بسم الله الرحمن الرحیم

امشب چه شبیست

شب مرادست امشب.........

ازدواج مولای متقیان امام علی (ع)باحضرت فاطمه ی زهرا(س)رابه همه ی شیعیان تبریک میگیم.

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۴ساعت ۷:۰ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

آدم های مختلف آمدندورفتندبرای ازدواج تاعلی بن ابیطالب(ع) وارد شدندحضرت فاطمه(س)پروانه واردورعلی (ع)میچرخیدندوبه پدرشان فرمودندهیچ کس لایق ترازعلی(ع)برای من نخواهد بود. 

کمالات بسيار حضرت فاطمه (س) از يک سو و انتسابش به شخص پيامبر از سوي ديگر و نيز شرافت خانوادگي او سبب شد که بسياري از بزرگان به خواستگاري او بيايند. تعداد زياي از افراد سر شناس و ثروتمند مکه به خواستگاري فاطمه آمدند و مهريه هاي بالايي را به پيامبر پيشنهاد کردند. اما هر گاه سخن از پول و ثروت  و مهريه هاي بالا براي ازدواج با فاطمه ميشد، پيامبر با عصبانيت درجواب آنها مي فرمودند:" آيا شما گمان مي کنيد من بنده پول و ثروتم؟"
مسلما پيامبر در امر ازدواج حضرت فاطمه، در صدد تبيين الگوهاي اسلامي و از بين بردن سنتهاي جاهليت بود که شخصيت زن  را در بالا برودن مهريه اش مي پنداشتند. پيامبر به تمامي کساني که با معيارهاي غلط و رسوم جاهليت به خواستگاري فاطمه مي آمدند، جواب  رد داد. تا اينکه نوبت به شخصيتي ممتاز که سالهاي عمرش را در خدمت رسول خدا گذرانده و خود تربيت شده دامن پر فضيلت نبوت بود يعني حضرت علي (ع) رسيد.
ايشان از مال و ثروت دنيا بهره اي نداشت . اما سراسر وجودش مملو از ايمان به خدا و رفتارش مزين به ارزشهاي الهي بود. حضرت علي (ع) هنگامي که به قصد خواستگاري فاطمه نزد پيامبر رفت، در حاليکه سراسر وجودش را حجب و متانتي خاص فرا گرفته بود چنين گفت:
" اي رسول خدا ، تو مرا در کودکي از پدرم ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتي و در سايه تربيت خود پروردي و در اين پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودي و مرا از سرگرداني رهانيدي / تو در دنيا و آخرت تنها اندوخته من هستي ، اکنون که خداوند مرا به واسطه تو نيرومند ساخته است مي خواهم براي خود ساماني ترتيب دهم و همسري برگزينم. من براي خواستگاري فاطمه آمده ام."
ام سلمه مي گويد:" هنگامي که حضرت علي(ع) پيشنهاد خود را مطرح ساخت، چهره رسول خدا از شادماني روشن گشت، سپس بر چهره علي تبسمي زد و فرمود:" صبر کن تا از دخترم اجازه بگيرم"
پيامبر گرامي اسلام(ص) پس از کسب اجازه از حضرت فاطمه(ص) نزد علي آمد و موافقت خود را با اين ازدواج اعلام فرمود.
بدين ترتيب زندگي مشترک حضرت فاطمه (س) و حضرت علي(ع) با عنايت الهي به سادگي و بدور از تشريفات آغاز گرديد/ اين بانوي گرامي با دريايي از فضائل اخلاقي و روحي وارد مرحله جديدي از زندگي گرديد و تقدير الهي بر اين امر واقع شد که او در مقام مادر فرزنداني را تربيت کند که هر يک از مجريان شايسته احکام الهي کردند.

ادامه ی مطلب راازدست ندهید....

 درسي از شب ازدواج حضرت فاطمه (س)

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۶ساعت ۱۰:۵۸ ق.ظ  توسط .........  | 

 بسم الله الرحمن الرحیم

رسول اکرم(ص)می فرمایند:

بوی دخترم فاطمه،بوی گل سرخ است.

 

 

داستان حضرت فاطمه(س):

هوا روشن بود که پیغمبر اکرم (ص)به خانه ی فاطمه(س)رفت.امام علی (ع)و فاطمه(س)

هردو مشغول کاربودندودانه های عرق از صورتشان بیرون زده بود.

