجری در زمان ایلخانان، ویرایشی از شاهنامه بر پایهٔ چندین نسخه‌ای که یافته بود، پدید آورد. در زمان تیموریان نیز، در سال ۸۲۹ ه‍. ق در هرات، به دستور شاهزادهٔ تیموری بایسنغر میرزا ویرایشی نگاره‌دار از شاهنامه پدید آورده شد که گمان می‌رود بسیاری از نسخه‌های موجود شاهنامه از روی آن نوشته شده‌است.

جایگاه جهانی فردوسی

نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شده‌است.[نیازمند منبع] شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبان‌های زنده جهان برگردانده شده‌است.

هانس هاینریش شدر ایران شناس آلمانی در سخنرانی که در کنگره فردوسی در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۳۴ میلادی (۵ مهرماه ۱۳۱۳ خورشیدی) به پاس هزاره فردوسی و در شهر برلین بر پا شده بود، می‌گوید چیرگی بر ایران بدست مغولان و از میان رفتن توان ایران پس از یک سده رهایی از چیرگی بیگانگان از سبب‌های گرایش ایرانیان به شاهنامه و تلاش برای بازیابی کیستی (هویت) فراموش شده خویش می‌باشد. همچنین وی همانندی روزگار ایرانیان در زمان فردوسی با آلمان سده نوزدهم را چرایی گرایش اندیشمندان آن کشور به شاهنامه فردوسی و برگردان آن به آلمانی می‌داند. اما به گفته بسیاری از پژوهشگران ایران فردوسی بزرگترین رزم‌نامه جهان را پدید آورده که دربردارنده تاریخ جهان باستان است.

بزرگ‌داشت و گرامی‌داشت فردوسی

در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌است. هر سال در این روز آیین‌های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار می‌شود.

پرونده:Ferdowsi tomb3.jpg

برو حالشو ببر!
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۴ساعت ۸:۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الحيم

نوری که از شیشه منشور می‌گذرد، به لحاظ بستگی ضریب شکست به طول موج و یا پاشندگی مواد ، به رنگهای تشکیل دهنده آن تجزیه می‌شود (تجزیه نور سفید). مثلا نور سفید به طیف وسیع هفت رنگ خود تجزیه می‌گردد. بنابراین در بحث منشورها از پاشندگی نور می‌گذریم و منشورهایی را بررسی می‌کنیم که پاشنده نیستند، یعنی ضریب شکست آنها بستگی طول موجی ندارد، منشورهایی که می‌توان از آنها در آرایش سطوح بازتابنده چندگانه استفاده کرد. مزیت منشور بر مجموعه چند آینه این است که منشورها پس از تعبیه شدن در سیستم ، سمتگیری طراحی شده را حفظ می‌کنند و نیازی به تنظیم در دستگاه نهایی را ندارند. به غیر از اینکه خود منشور به عنوان یک مجموعه کل تنظیم شده باشد.ساختار کلی


از آنجا که کلیه منشورها جهت بازتابیدگی به لایه‌های مواد فلزی و دی الکتریکها در سطح خود لازم ندارند، برعکس ، آینه‌ها وقتی مورد استفاده قرار می‌گیرند، کارآیی آنها تقریبا بدون اتلاف تابش است. و تنها اتلاف ناشی از ناخالصی و ناهمواریهای سطح منشور و بازتابشهای فرنل مربوط می‌شود که ناچیزند. آنچه مهم است تنظیم دائمی سطوح بازتابنده و بازتابش داخلی کلی است، استفاده از این منشورها در بیشتر دستگاههای نوری توصیه می‌شود.

دو مانع عمده در کاربرد منشورها وجود دارد آنها هم هزینه و وزن آنهاست; اگر مساحت سطح مقطع ورودی و خروجی یک منشور خیلی بیشتر از 5 سانتیمتر مربع باشد، وزن آن قابل ملاحضه خواهد بود. همچنین هزینه ساخت و تولید یک تکه شیشه کلفت و صیقل دادن آن و تعبیه دقیق آن در جای مناسب قابل توجه خواهد بود، لذا در ابعاد سطح مقطعی بزرگتر از 5 سانتیمتر مربع استفاده از آینه‌ها امتیاز بیشتری دارد و یا اینکه با تقریبی از منشورهای پلاستیکی شفاف استفاده می‌کنند.

در حالت کلی منشورهای باز تابش داخلی کلی و آینه‌های تخت به لحاظ کاربرد در سیستمهای مختلف با ملاحظه تمام پارامترهای طراحی دستگاه ، مکمل هم هستند.باید بخاطر بسپاریم که در دستگاههای نوری کل یک منشور ظاهر نمی‌شود بلکه بعد از تنظیم منشور آن قسمتی از منشور که عمل می‌کند و در مسیر پرتوی ردیابی شده قرار می‌گیرد را نگه می‌داریم و سایر قسمتهای اضافی را جهت کاهش وزن و حجم می‌بریم و از دستگاه نوری خارج می‌کنیم.

انواع منشورها و کاربردهای آنها

سطح مقطع این منشور ساده و از یک مثلث (درجه45 - 90 - 45) ساخته شده است. نوری که از یک وجه کوچک آن وارد می‌شود در وتر آن بازتابیده می‌شود و از وجه کوچک دیگر خارج می‌گردد، به شرطی که ضریب شکست منشور بزرگتر از مقدار 1.414 باشد یعنی (n1 > 1.414) که نور باز تابش داخلی کلی خواهد کرد که این هم یک مزیت دیگر منشور بر آینه‌هاست
سطح مقطع این منشور ساده و از یک مثلث (درجه45 - 90 - 45) ساخته شده است. نوری که از یک وجه کوچک آن وارد می‌شود در وتر آن بازتابیده می‌شود و از وجه کوچک دیگر خارج می‌گردد، به شرطی که ضریب شکست منشور بزرگتر از مقدار 1.414 باشد یعنی (n1 > 1.414) که نور باز تابش داخلی کلی خواهد کرد که این هم یک مزیت دیگر منشور بر آینه‌هاست.

منشور پنج وجهی


منشور پنج وجهی یک منشور انحراف ثابت است، بدین معنی که پرتوی ورودی را 90 منحرف می‌کند، بخاطر همین ویژگی به چنین منشوری گونیای اپتیکی می‌گویند. در تنظیم و طراحی سیستمهایی که دارای مسیرهای متقاطع پرتویی به اندازه 90 هستند، بسیار سودمند واقع می‌شوند. به سبب زاویه تابش کوچک نخستین بازتابش داخلی ، بازتابش داخلی کلی در اینجا صورت نمی‌گیرد. بنابراین سطوح بازتابنده یک منشور پنج وجهی باید با فیلمهای (پوششهای) بازتابنده پوشش یابند.

منشور دوه

نوری که به موازات قاعده یک منشور وارد آن می‌شود در درجه اول به قاعده منشور شکسته می‌شود، در آنجا بازتابش داخلی کلی می‌یابد. سپس در وجه مقابل می‌شکند تا دوباره به نوری موازی با قاعده تبدیل شود، از آنجا که قسمت رأس منشور اثری بر پرتوهای بازتابیده از سطح قاعده ندارد، معمولا حذف می‌شود (برش داده می‌شود). آنچه باقی می‌ماند یک منشور دوه نامیده می‌شود.پیمایش پرتوهای نور در یک منشور دوه معادل عبور آنها از یک تیغه شیشه‌ای است. بنابراین در زاویه تابش غیر عمودی پاشیدگی روی نخواهد داد. اگر هم باشد داخلی است و در سطح دوم جمع می‌شود. یکی از سودمندترین خواص منشور دوه آن است که چرخش منشور حول محوری به موازات جهت انتشار نور در بیرون منشور ، منجر به چرخش تصویر معکوس به اندازه دو برابر زاویه چرخش منشور می‌شود. تعداد ترکیبهای منشوری دیگر خیلی زیاد هست و برخی از آنها برای دستگاه نوری خاصی طراحی شده است.


+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۴ساعت ۷:۲۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
امام خمینى از ولادت تا رحلت

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین   از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت  مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى  مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده  التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.


قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد..



(تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق)


روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد.


(هجرت امام خمینى از عراق به پاریس)


در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند.


(بازگشت امام خمینى به ایران پس از 14 سال تبعیـد)


اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند.





ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۴ساعت ۷:۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

زغال سنگ

نگاه اجمالی

تقریبا از همه انواع زغال سنگ‌ها به‌منظور سوخت و تهیه زغال کک ، می‌توان استفاده کرد. بیش از 80 درصد مصرف زغال سنگ‌ها برای تولید برق ، بخار در صنایع ، حمل و نقل یا سوخت و فرآیندهای متالوژی و ... بکار می‌روند. قسمت دیگر زغال سنگ نیز در فرآیند کربونیزاسیون برای تولید کک ، گاز زغال سنگ ، آمونیاک ، قطران زغال سنگ و محصولات نفتی سبک مصرف می‌شود. علاوه بر این ، مقادیر قابل توجهی از زغال سنگ به عنوان پُرکننده ، رنگدانه ، در تصفیه آب و ... مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تاریخچه

بیش از دو هزار سال پیش ، در چین ، یونان و ایتالیا زغال سنگ به‌عنوان یک ماده سوختی مورد استفاده قرار می‌گرفت. البته استخراج آن از معدن در حدود قرن دهم میلادی در آلمان آغاز شد.

منشاء زغال سنگ

امروزه ، روشن است که زغال سنگ ، منشاء گیاهی دارد و طی فرآیندهای طولانی شیمیایی ، بیولوژیکی و ژئولوژیکی در دوران گذشته ، تشکیل شده و به صورت ذخیره‌های پرارزشی در آمده است که امروزه انسان از آن بهره‌برداری می‌کند. همه زغال سنگ‌ها ، به یک طریق بوجود نیامده‌اند، بلکه با توجه به دوران مختلف زمین شناسی و شرایط متفاوت آنها ، نوع تغییرات موثر در بوجود آوردن زغال سنگ‌ها نیز متفاوت بوده است. از اینرو ، امروزه ، چند نوع زغال سنگ در معادن وجود دارد.

فرآیندهای تشکیل زغال سنگ

مواد گیاهی اساسا از سه عنصر اصلی کربن ، هیدروژن و اکسیژن ، همچنین مقادیر اندکی از اجسام کانی و نیتروژن تشکیل یافته‌اند. قسمت عمده گیاهان را سلولز ، به فرمول C6H10O5 ، تشکیل می‌دهد که ضمن فرآیندهای گوناگون بیوشیمیایی و ژئوشیمیایی به زغال سنگ مبدل می‌شود.



فرآیندهای بیوشیمیایی

وقتی یک ماده آلی شامل کربن و هیدروژن و اکسیژن ، مانند سلولز ، در هوای معمولی می‌سوزد، بطور کامل به دی‌اکسید کربن و آب تبدیل می‌شود، اما وقتی که همین مواد در شرایط کمبود اکسیژن می‌سوزند، عمل سوختن بطور ناقص صورت می‌گیرد و در نتیجه قسمتی از کربن و تمامی‌ اکسیژن و هیدروژن از سلولز حذف شده و جسم سیاهی برجا می‌ماند که زغال نامیده می‌شود.
تخریب مواد گیاهی ، نتیجه اکسید شدن آنها توسط باکتری‌ها و دیگر میکرواورگانسیم‌ها می‌باشد که خود به دو عامل بستگی دارد:

یکی میزان مقاومت قسمتهای مختلف گیاهان در برابر شرایط محیطی مردابها و دیگری نوع قارچ یا باکتری که موجب تخریب کامل گیاه می‌شود. تخریب مواد آلی در غیاب اکسیژن ، مثلا در زیر آب ، نیز به تشکیل زغال سنگ منتهی می‌شود که در این صورت ، هیدروژن به آب و قسمتی از کربن به دی‌اکسید و منوکسیدکربن تبدیل می‌شود و مقداری از هر دو به شکل متان خارج می‌شوند.

در فرآیندهای تبدیل سلولز به لیگنیت و زغال سنگ قیری ، محصول بدست آمده از تخریب مواد گیاهی که در حقیقت پیش‌ترکیب زغال سنگ است، پیت نامیده می‌شود که برای تشکیل آن ، مواد چوبی در جاهای مرطوب دستخوش تغییرات فیزیکی و شیمیایی اساسی می‌شوند. شرایطی که در آن ، در زمانهای گذشته پیت تشکیل شد، تفاوت چندانی با شرایط امروزی ندارد.

احتمالا در دوران گذشته ، هوا نسبتا گرمتر و میزان بارندگی بیشتر و منظم‌تر بود. در نتیجه ، رشد گیاهانی که سرانجام آنها ، پس از طی دوره‌های گوناگون زمین شناسی ، تبدیل شدن به پیت و زغال سنگ می‌باشد، بیشتر از امروز بود.

فرآیندهای ژئوشیمیایی

بطور کلی در این فرآیند ، پیت به انواع زغال سنگ تبدیل می‌شود. تبدیل پیت به زغال سنگ قیری نتیجه اثرات طولانی فشار و دما است و تبدیل آن به آنتراسیت به فشار و دمای باز هم بیشتر نیاز دارد که از فرآیند تشکیل کوهها و حرکت افقی پوسته زمین ناشی می‌شود. فرآیند تبدیل پیت به زغال سنگ ، با کاهش مقدار رطوبت ، اکسیژن ، هیدروژن و حجم مواد فرار (دی‌اکسیدکربن ، منوکسیدکربن و گازهای دیگر) موجود در آن و افزایش درصد کربن ثابت ، گوگرد و در بسیاری موارد ، محتویات خاکستر آن همراه است. این فرآیند تبدیل ، بطور کلی به عوامل ژئولوژیکی زیر مربوط است:
  • فشار و حرارت : که این خود به عمق رگه‌های پیت در لایه‌های زیرزمینی مربوط می‌شود.

  • زمان : هر چه زمان ذخیره‌سازی زغال سنگ طولانی‌تر باشد، عمل تشکیل زغال سنگ کاملتر است.

  • دگرگونی ساختار

  • حرارت ناخواسته ناشی از صخره‌های مجاور

  • ترکیب و ساختار گیاه

  • شرایط محیطی


کاربردهای مهم زغال سنگ

از زغال سنگ به عنوان سوخت در نیروگاه‌های حرارتی مولد برق ، در تولید بخار توسط توربین‌های بخار در کارخانجات صنعتی ، راه‌آهن و در کشتی‌ها و نیز به صورت سوخت خانگی در برخی از کشورها استفاده می‌شود. تقریبا 87% زغال سنگ جهان برای تولید گرما و دیگر انواع انرژی‌های مربوطه سوزانیده می‌شود. بدیهی است که ضمن سوختن زغال سنگ فرآورده‌های جنبی مانند گازهای سوختنی ، زغال کک و قطران نیز بدست می‌آید. باید توجه داشت که در برخی از کشورهای جهان ، قسمتی از گازهای سوختی شهری از زغال سنگ تهیه می‌شود.

برای این منظور ، زغال سنگ را با جریانی از بخار آب و اکسیژن در فشار 20 تا 30 اتمسفر مجاور می‌کنند. در این عمل قسمتی از زغال سنگ در مجاورت با بخار آب و اکسیژن به هیدروژن و منوکسید کربن تبدیل می‌شود. بعد ، این فرآورده‌های گازی را در مجاورت کاتالیزور آهن به هیدروکربن و یا بوسیله کاتالیزور روی و مس به متیل الکل تبدیل می‌کنند. علاوه بر مصارف سوختی ، از زغال سنگ در تهیه بسیاری از مواد مفید و مهم آلی و غیرآلی استفاده می‌شود که عمدتا از تقطیر قطران حاصل از پیرولیز زغال سنگ و یا مواد جامد باقی مانده از عمل پیرولیز تهیه می‌شود.

خطرات ناشی از معادن زغال سنگ

یکی از عوامل خطرات بهداشتی و جانی که کارکنان صنایع زغال سنگ با آن مواجه هستند، گاز متان است که معمولا در معادن زغال سنگ وجود دارد، زیرا مخلوط 5 تا 15 درصد آن با هوا انفجار‌آمیز است. از این رو ، مقدار گاز متان در معادن زغال سنگ باید دقیقا کنترل شود. البته علاوه بر متان ، گازهای دیگری مانند منوکسید کربن ، دی‌اکسید گوگرد نیز همراه با آن در معادن زغال سنگ وجود دارند که نه از نظر انفجار بلکه از نظر مسموم کنندگی می‌توانند برای سلامتی کارگران معدن زیان‌آور باشند.