لبخند شیرینی بر کنج لب پیغمبر نشست.امام هیزم و آب را آماده ساخت و

سپس خانه را جارو کرد.

فاطمه (س)گندم و جو را آسیاب کرد و پس از خمیر کردن،نان پخت.

پیغمبر پرسید:(کدام یک از شما خسته ترید؟)

امام گفت:(فاطمه.)

فاطمه(س)لبخند زد و چهره اش گلگون شد.پیغمبر در کنار فاطمه(س)نشست

تا به او کمک کند.

                              پیام داستان:کمک کردن به یکدیگر.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۲ساعت ۷:۲۲ ب.ظ  توسط سید محمد رضا نهضت  | 

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

 

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.البته بایدبه دوستان خواننده بگوییم که این وبلاگ زندگی ۱۴معصوم رابه عنوان مطالب ویژه دراختیارشماقرارخواهدداد ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 

نام، القاب، کنیه‌ها

 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

زهرا به معنای ....

به ادامه مطلب تشریف ببریدبرای مطالعه بیشتر


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۳/۰۸ساعت ۵:۱۲ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

با این که خیلی ناقابلم

دستی نوشته روی دلم

یازهرا

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۲۱ساعت ۱۱:۳۸ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

شنید گوش دلم مژده از ولادت زهرا
گشود بلبل طبعم زبان به مدحت زهرا

فضاى کعبه منور شد از فروغ جمالش‏
صفا گرفت صفا از صفاى صورت زهرا

خداى اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم
ز نسل حضرت آدم زنى به شوکت زهرا

به جز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت
نزاد مادر دیگر زنى به عصمت زهرا

بخوان حدیث کسا و بین که خالق یکتا
نموده خلقت دنیا براى خلقت زهرا

نهاده ساره سربندگى به پاى سر یرش
ستاده هاجر چو خادمان به خدمت زهرا

چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلى
به غیر حق نشناسد کسى حقیقت زهرا

ولى چه سود که با این همه جلالت و شوکت
زمانه بود مدام از پى اذیت زهرا

چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمل‏
که صبر شد متحیر ز صبر و طاقت زهرا

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۲۱ساعت ۱۱:۳۴ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

درسوخته که دگر...

درراآرامتربکوبیدداداش محسنم...

دررانسوزانیدبچه هامیترسند...نکنه مادرمون...

کاش کسی میگفت لگدنزنید دخترپیمبرپشت این دراست...

به کدامین گناه...

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۰۲ساعت ۹:۵۸ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

در کتاب‌ «بشارة‌ المصطفی‌» روایت‌ کرده‌ است‌ که‌: او میگوید:
چون‌ بر پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ آیة‌: إِنآ أَعْطَیْنَـ'کَ الْکَوْثَرَ نازل‌ شد، امام علی علیه السلام‌ علیه‌ السلام‌ پرسیدند: ای‌ رسول‌ خدا! این‌ کوثر چیست‌؟
حضرت‌ فرمود: نهری‌ است‌ که‌ خداوند به‌ جهت‌ بزرگداشت‌ و گرامیداشت‌ من‌، به‌ من‌ عنایت‌ کرده‌ است‌.
أمیرالمؤمنین‌ گفتند: این‌ نهر، نهر شریفی‌ است‌! صفات‌ و خصوصیات‌ آن‌ را برای‌ ما بیان‌ کنید!
حضرت‌ فرمود: آری‌ ای‌ علی! کوثر نهری‌ است‌ که‌ از زیر عرش‌خدا جاری‌ است‌. آبش‌ از شیر سفیدتر، و از عسل‌ شیرین‌تر، و از کره‌ نرم‌تر. و ریگ‌های‌ درونش‌ از زبرجد و یاقوت‌ و مرجان‌ است‌، و علَف‌های‌ اطراف‌ آن‌ از زعفران‌ است‌، و خاکش‌ از مشک‌ خوشبو است‌، پایه‌هایش‌ در زیر عرش‌ خداوند عزوجل است‌.
و در این‌ حال‌ رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ دست‌ خود را به‌ پهلوی‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السلام‌ زدند و فرمودند: ای‌ علی! این‌ نهر از برای‌ من‌ است‌! و از برای‌ تو است‌! و از برای‌ محبان‌ تو که‌ بعد از من‌ می‌آیند.