برای جلوگیری از خطرات ناشی از این گاز ، معمولا آن را با دستگاه ویژه‌ای از معدن زغال سنگ خارج می‌کنند. اکسیداسیون پیریت در هوا ممکن است به تشکیل اسید سولفوریک منتهی شود که از طریق آبهای جاری وارد منابع ذخیره آب شده و موجب آلودگی آن شود. تنفس گرد و غبار زغال سنگ نیز موجب بروز بیماری پنوموکونیوزیز می‌شود که به بیماری سیاه‌ریه نیز موسوم است. در این بیماری ذرات زغال سنگ ریه‌ها را از لایه سیاه رنگی می‌پوشانند و عمل تنفس را با دشواری روبرو می‌کند.
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۴ساعت ۳:۵۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
کشف بزرگترین مار جهان در ایران سد کرج

[تصویر:  0keucudnng1r0emrpqrj.jpg]
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۳ساعت ۸:۲۰ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

یزد اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر ونیز ایتالیاست. همین دو ویژگی کافی است تا ایرانیان بدانند کشوری به وسعت تاریخ جهان دارند و شهری کویری که می توانند خشت به خشت، ریگ به ریگ و لحظه به لحظه تاریخ آن را به رخ جهانیان بکشند.
دومین شهر تاریخی جهان "برترین" جاذبه های گردشگری، تاریخی و میراث فرهنگی زیادی دارد که هر کدام از آنها می تواند به تنهایی جاذبه ای منحصر به فرد برای بازدید گردشگران و دوستداران میراث فرهنگی و تاریخ ایران و جهان باشد. این شهر به شهر بادگیرها معروف است. به دارالعباده، شهر دوچرخه ها، شهر شیرینی، شهر قنات و قنوت و قناعت و شهر آتش و آفتاب.
تاریخ نویسان معتقدند که قدمت یزد به پیش از اسلام می رسد. عده ای هم می گویند که شاید شهر تاریخی یزد را باید در نقطه دیگری غیر از مکان کنونی آن جستجو کرد. اما با این حال قدمت بسیاری از آثار تاریخی کشف شده در شهر یزد به قرن پنجم هجری باز می گردد. در عین حال کشف بناهای دیگری متعلق به قرن های دوم و سوم هجری، تردیدها را در تخمین قدمت شهر یزد بیشتر می کند. در هر صورت تاریخ سکونت انسان در این خطه از هزاره سوم پیش از میلاد فراتر رفته است، به طوری که در عهد پیشدادیان طایفه های در حال کوچ از بلخ به پارس، این سرزمین را یزدان نامیدند و از آن زمان به بعد یزد محل عبادت شد.
یزد را از آن جهت امن ترین شهر می دانند که جنگ و بلایای طبیعی تاکنون نتوانسته به آن صدمه ای وارد کند. به همین دلیل است که تاریخ نویسان از آن به عنوان امن ترین شهر ایران یاد کرده اند. مارکوپولو جهانگرد ایتالیایی نیز درباره یزد می گوید که تجار جاده ابریشم این شهر را به لحاظ امنیت مالی و جانی آن دوست دارند.
گسترده ترين بافت تاريخي در يزد

بافت تاریخی شهر یزد با مساحتی در حدود 800 هکتار را می توان گسترده ترین و اصولی ترین بافت تاریخ ایران دانست که تجربه های متفاوتی در زمینه مداخله متولیان امر در شبکه معابر را در خود جای داده است. بافت تاریخی یزد به عنوان دومین بافت خشتی دنیا و دست نخورده ترین بافت تاریخی کشور به شماره 15000 در فهرست ملی ثبت شده است.
نارين قلعه دريزد
نارین قلعه

قدیمی ترین بنای ساخته شده از خشت در دنیا نارین قلعه یا کهندژ نام دارد که در شهر باستانی میبد بر فراز تپه ای بلند بنا شده و بر تمامی شهر میبد و پیرامون آن دید دارد. تاکنون کشوری ادعا نکرده است که بنایی قدیمی تر از کهندژ دارد.
کهندژ نام دژهای کهنی است که در آغاز پیدایش شهرها بنا شده اند. این دژها در دوره پیش از اسلام و بیشتر در دوران ماد، هخامنشی و اشکانی ساخته شده و بناهایی تک و پر تراکم بودند که بر فراز تپه های طبیعی یا مصنوعی می ساختند.
طولاني ترين قنات در يزد
قنات زارچ

طولانی ترین قنات ایران به نام "قنات زارچ" با طول صد کیلومتر در استان یزد قرار دارد. این قنات یکی از کهن ترین قنات های ایران به شمار می آید که سابقه ای بیش از سه هزار سال دارد. طول کوره قنات زارچ بیش از 71 کیلومتر بوده و تعداد چاه های آن دو هزار و 115 حلقه شمارش شده است.
مسن ترين درخت در يزد
سرو ابرکوه
سرو چهار هزار ساله ابرکوه را می توان مسن ترین موجود زنده جهان نامید. هر چند که گفته می شود در کشور سوئد نیز درحتی وجود دارد که از سرو ابرکوه قدیمی تر است اما اکنون از درخت پیر سوئد تنها ریشه های آن باقی مانده در حالی که سرو کهنسال شهرستان ابرکوه با 25 متر ارتفاع 18 متر محیط و 5.11 متر اندازه دور تنه در قلب ایران زنده و سبز است و آرام آرام زندگی می کند.
بلند ترين بادگيردر يزد
بادگیر باغ دولت آباد یزد
بلندترین و منحصر بفرد ترین بادگیرهای جهان را تنها می توان در استان یزد پیدا کرد. بادگیر باغ دولت آباد یزد در شمار زیباترین بادگیرهای دوره زندیه و قاجاریه با قدمتی 270 ساله به عنوان بلندترین بادگیر جهان به حساب می آید. این بادگیر که نمونه ای از معماری دوره زندیه را داراست در سال 1160 هـ.ق توسط محمدتقی خان یزدی مشهور به خان بزرگ سرسلسله خوانین یزد ساخته شد.
این بادگیر ارتفاعی به طول 33 متر و 80 سانتی متر دارد و از خصوصیات بارزش هشت ضلعی بودن آن است که باعث می شود باد در هر جهت به راحتی و به سرعت به قسمت زیرین آن هدایت شود و پس از برخورد به سطح آب حوضچه زیر بادگیر، هوای خنکی در داخل آن ایجاد کند.
در کنار این بادگیر باغی شامل سه عمارت هشتی و سردر و تالار آینه نیز موجود است که بهشت آیین خوانده می شود و دارای نقوش اسلیمی است. این باغ مدتها محل اقامت کریم خان زند در یزد بود و از نظر طراحی در شمار زیباترین باغ های دوره زندیه و قاجاریه محسوب می شود..
قديمي ترين ميدان ساعت در يزد
میدان وقت الساعت
قدیمی ترین ساعت شهری ایران در میدان وقت الساعت یزد نصب شده است. این ساعت آفتابی به استناد کتاب جامع مفیدی نخستین ساعت شهری است که فردی به نام ابوبکر ساعت ساز یزدی آن را در سال 725 هجری قمری در مدرسه رکنیه در جوار مسجد جامع یزد نصب کرد. این مکان بعدها به نام میدان وقت الساعت شهرت یافت.
قديمي ترين نخل چوبي در يزد
قدیمی ترین نخل چوبی ایران
نخل چوبی میدان امیر چخماق به عنوان قدیمی ترین نخل چوبی ایران با 450 سال عمر متعلق به عصر صفوی و به نخل حیدری ها معروف است. بلندی این نخل 8.5 متر و اضلاع آن نیز 8.5 در 8.5 متر است.
این نخل مجموعه مشبکی از چوبهای تراشیده شده با گره چینی ها و تیرهای بزرگ است که تقریبا به شکل
درخت سرو (نماد آزادگی) ساخته شده است. اما بزرگترین نخل ایران نیز با همین ویژگی ها در شهرستان زارچ قرار دارد.
یزدی ها رسم دارند که در ایام سوگواری امام حسین(ع) مراسم نخل گردانی اجرا کنند. این نخل توسط 150 نفر در میان مردم گردانده می شود تا مراسم ویژه آن نمادی باشد برای آزادگی و مظلومیت امام سوم شیعیان.
قديمي ترين مسجد در يزد
مسجد جامع فهرج
ساخت مسجد جامع فهرج واقع در 30 کیلومتری شهر یزد، به نیمه اول قرن اول هجری برمی گردد. این مسجد، تنها مسجد جهان اسلام است که ساختمان آن از ابتدا تاکنون هیچ تغییری نکرده است. اگرچه در میان باستان شناسان اختلاف نظر وجود دارد اما ظاهرا مسجد جامع فهرج قدیمی ترین مسجد ایران است. مسجد جامع فهرج کماکان زنده و پویا بوده و در آن نماز جماعت برپا می کنند.
بلند ترين منار در يزد
مسجد جامع کبیر یزد
مسجد جامع کبیر یزد یکی از شاهکارهای معماری و تاریخی جهان به شمار می رود و به جرات می توان گفت دارای بلندترین مناره های جهان است. بنای این مسجد با عظمت قرنهاست که از فراسوی تاریخ تمدن این سرزمین می درخشد به نحوی که در کتب تاریخی یزد آمده است: "مسجد را بر جای آتشگاه ساسانی ساخته اند و سنگ بنای آن توسط علاء الدوله گرشاسب نهاده شده است". مسجد جامع قدیم در قرن ششم هجری قمری و به دستور گرشاسب از نوادگان "علاء الدوله کالنجار" ساخته شد و بنای اصلی مسجد کنونی از آثار "سید رکن الدین محمد قاضی" است.
دو مناره مسجد که ارتفاع تقریبی آن از کف تا نوک به بیش از 52 متر می رسد، دارای قطری در حدود هشت متر است که در دوره صفوی به بنا افزوده شده اما در سال 1313 هجری شمسی فرو ریخت و دوباره تجدید بنا شد. بلندای این مناره ها و اینکه کاشی کاری منحصر به فردی حتی در اوج مناره ها انجام شده، تعجب همگان را بر می انگیزد زیرا این مناره ها هرچه به سمت بالا رفته باریکتر شده و تنها یکی از آنها دارای پلکان است از اینرو ظرافت کاشی کاری در این ارتفاع به واقع قابل تحسین است.
برو حالشو ببر!
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۳ساعت ۱:۵۲ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:

بخشي از ثواب نماز همه ي نمازگزاران سهم موذني است كه مردم باصداي اذان او به نماز
ايستاده اند.


+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۲ساعت ۹:۲۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

اسفناج گیاهی است سرشار از كلروفیل و پروتئین و كارش نه تنها كمك به عمل هاضمه و تحریك ترشحات معدی، كبدی، لوزالمعدی و غدد داخلی است بلكه مواد معدنی قابل توجهینیز در بر دارد.

این گیاه دارای مقداری آهن، منیزیوم، فسفر، ید و مقداری مواد معدنی است كه با عنوان " عناصر قلیل" نام میبرند و جهت تعادل اعمال حیاتی بدن بسیار لازم می باشند.

● خواص دارویی :
برگ اسفناج از نظر طب قدیم ایران كمی سرد و تر است و برخی عقیده دارند كه متعادل است یعنی نه سرد است و نه گرم .
▪ برگ اسفناج منبع غنی ویتامین A ، B۳ ، C و آهن و پتاسیم می باشد .
▪ بدن را قلیایی می كند .
▪ خنك كننده است و برای پائین آوردن تب مفید است .
▪ ورم روده كوچك را رفع می كند .
▪ برای ورم ریه مفید است .
▪ ملین است و یبوست را برطرف می كند .
▪ برای لاغر شدن و وزن كم كردن مفید است .
▪ خوردن اسفناج در رفع تشنگی موثر است .
▪ برای از بین بردن ورم و درد گلو مفید است .
▪ بهترین دارو برای كسانی است كه مبتلا به كم خونی هستند . 

▪ اسفناج روده بزرگ را تمیز می كند .
▪ ترشحات لوزالمعده را افزایش می دهد .
▪ اسفناح سبزی مفید برای تقویت اعصاب است .
▪ اسفناج برای رفع بیماری آسم و گرفتگی صدا بسیار موثر است .
▪ رماتیسم و نقرس را درمان می كند .
▪ برای زیاد كردن شیر در مادران شیر ده موثر است .
▪ تخم اسفناج ملین و خنك كننده است .
▪ تخم اسفناج برای برطرف كردن ورم كبد و یرقان مفید است .
▪ اسفناج تعداد گلبولهای قرمز خون را افزایش می دهد .
▪ اسفناج را در سالاد خود بریزید و میل كنید .
▪ اسفناج كلسترول خون را پائین می آورد .
▪ آش اسفناج با گشنیز برای سردردهایی كه ناشی از سوء هاضمه و اختلال دستگاه گوارشی است مفید می باشد .
▪ تحقیقات دانشمندان نشان داده است كه اسفناج در پیشگیری سرطان روده بزرگ ، معده ، پروستات ،‌حنجره و رحم موثر است .
● مضرات :
اسفناج برای بیماران مبتلا به ورم مفاصل و سنگهای كلیه و مثانه مناسب نیست ضمنا آنهائیكه سرد مزاج هستند باید اسفناج را با ادویه گرم نظیر زنجبیل میل نمایند .
زنده رود.



+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۲ساعت ۹:۱۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت علي (ع)مي فرمايد:
كسي كه اذان واقامه بگويد و به نماز بايستد دو صف از پشت سر او به نماز مي ايستد
كه ابتدا وانتها اين دوصف ديده نمي شود و كسي كه فقط اقامه بگويد و نماز بخواند پشت سرش
يك صف از فرشگان به نماز مي ايستند.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۲ساعت ۸:۵۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی نامه شهید همت
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحl مادر بود كه پدر و مادرش عازم كربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش كربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبّت‍ های پدر ومادر پاكدامن، وارسته و مهربانش دوران كودكی را پشت‍سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق‍العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با كار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می‍آورد و از این راه به خانواده زحمتكش خود كمك قابل توجه ای می‍كرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی كه داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می‍بخشید.
پدرش از دوران كودكی او چنین می‍گوید: « هنگامی كه خسته از كار روزانه به خانه برمی‍گشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگی‍ها و مرارت‍ها را از وجودم پاك می‍كرد و اگر شبی او را نمی‍دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. »
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‍شد كه از مادرش با اصرار بخواهد كه به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره‍ ها كمك كند. این علاقه تا حدی بود كه از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت كتاب ‍آسمانی قرآن را كاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‍ه ای كوچك را نیز حفظ كند.

دوران سربازی :
در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه‍ تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرك تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخ ‍ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشكر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.
ماه مبارك ‍رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفكر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد كه آنها هم اگر سعی كنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، می‍توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشكر، وقتی كه از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده‍ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل كنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می‍كردند برایم گواراتر از این بود كه با چشمان خود ببینم كه چگونه این از خدا بی‍خبران فرمان می‍دهند تا حرمت مقدس ‍ترین فریضه دینمان را بشكنیم و تكلیف الهی را زیرپا بگذاریم. »
امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفكر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از كتب ممنوعه (از نظر ساواك) دست یابد. مطالعه آن كتاب‍ها كه مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می‍شد تأثیر عمیق و سازنده‍ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش كمك شایانی كرد. مطالعه همان كتاب‍ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد كه ابراهیم فعالیت‍ های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز كند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

دوران معلمی:
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا كرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می‍كرد تا در محیط مدرسه و كلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا كند.
او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و كسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد كه چندین نوبت از طرف ساواك به او اخطار شود. لیكن روح بزرگ و بی‍باك او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندك تزلزلی پی می‍گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ‍ای غفلت نمی‍ورزید.
با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می‍كرد.
سخنرانی‍های پرشور و آتشین او علیه رژیم كه بدون مصلحت اندیشی انجام می‍شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای كه او شهربه شهر می‍گشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی كه درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت كرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سكنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عكس العمل نشان می‍دادند و ابراهیم احساس كرد كه برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.
بعد از بازگشت به شهر خود در كشاندن مردم به خیابان‍ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و كوشش خود را افزایش داد تا اینكه در یكی از راهپیمایی‍های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی كه یكی از بندهای آن انحلال ساواك بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشكر معدوم «ناجی»، صادر گردید.
مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند كه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می‍كرد تا اینكه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ره، به پیروزی رسید.

فعالیت های پس از پیروزی انقلاب:
پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی كمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله كسانی بود كه سپاه شهرضا را با كمك دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشكیل داد.
درایت و نفوذ خانوادگی كه درشهر داشتند مكانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل كردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمندی‍ها را رفع كردند.
به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی كه مجموعه سپاه سازمان پیدا كرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.
به همت این شهید بزرگوار و فعالیت‍های شبانه‍روزی برادران پاسدار در سال 58، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا كه به آزار واذیت مردم می‍پرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شهر از لوث وجود افراد شرور و قاچاقچی پاكسازی گردید.
از كارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیت‍های فرهنگی، تبلیغی منطقه بود كه در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.
اواخر سال 58 برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گران‍بهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و كنارك (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت كرد و به فعالیت‍های گسترده فرهنگی پرداخت.

نقش شهید در كردستان و مقابله با ضدانقلاب:
شهید همت در خرداد سال 1359 به منطقه كردستان كه بخش‍هایی از آن در چنگال گروهك‍های مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشان با توكل به خدا و عزمی راسخ مبارزه بی‍امان و همه جانبه‍ای را علیه عوامل استكبار جهانی و گروهك‍ های خودفروخته در كردستان شروع كرد و هر روز عرصه را برآنها تنگ‍تر نمود. از طرفی در جهت جذب مردم محروم كُرد و رفع مشكلات آنان به سهم خود تلاش داشت و برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی كه هنگام ترك آنجا، مردم منطقه گریه می‍كردند و حتی تحصن نموده و نمی‍خواستند از این بزرگوار جدا شوند.
رشادت‍ های او دربرخورد با گروهك‍ های یاغی قابل تحسین وستایش است. براساس آماری كه از یادداشت‍ های آن شهید به‍دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر 59 تا دی‍ماه 60 (بافرماندهی مدبرانه او) عملیات موفق در خصوص پاكسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.

گوشه ای از خاطرات كردستان به قلم شهید :
« در هفدهم مهرماه 1360 با عنایت خدای منان و همكاری بی‍دریغ سپاه نیرومند مریوان، پاكسازی منطقه «اورمان» با هفت روستای محروم آن به‍انجام رساند و به خواست خدا و امدادهای غیبی، «حزب رزگاری» به كلی از بین رفت. حدود 300 تن از خودباختگان سیه‍بخت، تسلیم قوای اسلام گردیدند. یكصد تن به هلاكت رسیدند و بیش از 600 قبضه اسلحه به دست سپاهیان توانمند اسلام افتاد.
پاسداران رشید با همت ومردانگی به زدودن ناپاكان مزاحم از منطقه نوسود و پاوه پرداختند و كار این پاكسازی و زدودن جنایتكاران پست، تا مرز عراق ادامه یافت.
این پیروزی و دشمن سوزی، در عملیات بزرگ و بالنده محمّدرسول الله ص و با رمز «لااله الا الله» به‍دست آمد.
در مبارزات بی‍امان یك ساله، 362 نفر از فریب‍ خوردگان « دمكرات، كومله، فدایی و رزگاری» با همه سلاح‍های مخرب و آتشین خود تسلیم سپاه پاوه شدند و امان‍ نامه دریافت نمودند.
همزمان با تسلیم شدن آنان، 44 سرباز و درجه دار عراقی نیز به آغوش پرمهر اسلام پناهنده شده و به تهران انتقال یافتند.
منطقه پاوه و نوسود به جهنمی هستی سوز برای اشرار خدانشناس تبدیل گشت، قدرت وتحرك آن ناپاكان دیوسیرت رو به اضمحلال و نابودی گذاشت، بطوری كه تسلیم و فرار را تنها راه نجات خود یافتند. در اندك مدتی آن منطقه آشو ب‍خیز و ناامن كه میدان تك‍تازی اشرار شده بود به یك سرزمین امن تبدیل گردید. »

شهید همت و دفاع مقدس:
پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید همت به صحنه كارزار وارد شد و درطی سالیان حضور در جبهه‍ های نبرد، خدمات شایان توجهی برجای گذاشت و افتخارها آفرید.
او و سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به دستور فرماندهی محترم كل سپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسول الله (ص) را تشكیل دهند.

در عملیات سراسری فتح المبین، مسؤولیت قسمتی از كل عملیات به عهده این سردار دلاور بود. موفقیت عملیات درمنطقه كوهستانی «شاوریه» مرهون ایثار و تلاش این سردار بزرگ و همرزمان اوست.
شهید همت در عملیات پیروزمند بیت ‍المقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول الله (ص) فعالیت و تلاش تحسین برانگیزی را در شكستن محاصره جاده شلمچه ـ خرمشهر انجام داد و به حق می‍توان گفت كه او یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشته ‍اند و با اینكه منطقه عملیاتی دشت بود، شهید حاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبی فرماندهی كرد.
در سال 1361 با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوب لبنان به منظور یاری رساندن به مردم مسلمان و مظلوم لبنان كه مورد هجوم ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه به میهن اسلامی بازگشت و درمحور جنگ وجهاد قرارگرفت.
با شروع عملیات رمضان در تاریخ 23/4/1361 درمنطقه «شرق بصره» فرماندهی تیپ 27 حضرت رسول اكرم (ص) را برعهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشكر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی انجام وظیفه نمود. پس از آن در عملیات مسلم بن‍ عقیل و محرم ـ كه او فرمانده قرارگاه ظفر بود ـ سلحشورانه با دشمن زبون جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی بود كه شهیدحاج همت، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را كه شامل لشكر 27 حضرت محمدرسول الله (ص) ، لشكر 31 عاشورا، لشكر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا (ع) بود، برعهده گرفت.
سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشكر 27 تحت فرماندهی ایشان در عملیات والفجر 4 و تصرف ارتفاعات كانی‍مانگا در آن مقاطع از خاطره ها محو نمی‍شود.
صلابت، اقتدار و استقامت فراموش‍نشدنی این شهید والامقام و رزمندگان لشكر محمدرسول‍الله (ص) در جریان عملیات خیبر درمنطقه طلائیه و تصرف جزایرمجنون و حفظ آن با وجود پاتك‍های شدید دشمن، از افتخارات تاریخ جنگ محسوب می‍گردد.
مقاومت و پایداری آنان در این جزایر به قدری تحسین برانگیز بود كه حتی فرمانده سپاه سوم عراق در یكی از اظهاراتش گفته بود :
« ... ما آنقدر آتش بر جزایر مجنون فرو ریختیم و آنچنان آنجا را بمباران شدید نمودیم كه از جزایر مجنون جز تلی خاكستر چیز دیگری باقی نیست! »
اما شهید همت بدون هراس و ترس از دشمن و با وجود بی‍خوابی‍های مكرر همچنان به ادای تكلیف و اجرای فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی برحفظ‍جزایر می اندیشید و خطاب به برادران بسیجی می‍گفت :
« برادران، امروز مسأله ما، مسأله اسلام و حفظ و حراست از حریم قرآن است. بدون تردید یا همه باید پرچم سرخ عاشورایی حسین (ع) را به دوش كشیم و قداست مكتبمان، مملكت و ناموسمان را پاسداری و حراست كنیم و با گوشت و خون به حفظ جزیره، همت نمائیم، یا اینكه پرچم ذلت و تسلیم را درمقابل دشمنان خدا بالا ببریم و این ننگ و بدبختی را به دامن مطهر اعتقادمان روا داریم، كه اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف هستید، نه ننگ و بدنامی. »

ویژگی‍های برجسته شهید :
او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه‍ای برای دیگران بود كه جز خدا به چیز دیگری نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و كسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش می‍كرد و سخت‍ترین و مشكل‍ترین مسؤولیت های نظامی را با كمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش ‍خاطر می‍پذیرفت.
سردار رحیم صفوی درباره وی چنین می‍گوید :
« او انسانی بود كه برای خدا كار می‍كرد و اخلاص در عمل از ویژگی‍های بارز اوست. ایشان یكی از افراد درجه اولی بود كه همیشه مأموریت‍ های سنگین برعهده ‍اش قرار داشت. حاج همت مثل مالك اشتر بود كه با خضوع و خشوعی كه درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت، درمقابله با دشمن همچون شیری غرّان از مصادیق «اشداء علی الكفار، رحماء بینهم» بود. همت كسی بود كه برای این انقلاب همه چیز خودش را فدا كرد و از زندگیش گذشت. او واقعاً به امرولایت اعتقادكامل داشت و حاضر بود در این راه جان بدهد، كه عاقبت هم چنین كرد. همیشه سفارش می‍كرد كه دستورات را باید موبه‍مو اجرا كرد. وقتی دستوری هرچند خلاف نظرش به وی ابلاغ می‍شد، از آن دفاع می‍كرد. ابراهیم از زمان طفولیت، روحی لطیف،عبادی و نیایشگر داشت. »
پدر بزرگوارش می‍گوید :
« محمدابراهیم از سن 10 سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز ونشیب‍های سیاسی ونظامی، هرگز نمازش ترك نشد. روزی از یك سفرطولانی و خسته كننده به منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید. ابراهیم آن شب را با همه خستگی‍هایش تا پگاه، به نماز ونیایش ایستاد و وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ای كاش به سراغم نمی ‍آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمی‍گرفتی.»
این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود، دست از دعا ونیایش برنداشت. نماز اول وقت را برهمه چیز مقدم می‍شمرد و قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. او به راستی همه چیزش را فدای انقلاب كرده بود. آن چیزی كه برای او مطرح نبود خواب وخوراك و استراحت بود. هر زمان كه برای دیدار خانواده‍اش به شهرضا می‍رفت، درآنجا لحظه‍ای از گره‍ گشایی مشكلات و گرفتاری‍های مردم بازنمی‍ایستاد و دائماً در اندیشه انجام خدمتی به خلق‍الله بود.
شهید همت آنچنان با جبهه وجنگ عجین شده بود كه در طول حیات نظامی خود فرزند بزرگش را فقط شش بار و فرزند كوچكتر خود را تنها یكبار در آغوش گرفته بود.
او بسان شمع می‍سوخت و چونان چشمه‍ساران درحال جوشش بود و یك آن از تحرك باز نمی‍ایستاد. روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سهمیه لباس خود را به دیگران می‍بخشید و با همان كم، قانع بود و درپاسخ كسانی كه می‍پرسیدند چرا لباس خود را كه به آن نیازمند بودی، بخشیدی؟ می‍گفت: « من پنج سال است كه یك اوركت دارم و هنوز قابل استفاده است! »
او فرماندهی مدیرو مدبّر بود. قدرت عجیبی درمدیریت داشت. آن هم یك مدیریت سالم در اداره كارها و نیروها. با وجود آنكه به مسائل عاطفی و نیز اصول‍مدیریت احترام می‍گذاشت و عمل می‍كرد، درعین حال هنگام فرماندهی قاطع بود. او نیروهای تحت امر خود را خوب توجیه می‍كرد و نظارت و پیگیری خوبی نیز داشت. كسی را كه در انجام دستورات كوتاهی می‍نمود بازخواست می‍كرد و كسی را كه خوب عمل می‍كرد تشویق می‍نمود.
بینش سیاسی بُعد دیگری از شخصیت والای او به شمار می‍رفت. به مسائل لبنان و فلسطین وسایر كشورهای اسلامی بسیار می‍اندیشید و آنچنان از اوضاع آنجا مطلع بود كه گویی سالیان درازی در آن سامان با دشمنان خدا و رسول ص درستیز بوده است. او با وجود مشغله فراوان از مطالعه غافل نبود و نسبت به مسائل سیاسی روز شناخت وسیعی داشت.
از ویژگی‍های اخلاقی شهید همت برخورد دوستانه او با بسیحیان جان بركف بود. به بسیجیان عشق می‍ورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و قدرشناسی می‍كرد. « من خاك پای بسیجی‍ها هم نمی‍شوم. ای كاش من یك بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‍شدم.»
وقتی درسنگرهای نبرد، غذای گرم برای شهید همت می‍آوردند سؤال می‍كرد : آیا نیروهای خط مقدّم و دیگر اعضای همرزممان در سنگرها همین غذا را می‍خورند یا خیر؟ و تا مطمئن نمی‍شد دست به غذا نمی‍زد.
شهیدهمت همواره برای رعایت حقوق بسیجیان به مسؤلان امر تأكید و توصیه داشت. او كه از روحیه ایثار واستقامت كم‍نظیری برخوردار بود، با برخوردها و صفات اخلاقی‍اش در واقع معلمی نمونه و سرمشقی خوب برای پاسداران و بسیجیان بود و خود به آنچه می‍گفت، عمل می‍كرد. عشق وعلاقه نیروها به او نیز از همین راز سرچشمه می‍گرفت. برای شهید همت مطرح نبود كه چكاره است، فرمانده است یا نه. همت یك رزمنده بود، همت هم مرد جنگ بود و هم معلمی وارسته.

نحوه شهادت :

شهید همت در جریان عملیات خیبر به برادران گفته بود: «باید مقاومت كرده و مانع از بازپس‍گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‍جا شهید می‍شویم ویا جزیره مجنون را نگه می‍داریم.» رزمندگان لشكر نیز با تمام توان دربرابر دشمن مردانه ایستادگی كردند. حاجی جلو رفته بود تا وضع جبهه توحید را از نزدیك بررسی كند، كه گلوله توپ در نزدیكی اش اصابت می‍كند و این سردار دلاور به همراه معاونش، شهید اكبر زجاجی، دعوت حق را لبیك گفتند و سرانجام در 24 اسفند سال 62 در عملیات خیبر به لقاء خداوند شتافتند.


خاطراتی از شهید همت



خاطره ۱

هر وقت با او از ازدواج صحبت می‌كردیم لبخند می‌زد و می‌گفت‌: "من همسری می‌خواهم كه تا پشت كوههای لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت آزادسازی قدس است‌." فكر می‌كردیم شوخی می‌كند اما آینده ثابت كرد كه او واقعا چنین می‌خواست‌. در دیماه سال هزار و سیصد و شصت ابراهیم ازدواج كرد‌. همسر او شیرزنی بود از تبار زینبیان‌. زندگی ساده و پر مشقت آنان تنها دو سال و دو ماه به طول انجامید از زبان این بانوی استوار شنیدم كه می‌گفت‌:

عشق در دانه است و من غواص و دریا میكده سر فرو بردم در اینجا تا كجا سر بر كنم
عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه كوثر كنم

بعد از جاری شدن خطبه عقد به مزار شهدای شهر رفتیم و زیارتی كردیم و بعد راهی سفر شدیم‌. مدتی در پاوه زندگی كردیم و بعد هم بدلیل احساس نیاز به نیروهای رزمنده به جبهه‌های جنوب رفتیم من در دزفول ساكن شدم‌. پس از مدت زیادی گشتن اطاقی برای سكونت پیدا كردیم كه محل نگهداری مرغ و جوجه بود‌. تمیز كردن اطاق مدت زیادی طول كشید و بسیار سخت انجام شد‌. فرش و موكت نداشتیم كف اطاق را با دو پتوی سربازی پوشاندم و ملحفه سفیدی را دو لایه كردم و به پشت پنجره آویختم‌. به بازار رفتم و یك قوری با دو استكان و دو بشقاب و دو كاسه خریدم‌. تازه پس از گذشت یك ماه سر و سامان می‌گرفتیم اما مشكل عقربها حل نمی‌شد‌. حدود بیست و پنج عقرب در خانه كشتم‌. بدلیل مشغله زیاد حاج ابراهیم اغلب نیمه‌های شب به خانه می‌آمد و سپیده‌دم از خانه خارج می‌شد‌. شاید در این دو سال ما یك ۲۴ ساعت بطور كامل در كنار هم نبودیم‌. این زندگی ساده كه تمام داراییش در صندوق عقب یك ماشین جای می‌گرفت همین قدر كوتاه بود‌.



تاادامه مطلب یاعلی مدد
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۲ساعت ۵:۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
 

فواید و مضرات ورزش شنا

خصوصیات و ویژگی ها بنابراین در برنامه های تناسب اندام و ریکاوری از آن استفاده می‌شود. نوزادان از زمانی که جنین بودند درون آب قرار داشتند، پس از نوزادی تا هر سنی می‌توان شنا کرد. زنان باردار نیز می‌توانند از ورزش های درون آب بهره ببرند.

اصلی ترین ویژگی این رشتۀ ورزشی این است که از سنگینی انسان می‌کاهد. درون آب مفاصل دیگر تحت فشار نیستند و عضلات فقط در مقابل مقاومت آب کار می‌کنند. هم برای تفریح و هم برای مسابقه می‌توان شنا کرد، بنابراین شنا نیازهای مهم جسمی خصوصاٌ نیاز به ورزش را تأمین می‌کند. هم زمان و هم شدت شنا قابل تعدیل است، به همین علت همۀ افراد با هر سطح توانایی و بنابر ظرفیت های خودشان می‌توانند شنا کنند.

 

فواید و مضراتشنا فواید متعددی برای دستگاه های مختلف بدن دارد: - دستگاه  قلبی عروقی: تمرین طولانی مدت، با ریتم منظم و شدت متوسط باعث سازگاری مناسب با دیگر فعالیت های فرد می‌شود: تثبیت فشار خون، کاهش فرکانس قلبی هنگام خواب و فعالیت، و افزایش تحمل در انجام فعالیت ها از دیگر فواید شنا برای سیستم قلبی عروقی به شمار می‌آیند. علاوه بر این شنا در وضعیت درازکش، به بازگشت خون وریدی به سمت قلب کمک کرده و آن را آسان می‌سازد. دیگر لازم نیست برای بازگشت خون از سیاهرگ به قلب بر نیروی جاذبۀ زمین غلبه شود.

- دستگاه تنفسی: شنا باعث تنظیم شدن تنفس می‌شود. نفس نفس زدن هنگام انجام کار به تأخیر می‌‌افتد. شنا به خاطر رطوبت محیط به افراد مبتلا به آسم توصیه می‌شود. دستگاه محرک: بدن دیگر تحت فشار نیست و سنگینی آن کاهش می‌یابد بنابراین راحت تر وزن بدن را تحمل می‌کند. در نتیجه این ورزش به افرادی که مفاصل اعضای پایین تنه شان مشکل دارد، خصوصاٌ مبتلایان به آرتروز کمک می‌کند.
شنا تمام ماهیچه های بدن را به کار می‌اندازد:
اعضای بالا تنه و پایین تنه، عضلات شکم، و ماهیچه هایی که ستون فقرات را حفظ می‌کنند، از این دست ماهیچه ها هستند. شنا به افرادی که ستون فقراتشان دچار مشکل است توصیه می‌شود زیرا این ورزش ماهیچه هایی که آنها را حفظ می‌کند، تقویت خواهد کرد.
 
آب در دمای مناسب، مفاصل را نرم می‌کند:
این موضوع برای ورزش های درون آب صدق می‌کند. شنا دربارۀ مسائل روانی، قابل توجه است زیرا باعث آرامش و ریلکسیشن می‌شود، خصوصاً بین افراد عصبی و تحریک پذیر اثر گذار خواهد بود. علاوه بر این شنا خستگی جسمانی که باعث چرت و خواب آلودگی می‌شود را برطرف می‌کند.

مضرات شنا:
مضرات شنا فقط برای کسانی است که مبتلا به بیماری خاصی (دیابت کنترل نشده، صرع، تشنج عضلات، مشکلات تپش قلب) هستند و در نتیجۀ این بیماری ممکن است هوشیاری خود را از دست بدهند. با این حال یک سری عوارض مقطعی نیز وجود دارند، مانند: عفونت گوش، بیماری های شدید گوش و حلق و بینی، سینوزیت، برخی بیماری ها نای و ریه ها، و برخی بیماری های پوستی.
توصیه های عملی
تمام توصیه ها در جهت پیشگیری از مهم ترین خطر یعنی غرق شدگی هستند.

به این منظور باید:
- از شنا کردن تا سه ساعت بعد از خوردن وعدۀ غذایی زیاد و آبدار خودداری کنید.

– اگر مدت زیادی در آفتاب مانده اید، از وارد شدن ناگهانی به آب سرد خودداری کنید، علت این توصیه پیشگیری از شوک دمایی است.

– به تدریج وارد آب شوید یا ابتدا گردتان، بعد شکم و قفسه سینه را خیس کنید.
– نگذارید بیش از حد خسته شوید.
– به جریان هایی که از آب رودخانه دور می‌شوند، بدبین باشید.
– از تنها شنا کردن، خصوصاً دور شدن از ساحل بپرهیزید.
– محدودیت ها را بشناسید، یاد بگیرید و آنها را مراعات کنید.
– زیر دوش و اطراف استخر دمپایی بپوشید. (برای جلوگیری از زگیل)

اصلی ترین آسیب ها
اصلی ترین آسیب ها به غیر از غرق شدگی در ارتباط با گوش ها (عفونت گوش)، سینوس ها و دستگاه تنفسی (نای و ریه) هستند.

قارچ ها در استخرها وجود دارند، اما با دوش گرفتن، قبل و بعد از ورود به استخر، خوب خشک کردن بدن و باقی نماندن با مایو برای مدت طولانی، می‌توان از شر آنها در امان ماند. زگیل های کف پا، نیز عموماً زمانی ایجاد می‌شوند که شما برای تردد در اطراف استخر و زیر دوش رفتن، دمپایی به پا نمی‌کنید.

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۱ساعت ۹:۴۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

ثواب روزه دار ...

**ثواب يك روزه روزه در گرما با تشنگى زياد**
امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس كه يك روز در گرما روزه بگيرد و خيلى تشنه شود، خداى عزوجل هزار فرشته را وكيل مى كند كه دست به صورت او بكشند و او را مژده دهند و زمانى كه افطار كند، خداى عزوجل مى فرمايد: چقدر خوشبو هستى . فرشتگانم ! گواه باشيد كه من قطعا او را آمرزيدم .

**ثواب یک روزه مستحبی**
امام باقر عليه السلام فرمودند: كسى كه در پايان آخرين عمر او يك روز روزه مستحبى باشد، وارد بهشت مى شود.

**روزه داری در میان عده ای که غذا میخورند**
امام صادق عليه السلام نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: روزه دارى نيست كه در ميان عده اى كه غذا مى خورند حاضر شود، مگر اين كه اعضا او تسبيح مى گويند و فرشتگان بر او درود مى فرستند و درود آنها استغفار است .
**امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: روزه دار در عبادت خدا بسر مى برد، گرچه در رختخوابش خوابيده باشد، البته تا زمانى كه از مسلمانى غيبت نكند.**


**امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهماالسلام نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله
عليه و آله فرمودند:
خواب روزه دار عبادت و نفس او تسبيح است.**


**امام صادق عليه السلام فرمودند: بد بويى دهان روز ه دار نزد خداوند برتر از بوى مشك است **.



**امام كاظم عليه السلام فرمودند: هنگام ظهر بخوابيد. زيرا همانا خداوند در خواب به
روزه دار آب و غذا مى خوراند.**

پاسخ با نقل قول


+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۱ساعت ۹:۲۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

آیا پیاده روی باعث لاغری می شود؟

آيا پياده روي باعث لاغري مي شود؟

پیاده روی نه تنها به عنوان یک ورزش در حفظ سلامتی بدن مؤثر است،بلکه یکی از بهترین ورزش ها برای کنترل وزن به شمار می رود. 
بسیاری از کسانی که می خواهند لاغر شوند،اغلب به ورزش هایی می پردازند که گمان می کنند کالری بیشتری می سوزانند و تعجب می کنند که چرا بعد از چند هفته هیچ نتیجه ای نگرفته اند.
از بین بردن چربی زائد بدن نیاز به گذشت زمان دارد.درست است که مصرف کالری مهم می باشد، اما برای کاهش وزن، به ویژه در اولین مراحل آن، فقط سوزاندن کالری اهمیت ندارد.برای کاهش چربی بدن، حتما باید ورزشی را شروع کرد که مستقیما چربی را بسوزاند؛ ورزشی که به آرامی و تدریجا سطح تندرستی را افزایش دهد،طوری که بعدا بتوان برای تسریع در کاهش وزن، تمرین های کالری سوز بیشتری را در برنامه اجرا کرد.پیاده روی احتمالا بهترین ورزش برای کاهش دائمی وزن است.

* سوزاندن درصد بالاتری از چربی بدن
* افزایش سطح  سلامتی و سرحال بودن
* ازدیاد سطوح انرژی
* کاهش بیماری ها
ضمنا یادتان باشد که:
* شرکت در پیاده روی آسان است.

* پیاده روی با دوستان مفرح است.