و در «عیون‌ أخبار الرضا» و «أمالی‌» مرحوم‌ صدوق‌، از پدرش‌، از أمیرالمؤمنین‌ علیهم‌ السلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌:
قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَسَلمَ: مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِحَوْضِی‌ فَلاَ أَوْرَدَهُ اللَهُ حَوْضِی‌.
«رسول‌ الله‌ فرمودند: کسی‌ که‌ به‌ حوض‌ من‌ ایمان‌ نیاورد، خداوند وی‌ را در حوض‌ من‌ وارد نمی‌کند.»

و در «أمالی‌» مرحوم‌ صدوق‌، از امام رضا علیه السلام‌ از پدرانش‌ علیهم‌ السلام‌ آورده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ فرمودند:
یَا عَلِی! أَنْتَ أَخِی‌ وَ وَزِیرِی‌ وَ صَاحِبُ لِوَآئِی‌ فِی‌ الدنْیَا وَا لاْ خِرَةِ! وَ أَنْتَ صَاحِبُ حَوْضِی‌! مَنْ أَحَبکَ أَحَبنِی‌، وَ مَنْ أَبْغَضَکَ أَبْغَضَنِی‌!
«ای‌ علی! تو برادر من‌ هستی‌، و وزیر من‌ هستی‌، و دارندة‌ لواء من‌ در دنیا و آخرت‌ هستی‌! و تو صاحب‌ حوض‌ من‌ هستی‌! کسی‌ که‌ تو را دوست‌ دارد مرا دوست‌ داشته‌ است‌، و کسی‌ که‌ تو را دشمن‌ دارد مرا دشمن‌ داشته‌ است‌!»
و نیز در «أمالی‌» صدوق‌ از حضرت‌ صادق‌، از پدرانش‌ علیهم‌ السلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌:
«رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ فرمودند: هر کس‌ بخواهد از هول‌ و وحشت‌ قیامت‌ رهائی‌ یابد، باید ولایت‌ ولی مرا برعهده‌ گیرد، و باید از وصی من‌ و خلیفة‌ من‌ پس‌ از من‌: علی بن‌ أبی‌طالب‌ پیروی‌ کند؛ چون‌ او صاحب‌ حوض‌ من‌ است‌، دشمنان‌ خود را از آن‌ حوض‌ دور میکند، و دوستان‌ خود را از آن‌ حوض‌ می‌آشاماند.
و کسی‌ که‌ از آن‌ حوض‌ آب‌ نخورد دائماً تشنه‌ کام‌ است‌ و أبداً سیراب‌ نخواهد شد؛ و کسی‌ که‌ از آن‌ یک‌ بار بنوشد، هیچگاه‌ بدبخت‌ نخواهد شد و هیچگاه‌ تشنه‌ نخواهد شد.»

در مقدمة‌ «تفسیر علی بن‌ إبراهیم‌» آورده‌ است‌ که‌:
«رسول‌ خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ در حجة‌ الوداع‌، در مسجد خیف‌، ضمن‌ خطبه‌ای‌ که‌ ایراد نمودند گفتند:
من‌ برای‌ یافتن‌ آب‌ زودتر و جلوتر از شما می‌روم‌، و شما بعداً بر من‌ کنار حوض‌ وارد می‌شوید؛ حوضی‌ که‌ عرضش‌ به‌ اندازة‌ وسعت‌ بُصْری‌ تا صَنْعاء است‌! در آن‌ حوض‌ به‌ قدری‌ قدَح‌ و کاسه‌ از نقره‌ موجود است‌ که‌ به‌ عدد ستارگان‌ است‌.
آگاه‌ باشید! من‌ حقاً در آنجا از شما دربارة‌ ثقلین‌ پرسش‌ میکنم‌!
گفتند: ای‌ پیغمبر خدا! ثَقَلَین‌ چیست‌؟!
فرمود: کتاب‌ خدا ثَقَل‌ أکبر است‌ که‌ یک‌ طرف‌ آن‌ به‌ دست‌ خدا، و طرف‌ دیگر آن‌ در دست‌ شماست‌! و باید شما به‌ آن‌ متمسک‌ باشید، که‌ در آن‌ صورت‌ هیچگاه‌ گمراه‌ نخواهید شد و هیچگاه‌ به‌ لغزش‌ نخواهید افتاد! و ثَقَل‌ أصغر، عترت‌ و أهل‌ بیت‌ من‌ است‌.
بدرستیکه‌ خداوند لطیف‌ و خبیر مرا آگاه‌ کرده‌ است‌ که‌ این‌ دو ثَقَل‌، از هم‌ جدا نمی‌شوند، تا زمانی‌ که‌ هر دو با هم‌ بر من‌ کنار حوض‌ کوثر وارد شوند.
آنگاه‌ رسول‌ خدا، دو انگشت‌ سبابة‌ خود را از دو دست‌، پهلوی‌ هم‌ گذارده‌ و گفتند: این‌ دو ثَقَل‌ (کتاب‌ خدا و أهل‌ بیت‌ من‌) مانند این‌ دو انگشت‌ به‌ اندازه‌ و به‌ قدر هم‌ هستند؛ و در این‌ حال‌ انگشت‌ سبابه‌ و انگشت‌ وسطی‌ از یک‌ دست‌ را نشان‌ دادند و گفتند: من‌ نمی‌گویم‌ که‌ مانند این‌ دو انگشت‌ هستند، که‌ یکی‌ بر دیگری‌ فزون‌تر باشد.»

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۹ساعت ۱:۳۴ ق.ظ  توسط .........  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

ای مضمون آب وآینه ،
ای نجابت سبز،
ای رایحه صبح ،
خورشید رو به تو نماز می گذارد
ومهتاب بر بوریای ساده تو به تمنا می نشیند.
ای بلندای قامت سپیده !
ای مفهوم سبز ولایت !
ای زهره !
ای زهرا!
ای صداقت محمد
ای زبان علی
ای اسطوره مهر

سلام بر صورت نیلی
سلام بر پهلوی شکسته
وسلام بر خسوف غمگینانه تو !

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۶ساعت ۱۰:۲۷ ب.ظ  توسط .........  | 

 فاطمیه را از این زاویه دیدن هنر است … روضه و سینه زنی به جای خود … مغیره های زمان را بشناس!.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۳ساعت ۴:۲۴ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

ناله ی حسن واویلا داد بیصداست واویلا 

ناله ی حسین واویلا مادرم کجاست واویلا

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۷ساعت ۲:۵۷ ب.ظ  توسط .........  | 

 تقدیم به مادر خوبی ها … به فاطمیه اش … که از محرم حتی بیش تر دوست اش دارم…

 این پست تقدیم به نویسنده وبلاگ

کاملا بی ربط : تحویل نگرفتم! سالی را که می خواست بی حضور “تو” تحویل شود …

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ساعت ۷:۱۷ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

بسم الله الرحمن الرحیم

سید فضل الله راوندی در نوادر روایت کرده از امیرالمومنین (ع) که شخص نابینایی اذن خواست از حضرت فاطمه (س) که داخل خانه شود ، فاطمه (ع) خود را از او پنهان کرد ، پیغمبر خدا (ص) به فاطمه فرمود به چه سبب خود را پنهان کردی و حال آنکه این مرد نابینا نمی بیند تو را ، عرض کرد اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم ، اگر در پرده نباشم استشمام رایحه من می نماید. پس حضرت فرمود : شهادت می دهم که تو پاره تن من میباشی.   منتهی الآمال ( شیخ عباس قمی ره ) جلد 1 صفحه 161

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ساعت ۵:۳۱ ب.ظ  توسط .........  | 

بسم الله  الرحمن  الرحیم

حضرت على عليه السلام مى فرمايد : در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم ، فرمود : به من بگوييد بهترين و پسنديده ترين چيز براى يك زن مسلمان چيست ؟ما همگى از پاسخ عاجز مانديم .سپس از خدمت حضرت بيرون آمديم و من به خانه برگشتم ، قضيه را به فاطمه اطلاع دادم .زهراى مرضيه اظهار داشت :بهترين چيز براى يك زن مسلمان آن است كه مردهاى نامحرم را نبيند و مردهاى اجنبى هم او را نبينند.آنگاه خدمت پيامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم . پيغمبر صلى الله عليه و آله از شنيدن جواب به قدرى خوشحال شد كه فرمود: ان فاطمه بضعه منى حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود من است.  بحارالانوار جلد 43 صفحه 54 و جلد 103 صفحه 238. با تفاوت ( ظاهرا پرسش رسول اكرم براى اظهار عظمت حضرت فاطمه (س ) بوده . بدين جهت على عليه السلام پاسخ پرسش را در مجلس بيان نكرد )