* پیاد روی ابزار و تجهیزاتی لازم ندارد.
* کاهش وزن با یک برنامه پیاده روی می تواند آغاز معقولی باشد.
* خیلی از آدم های چاق یا کم تحرک، سطح تندرستی پایینی دارند.این امرغالبا به خاطر ورزش نکردن است که به مرور زمان سبب می شود عضلات و سیستم انرژی، کارآیی خود را از دست بدهند.به همین دلیل وقتی یک برنامه ورزشی برای کاهش وزن شروع می شود،انجام آن خیلی دشوار به نظر می آید.
* «دویدن» و «پیاده روی سریع» برای سوزاندن کالری،ورزش های فوق العاده ای محسوب می شوند با این همه،برای کسانی که آمادگی جسمانی خوبی ندارند،این ورزش ها غالبا انرژی بَر هستند. ورزش های خیلی شدید باعث می شوند بدن کربوهیدرات بیشتری بسوزاند.
 
* برای سوزاندن چربی لازم است بدن در سطوح پایین تری تلاش کند و بسیاری از ورزش ها اجازه این کار را نمی دهند.«پیاده روی سریع»  را در نظر بگیرید: برای سوزاندن کالری و حفظ آهنگ تمرینات با یک مربی همراه،خیلی از مبتدی ها ممکن است سعی کنند محدودیت های موجود را کنار بزنند تا احساس کنند که تمرین درست و حسابی انجام داده اند.لذا اگر تعداد ضربان نبض خیلی بالا باشد، سوزاندن درصد بالایی از چربی غیر ممکن است.
 
* همچنین پیاده روی ما را قادر می سازد با سرعتی ثابت و مداوم تمرین کنیم، این هم  نیاز دیگری است که به ما اجازه می دهد به طور مؤثری چربی بسوزانیم.بسیاری از فعالیت های دیگر نظیر تنیس، فوتبال، هاکی یا بیس بال اغلب نیازمند انفجار عظیم انرژی برای مدت کوتاهی در بین فواصل منظم، آن هم با  گامی ساده هستند. این نوع ورزش کردن، به بدن اجازه می دهد که به اصطلاح دنده عوض کند و کربوهیدرات را به عنوان سوخت استفاده کند.
* برای سوزاندن انرژی لازم است بدن ما به طور دائم در تمام مدت ورزش، در وضعیت سوزاندن چربی باشد؛ پیاده روی فعالیتی مداوم و تدریجی است،بنابراین حتی اگر شخص فاقد آمادگی جسمانی هم باشد باید به طور مؤثری به وضعیت سوزاندن چربی  در حین پیاده روی  دست  یابد.
 
* نکته بسیار مهم در مورد پیاده روی برای کاهش وزن این است که می تواند یک تفریح هم باشد.مثلاً دوستان هم می توانند به پیاده روی ملحق شوند به این ترتیب  شما می توانید با آنها صحبت کنید و از جدیدترین اخبار مطلع شوید.موقع خرید رفتن پیاده روی کنید،با این کار چربی های ذخیره شده را بسوزانید.در این مورد شاید ایده خوبی باشد که برای ادامه روال سوزاندن چربی، حرکت های مداومی انجام شود، اما تماشای ویترین مغازه ها هم می تواند خوب باشد!
* پیاده روی می تواند بهترین راه برای شروع هر برنامه جدید کاهش وزن باشد،البته تا جایی که پزشکتان آن را تائید کند!
 
* برای نگه داشتن بدن در بالاترین حد سوزاندن چربی، پیاده روی مؤثر با کنترل تعداد ضربان قلب، بیشترین تأثیر را دارد.

*هشدار:

- همیشه قبل از شروع هر ورزش جدیدی، تأیید پزشک معتبری را بگیرید.تمام ورزش ها باید تحت نظارت یک مربی صاحب صلاحیت انجام شود.

- چنانچه تعداد سلول های چربی شما زیاد است، باید ورزش کنید و با استفاده از اصول صحیح علمی، برای کاهش چربی سلول ها، رژیم بگیرید. هر روش دیگری منجر به کاهش آب بدن می شود درست نمی باشد و احتمالاً- پس از قطع رژیم- بازگشت به وزن سابق باز می گردید.

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۱ساعت ۹:۲۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

زندگینامه امیرکبیر

میرزاتقی‌خان امیرکبیر صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود.
میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار. نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته می‌شد.
عناوین و القاب وی بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان(آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود) در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول شد و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد تا جایی که وی را همراهيئتی سیاسی به روسیه فرستاد و طی نامه‌ای در مورد هوش و نبوغ میرزا تقی خان چنین نوشته:
خلاصه این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می‌گذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.
در این ماموریت که برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف که در ایران رخ داده بود، انجام می‌شد، از تزار روسیه معذرت خواست و طوری عمل نمود که مورد تائید و پسند تزار و دربار ایران قرار گرفت. امیرکبیر در سفر به روسیه به مؤسسات فرهنگی، نظامی و اجتماعی آنجا توجه نمود و به این فکر بود که راه ترقی ایران نیز داشتن دانشگاه و تشکیلات نظامی و فرهنگی منظم است.
دومین ماموریت ومسئوليت وی، رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنة‌الروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که نزدیک به دو سال طول کشید علاوه بر آشنایی با زدو بندهای سیاسی شرق و غرب ،با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و خرمشهر و اراضی وسیع طرف چپ اروندرود را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت.
چون محمد شاه مرد، ناصرالدین میرزا که قصد حرکت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نمی‌توانست حتی هزینه سفر خود و همراهان را به تهران تهیه کند در این هنگام که امیرکبیر در تبریز به امیرنظامملقب بود با ضمانت شخصی پول فراهم کرد و ناصرالدین شاه را به تهران فرستاد. اما درباریان ،حتی مهد علیا مادر ناصرالدین شاه که در زد و بندهای سیاسی خارجی دست داشت ،مخالف امیر بودند، ولی ناصرالدین شاه هر روز بر مرتبه و مقامش محمدتقی می‌افزود تا جایی که ملقب به امیرکبیر و صدراعظم گردید. در مدت کوتاهی که امیرکبیر صدراعظم بود(در حالی که ناصرالدین شاه در آغاز سلطنت فقط 16 سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور میهن پرستی خود، اقداماتی بسيار ارزنده انجام داد.
نخست به امنیت داخلی پرداخت. سالار را که در خراسان گردنکشی می‌کرد و از جانب روس‌ها و انگلیسی‌ها حمایت می‌شد سرکوب کرد. در نامه‌هایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس می‌نوشت و در جواب‌هایی که می‌داد، دلیری و ثبات رای و میهن‌پرستی موج می‌زند.
پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشیره نشین و هر جا که ممکن بود آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد نمود و در سراسر مملکت امنیت برقرار گشت.
در دوره صدارت امیرکبیر ترکمانان که همواره از مدتها پیش به نقاط دور و نزدیک مناطق اطراف خود حمله می‌کردند به هیچ اقدام خلافی دست نزدند.

امیرکبیر اقدامات فراوانی در دوره کوتاه صدارت خود به شرح زیر نمود:
ایجاد امنیت و استقرار دولت.
تنظیم قشون ایران به سبک اروپایی.
ایجاد کارخانه‌های اسلحه‌سازی.
اصلاح امور قضایی.
جرح و تعدیل محاضر شرع.
تأسیس چاپارخانه.
تأسیس دارالفنون.
نشر علوم جدید.
فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات وتدریس در ایران.
استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان.
ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی.
ایجاد روزنامه و انتشار کتب.
ترویج ساده نویسی و لغو القاب.
بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی آبله.
مرمت ابنیه تاریخی.
مبارزه با فساد و ارتشاء(که چون مرضی مزمن در همه شئون زندگانی ایران رخنه کرده بود).
تقویت بنیه اقتصادی کشور.
ترویج صنایع جدید.
فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی.
استخراج معادن.
بسط فلاحت و آبیاری.
توسعه تجارت داخلی و خارجی.
کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور.
تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی.
اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه.
اقدامات مذکور در واقع شامل همه شئون کشوری می‌شد. با لغو یا کسر مقرری‌ها و مستمری ها، عده‌ای با وی دشمن شدند اما چون همین مستمری‌ها که قبلاٌ دیر به دست صاحبان آن می‌رسید در روزگار امیر مرتباً به آنها داده می‌شد، تا حدی آنها را راضی کرد. وضع بودجه مملکتی سر و صورتی یافت تا جایی که امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را نیز محدود کرد.
جلوی بذل و بخشش‌های او را گرفت و اگر حواله‌ای از شاه می‌رسید جواب می‌نوشت که اگر این پول پرداخت شود از بودجه بسیار کم می‌شود. در برقراری مستمری برای اشخاص دولتهای خارجی اعمال نفوذ می‌کردند تا به موقع بتوانند از وجود آنها در بروز شورش و آشوب و اخلال استفاده کنند.
در این نامه که ملاحظه می‌شود: گاهی به خاک پای همایونی معلوم می‌شود فدوی در وجوه مخارج التفاتی قبله عالم مضایقه و خودداری می‌کند این قدر بر رای همایون آشکار باشد که به خدا من جمیع عالم را برای راحتی وجود مبارک همایونی می‌خواهم اگر گاهی جسارتی شود از این راه است. می‌خواهد که خدمت شما از جهت پول مخارج لازمه معطل نماند... خود فدوی دیناری به احدی نخواهد داد. آن وجه را که باید به مردم بدهید به مخارج لازمه قشون پادشاهی می‌دهد. قبله عالم انشاء الله عیدی مرحمت می‌فرمائید ... زیاده جسارت نمی‌ورزد.
امیرکبیر علاوه بر وصول مالیات معوقه و افزودن به درآمد دولت بر توسعه کشاورزی و تجارت نیز افزود، از اسراف و تبذیرها جلوگیری می‌کرد.
در گماشتن افراد صالح و صدیق بر سر کارها و طرد اشخاص نالایق اهتمام بسیار می‌نمود. با متحداشکل کردن سپاه ایران – کارخانه اسلحه سازی در ایران تأسیس کرد که روزانه ۱۰۰۰ تفنگ می‌ساخت.
در بسط فرهنگ و استخدام استادان خارجی دقت بسیار می‌کرد و برای استخدام استادان شرایط خاصی وضع نمود. در چاپ و انتشار کتب و تأسیس روزنامه وقایع اتفاقیه کوشش بسیار نمود.
اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر سبب شد که گروهی سود‌جو، بنای تحریک نسبت به وی بگذارند تا جایی که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند او را در حمام فین کاشان و در ربیع الاوّل سال ۱۲۶۸ توسّط حاجی علی خان حاجب الدوله کشتند. البته وی با نقشه ی مهد علیا به قتل رسید.

http://www.ido.ir/%5Cmyhtml%5Carticle%5C1384%5Cm10%5C13841026011.jpg

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۱ساعت ۹:۱۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

شهادت حضرت علی اصغر (ع):

پس حضرت بر در خيمه آمد و به جناب زينب سلام الله عليه فرمود كودك صغيرم را به من سپاريد تا او را وداع كنم، پس آن كودك معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد كه حرمله بن كامل اسدی لعين تيری انداخت و بر گلوی آن طفل رسيد و او را شهيد كرد. و باين مصيبت اشاره كرده شاعر در اين شعر:

وَ مُنْعَطِفِ اَهْوي لِتَقْبيلِ طِفْلِهِ       فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً

پس آن كودك را به خواهر داد، زينب سلام الله عليه او را گرفت و حضرت امام حسين عليه السلام كفهاي خود را زير خون گرفت همينكه پر شد به جانب آسمان افكند و فرمود سهل است بر من هر مصيبتي كه بر من نازل شود زيرا كه خدا نگران است.

سبط ابن جوزي در تذكره از هشام بن محمد كلبي نقل كرده كه چون حضرت امام حسين عليه السلام ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآن مجيد را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد:

بَيْني وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَجَدّدي مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّي الله عَلَيْه و الِهِ.

اي قوم براي چه خون مرا حلال مي‌دانيد آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن عليه السلام.

هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.

در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مي‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود كه از شدت تشنگي مي‌گريست حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:

يا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.

اي لشكر اگر بر من رحم نمي‌كنيد پس بر اين طفل رحم كنيد، پس مردي از ايشان تيري به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين عليه السلام شروع كرد به گريستن و گفت اي خدا حكم كن بين ما و بين قومي كه خواندند ما را كه ياري كنند بر ما پس كشتند ما را، پس ندائي از هوا آمد كه بگذار او را يا حسين كه از براي او مرضع يعني دايه‌ايست در بهشت.

در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودي در زمين كند و آن كودك را به خون خويش آلوده كرد پس او را دفن نمود.

طبري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام روايت كرده كه تيري آمد رسيد بر گلوي پسري از آن حضرت كه در كنار او بود پس آن حضرت مسح مي‌كرد خون را بر او و مي‌گفت: اَلَلّهَمَّ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْم دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.

پس حضرت بر در خيمه آمد و به جناب زينب سلام الله عليه فرمود كودك صغيرم را به من سپاريد تا او را وداع كنم، پس آن كودك معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد كه حرمله بن كامل اسدی لعين تيری انداخت و بر گلوی آن طفل رسيد و او را شهيد كرد. و باين مصيبت اشاره كرده شاعر در اين شعر:

وَ مُنْعَطِفِ اَهْوي لِتَقْبيلِ طِفْلِهِ       فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً

پس آن كودك را به خواهر داد، زينب سلام الله عليه او را گرفت و حضرت امام حسين عليه السلام كفهاي خود را زير خون گرفت همينكه پر شد به جانب آسمان افكند و فرمود سهل است بر من هر مصيبتي كه بر من نازل شود زيرا كه خدا نگران است.

سبط ابن جوزي در تذكره از هشام بن محمد كلبي نقل كرده كه چون حضرت امام حسين عليه السلام ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآن مجيد را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد:

بَيْني وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَجَدّدي مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّي الله عَلَيْه و الِهِ.

اي قوم براي چه خون مرا حلال مي‌دانيد آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن عليه السلام.

هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.

در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مي‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود كه از شدت تشنگي مي‌گريست حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:

يا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.

اي لشكر اگر بر من رحم نمي‌كنيد پس بر اين طفل رحم كنيد، پس مردي از ايشان تيري به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين عليه السلام شروع كرد به گريستن و گفت اي خدا حكم كن بين ما و بين قومي كه خواندند ما را كه ياري كنند بر ما پس كشتند ما را، پس ندائي از هوا آمد كه بگذار او را يا حسين كه از براي او مرضع يعني دايه‌ايست در بهشت.

در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودي در زمين كند و آن كودك را به خون خويش آلوده كرد پس او را دفن نمود.

طبري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام روايت كرده كه تيري آمد رسيد بر گلوي پسري از آن حضرت كه در كنار او بود پس آن حضرت مسح مي‌كرد خون را بر او و مي‌گفت: اَلَلّهَمَّ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْم دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.

پس حضرت بر در خيمه آمد و به جناب زينب سلام الله عليه فرمود كودك صغيرم را به من سپاريد تا او را وداع كنم، پس آن كودك معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد كه حرمله بن كامل اسدی لعين تيری انداخت و بر گلوی آن طفل رسيد و او را شهيد كرد. و باين مصيبت اشاره كرده شاعر در اين شعر:

وَ مُنْعَطِفِ اَهْوي لِتَقْبيلِ طِفْلِهِ       فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً

پس آن كودك را به خواهر داد، زينب سلام الله عليه او را گرفت و حضرت امام حسين عليه السلام كفهاي خود را زير خون گرفت همينكه پر شد به جانب آسمان افكند و فرمود سهل است بر من هر مصيبتي كه بر من نازل شود زيرا كه خدا نگران است.

سبط ابن جوزي در تذكره از هشام بن محمد كلبي نقل كرده كه چون حضرت امام حسين عليه السلام ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآن مجيد را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد:

بَيْني وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَجَدّدي مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّي الله عَلَيْه و الِهِ.

اي قوم براي چه خون مرا حلال مي‌دانيد آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن عليه السلام.

هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.

در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مي‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود كه از شدت تشنگي مي‌گريست حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:

يا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.

اي لشكر اگر بر من رحم نمي‌كنيد پس بر اين طفل رحم كنيد، پس مردي از ايشان تيري به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين عليه السلام شروع كرد به گريستن و گفت اي خدا حكم كن بين ما و بين قومي كه خواندند ما را كه ياري كنند بر ما پس كشتند ما را، پس ندائي از هوا آمد كه بگذار او را يا حسين كه از براي او مرضع يعني دايه‌ايست در بهشت.

در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودي در زمين كند و آن كودك را به خون خويش آلوده كرد پس او را دفن نمود.

طبري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام روايت كرده كه تيري آمد رسيد بر گلوي پسري از آن حضرت كه در كنار او بود پس آن حضرت مسح مي‌كرد خون را بر او و مي‌گفت: اَلَلّهَمَّ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْم دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.


+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۰ساعت ۱۱:۳۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۰ساعت ۱۰:۵۵ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

توماس ادیسون

توماس آلوا ادیسون (۱۱ فوریه ۱۸۴۷ - ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ رشته‌ای است.

ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت‌انگیز و باورنکردنی به نظر می‌رسد. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری‌هایش یاریش می‌کردند. دهنی ذغالی تلفن، ماشین چاپ، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا بهینه شدند.

ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت، بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.

دوران کودکی و نوجوانی

توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سال‌های کودکی را در پورت‌هِرون میشیگان بسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب‌نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت‌هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد. با پس‌انداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانست یک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شمارهٔ روزنامهٔ خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام می‌داد، نخستین و تنها روزنامه‌ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می‌شد.

در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم‌شنوایی چندی بعد به کاری در رابطه با تلگراف مشغول شد.

لامپ الکتریکی

سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می‌رسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می‌داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م.) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م.) مدل‌های دیگر چراغ‌های الکتریکی را ارائه کردند.

کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصهٔ جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازارکرده بود که نمونه‌ای از آن به دست ادیسون رسید (۱۸۷۸ م.). دستگاه والیس تشکیل می‌شد از چارچوبی با یک حباب و دو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود. عبور جریان برق از میله‌ها باعث می‌شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود.

این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال‌هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی‌برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال مادهٔ مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود.

پس از یک سال تلاش بی‌وقفه و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی‌شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده‌است.

البته نمونه لامپ ادیسون قبل از ارائه توسط شخص دیگری تولید و در اداره ثبت بریتانیا به اسم دانشمندی به نام سوان ثبت شده بود و این ثابت می کند لامپ ادیسون چیز جدیدی نبود ولی با این حال نباید تلاش های ادیسون را در راستای ترویج این تکنولوژی نادیده گرفت [۱]

او از روزنامه‌نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطهٔ منلوپارک و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظرهٔ لامپ‌های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایه‌داران حاضر روبرو شد.

عصر الکتریسیته

در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی» را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ) به ادیسون تعلق گرفت.

در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است.

دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استر یت» به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید.

چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان – که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی ِرشته کربنی شده بود- پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بی‌حاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهره‌مند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت «ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.

سینما

در سال ۱۸۸۹م. یکی از کارمندان شرکت ادیسون به اسم ویلیام کندی لوری دیکسون نوعی دستگاه نمایش فیلم اختراع کرد که پنج سال بعد(۱۸۹۴م.) با نام تجاری کینه‌توسکوپ (متحرک نما) در نیویورک به معرض نمایش گذاشته شد. کینه‌توسکوپ دستگاهی بود که هرکس از سوراخ آن به درون می‌نگریست و دسته‌ای را می‌چرخاند، تصاویر متحرکی را مشاهده می‌کرد. این وسیله ابتدا به‌عنوان مکمل گرامافون و برای رونق بخشیدن به بازار آن طراحی شده بود وهدف آن بود که با افزودن امکان تماشای عکس متحرک، بر جذابیت گرامافون نزد خریداران افزوده شود.

با وجود اهمیت این اختراع، ادیسون یا دیکسون را نمی‌توان پایه‌گذار سینما دانست؛ کینه‌توسکوپ آن ها بیشتر به ماشین «شهر فرنگ» شبیه بود و دریک زمان بیش از یک نفر نمی‌توانست از آن استفاده کند. چنین دستگاهی در عصر جدید که تودهٔ مردم به هیجان و سرگرمی‌های دسته‌جمعی نیاز داشتند چندان به کار نمی‌آمد. ایدهٔ بزرگ کردن تصاویر و بکارگیری پردهٔ نمایش هرگز به ذهن ادیسون نرسید چون همان طور که گفتیم از اختراع کینه‌توسکوپ مقصود دیگری داشت ولی حدود یک سال بعد لویی لومیر صنعتگر ثروتمند فرانسوی با ساختن دوربین فیلم‌برداری و پروژکتور و افتتاح اولین سالن سینما در گراند کافه پاریس (۲۸ دسامبر ۱۸۹۵م.) نخستین گام‌ها را برای علاقمند کردن مردم به این پدیدهٔ نو برداشت. پس از گذشت چند سال، سالن‌های نمایش فیلم در اروپا و آمریکا آن قدر فراوان شده بود که ادیسون نیز چاره‌ای جز پیوستن به این جریان و کنار گذاشتن سینمای تک نفره‌اش ندید.

شیوهٔ ادیسون

همانطور که گفته شد، بیشتر اختراعات ادیسون حاصل تکمیل ایده‌های دیگران و کار دسته‌جمعی گروه بزرگی از تکنسین‌ها و کارمندانی بود که تحت نظارت او به تحقیق و آزمایش می‌پرداختند. لویس لاتیمر دستیار آفریقایی-آمریکایی ادیسون که در پروژهٔ چراغ الکتریکی نقش مهمی داشت، از جملهٔ این افراد است. اگر امروز کمتر نامی از کسانی مانند او به میان می‌آید، به این دلیل است که ادیسون غالبا همکاران خود را در افتخار و اعتبار اختراعاتش سهیم نمی‌کرد. با این همه شکی نیست که بدون قدرت سازماندهی و خصوصاً همت بلند ادیسون دست یافتن به این همه موفقیت ممکن نبود. نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او برای حل مسائل می‌نویسد: «اگر ادیسون می‌خواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشته‌های کاه را کنار می‌زد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبه‌ای کوچک می‌شد. » ادیسون خود نیز در این‌باره گفته‌است: «نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن. »

تسلا دانشمندی شایسته و بهترین کارمند ادیسون بود. او ابتدا از طرف ادیسون مأمور شده بود تا راه‌های توسعهٔ سیستم‌های جریان مستقیم (DC) را بررسی کند اما چون پس از پایان کار ادیسون تعهدات مالی خود را زیر پا گذاشت تسلا تصمیم به ترک شرکت او گرفت. با پذیرش استعفای تسلا، ادیسون مرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که چندی بعد تسلا با کشف جریان متناوب (AC) در برابر امپراتوری ادیسون و سیستم DC او قد علم کرد. او با حمایت جرج وستینگهاوس کارخانه‌دار معروف سامانه‌های چندفازی توزیع برق را برپایهٔ جریان AC تکامل بخشید که بسیار کارآمدتر از سیستم ادیسون بود. با وجود تبلیغات منفی جنرال الکتریک، جریان AC روز به روز رواج بیشتری یافت و سرانجام سلطه ادیسون را بر بازار صنایع الکتریکی درهم شکست.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۰ساعت ۱۰:۳۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

زندگی‌نامه پروین اعتصامی؛ بزرگ‌ترین شاعر زن ایرانی

زندگی‌نامه پروین اعتصامی؛ بزرگ‌ترین شاعر زن ایرانی

پروین اعتصامی، شاعره نامدارمعاصر معاصر ایران از گویندگان قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین گویندگان مرد برابری کرده وب به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است.

در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکری اسلام به تعلیم و تربیت عموم و لازم شمردن پرورش فکری و تقویت استعدادهای زن و مرد، باز برای جنس زن به علت نظام مرد سالاری امکان تحصیل و پرورش توانایی‌های ذوق کم بوده و روی همین اصل تعداد گویندگان و علماء زن ایران در برابر خیل عظیم مردان که در این راه گام نهاده اند؛ ناچیز می‌نماید و پروین در این حد خود منحصر به فرد است.
رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست که علی رغم محرومیت زن ایرانی از امکانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و دختر با استعداد و با سرمایه معنوی خود را به مقامی ‌که در خورد او بود رسانید.
پدر پروین میرزا یوسف اعتصامی(اعتصام الملک) پسر میرزا ابراهیم خان مستوفی ملقب به اعتصام الملک از اهالی آشتیان بود که در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همان شهر زیست.
یوسف اعتصام الملک در 1291 هـ.ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبان‌های ترکی و فرانسه را در تبریز آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نرفته بود که کتاب (قلائد الادب فی شرح اطواق الذهب) را که رساله ای بود در شرح یک صد مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم اخلاق به زبان عربی نوشت که به زودی جزء کتاب‌های درسی مصریان قرار گرفت. چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای ساحل نیل قرار گرفت .
کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریر المراة) قاسم امین مصری بود به سال 1318 هـ.ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب عام و بی خبری عموم از اهمیت پرورش بانوان در جامعه ایرانی رخ می‌نمود.
اعتصام الملک از پیش قدمان راستین تجدد ادبی در ایران و به حق از پیشوایان تحول نثر فارسی است. چه او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقش بسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد کتاب در بهار 1328 هـ.ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی به نام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی- ادبی- اخلاقی- تاریخی- اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند.
رخشنده اعتصامی ‌مشهور به پروین اعتصامی ‌در روز 25 اسفند سال 1285 شمسی در تبریز تولد یافت و از ابتدا زیر نظر پدر به رشد پرداخت.
در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد می‌آمدند بهره‌ها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارق‌العاده خویش دچار حیرت می‌ساخت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه می‌کرد طبع آزمائی می‌نمود و به پرورش ذوق می‌پرداخت.
در تیر ماه سال 1303 شمسی برابر با ماه 1924 میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می‌شد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابه ای با عنوان ” زن و تاریخ” ایراد کرد.
او در این خطابه از ظلم مرد به شریک زندگی خویش که سهیم غم و شادی اوست سخن می‌گفت. خانم میس شولر، رئیس مدرسه امریکایی دختران خاطرات خود را از تحصیل و تدریس پروین در آن مدرسه چنین بیان می‌کند.
“پروین، اگر چه در همان اوان  تحصیل در مدرسه آمریکایی نیز معلومات فراوان داشت، اما تواضع ذاتیش به حدی بود که به فرا گرفتن مطلب و موضوع تازه ای که در دسترس خود می‌یافت شوق وافر اظهار می‌نمود.”
 

خانم سرور مهکامه محصص از دوستان نزدیک پروین که گویا بیش از دوازده سال با هم مراوده و مکاتبه داشتند او را پاک طینت، پاک عقیده، پاک دامن، خوش خو، خوش رفتار، در مقام دوستی متواضع و در طریق حقیقت و محبت پایدار توصیف می‌کند.

پروین در تمام سفرهایی که با پدرش در داخل و خارج ایران می‌نمود شرکت می‌کرد و با سیر و سیاحت به گسترش دید و اطلاعات و کسب تجارب تازه می‌پرداخت.
این شاعر آزاده، پیشنهاد ورود به دربار را با بلند نظری نپذیرفت و مدال وزارت معارف ایران را رد کرد.
پروین در نوزده تیر ماه 1313 با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت.
شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی ‌او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانه ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همگامی ‌این دو طبع مخالف نمی‌توانست دیری بپاید و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از کابین طلاق گرفت.
با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود..

سخن آخر

عمر پروین بسیار کوتاه بود، کمتر زنی از میان سخنگویان اقبالی همچون پروین داشت که در دورانی این چنین کوتاه شهرتی فراگیر داشته باشد. پنجاه سال و اندی است که از درگذشت این شاعره بنام می‌گذرد و همگان اشعار پروین را می‌خوانند و وی را ستایش می‌کنند و بسیاری از ابیات آن به صورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری گشته است.شعر پروین شیوا، ساده و دلنشین است. مضمون‌های متنوع پروین مانند باغ پرگیاهی است که به راستی روح را نوازش می‌دهد. اخلاق و همه تعابیر و مفاهیم زیبا و عادلانه آن چون ستاره ای تابناک بر دیوان پروین می‌درخشد چنانکه استاد بهار در مورد اشعار وی می‌فرمایند  پروین در قصاید خود پس از بیانات حکیمانه و عارفانه روح انسان را به سوی سعی و عمل امید، حیات، اغتنام وقت، کسب کمال، همت، اقدام نیک بختی و فضیلت سوق می‌دهد. وی این قطعه را برای سنگ مزار خود سروده است.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۲۰ساعت ۱۰:۲۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت نوح (ع)

از وقتی که خدا دنیا و اولین آدم‏های روی زمین را آفریده بود، سال‏های بسیار زیادی می‏گذشت. زمین با همه‏ي زیبایی‏ها، دره‏ها، کوه‏ها و خشکی‏ها و دریاهایش، درست مثل روز اول بود.
خورشید درخشان، روزها به زمین می‏تابید و ماه تابان، شب‏ها آسمان را روشن می‏کرد.
گله‏های گاو و گوسفند، در چمن‏زارهای سرسبز، می‏چریدند و درختان میوه‏های خوشمزه و آب‏دار می‏دادند. همه چیز مثل روز اول بود. فقط آدم‏ها بودند که آرام آرام تغییر می‏کردند. همینطور که تعداد آنها روز به روز زیاد و زیادتر می‏شد.
هر کدام تلاش می‏کردند، پول و ثروت بیشتری جمع کنند. آنها برای به دست آوردن ثروت بیشتر، دست به هر کاری می‏زدند. کارهای بسیار زشت انجام می‏دادند. با هم جنگ می‏کردند و حتی همدیگر را می‏کشتند. آدم‏ها آنقدر به دنبال پول و ثروت رفتند. که خدا را فراموش کردند. فقط یک نفر بر روی زمین باقی مانده بود. که خدا را پرستش می‏کرد. و آنطوری که خدا می‏خواست زندگی می‏کرد. این مرد، حضرت نوح (ع) بود.
نوح انسانی خوب و درستکار، زحمت‏کش، مهربان و به فکر دیگران بود. او قلب پاک و مهربانی داشت. نه تنها با خانواده‏اش و مردم مهربان بود و به آنها محبت می‏کرد بلکه با حیوانات نیز رفتار خوبی داشت. او و خانواده‏اش غذای کمی را که از کار روزانه به دست می‏آوردند با مردم فقیر و گرسنه تقسیم می‏کردند. او همیشه خدای مهربان را به خاطر نعمت‏های زیادی که به او داده بود شکر می‏کرد.
خداوند هم او را برای راهنمایی مردم به پیامبری انتخاب کرد و از او خواست تا مردم نادان سرزمین خود را راهنمایی کند. اما هر چه نوح تلاش کرد تا مردم خدا را پرستش کنند و مومن شوند، فایده‏ای نداشت. آنها نه تنها دست از پرستش بت‏ها بر نداشتند و حرف نوح را قبول نکردند، بلکه او را مسخره هم می‏کردند و می‏گفتند: " اگر راست می‏گویی به خدای خودت بگو تا بلا یش را برای ما بفرستد. "
اما نوح که مردم را خیلی دوست داشت، این کار را نمی‏کرد. به امید اینکه شاید حرف او را قبول کنند و به خدا ایمان بیاورند. اما مردم باز هم او را مسخره می‏کردند. سال‏های زیادی گذشت و فقط تعداد کمی از مردم به او ایمان آوردند. نوح پیامبر که از این مردم بدجنس خسته شده بود، آنها را نفرین کرد تا به عذاب خدا گرفتار شدند.
خدا دعای نوح را قبول کرد و به او گفت: "او و مردم با ایمان از خطر طوفان بزرگی نجات می‏يابند." برای همین، خدا به نوح دستور داد تا یک کشتی بزرگ بسازد و برای ساختن آن از یک چوب بسیار محکم استفاده کند و کشتی باید سه طبقه داشته باشد و طوری ساخته شود که آب نتواند به آن وارد شود.
نوح با یاد خدا ساختن کشتی را همانطور که به او دستور داده شده بود شروع کرد. او اول با کمک بچه‏هایش سام، حام و یافث تعداد زیادی درخت را قطع کرد تا از آنها چوب‏های مناسبی برای ساختن کشتی آماده کند. آنها شب و روز به سختی کار می‏کردند. اره کردن، صاف کردن چوب‏ها و میخ و چکش کاری، کار هر روز آنها بود. این کشتی باید آنقدر بزرگ ساخته می‏شد که نه تنها نوح و خانواده‏اش و کسانی که به او ایمان آوردند بتوانند سوار شوند بلکه باید از همه حیواناتی که خدا تا آن روز آفریده بود یک جفت نر و ماده با خود می‏برد.
تازه آنها مقدار زیادی خوراکی احتیاج داشتند. چون هم تعدادشان زیاد بود و هم به خاطر طوفان باید مدت زیادی در کشتی می‏ماندند. بالاخره بعد از روزها کار و تلاش کشتی ساخته شد. نوح چوب‏های بسیار محکمی برای درست کردن دیوارهای بلند کشتی استفاده کرده بود تا وقتی حیوان‏های سنگین مثل فیل‏ها سوار کشتی می‏شوند در آب نیفتند.
همه چیز حاضر شده بود و کشتی محکم ساخته شده بود. حالا وقت سوار شدن به کشتی بود. نوح به دستور خدا حیوانات را صدا کرد آنها همه از دشت‏ها و کوه‏ها و جنگل‏ها و آسمان جمع شدند. این طوفان یک طوفان معمولی نبود و و به جز موجودات توی کشتی همه از بین می‏رفتند بر ای همین همه‏ي حیوانات، خزندگان، پرندگان، حیوانات وحشی و اهلی با سرعت جمع شدند. خدا به نوح دستور داد از هر حیوانی یک نر و ماده سوار کند تا نسل آنها ار بین نرود. و نوح بسیار مواظب بود تا حیوانات جا نمانند.
آنها با نظم و ترتیب سوار می‏شدند. یک جفت گوسفند، یک جفت زرافه، یک جفت لاک پشت، یک جفت غاز وحشی، یک جفت شتر و... و به این صورت همه‏ي حیوانات سوار شدند. در آخر نوبت به نوح، بچه‏هایش و دوستان او که تعدادشان خیلی کم بود رسید.
همین که نوح سوار کشتی شد، در بزرگ آن به دستور خدا بسته شد و اتفاقات عجیب و غریبی روی داد. ابرهای سیاه و وحشتناک همه‏ي آسمان را پر کرد. اولین قطره‏های باران به زمین افتاد و طولی نکشید که باران شدیدتر شد. سیل همه رودخانه‏ها و دریاها را پشت سر گذاشت و سر تا سر زمین پر از آب شد.
آب بالاتر و بالاتر آمد و کشتی نوح بر روی آب‏های خروشان این طرف و آن طرف می‏رفت. خانه‏های بزرگ و محکم و درختان بلند یکی بعد از دیگری کنده می‏شد و به زیر آب می‏رفت و کار به جایی رسید که همه کوه‏ها و قله‏های بلند زیر آب پنهان شدند.
هر جا را که نگاه می‏کردی آب بود و آب. حتی کنعان پسر نوح هم در آب‏های خروشان غرق شد. چون به حرف پدرش گوش نداده و از دوستان بدش پیروی کرده بود. باد و طوفان شدید کشتی بزرگ را مثل چوبی کوچک به این سو و آن سو می‏برد.
تنها کسانی که از این بلا نجات پیدا کردند نوح، بچه‏هایش و دوستان اندک او بودند. موقعی که همه جا سیل و طوفان و سرما بود، آنها توی کشتی راحت بودند.گنجشکهای تازه از تخم در آمده، گربه‏های ملوس و حلزونهای کوچک زندگیشان را داخل کشتی بزرگ شروع کردند.
بعد از گذشت 14 شب و روز سیل و طوفان شدید، بالاخره آسمان صاف شد و بادهای تند از حرکت ایستادند. آب آرام شد و کم کم در زمین فرو رفت.
خدا در این موقع به نوح دستور داد:" شما می‏توانید از کشتی پیاده بشوید. تو و دوستان و بچه‏هایت پیاد ه شوید و هیچ ترسی نداشته باشید چون من زمین را برای شما امن کرده‏ام. " نوح در کشتی را باز کرد و از کشتی پیاده شد و به دنبال او و دوستان و بچه‏هایش و همه حیوان‏ها یکی بعد از دیگری پیاده شدند. همه از این که سلامت به خشکی برگشته بودند، خوشحال بودند.
گنجشکها جیک جیک کنان بر روی شاخه‏ها پریدند و شیرهای وحشی نعره زنان از آنجا دور شدند. مارها، لاک پشت ها ، پرنده‏های وحشی، میمون ها و خلاصه همه‏ي حیوان‏ها از مورچه گرفته تا فیل، هر کدام به طرفی رفتند و فقط گاو و گوسفند های نوح، پیش او ماندند.
نوح و دوستان او از این که می‏توانستند دوباره درخت های پر از میوه و طبیعت سرسبز را ببینند و از عطر خوب گلها و گیاهان استفاده کنند، بسیار خوشحال بودند. نوح گفت: " باید برای تشکر کردن از خدای مهربان که ما را از این بلای بزرگ نجات داد، جایی برای قربانی کردن بسازیم." و زود دست به کار شد.
سنگ های زیادی را کنار کشتی روی هم چید و تپه‏ای ساخت. بعد مقداری خار و چوب بالای نپه گذاشت و آنها را آتش زد و دود زیادی به آسمان رفت.
در این وقت خدا به نوح گفت:
" ای بنده خوب من! هیچ وقت تا پایان دنیا چنین طوفانی تکرار نمی‏شود و سلام من بر شما و نعمت های من برای شما"و بعد رنگین کمانی زیبا و جالب در گوشه آسمان پیدا شد و زمان آغاز نعمت و مهربا نی خدا بر مردم زمین شروع شد.وقتی رنگین کمان ناپدید و آتش قربانگاه خاموش شد، نوح فهمید که باید زندگی تازه‏اش را شروع کند. او تصمیم گرفت داخل دره‏ای سرسبز در کنار رود پرآبی که در آن نزدیکی بود، به کشاورزی و دامپروری بپردازد.
نوح، دوستان و بچه‏هایش و حیواناتی که دوست داشتند با آنها باشند به امید یک آینده روشن و بهتر به سوی دره به راه افتادند و با گذشت زمان تعداد آنها بیشتر و بیشتر شد و آنها دوباره برای کار و زندگی در گوشه و کنار دنیا پخش شدند.
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۱۹ساعت ۲:۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۱۹ساعت ۱:۵۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحيم

طوطی

طوطی پرنده‌ای اغلب سبزرنگ و از راسته طوطی‌سانان (Psittaciformes) است که توانایی تقلید آوای آدمی در آن قابل تحسین است. طوطی‌ها عموما در نواحی گرم و مرطوب آفریقا و هند زیست می‌کنند. ۳۷۲ گونه از پرندگان را که در ۸۶ جنس طبقه‌بندی می‌شوند، از راستهٔ طوطــی‌ها به‌شمار می‌آورند. این پرندگان بیشتر در نواحی گرمسیر استوایی زندگی می‌کنند و به‌طور کلی در دو خانواده Cacutuidae و psittacidae قرار می‌گیرند.