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ساعت ۴:۳۸ ب.ظ  توسط .........  | 


مادر، اي لطيف ترين گل بوستان هستي، اي باغبان هستي من، گاهِ روييدنم باران مهرباني بودي که به آرامي سيرابم کند. گاهِ پروريدنم آغوشي گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بيماري ام، طبيبي بودي که دردم را مي شناسد و درمانم مي کند. گاهِ اندرزم، حکيمي آگاه که به نرمي زنهارم دهد. گاهِ تعليمم، معلمي خستگي ناپذير و سخت کوش که حرف به حرف دانايي را در گوشم زمزمه مي کند.
گاهِ ترديدم، رهنمايي راه آشنا که راه از بيراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتي خلقتي، تو لبريز از عظمتي؛ تو را سپاس مي گويم و مي ستايمت

 

اسرار نام‌هاي حضرت فاطمه‌(س)

حضرت فاطمه‌(س) تنها يک تفکر يا تصور يک حقيقت حيات‌بخش نيست، بلکه تجسمي‌ عيني و زنده از برکت خداوند بر انسان است. حضرت امام صادق‌(ع) فرمود: فاطمه نزد خداي تعالي 9 اسم دارد: فاطمه، صديقه، مبارکه، طاهره، زکيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا.

فاطمه: رسول خدا فرمود: زيرا او و شيعيانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معناي قطع‌شده و بريده است.) و نيز امام صادق‌(ع) فرمود: زيرا او از هر شر و بدي بريده شده است و نيز چون مردم از رسيدن به معرفت کامل او قطع شده‌اند.
صديقه:زيرا او هرگز در زندگي جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصديق کرد. رسول خدا به اميرالمومنين فرمود: يا علي، من به فاطمه سفارش‌هايي کرده‌ام که به تو بگويد. او هر چه گفت بپذير، زيرا او راستگوست، بسيار راستگو.
مبارکه: برکت به معناي خير فراوان است و از فاطمه نسل فراواني به عالم اسلام هديه شده، لذا در بعضي از تفاسير آمده است که در آيه آ«انا اعطيناک الکوثرآ» (اي رسول گرامي‌ما به تو خير کثير عطا کرديم) منظور، فاطمه‌(س) است.
طاهره: امام باقر(ع) فرمود: زيرا او از هر ناپاکي ظاهري و هر گونه ناپاکي دامن، مبراست.و نيز طبق روايات متعدد، آيه تطهير (انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا) درباره حضرت فاطمه نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زيرا هر گونه رجس و پليدي و ناپاکي از وجود مقدسش دور است.
زکيه: زکاة هم به معناي رشد و نمو و هم به معناي طهارت است، بنابراين زکيه، هم يعني از فاطمه نسل پرباري پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اينکه او وجودي است پاک و طاهر.
راضيه: زندگي کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نيز با تلاش و سختي همراه بود. او زندگي بسيار مشکلي را پشت سر گذاشت ولي هرگز لب به شکايت باز نکرد، بلکه همواره خداي بزرگ را شکر مي‌کرد و راضي بود. روايت شده روزي رسول خدا حضرت فاطمه را ديد که لباس خشني بر تن داشت و با دست‌هاي مبارکش آسياب مي‌کرد در حالي که طفل کوچک خود را هم شير مي‌داد. رسول خدا گريان شد و فرمود: اي دخترکم، تلخي اين دنيا را بچش، براي رسيدن به شيريني آخرت.حضرت فاطمه نه تنها لب به شکايت باز نکرد، بلکه عرض کرد: اي رسول خدا، من خدا را براي نعمت‌هايش سپاسگزارم. و نيز روزي اميرالمومنين از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد براي فاطمه مستخدمه‌اي بگيرد، اما رسول خدا تسبيح فاطمه را به آنها تعليم فرمود. حضرت زهرا پس از شنيدن اين دستور پيغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضيم.
مرضيه: تمام کارهاي حضرت فاطمه مورد رضايت خدا و رسول بود. رسول خدا هيچگاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهي مي‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش). اينچنين است که رسول خدا رضاي فاطمه را رضاي خدا مي‌دانست و مي‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب مي‌کند و از رضايت او راضي مي‌شود.
محدثه:امام صادق‌(ع) در اين مورد فرمود: زيرا ملائکه از آسمان فرود مي‌آمدند و با او سخن مي‌گفتند.در فرهنگ اسلامي محدثان راستين همواره از حرمت و منزلت ويژه‌اي برخوردار بوده‌اند، محدثان و راويان در حفظ و حراست از گنجينه‌هاي معارف و ارزش‌هاي ديني و ذخاير گرانمايه مکتب تشيع و رشد و تعالي فرهنگ غني اسلامي نقش اول را داشته‌اند و حامل ودايع و امانت‌هاي گرانقدر الهي و رازدار اسرار آل رسول بوده‌اند.