واژه‌ی طوطی معرب توتی است و معنای آن پرنده‌ای است سبز رنگ که به عرف آن را طوطا نامند و شکرشکن، شکرفشان، شکرمقال، شکرین‌مقال، شیرین‌زبان، شیرین‌سخن، خوش نوا و خوش حرف که همه اینها از صفات اوست. ناگفته نماند که در ادبیات فارسی و خصوصا در بین اشعار شعرایی چون مولوی و عطار از طوطی و صفاتش که غالبا به آمیخته با صفاتی انسانی است، به نیکی یاد شده است.

بیشتر جمعیت طوطی‌ها در مناطق گرم و حاره‌ای و همچنین در مناطق معتدل نیمکرهٔ جنوبی پراکنده شده‌ است. بیشترین تنوع گونه‌ای این راسته در امریکای جنوبی و استرالاسیا(منطقه‌ای که شامل استرالیا و نیوزلند و جزیره‌های جنوب غربی اقیانوس آرام می‌شود)است. از ویژگی‌های مورفولوژیکی طوطی‌ها که مختص این راسته می‌باشد می‌توان به نـــوک کـج و قوی، قامت راست، پاهای قوی و پاهای پنجه‌دار که حالت زیگو داکتیل دارد اشاره کرد. رنگ اکثر طوطی‌ها سبز می‌باشد که این رنگ با رنگهای روشن دیگر ترکیب شده است. گاهی نیز طوطی‌ها دارای چندیدن رنگ مختلف هستند.

طوطی‌های کاکــل دار(کوکاتوها)دارای تنوع رنگی از رنگ یـــکدست سفید تا یکدست سیاه هستند. ویژگی دیگر این خانواده وجود یک کاکل متحرک از جنس پر بر روی سرشان است. همینطور، حالت کمی از دیمرفیسم جنسی در این‌ گونه دیده می‌شود. طوطی کوچک وزنی به اندازه ۱۰ گرم و طولی به اندازه‌ی ۸ سانتیمتر دارد در حالی که طوطی یاقوت به عنوان بزرگترین این راسته دارای طول ۱ متر طول و وزنی حدودا ۴ کیلوگرم است.

تغذیه در طوطی‌ها بیشتر از مواد گیاهی مانند دانه، تخم گیاهان، غنچه‌ها و .... می‌باشد. قابل ذکر است که عدهٔ کوچکی از این راسته حشرات و حیوانات کوچک چون موش های صحرایی را می‌خورند.

بیشتر طوطی‌ها در حفره‌های درختان و صخره‌ها لانه سازی می‌کنند، تخم‌های سفید رنگ می‌گذارند و جوجه‌های آشیان نشین دارند. طوطی‌ها چون عده‌ای از کلاغ‌ها (کلاغ سیاه و کلاغ کبود)، از با هوش‌ترین پرندگان در سطح جهان محسوب می‌شوند. قدرت تقلید صدای انسان ‌در طوطی باعث شکار گونه‌های وحشی آن برای فروش به‌عنوان حیوان خانگی شده است.

شکار طـوطـی‌هـای وحشی بـه‌مـنظور فـروش آنها و یا برای تــفریـح نه‌تنها باعث تخریب زیستگاهشان بلکه کاهش شمار آنها شده است. البته اداره‌ی حفاظت محیط زیست اخیراً اقداماتی را جهت مراقبت از زیستگاه این پرندگان زیبای در حال انقراض.


منشأ و تکامل

فسیل‌های بدست آمده از راسته طوطی‌ها بسیار کم است که این امر باعث گمانه‌زنی در مورد نحوه تکامل این پرنده شده است. یک فسیل هفتاد میلیون ساله‌ی ۱۵ میلی‌متری که از منقار پایینی یک طوطی در سازند لانس کریک واقع در دهکدهٔ نیوبرا در ویوسیگ پیدا شده‌ است جزو فسیل اولین طوطی هایی به‌شمار می‌آمد که در دورهٔ کرتاسه زندگی می‌کرده‌اند. در حالی که تحقیقات بعدی نشان داد که این تکه فسیل پیدا شده احتمالاً متعلق به دایناسورهای کائگناتید(گروهی از دایناسورها که پرنده مانند نبوده ولی دارای منقاری شبیه به پرندگان بوده‌اند) بوده‌ است.

چیزی که امروز به عنوان یک فرضیه‌ی پذیرفته شده وجود دارد این است که راستهٔ طوطی‌ها و اجدادیشان در معرض سومین انقراض بزرگی بوده اند که حدود ۶۵ میلیون سال پیش در کرتاسه رخ داده است. اگر چنین فرضی درست باشد، طوطی‌ها نباید از یک جد دایناسورشان که شباهتی مورفولوژیکی با طوطی‌ها داشته‌ است تکامل یافته‌، بلکه فقط تبدیل به پرندگانی درخت نشین شده ‌باشند.

اروپا اولین مکانی است که اولین فسیل طوطی‌های درخت نشین در آن دیده شده‌است. این اولین تکه استخوان پیدا شده استخوانی است از بال موپسیتا تانتا که در دانمارک کشف شده است و سنی حدود ۵۴ میلیون سال دارد. آب و هوای اروپا در آن زمان حاره‌ای بوده است (مطابق با دوران گرم پالوئین و ائوسین). جدیدترین فسیلی که در اروپا پیدا شده‌ است سنی حدود ۵۰ میلیون سال دارد. چند فسیل تقریباً کامل طوطی مانند نیز در انگلستان و آلمان پیدا شده‌ است. تعدادی فسیل نیز هستند که هنوز دقیقا تشخیص داده نشده‌اند.

چیزی که در مجموع در باره‌ی این فسیل‌ها می‌دانیم این است که این فسیل‌ها، فسیل خویشاوندان طوطی‌های امروزی نیستند بلکه اجدادی از آنهایند که در نیمکرهٔ شمالی تکامل پیدا کرده‌ و بعدها منقرض شده‌اند. البته اینها دقیقاً حلقه‌های گمشده ما بین طوطی‌های امروزی واجدادی نیستند ولی می‌توان گفت که طوطی‌هایی هستند که همگام با طوطی‌ها و کوکاتوها از خویشاوندان و اجدادیشان تکامل پیدا کرده‌اند.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۱۹ساعت ۱:۴۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۱۹ساعت ۱:۲۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۱۹ساعت ۱۲:۵۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
http://anobanini.ir/pic/ersali/ali-majdfar-01/m/bazar-vakil-shiraz-02.jpg

بسم الله الرحمن الرحيم

شیراز (دیدنی ها، آثار باستانی، تاریخی و جذابیت های طبیعی)

به شیراز آی و فیض روح قدسی
                                                   بجوی از مردم صاحب کمالش (حافظ)

مركز استان فارس، یکی از کلانشهرهای ایران و یکی از مهمترین شهرهای توریستی ایران است. ارتفاع این شهر از سطح دریا حدود 1500 متر بوده و در دامنه‌های رشته‌کوه های زاگرس قرار گفته است. فاصله شیراز تا تهران حدود 919 کیلومتر می باشد.
در افسانه ها آمده است كه شیراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پیشدادیان) شهر شیراز را تأسیس كرد و نام این شهر برآمده از نام اوست. به روایتی دیگر؛ نام این دیار "شهر راز" بوده كه به اختصار شیراز خوانده شده است. در حالی كه بر اساس تحقیقات "تدسكو" شیراز به معنای مركز انگور خوب است و بالاخره بنا به نوشته كتاب "صورالاقالیم"، از جهت وجود دام های بسیار در دشت شیراز، آنجا را "شیرساز" نامیده اند. علاوه بر این؛ در گذشته، شیراز را شیدراز به معنای شیب بلند می خوانده‌اند. چون سطح این جلگه دارای شیب زیاد و طولانی است. حتی هم اکنون به محل‌های پایین شیراز؛ شی بازار یا شیب بازار می‌گویند.
این شهر از لحاظ پتانسیل گردشگری و جذب توریست از مهمترین شهرهای کشور است و چه از لحاظ طبیعت گردی چه از لحاظ فرهنگی، آثار باستانی و اماکن زیارتی کم نظیر است.که از مهمترین آنها آنوبانینی میتواند موارد زیر را نام ببرد: باغ دلگشا، باغ ارم، نارنجستان قوام، باغ عفیف آباد، باغ زیبای جهان نما، حافظیه، آرامگاه سعدی (سعدیه)، ارگ کریم خان، آستانه مبارکه حضرت شاهچراغ، دروازه قرآن، بازار وکیل، آرامگاه سیبویه، آستانه سید علاالدین حسین، حمام وکیل، آرامگاه خواجوی کرمانی، بقعهٔ هفت تنان، بقعهٔ چهل تنان، موزهٔ پارس، مسجد جامع عتیق، عمارت کلاه فرنگی و...شیراز، شهر حافظ و سعدی شهر گل و بلبل و مصداق و معرف یک شهر ایرانی است. فرهنگ و ادب ایران آنقدر با این شهر در پیوند است که واقعا نمی توان ایران و زبان فارسی را بدون شیراز و حافظ و سعدیش تصور کرد. لسان الغیب حافظ شیرازی که غزل عرفانی ایران را به اوج خود رسانید و آموزگار زبان فارسی: سعدی که به گفته همه بزرگان زبان فارسی مدیون آن استاد بلا منازع است هر یک به تنهایی برای افتخار کشوری کافی هستند؛ و در این خاک پاک خفته اند.
علاوه بر سعدی و حافظ و خواجو بسیاری از بزرگان تاریخ ایران از این خطه بر آمده اند و این شهر را به حق می توان پایتخت فرهنگ و زبان پارسی نامید.

باغ جهان نما (ساختمان کلاه فرنگی و باغ دیدنی جهان نمای شیراز)

تصاویری از باغ زیبای جهان نما؛ شیراز؛ عکس از آنوبانینی

باغ جهان نما از آثار دوران کریم خان زند است که در خیابان حافظ واقع شده است. ساختمان کلاف فرنگی این باغ به شکل هشت ضلعی و همانند ساختمان کلاف فرنگی باغ نظر ساخته شده است و طرح و اسلوب این باغ شبیه باغ نظر بوده و سروهای کهنی آنرا آراسته است. باغ زیبای جهان نما از آب رکن آباد مشروب می شده است.

نارنجستان قوام (باغ قوام، عمارت دوره قاجاریه شيراز)

نارنجستان قوام یا باغ قوام از عمارات دوره قاجاریه شیراز است كه در محله بالاكفت و در قسمت شرقی انتهای خیابان لطفعلی خان زند واقع است. احداث این بنا توسط علی محمد خان قوام الملك (1267-1257 ه. ق.) شروع شده و در حدود سال 1300 ه. ق. توسط میرزا محمدرضا خان، نوه قوام الملك اول و پدربزرگ قوام تكمیل شده است.
ساختمان نارنجستان در حدود 940 متر مربع در زمینی به مساحت 3500 متر در دو قسمت شمالی و جنوبی بنا شد. این بنا در دوره قاجاریه به بیرونی معروف بوده و با عمارت اندرونی كه همان خانه زینت الملوك بوده و در طرف غرب آن بنا، قرار گرفته كوچه ای فاصله داشته كه توسط راه زیرزمینی بدان راه می یافتند.
از ویژگی های این مجموعه عمود بودن محور بیرونی و اندرونی آن بر یكدیگر است. این عمارت به منظور انجام امور تجاری و نیز برگزاری تشریفات و جشن ها و استراحت و پذیرایی از میهمانان ساخته شده است. به نظر آنوبانینی این باغ مخصوصا در بهار و پاییز یکی از زیباترین جلوه های شیراز را به نمایش می گزارند. در بهار با شکوفه ها و در پاییز با نارنج هایی که مانند خورشید می درخشند و مشام را از شمیم خود سرشار می سازند.

ارگ کریم خان یا زندان کریم خان (قصر سلطنتی و اندرونی کریم خان زند حاکم شیراز)  

فضای داخلی ارگ کریم خان یا زندان کریمخان، شیراز؛ عکس از آنوبانینی

کریم خان زند برای ساختن قصر خود ماهرترین سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شیراز دعوت کرد و بهترین نوع مصالح را از شهرها و کشورهای مختلف خریداری نمود و در اختیار کارگران قرار داد. درساختن ارگ، معماری نظامی و معماری مسکونی هر دو با هم به کار رفته است، چراکه ارگ؛ خانه پادشاه بوده و باید از ضریب امنیتی بالایی برخوردار باشد. بنابراین دیواره های بیرونی که همانند دیوارهای یک قلعه نظامی است، بسیار مرتفع با ارتفاع حدود 15 متر می باشد. دیوارها به صورت مخروط ناقص بالا رفته و ضخامت آنها در پایین به حدود 3 متر و در بالا به کمی کمتر از 3 متر می رسد. در قسمت بالای دیوار، جانپناه وجود دارد که محل استقرار سربازان بوده. تیرکش هایی نیز در این دیوار تعبیه شده که برخی کوچک هستند و حالت مورب داشته که محل قرار دادن تفنگ و اسلحه بوده است. سوراخ های بزرگتری نیز وجود دارد که به منظور راندن دشمن بوده است.

باغ عفیف آباد (عفيف آباد، باغ گلشن شیراز)


باغ عفیف آباد که آن را باغ گلشن نیز می نامند در مغرب شیراز و در جنوب خیابان قصرالدشت و در انتهای خیابان عفیف آباد واقع است. این باغ به نظر آنوبانینی، یکی از قدیمی ترین و زیباترین باغ های شیراز بوده و مساحت آن حدود 127 هزار متر مربع می باشد. این باغ در دوره صفویه از جمله باغ های آباد شیراز و مقر پادشاهان وقت بوده است.
سازنده عمارت فعلی باغ با 17000 متر مربع زیربنا، میرزا علی محمدخان قوام الملک دوم می باشد که آنرا احداث نموده و قنات "لیمک" را که در 15 کیلومتری باغ و در محل قصر قمشه بود برای مشروب نمودن باغ خریداری کرد. این باغ سرانجام به یکی از وارثین قوام به نام عفیفه رسید و بدین نام نیز شهرت یافت. این باغ در حال حاضر موزه اسلحه شناسی است؛ و مورد توجه گردشگران میباشد.

مسجد جامع عتیق (مسجد جمعه، مسجد جامع، مسجد آدینه؛ شیراز)


مسجد جامع عتیق (معروف به مسجد جمعه، مسجد جامع و مسجد آدینه)، از كهن ترین مساجد شیراز است كه در شرق شاهچراغ قرار دارد. این مسجد دو ایوانی در سال 281 ه. ق. به دستور عمرو لیث صفاری ساخته شد. ساختمان مسجد كه اولین هسته تاریخی شهر شیراز است مشتمل بر بنایی مرتفع است كه دارای چندین حجره و شبستان می باشد. این مسجد بنابر تحقیق آنوبانینی، دارای 6 درب ورودی و خروجی بوده است. یك درب در ضلع شمالی، یك درب در ضلع جنوبی، دو درب در ضلع غربی و دو درب در ضلع شرقی. درب ورودی ضلع شمالی به دوازده امام معروف و كتیبه ای بر فراز آن قرار گرفته كه در دوره صفوی و در سال 1031 ه. ق. به خط علی جوهری نگاشته شده است. این كتیبه تاریخ مرمت مسجد را در سال مذكور بیان می نماید.

دروازه قرآن (دروازه قرآن شهر شیراز)

دروازه قرآن؛ شیراز؛ عکس از مصطفی معراجی

در نزدیكی تنگ الله اكبر و در میان كوه های باباكوهی و چهل مقام، واقع شده است و یکی از زیباترین دروازه های اسلامی می باشد.ین طاق در زمان حكومت عضدالدوله دیلمی در فارس، ساخته شد و قرآنی نیز در آن جای داده شد تا مسافرین به بركت عبور از زیر آن، سفر را به سلامت به پایان برسانند. به مرور زمان طاق شكسته و تخریب شد. در دوره حكومت زندیه؛ كریمخان زند  (1172 – 1193 ه. ق.) مجددا آن را بازسازی نمود و در قسمت فوقانی آن اطاقی ساخت و دو جلد قرآن نفیس به خط ثلث و محقق، اثر سلطان ابراهیم بن شاهرخ گوركانی را در آن اتاق جای داد. این قرآن ها به قرآن هفده من مشهورند.

باغ ارم شیراز (باغ زیبا و دیدنی ارم شهر شیراز، نمایشگاه گل و گیاه)

باغ ارم شیراز؛ عکس از آنوبانینی

روایت كرده‌اند كه ارم نام باغی بهشت‌گونه بوده كه شداد پسر عماد، پادشاه عربستان، به منظور رقابت با بهشت ساخته بود. تاریخ ساخت و بنیان‌گذار اولیه باغ ارم شیراز، به درستی مشخص نیست؛ ولی توصیف‌هایی از آن در سفرنامه‌های متعلق به قرن دهم و یازدهم هجری آمده است. این باغ؛ تنوع گیاهی بسیار بالایی دارد و انواع مختلف و متنوع گیاهی از اقصی نقاط جهان در این باغ كاشته شده است؛ به شكلی كه باغ به شکل نمایشگاه انواع گل‌ها و گیاهان درآمده است.ساخت این باغ را به دروه سلجوقیان نسبت داده اند، چرا كه در آن زمان، باغ تخت و چند باغ دیگر توسط اتابك قراجه؛ حكمران فارس كه از سوی سنجر شاه سلجوقی به حكومت فارس منصوب شده بود، احداث شد و احتمال ایجاد این باغ به درخواست وی و در آن زمان، زیاد است.در اواخر سلسله زندیه، بیش از 75 سال این باغ در تصاحب سران ایل قشقایی بود. بنای اولیه عمارت باغ ارم توسط جانی خان قشقایی، اولین ایلخان قشقایی و پسرش محمدقلی خان و در زمان فتحعلیشاه قاجار احداث شده است. معماری بنا نیز توسط شخصی به نام حاج محمد حسن كه از معماران معروف بود، صورت گرفته است. در زمان ناصرالدین شاه قاجار، میرزا حسن علی خان نصیرالملك، باغ را از خاندان قشقایی خرید و ساختمان كنونی را به جای عمارت قبلی ساخت.این باغ که به نظر آنوبانینی در ایران نظیری ندارد، با سرو های سر به فلک کشیده، گلهای بسیار زیبای متنوع و درختان گرمسیری و همچنین آب و هوای دلکش خود عده زیادی از گردشگران را به سوی خود جلب می کند؛ و دیدن آن برای هر ایرانی علاقه مندی لازم است.

حافظیه (آرامگاه و مقبره خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، لسان الغیب)

سنگ مزار حافظ؛ حافظیه شیراز؛ عکس از آنوبانینی

خواجه شمس الدین محمد شیرازی، غزل سرای بزرگ، متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار، در آغاز سده هشتم هجری در شیراز متولد و در سال 792 ه. ق. در شیراز درگذشت. حافظ ،قرآن را بنابر گفته خود، بر چهارده روایت، از بر بوده و از این رو حافظ خوانده شده است. وی علاوه بر جایگاه بسیار والایی که در شعر فارسی دارد، بنا بر تحقیق آنوبانینی جایگاهی بس رفیع در علوم ادب عربی نیز داراست.جامع دیوان حافظ: محمد گل اندام؛ که چند سال پس از وفات وی اقدام به جمع آوری این دیوان نموده در مورد این امر نیز تاکید دارد. غزلیات او که حدود پانصد عدد بیشتر نیست؛ آنچنان چند بعدی و قابل تاویل است که محمل نگاشتن هزاران کتاب، شرح و تفسیر گشته است؛ به نحوی که در مورد هر کلمه از آن نیز رساله ها نگاشته شده است.در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا، ولادت حافظ را در ۷۲۷ و دکتر غنی آنرا در ۷۱۷ می‌داند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا، بر اساس قطعه ای از حافظ، ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می‌زنند. سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری می‌باشد. غزل حافظ، مظهر خیال انگیزترین اندیشه های ژرف انسانی است که در قالب واژه های زیبا و روان شاعرانه جلوه ای جاودانه یافته است. حافظ به همراه سعدی، فردوسی و مولانا چهار رکن اصلی شعر و ادبیات فارسی را شکل داده‌اند.
آرامگاه حافظ در منطقه حافظیه و در فضایی آکنده از عطر و زیبایی جان‌پرور گل‌های شیراز، در هم آمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده است. معتقدان این پیر صاحب کرامت، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومی آیینی همراه می‌کنند، از جمله با وضو به آنجا می‌روند، در کنار آرامگاه حافظ کفش خود را از پای بیرون می‌آورند؛ که این خود در فرهنگ مذهبی ایران نشانه احترام و قدسی بودن مکان است.

حمام وکیل شیراز (کریم خان زند، وکیل الرعایا)

از دوره حکومت کریم خان زند که خود را وکیل الرعایا می خواند؛ آثار زیبا و مجموعه های بزرگی در شهر شیراز بر جای مانده است. افزون بر بناهای حکومتی، عمارت های تشریفاتی و قصرهای محل سکونت که در گوشه و کنار این شهر دیده می شود؛ آنوبانینی می تواند از تعدادی مسجد، بازار و کاروانسرا که همگی به نام وکیل یا زند خوانده می شوند نام ببرد.
یکی از این بناها حمام وکیل نام دارد که با 11 هزار متر مربع مساحت، 8660 متر زیربنا، 120 متر طول و 80 متر عرض در سال 1187 ه. ق. توسط كریم خان زند در محله درب شاهزاده، خیابان طالقانی فعلی و در حد فاصل حمام وكیل و بازار وكیل ساخته شده است.
این حمام بزرگ،از پیشرفته ترین اصول معماری زمان خود برخوردار است. برای مثال؛ ورودی حمام کوچک بوده و با شیبی ملایم به هشتی ورودی که پایین تر از سطح زمین قرار دارد می رسد. ورودی به رختکن، زاویه دار ساخته شده و همه این ملاحظات برای این بوده که از ورود سرما به داخل و از خروج گرما به خارج از حمام جلوگیری شود. گرم خانه با سنگ فرش پوشیده شده؛ اما جالب توجه اینکه در زیر این سنگ فرش دالان های کم عرض و باریکی ساخته شده که هوای گرم و بخار آب در آن جریان می یافته تا کف حمام زودتر گرم شود. در جنوب گرم خانه، خزینه قرار دارد که دو دیگ بزرگ برای گرم کردن آب داشته است. در دو طرف محوطه گرم خانه، دو شاه نشین و در دو طرف خزینه، دو حاکم نشین ساخته شده است. در وسط هر حاکم نشین نیز حوضی از سنگ مرمر دیده می شود. در زیر گنبد، نقوش زیبایی وجود دارد..

موزه هفت تنان (تکیه هفت تنان)

تکیه هفت تنان که یکی دیگر از بناهای کریم خان زند می باشد؛ باغ مصفایی است که در شمال آرامگاه حافظ در دامنه کوه تخت ضرابی (کوه چهل مقام) قرار گرفته و علت نامگذاری این بنا به هفت تنان، وجود هفت قبر از هفت عارف در این باغ است که کریم خان زند روی هر کدام، سنگ بزرگ بدون کتیبه ای نصب کرده است.
قسمت جالب و تاریخی این بنا تالاری است که سقف آن بر دو ستون بزرگ یکپارچه استوار گردیده است. در طاقچه های بالایی این تالار، 5 مجلس با رنگ و روغن بر روی گچ نقاشی شده و به سهم خود از شاهکارهای نقاشی دوران زندیه است که در سال های 1336 و 1337 ه. ش. توسط نقاش و هنرمند فقید؛ شادروان محمد باقر جهانمیری به همان طرح و نقش قدیمی تعمیر و تجدید گردید.
این 5 مجلس به ترتیب عبارتند از: اول درویشی با تبرزین و کشکول و محاسن سفید، دوم حضرت موسی در حال شبانی، سوم منظره شیخ صنعان و دختر ترسا، چهارم مجلس حضرت ابراهیم و پنجم که درویش جوانی را نشان می دهد. غیر از این 5 مجلس، بر در و دیوار تالار نامبرده، نقش و نگارهای ظریف با رنگ های مطبوع و ملایمی نقاشی شده که حکایت از تزئینات عالی سقف و دیوار تالار دارد. ازاره های تالار با سنگ های مرمر لیمویی رنگ پوشانده شده است.
بر روی سنگی بزرگ و یکپارچه، دو ستون نظیر ستون های آرامگاه حافظ قرار گرفته که بر روی آن با طرح و رنگ ملایم و مطبوعی گل و برگ هایی نقاشی گردیده است. دو اطاق در طرفین تالار قرار دارد که آنها نیز دارای نقاشی های قدیمی هستند.

بازار وکیل (بازار وکيل شيراز)

بازار وکيل؛ شيراز؛ عکس از علي مجدفر

این بازار از شاهکارهای مهماری دوره زندیه است که هنوز پر جنب و جوش به حیات خود ادامه داده است. بازار وکیل در محله درب شاهزاده جنب مسجد وکیل واقع گردیده و از ویژگی های این بازار می توان به زیبایی و معماری خیره کننده و طاق های ضربی با حفره های تعبیه شده در آن اشاره نمود که به منظور تهویه هوا ساخته شده است.

مسجد وکیل شیراز

مسجد وکیل؛ شیراز؛ عکس از مصطفی معراجی

از آثار مشهور دوره کریمخان زند است که جزء هنرمندانه ترین بناهای تاریخی شیراز محسوب می شود. این مسجد در حد فاصل موزه پارس و بازار وکیل واقع شده است. منبر 14 پله آن که از سنگ مرمر یکپارچه ساخته شده از دیدنی های کم نظیر بناست و عرض وسیع صحن مسجد در شبستان جنوبی آن 48 ستون سنگی یکپارچه با حجاری های مارپیچ شیاردار وجود دارد که در نوع خود بی نظیر است.

مسجد نصیرالملک شیراز

در مرکز شیراز و در محله گود عربان و جنوب خیابان لطفعلی خان زند واقع گردیده است. بانی مسجد؛ میرزا حسینعلی ملقب به نصیرالملک از بزرگان و اعیان شیراز در دوره قاجاریه است. این مسجد از نظر کاشیکاری و مقرنس کاری از زیباترین مساجد شیراز است و ستونهای سنگی آن به تقلید از مسجد وکیل ساخته شده است.


تاادامه مطلب ياعلي مدد..
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۸ساعت ۳:۴۱ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

شیراز

شیراز یکی از پنج شهر بزرگ ایران و مرکز استان فارس است. برپایهٔ آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، این شهر جمعیتی بالغ بر ۱٬۲۱۴٬۸۰۸ نفر داشته که این تعداد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به ۱٬۴۵۵٬۰۷۳ افزایش پیدا کرده‌است.

شهر شیراز در بخش مرکزی استان فارس و در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوه‌های بمو، سبزپوشان، چهل‌مقام و باباکوهی (از رشته کوه‌های زاگرس) محدود شده‌است. شهر شیراز برطبق آخرین تقسیمات اداری به ۹ منطقهٔ مستقل شهری تقسیم شده و مساحتی بالغ بر ۱۷۸/۸۹۱ کیلومتر مربع دارد.. شیراز پس از تهران دومین شهر ایران است که شهرداری در آن تاسیس گردید(سال ۱۲۹۶ خورشیدی).

نام شیراز در کتاب‌ها و اسناد تاریخی، تحت نام‌های مختلفی نظیر «تیرازیس»، «شیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیده‌است. محل اولیهٔ این شهر در محل قلعهٔ ابونصر بوده‌است. این شهر در دوران بنی‌امیه به محل فعلی منتقل می‌شود و به بهای نابودی استخر -پایتخت قدیمی استان فارس- رونق می‌گیرد. شیراز در دوران صفاریان، آل بویه و زندیه، پایتخت ایران بوده‌است.

این شهر از دیرباز به واسطهٔ مرکزیت نسبی‌اش در منطقهٔ زاگرس جنوبی و واقع‌شدن در یک منطقهٔ به نسبت حاصل‌خیز، محلی طبیعی برای مبادلات محلی کالا بین کشاورزان، یکجانشینان و عشایر بوده‌است. همچنین شیراز در مسیر راه‌های تجاری داخل ایران به بنادر جنوب مانند بندر بوشهر قرار گرفته‌است.این شهر به سبب جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران بسیاری را به‌سوی خود فرا می‌خواند.

ریشه نام شیراز

اولین اشاره به نام شیراز، بر روی لوح‌های گلی ایلامی به ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد باز می‌گردد که در ژوئن ۱۹۷۰ در هنگام کندن زمین برای ساخت کوره آجرپزی در گوشه جنوب غربی شهر یافت شده‌است. لوح‌های نوشته شده در ایلام قدیم به شهری به نام تیرازیس اشاره دارد.با توجه به فونتیک چنین برداشت می‌شود: تیراسیس یا سیراسیس، این اسم از نام سیراجیس در فارسی قدیم گرفته شده‌است که بر اثر تغییر منظم صداها در زبان فارسی مدرن به شیراز تغییر نام داده‌است. نام شیراز بر روی سفال‌های پیدا شده از ویرانه‌های دوره ساسانی در قرن دوم پس از میلاد نیز رویت شده‌است. بر اساس نوشته‌های برخی از نویسندگان بومی، با توجه به شاهنامه، نام شیراز از نام پسر سومین شاه جهان یعنی تهمورث مشتق شده‌است.در کاوش‌های باستان‌شناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشت‌نبشته‌هایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آن‌ها به قلعه‌ای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شده‌است.همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شده‌است که حاوی نام «شیراز» می‌باشند.ابن حوقل، جغرافی‌دان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر می‌داند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدان‌جا حمل می‌شد و از آن‌جا چیزی به جایی نمی‌بردند. براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شده‌است.

آل بویه تا صفویان

در قرن چهارم و پنجم هجری قمری سلسلهٔ آل بویه فارس، شیراز را به پایتختی برگزیدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و کانال آبرسانی از رودخانه کر در آن بنا نمودند. در این دوران شیراز به بزرگترین شهر استان فارس (شامل یزد و سواحل شمالی خلیج فارس) تبدیل شده بود. آل بویه پیرو شیعه ۱۲ امامی بودند و شیعه را تبلیغ نموده و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را پاس می‌داشتند. با اینحال آل بویه سیاست مدارا و پذیرا بودن با سایر مذاهب مانند اهل سنت را در پیش داشتند. در زمان آنها غیر مسلمانان مانند زردشتی‌ها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و یا در محله‌های خاصی زندگی کنند. در زمان آل بویه بازار شهر در هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی می‌شد و هنگامی که در سال ۳۶۹ هجری مصادف با ۹۸۰ میلادی مسلمانان شیراز بر علیه زردشتیان به اغتشاش پرداختند، عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاش‌کنندگان به شیراز فرستاد.اتابکان فارس (سَلغُریان) از نیمه قرن ۶ هجری (۱۲ میلادی) بر شیراز مستولی شدند. در دورهٔ آنها شیراز شکوفا شد و بناهای متعددی نظیر مدرسه، بیمارستان، بازار اتابک ساخته شد. به تدبیر اتابکان در حمله چنگیز خان مغول، شیراز از تخریب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان سلغری، ابوبکر بن سعد به پرداخت مالیات به مغولان رضایت دادند. آخرین حکمران اتابک اَبِش بنت سعد بود که به همسری پسر هلاکوخان مغول درآمد. مهریه او بخشش خراج شیراز بود و بدین ترتیب اتابکان فارس در سال ۶۸۵ هجری (۱۲۸۷-۱۲۸۶ میلادی) منقرض شد. شیراز همچنین از قتل عام تیمور نیز در امان ماند زیرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسلیم شد.

دوران صفویه تا دوران معاصر

شیراز بسال ۹۰۹ هجری (۱۵۰۳ میلادی) به دست صفویه افتاد. شاه اسماعیل در راه توسعه تشیع رهبران مذهبی اهل سنت شهر را از دم تیغ گذرانید. در این دوران بناهای متعددی در شیراز مانند مدرسه خان، قصری در محل «میدان» و حصاری بدور شهر ساخت. شهر شیراز در دوران صفویه دو گروه رقیب را در خود جای داده‌بود. حیدری‌ها که پیرو شیخ حیدر صفوی بودند و در شرق شرق سکنا داشتند و نعمتی‌ها که در غرب شیراز ساکن بودند و پیرو شاه نعمت الله ولی بودند.پس از حمله افغانها به ایران و سقوط صفویه در سال ۱۷۲۲ میلادی، سپاه افغان در سال ۱۷۲۳ روانه شیراز شد. شیراز بعد از نه ماه محاصره و تحمل قحطی تسلیم شد. گفته می‌شود طی این محاصره حدود ۱۰۰ هزار نفر از مردم شیراز هلاک شدند. نادرشاه توانست در سال ۱۷۲۹ شیراز را از دست افغان‌ها در آورد و خرابی‌های به بار آمده را ترمیم نماید. اما با شورش حکمرانان محلی در دوره افشاریان بر علیه نادر شاه، نادر شاه سپاهی را روانه شیراز کرد و شهر پس از چهار ماه محاصره سقوط کرد. پس از این حمله بسیاری از مردم شیراز از دم تیغ گذشتند و دو کله مناره در اطراف شهر برپا شد و باغ‌های اطراف شیراز نابود شد.کریم خان زند شیراز را در سال ۱۱۸۰ هجری قمری (۷-۱۷۶۶ میلادی) به‌عنوان پایتخت سلطنت خود برگزید. در این دوران شیراز رونقی دوباره یافت و بر جمعیت آن افزوده‌شد. شیشه ساخت شیراز به تمام ایران صادر می‌شد و شراب شیراز که عمدتا توسط ارمنیان و یهودیان ساخته می‌شد از طریق خلیج فارس به بازار هند صادر می‌شد. در دوره کریم خان استادکاران و کارگران از سراسر ایران به شیراز آورده شدند. گفته شده‌است که تنها ۱۲،۰۰۰ نفر در ساختن خندق جدید دور شهر شرکت داشتند. بدستور کریم خان بناهای متعددی مانند ارگ جدید شهر، بازار وکیل، دیوان‌خانه، توپخانه، یک مسجد باشکوه و چند هزار مسکن برای لرها و لکهایی که در سپاه کریم خان بودند بنا شد. در آن زمان شیراز یازده بخش داشت که پنج تای آنها بخش‌های حیدری، پنج تای آنها نعمتی و یک بخش متعلق به یهودیان بود.

آب و هوا

میانگین دما در تیرماه (گرم‌ترین ماه سال) ۳۰ درجهٔ سانتی‌گراد، در دی‌ماه (سردترین ماه سال)، ۵ درجهٔ سانتی‌گراد، در فروردین‌ماه ۱۷ درجهٔ سانتی‌گراد و در مهرماه ۲۰ درجهٔ سانتی‌گراد می‌باشد و میانگین سالانهٔ دما ۱۸ درجهٔ سانتی‌گراد است. میزان بارندگی سالیانهٔ شهر شیراز ۳۳۷٫۸ میلی‌متر می‌باشد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۸ساعت ۱۱:۹ ق.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

ستاره

ستاره یک گوی بسیار داغی از پلاسما است که به خاطر نیروی گرانش در یک جا متمرکز شده‌است. بعضی از آنها از جمله پدیده‌های آسمانی اند که بر خلاف سیارات خود منبع انرژی محسوب می‌شود.[۱] و خورشید به عنوان نزدیکترین ستاره، منبع بسیار از انرژی‌های روی زمین است. چگالی گازهای آنها بعلت فشار زیاد از چگالی گازها در سطح زمین زیادتر است. آنها در فضا حرکت می‌کنند اما بعلت محسوس نبودن ظاهری این حرکت در فاصله بسیار زیاد، نسبت به سیارات به ثوابت مشهورند. رصد آنها در موجب به وجود آمدن صور فلکی شده‌است و برای فهرست کردن آنها کاتالوگ‌های ستاره‌ای به وجود آمده‌است.

ستارگان انواع مختلفی دارند از پیش‌ستاره‌ها که هنوز فشار کافی برای همجوشی هسته‌ای را ندارند تا ستاره‌های نوترونی که دوره تولید انرژی آنها پایان یافته‌است. نزدیکترین ستاره به زمین بعد از خورشید پروکسیما قنطورس است که در ۴٫۳ سال نوری از زمین قرار دارد.

واژه ستاره در زبان پهلوی به ریخت stârag و اَختَر آمده بود.

عمر

نوشتار اصلی: عمر ستارگان
هر ستاره دارای دوره عمر می‌باشد که بسته به نوع ستاره متفاوت است. ستارگان حجیم با نور بیشتر و حرارت زیاد عمر کوتاهتری نسبت به ستارگان کم نور و کوچک دارند. پایان عمر هر ستاره بستگی به میزان ذخیره هیدروژن در آن دارد. زمانی که هیدروژن درون ستاره‌ای پایان یابد هلیوم تبدیل به سوخت اصلی می‌شود و می‌سوزد. سوختن هلیوم سبب ایجاد گرمای بسیار زیادی می‌شود که تا آن زمان در ستاره پیش نیامده بوده‌است (این مراحل تا سوزاندن سیلیسیم پیش می‌رود زیرا تولید آهن که از همجوشی سیلیسیم به وجود می‌آید فرایندی گرماگیر و نه گرماده‌است) این گرمای زیاد سبب انبساط ستاره می‌شود و حجم آن را چند برابر می‌کند. مثلاً اگر زمانی خورشید شروع به سوزاندن هلیوم کند آنقدر انبساط می‌یابد که زمین در حجم زیاد آن محو می‌شود. این انبساط تا سر حد مریخ ادامه پیدا کرده و سپس متوقف می‌شود. مرحلهٔ بعدی بستگی به نوع ستاره دارد. ستارگان عظیم پس از این مرحله آنقدر انبساط یافته‌اند که دیگر نمی‌تواند جاذبه‌ای روی سطوح بیرونی خود داشته باشند. پس از آن این ستارگان منفجر شده و تبدیل به نواختر می‌گردند. هرچه ستاره بزرگ‌تر باشد میزان نواختر بزرگ‌تر خواهد بود. غولها تبدیل به ابرنواختر می‌گردند. پس از آن این ستاره‌ها بسته به نوع نواختر ادامه عمر می‌دهند. نواختران معمولی تبدیل به کوتوله شده و عمری طولانی را آغاز می‌کنند. اما ابر نواختران در خود فرو می‌ریزند و بسته به جرم هسته آنها ستارگان بسیار کوچکی و چگالی به نام ستارگان نوترونی بوجود می‌آورند. این ستارگان عمر طولانی دیگری در پیش خواهند داشت. بعد از آن کوتوله‌ها یا کوتوله‌های سفید تبدیل به کوتوله سیاه شده و تا آخر جهان زندگی خواهند کرد. اگر جرم آن بسیار زیادتر از این موارد باشد تبدیل به سیاهچاله می‌شود.