 

 

تعجيل در فرج مهدي فاطمه (عج)

 

صلوات 

یاحق

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۸۹/۰۳/۱۰ساعت ۱۱:۵۹ ب.ظ  توسط .........  | 

امشب ، آخرین شب مراسم هایی بود که هیئت ما(هیئت یا زهرا) به مناسبت شهادت بی بی گرفته بود..

مراسم  تمام شد..!!!

به همین زودی؟!!!                     از زود تمام شدنش ناراحت بودم . چرا رو نمی دونم؟. شاید یکی برای اینکه هنوز دلم آروم نگرفته و دوم برای  اینکه هنوز خیلی دعا و حاجت داشتم  که هنوز به سر انجام نرسیده بود. بگذریم..!

داشتم با ناراحتی از  درب هیئت خارج میشدم که یک دفعه یه تنه محکم بهم خورد، برگشتم که نگاه کنم ببینم کی بوده؟

گفت : التماس دعا (شاگردم بود) ....... از ته دل گفتم : محتاج دعا و دوباره به همون هپروت و ناراحتی که از تموم شدن هیئت حاصل شده بود رفتم..... سوار ماشین شدم تا به سمت خونه بیام!.!.

حواسم به هیچ چیز نبود . اینقدر ناراحت بودم که حتی حواسم به رانندگی هم جمع نبود.

صدای بوق ماشینها  که پشت چراغ منتظر حرکت من بودند  من رو از اون حال و هوا خارج کرد.. که ایکاش نمی کرد.؟!

حرکت کردم  ... با سرعت پایین......

یه دفعه دیدم  که چند تا ماشین با بوق ممتد دارند از کنارم رد میشن . به هوای اینکه که بوق اونها از تعلل من  در حرکت حاصل شده ازشون عذر خواهی کردم ولی دیدم که بوقها ادامه داره و ریتم پیدا کرد.... اره کاروان عروسی بود .....!!!

اول تعجب بود که منو در بر گرفت ولی پشت سرش  شک بود  که من رو تو خودش غرق کرد. شکم این بود که مگه من از هیئت عزاداری بی بی بیرون نیومدم؟. از اینکه نکنه ما تو روز جشن عزاداری گرفتیم؟ و..............

تو همین حین بود که کاروان دوم و سوم هم از جلو وکنارم عبور کرد .... تازه فهمیدم که  تو این شهر ، شاید هرکی ساز خودش رو میزنه. یکی تو فکر عزای بی بی و یکی هم تو فکر عروسی و بزن و برقص...!!

متاسف شدم از اینکه تو این شهر زندگی  میکنم؟!

متاسف شدم از انسان بودن؟!

متاسف شم از بی قیدی :( به قول اون نویسنده بزرگ  که میگه : بی قیدی هم قیدی است و چه  بد قیدی) و واقعا باید بگم که : چه بد قیدی؟!!

قید بی قیدی ، قید بی دینی،قید .....

 از عصبانیت  قاطی کردم ، بد جور......

اخه معلومه کدوم سمت میریم؟ این قدر برای سیاست و چیزهای دیگه وقت گذاشتیم  که دین،  داره از دست میره....

اقایان وارد بشید،  به جای شعار عمل کنید ....!

نگذارید این بی قیدی تو مملکت  رشد کنه تا شاهد دیدن این کاروانها تو این جور ایامی باشیم...

مسئولینی که حرص میز داره خفه تون میکنه .بابا به قران اینجا ایرونه. به خدا قسم برای حفظ دین و این خاک وبوم خونها ریخته شده. بابا اینجا مرکز تشیع جهانه.