تجمع ستارگان

به گروهی از ستارگان که با نیروی گرانش به هم پیوستگی داشته باشند خوشه ستاره‌ای می‌گویند که در دو دسته خوشه ستاره‌ای باز و خوشه ستاره‌ای کروی تقسیم می‌شوند. خوشه‌های ستاره‌ای کروی در مرکز کهکشان‌ها یافت می‌شوند و معمولا عمر بسیار بیشتری دارند. اما اگر فقط دو ستاره در کنار هم باشند به آن ستاره دوتایی گفته می‌شود.

ستاره متغیر

تعادل ستاره زمانی بدست می‌آید که دو نیروی همجوشی (رو به بیرون) و گرانش (رو به درون) با هم برابر باشند اما هنگامی که یک ستاره به اواخر عمر خود می‌رسد و همجوشی آن دچار تغییراتی می‌شود روندی پیش می‌آید که گاهی همجوشی نیروی بیشتری وارد می‌کند و ستاره بزرگ و پرنور می‌شود و گاهی گرانش غلبه کرده و ستاره کوچک و کمنور می‌شود به این ستارگان ستارگان متغیر می‌گویند که آنها دارای انواع زیادی هستند مانند متغیر دلتا قیفاووسی، متغیر دلتا سپری، متغیر آرآر شلیاقی، متغیر میرا و متغیر نامنظم.


نام‌های سنتی ستارگان


در ستاره‌شناسی، امروزه روش‌های منظمی برای نامگذاری ستاره‌ها به کار می‌رود که به روش‌های نامگذاری بایر و نامگذاری مسیه معروفند. ولی در قدیم در برخی از فرهنگ‌های ملل گوناگون برای گروهی از ستارگان پرنور و قابل مشاهده نام‌های ویژه‌ای به کار می‌رفت که از این لحاظ فرهنگ کشورهای خاورمیانه پیشروتر بوده‌اند. در زبان فارسی میانه نیز واژگان خاصی برای ستارگان و دانش ستاره‌شناسی وجود داشته که برخی از آن‌ها که به ما رسیده‌است در جدول زیر می‌آید. درصد بسیار بالایی از نام‌های عربی ستارگان از راه ترجمه کتب از یک سو به زبان فارسی و از سوی دیگر به زبان لاتین و از آنجا به تمامی زبان‌های اروپایی راه یافت.

در جدول زیر نام‌های قدیمی و سنتی رایج در زبان فارسی برای ستارگان که البته امروزه هم کاربرد دارند و برابرهای انگلیسی (اکثراً مشتق از لاتین) و نام علمی آن‌ها بر پایهٔ نامگذاری بایر می‌آید، همچنین برخی از نام‌های لاتین که به‌تازگی در متن‌های فارسی به کار رفته نیز به جدول افزوده شده‌است.


+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۷ساعت ۱۰:۴۶ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

پرونده:Milky Way IR Spitzer.jpg

کهکشان راه شیری

کَهکِشان راهِ شیری، نوار شیری‌رنگی است که در شب‌های تیره در نواحی بدون آلودگی نوری در آسمان دیده می‌شود. این نوار در حقیقت مکان هندسی ستارگان تشکیل‌دهنده قرص کهکشان ما است که از آسمان به طور دوبعدی دیده می‌شود.

تصویری از بازوهای کهکشان راه شیری

این کهکشان، کهکشانی است مارپیچی و متناهی که بخشی از گروه کهکشان‌های همجوار می‌باشد. این کهکشان یکی از میلیاردها کهکشان، در جهان قابل مشاهده است.

نام آن ترجمه کلمهٔ لاتین via lacetea است که دلیل این نام‌گذاری دیده شدن نوارهٔ کم‌رنگی از نور تشکیل شده توسط ستاره‌های وابسته به کهکشان است که از زمین این‌گونه دیده می‌شود. برخی منابع به طور قاطع راجع به این موضوع اعلام نظر کرده‌اند که عبارت راه شیری منحصرا اشاره به نواره نوری دارد که خود کهکشان در شب تولید می‌کند، در حالی که نام کهکشان راه شیری باید برای اشاره به خود کهکشان هم به‌کار رود. با این حال، معلوم نیست گستردگی این قرار داد چگونه است، و عبارت راه شیری به طور مداوم در هر دو مفهوم استفاده می‌شود.

کهکشان راه شیری، از روی زمین که در یکی از شاخه‌های بازوهای مارپیچی کهکشان قرار دارد هم‌چون نواری مه‌آلود و سفید و روشن در بالای آسمان در سراسر فلک به نظر می‌رسد.

این نور از ستاره‌ها و دیگر موادی که در درون سطح هموار کهکشان قرار دارند سرچشمه می‌گیرد. قطب شمال کهکشانی در بُعد (طول جغرافیایی) ۱۲ ساعت و ۴۹ دقیقه واقع شده‌است و میل آن +27.4° و نزدیک به ستارهٔ بتا گیسوی برنیکه است. قطب جنوبی کهکشان نزدیک به ستارهٔ آلفا سنگتراش قرار گرفته‌است.

مرکز کهکشان در راستای صورت فلکی کمان قرار دارد، و در اینجاست که راه شیری، درخشان‌ترین نور خود را دارد.

سطح هموار راه شیری به خاطر انحراف محور گردش زمین، در حدود ۶۰ درجه به سمت دایرةالبروج منحرف شده‌است. این سطح کهکشانی در سنجش با استوای آسمانی در شمالی‌ترین حالت خود از صورت فلکی ذات‌الکرسی می‌گذرد و در جنوبی‌ترین حالت از صورت فلکی چلیپا گذر می‌کند. این امر نشان‌دهنده انحراف بالای صفحهٔ استوایی زمین و صفحه دایرةالبروج نسبت به صفحهٔ کهکشانی است.

از صورت فلکی قوسی کهکشان راه شیری به نظر می‌رسد به غرب به سمت صورتهای فلکی ای از کژدم، آرا، گونیا، مثلث جنوبی، دو پرگار، قنطورس، مگس جنوبی، چلیپا، شاه تخته، بادبان، کشتیدم، سگ بزرگ، تک شاخ، شکارچی و دو پیکر، برج ثور، ارابهران، برساووش، آندرومدا، ذات الکرسی، قیفاووس و چلپاسه، ماکیان، روباهک، پیکان، عقاب، مارافسای، سپر، و برج قوس حرکت می‌کند. این واقعیت که راه شیری آسمان شب را به دو نیم کرهٔ مساوی تقسیم می‌کند، نشان دهندهٔ این است که منظومهٔ حورشیدی نزدیک صفحهٔ کهکشانی قرار گرفته‌است. کهکشان راه شیری به دلیل فضای میان ستاره‌ای که سطح کهکشان را پر کرده‌است درخشندگی نسبتا کمی دارد، که همین امر مانع می‌شود که ما مرکز روشن کهکشان را ببینیم، و به دلیل آلودگی نوری دیدن آن از هر نقطهٔ شهری یا برون شهری سخت است.

پرونده:Milkyway pan1.jpg

اندازه

صفحهٔ ستاره‌ای راه شیری درحدود ۱۰۰۰۰۰سال نوری قطر دارد و ضخامت آن به طور میانگین ۱۰۰۰ سال نوری است. تخمین زده شده که کهکشان راه شیری ۲۰۰بیلیون و یا احتمالا بالای ۴۰۰بیلیون ستاره دارد. رقم دقیق بسته به ستاره‌های با حجم بسیار کم است، که تعدادشان بسیار زیاد است. این را می‌توان با یک تریلیون ستارهٔ کهکشان مجاور، آندرومدا، مقایسه کرد. صفحهٔ ستاره‌ای لبهٔ تیزی ندارد و شعاع آن تا جایی است که هیچ ستاره‌ای وجود ندارد.

آنسوی صفحهٔ ستارهای، صفحهٔ ضخیم‌تر گازی است. مشاهدات اخیر نشان می‌دهد که صفحهٔ گازی راه شیری ۱۲۰۰۰سال نوری ضخامت دارد که دو برابر مقداری است که قبلا تصور می‌شد. به عنوان یک راهنمایی برای مقیاس‌های فیزیکی راه شیری، اگر قطر آنرا به ۱۰متر کاهش دهیم، منظومهٔ شمسی، با در نظر گرفتن ابر فرضی اورت، عرضی بیشتر از ۱/۰میلی متر نخواهد داشت.

هالهٔ کهکشانی که تا بیرون از کهکشان هم ادمه پیدا می‌کند، توسط گردش دو قمر راه شیری، یعنی همان ابرهای بزرگ و کوچک مگلانیک محدود می‌شود. در این فاصله یا فراتر از آن، گردش بیشتر اشیاء هاله دار توسط ابرهای مگتانیک مختل می‌شود، و اشیاء ممکن است از راه شیری به بیرون پرتاب شوند.

اندازه گیری‌های اخیر توسط (VLBA) نشان داده‌است که کهکشان راه شیری بسیار حجیم تر از آن است که قبلا تصور می‌شد. جرم کهکشان ما در حال حاضر مشابه با جرم بزرگترین کهکشان همسایه، آندرومدا، در نظر گرفته می‌شود. محققان با استفاده از (VLBA) و با استفاده از فرضیات کمتری نسبت به تلاش قبلی، قادر به اندازه گیری تغییرات ظاهری کهکشان و مناطق پرت و دور افتاده‌ای که ستاره‌ها در آنجا شکل می‌گیرند، هستند. البته در زمانی که زمین در سمت مخالف خورشید باشد. جدیدترین و دقیق‌ترین سرعتی که برای چرخش کهکشان در نظر گرفته می‌شود، در حدود ۲۵۴ کیلومتر بر ثانیه‌است، و این به میزان قابل توجهی بیشتر از مقدار قبلی یعنی ۲۲۰کیلو متر بر ثانیه‌است. و این موضوع به روشنی بیان می‌کند که راه شیری جرم کلی در حدود ۳ تریلیون برابر جرم خورشید دارد، که حدود ۵۰ در صد بیشتر از جرمی است که قبلا برای آن در نظر گرفته می‌شد.

سن

سن قدیمی‌ترین ستاره‌ای که تا کنون در کهکشان کشف شده(HE ۱۵۲۳-۰۹۰۱) در حدود ۶/۱۳بیلیون سال تخمین زده شده‌است، تقریبا به قدمت جهان، که با استفاده از اشعهٔ ماورای بنفش طیف سنج بزرگبرای اندازه گیری حجم برلیم دو ستارهٔ خوشه دی کروی تخمین زده شده‌است. زمان سپری شده بین ظهور اولین نسل ستاره در کهکشان راه شیری و اولین نسل ستاره در خوشه بین ۲۰۰تا۳۰۰میلیون سال استنباط شده‌است. با در نظر گرفتن اینکه سن تخمین زده شده برای ستاره‌ها در خوشهٔ کروی۸/۰±۴/۱۳ بیلیون سال است سن قدیمی‌ترین ستاره‌ها در راه شیری در حدود ۸/۰±۶/۱۳بیلیون سال تخمین زده می‌شود. صفحهٔ نازک کهکشانی نیز بین ۵/۶ تا۱/۱۰ بیلیون سال پیش شکل گرفته‌است.

پرونده:Milky way 2 md.jpg

ساختار

کهکشان متشکل از یک صفحهٔ نواری شکل است که توسط صفحه‌ای از گاز، غبار و چهار بازوی ستاره شکل احاطه شده که ساختار مارپیچی به سمت بیرون دارند. توزیع جرم کهکشان بسیار شبیه طبقه بندی Sbc Hubble است، که یک کهکشان مارپیچی است. ستاره شناسان در سال ۱۹۹۰به مدت یک دهه گمان می‌کردند که راه شیری یک کهکشان مارپیچی محدود است، به جای اینکه یک کهکشان مارپیچی معمولی باشد، در سال ۲۰۰۵ با مشاهدات تلسکوپ اسپیتزرکه نشان داد نوار مرکزی کهکشان بزرگتر از آن است که قبلا تصور می‌شد، شک آنها برطرف شد.


به نظر می‌رسد که جرم کهکشان راه شیری در حدود ۱۰۱۱× ۸/۵ برابر جرم خورشید است و شامل ۲۰۰تا۴۰۰بیلیون ستاره‌است. تصور می‌شود که بیشتر جرم کهکشان مربوط به مواد تاریک است، جرم مادهٔ تاریک هاله مانند ۶۰۰تا۳۰۰۰برابر جرم خورشید است که به طور یکنواخت توضیع شده‌است.

پرونده:360-degree Panorama of the Southern Sky.jpg

هاله

صفحهٔ کهکشانی احاطه شده توسط هاله‌ای کروی از ستاره‌های قدیمی و خوشه‌های کروی، که ۹۰درصد آنها در فاصلهٔ ۱۰۰۰۰۰سال نوری قرار گرفته‌اند.فرض بر این است که قطر هالهٔ ستاره‌ای در حدود۲۰۰۰۰۰سال نوری است.با این حال تعداد بسیار کمی خوشهٔ کروی در فواصل دورتر پیدا شده‌است، مانندPLA۴ و AM۱ که در فاصله‌ای دورتر از۲۰۰۰۰۰سال نوری از مرکز کهکشان قرار دارند.در حدود ۴۰ درصد این خوشه‌ها حرکتی برگشت دهنده دارند، یعنی حرکت آنها خلاف جهت چرخش راه شیری است. صفحهٔ گازی در برخی طول موج‌ها کدر به نظر می‌رسد، در حالی که مولفهی کروی اینطور نیست.شکل گیری و چیدمان ستاره‌های فعال در این صفحه انجام می‌گیرد، نه در هاله.خوشه‌های باز نیز عمدتا در این صفحه رخ می‌دهند. اکتشافات اخیر بر دانش ما نسبت به ساختار منظومهٔ شمسی افزوده‌است.با این کشف که صفحهٔ کهکشانی کهکشان آندرومدا بسیار بزرگتر از آن است که قبلا تصور می‌شد، این احتمال که صفحهٔ کهکشانی راه شیری گسترش بیشتری داشته باشد قوی تر می‌شود.و این گواه بر کشف جدید، بازوی صلیب شمالی است.با کشف کماندار کهکشان بیضوی کوتوله کشف شد.نوار کهکشانی باقیمانده به عنوان اجرام چرخنده‌ای که مربوط به کوتوله‌است و بر هم کنش آن با راه شیری باعث از بین رفتن آن می‌شود.مشابها با کشف کهکشان کوتولهٔ سگ بزرگ، این امر نمایان شد که حلقهٔ باقیماندهٔ کهکشان که از برهم کنش با راه شیری بوجود آمده، صفحهٔ کهکشانی را محصور می‌کند. در ۹ ژانویهٔ سال ۲۰۰۶ماریو جوریس و عده‌ای دیگر، از دانشگاه پرینستون اعلام کردند که شبیه ساز آسمان شمالی یک ساختار بزرگ خنثی در داخل منظومه یشمسی پیدا کرده که با مدل قبلی سازگاری ندارد.مجموعه‌ای از ستاره‌ها بالا می‌روند.

محیط

کهکشان راه شیری وکهکشان آندرومدا یک سیستم دوتایی از کهکشان بزرگ مارپیچی هستند، که خود آن قسمتی از ابر خوشهٔ دوشیزه هستنئد.

در ژانویه سال ۲۰۰۶، محققان گزارش داد که که پیش از این پیچ و تاب غیر قابل توضیح در دیسک از کهکشان راه شیری تا به حال نقشه برداری شده‌است و یافت می‌شود بطور موجی حرکت کردن، یا لرزش از طرف ابرهای ماژلانی کوچک وبزرگ به عنوان دایره کهکشان دایر کردند، باعث ارتعاش در فرکانس‌های خاص می‌شود هنگامی که لبه‌های آنها را از طریق آن منتقل می‌شود. قبلأ، این دو کهکشان، در حدود ۲ ٪ از جرم کهکشان راه شیری، خیلی کوچک برای تاثیر گذاری در کهکشان راه شیری در نظر گرفته شد. با این حال، با در نظر گرفتن ماده تاریک، حرکت این دو کهکشان ایجاد تأثیرات بزرگتر کهکشان راه شیری می‌شوند. با توجه به ماده تاریک نتایجاز حساب در حدود بیست برابر در توده برای کهکشان افزایش میابد. این محاسبه بر اساس مدل کامپیوتری ساخته شده توسط مارتین واینبرگ از دانشگاه ماساچوست امهرست. در این مدل، مادهٔ تاریک در حال گسترش خارج از دیسک کهکشانی با لایه گاز شناخته شده‌است. در نتیجه، مدل پیش بینی می‌کند که تاثیر گرانشی از ابرهای ماژانی است به عنوان تقویت شده که از طریق آنها، کهکشان منتقل می‌شود.

در اندازه گیری‌های کنونی پیشنهاد می‌شود که کهکشان آندرومدا است که ۱۰۰ - ۱۴۰ کیلومتر در ثانیه در نزدیک ما است. راه شیری می‌تواند در ۳ تا ۴ میلیارد سال با آن برخورد کند، به اهمیت اجزاء جانبی ناشناخته که در کهکشان حرکت نسبی دارند بستگی دارد. اگر آنها با هم برخورد، ستاره‌های فردی در داخل کهکشان با هم برخورد نخواهند کرد، اما در عوض دو کهکشان ادغام خواهد شد یک کهکشان بیضوی تنهابیشتر از مسافتی در حدود یک میلیارد سال را می‌پیماید.

پرونده:Laser Towards Milky Ways Centre.jpg

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۷ساعت ۱۰:۳۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحیم

تاادامه مطلب ياعلي مدد





ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۷ساعت ۸:۳۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحیم

تاادامه مطلب یاعلی مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۷ساعت ۸:۲۰ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 
بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث

امام علی بعد رحلت پیامبر می فرماید:

اگر این کتاب خداست من کلید آن هستم.



+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۷ساعت ۷:۵۳ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۶ساعت ۷:۹ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۶ساعت ۶:۴۸ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۶ساعت ۶:۳۲ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۶ساعت ۵:۴۴ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  | 

بسم الله الرحمن الرحيم

تاادامه مطلب ياعلي مدد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۶ساعت ۵:۱۷ ب.ظ  توسط یاسین اوحدی  |