تو رو خدا کمک کنید....

بی بی غریبه

  یاهو

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۳۰ساعت ۱:۱۶ ق.ظ  توسط .........  | 
امام صادق (ع) می فرماید: برای فاطمه در نزد خداوند نه اسم  وجود دارد:(۱)فاطمة ، (۲) صدیقه ، (۳) مبارکه ، (۴) طاهره، (۵) زکیه، (۶) رضیه، (۷)مرضیه ،(۸) محدثه، (۹) زهرا

یاهو

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۸ساعت ۱:۲۶ ق.ظ  توسط .........  | 
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها ، بعدد ما احاط به علمک

اومدم به عشق بی بی تا باز هم بنویسم ، ولی فکرم  یاریم نکرد، چرا : نمی دونم؟!

فقط میدونم که یه عمر فکر و ذکرم نام بی بی بوده و باز هم می دونم که هیچ موقع در سنوات مختلف زندگیم تنهام نذاشته و همیشه به یه شکل حضور داشته........!!!

حالا چرا نمیتونم متن خوبی بنویسم ؟، شاید برمیگرده به غربت بی بی ......

کسی که در وصیت نامه اش  به مولا می فرماید:

ای علی من فاطمه دختر محمد هستم، که خداوند مرا در دنیا و اخرت به تو تزویج فرموده است و تو از هر کسی نسبت به من اولی تری! پس خودت شبانه مرا حنوط  کرده و غسل و کفن کن و بعد از انکه برایم نماز خواندی ، شبانه مرا دفن کن و احدی را در این امر با خبر مکن.

و من ترا به خداوند متعال  می سپارم و اما بر فرزندانم تا روز قیامت از جانب من سلام برسان....!!!!!

این تیکه ای از وصیت نامه بی بی بود .... به کامل ترین شکل مظلومیت و غربت بی بی  و مولا رو نشون میده...

و باز هم ما(من) اون مظلومیت رو کامل درک نمیکنم و شاید هیچوقت نتونم درک کنم

.........

امید به شفاعت بی بی دارم...............

یاهو

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۸ساعت ۱۲:۴۵ ق.ظ  توسط .........  | 

روزي نديده تابکنون چشم روزگار

از دور روزگار به روزگار عشق

پروانه گر ز عشق بسوزد عجب مدار

کاتش زند به خرمن هستي شرار عشق

امشب پرستوي علي از آشيان پر مي کشد

اتاق خاموش است. صدايي به گوش نمي رسد. او بي حرکت خوابيده است .

رو به سوي کعبه . او دختر نبي الله است ، ام ابيهاست ، بانوي بانوان جهان ،

نازپروده پدر ، لطيفه ي مدينه .


او سيده اهل بهشت است، صاحب باغ فدک ، زخم خورده زخمهاي کهنه کينه ،

تنها ياور ولي خدا ، بي يارترين يار رسول .


زبان اسماء بند آمده است. مي خواهد صدايش کند ، ولي مي ترسد. سر به ديوار

خانه نهاده است. تنها ، نگاهش مي کند و آرام مي گريد.


ولي بايد او را بخواند . اين خواسته خود اوست. سالها در اين خانه جز امراو

هيچ نکرده است. صدايش مي زند:


بانوي من! جواب نمي دهد. قرار از دل اسماء فرو ريخت. بي حرکت بر جا ماند .

قدرت دوباره سخن گفتنش نيست ،ولي بايد صدايش کند.


فاطمه ! دختر رسول الله !  ...

باز هم جوابي نمي دهد. صداي اسماء مي لرزد .مثل دست و پاي لرزان زينب،

اشک چشمهاي حسن، تکان لرزان لبهاي حسين.


اتاق خاموش است. صدائي به گوش نمي رسد. او بي حرکت خوابيده است .

رو به سوي کعبه .


اسماء به طرف او رفت. پارچه سفيد را کنار زد و جز هاله نيلوفري صورت

زهرا و لبخند نشسته روي لبانش ، چيزي نديد.

*****
امشب پرستوي علي از آشيان پر مي کشد

داغ  فراق فاطمه آخر علي را مي کشد

اسماء بريز آب روان بر روي گلبرگ
گلم

یاسم شده چون ارغوان ، واي از دلم ، واي از دلم

التماس دعا...

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۶ساعت ۱۲:۹ ق.ظ  توسط .........  |