میخواستم که بوسه ی جانانه ام کنی

لب های پاره ات هیجان مرا گرفت....

پانوشت:از رفقای مداح عاجزانه خواهش میکنم که اگر برای

سه ساله ابی عبدالله نوکری کردند مارو از دعای خیرشون

بی بهره نذارند

کربلایی باشید

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۱ساعت ۷:۵۹ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
 

فرقی نمی کند چگونه عاشقی کنی…مهم این است که عشق ت راه به سوی آسمان داشته باشد!مهم این است که از خط الهی خارج نشوی!…

تاریخ شیعه عاشقی های زیادی به خود دیده…عاشق های زیادی فدای معشوق شده اند! تاریخ شیعه پر است از عشق بازی .
فرقی نمی کند جزء یاران اندک محمد (ص) باشی و سنگ بخوری یا جز اندک عاشق های روز عاشورا…
عاشق همه جا رسم عاشقی بلد است…

 
 
بقیه در ادامه مطلب
کربلایی باشید

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۱۶ساعت ۱۲:۶ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
کاروان تیم فوتبال استقلال تهران پس از دیدار با الاهلی عربستان، عازم مکه مکرمه شده و اعمال عمره مفرده را به جای آوردند.





+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۷ساعت ۶:۳۰ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
گفت و گوبا حاج محسن عسگری مداح و شاعر اهل بیت

اوایل که شروع کردم به خواندن صدایم گیرایی نداشت. مجلس خراب کن بودم. یک بار یادم هست یکی از کفش جفت کن های هیات به من گفت: فلانی تو مجلس را خراب می کنی، از این هفته دیگر خودت نیا چون همه به من می گویند که بگو .


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۴ساعت ۱۱:۵۰ ق.ظ  توسط کربلایی  | 

ایشان بعد از آزادی از زندان رژیم رضا خانی به اصرار علمای شهر قم سرپرستی حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند، از آن موقع روح تازه ای در کالبد حوزه قم دمید و تحولات وسیع علمی را در جهان اسلام به وجود آورد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۰ساعت ۱۱:۵۴ ق.ظ  توسط کربلایی  | 
بر اساس مقاله ای که در یکی از شماره های نشریه Today’s Surgical Nurse در سال ۱۹۹۸،در اوائل قرن بیستم یک دکتر مشهور رنگ لباسش را به سبز تغییر داد، چرا که تصور می کرد این رنگ برای چشمان جراح راحت تر است.

گرچه مشکل بتوان این نظر را تایید کرد که لباس های سبز به این دلیل رایج شده اند، اما رنگ سبز ممکن است به خصوص از این لحاظ مناسب باشد که به دکترها کمک می کند در اتاق عمل بهتر ببینند، زیرا رنگ متضاد یا مکملرنگ قرمز به حساب می آید.

رنگ سبز به دو دلیل به دید بهتر پزشکان کمک می کند.

اول اینکه نگاه کردن به رنگ آبی یا سبز می تواند دید دکتر از اشیای قرمز از جمله احشای خون آلود را تقویت کند. مغز رنگ ها را نسبت به یکدیگر تفسیر می کند. اگر جراح به چیزی خیره شود، که به رنگ قرمز یا صورتی باشد، حساسیتش را نسبت به آنها از دست می دهد. در واقع پیام های مربوط به رنگ قرمز در مغز محو می شود، که می تواند باعث شود پزشک تفاوت های ظریف رنگ اجزای بدن را به درستی نبیند.

نگاه کردن گاه به گاه به چیزی سبزرنگ می تواند چشم ها را به تغییرات در رنگ قرمز حساس تر کند.

دوم اینکه چنین تمرکز شدید و مداومی بر روی رنگ های قرمز ممکن است باعث توهمات بینایی سبزرنگ روی سطوح سفیدرنگ شود که حواس جراح را پرت می کند. این شبح های سبزرنگ در صورتی که نگاه جراح از بافت های قرمز بدن به چیزی سفید رنگ مانند پارچه های تخت یا لباس سفید متخصص بیهوشی بیفتد، ممکن است ظاهر شوند.

یک شبح سبزرنگ از احشای قرمز بیمار ممکن است روی پس زمینه سفید ظاهر شود. جراح به هر جا که نگاه کند، این تصویر پریشان کننده مانند نقاط نورانی شناوری که پس از فلاش زدن دوربین جلوی چشمان شما ظاهر می شود، دید او را دنبال می کند.after effect illusion

این پدیده به این علت رخ می دهد که نور سفید حاوی همه رنگ های رنگین کمان از جمله سبز و قرمز است.

اما از آنجایی که همانطور که در بالا گفته شد، دید جراح حساسیتش را به رنگ قرمز از دست داده است، بنابراین مغز پیام های دریافتی را به رنگ سبز تفسیر می کند.

اما اگر دکتر به پارچه های سبز یا آبی به جای سفید نگاه کند، این اشباح سبز رنگ با رنگ سبز مخلوط می شوند، و حواس او را پرت نمی کنند.

بنابراین به نظر می رسد که رنگ سبز برای دکترها بهترین رنگ باشد.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۰ساعت ۱۱:۴۷ ق.ظ  توسط کربلایی  | 
فردی تعریف کرده است که : چند سال پیش در پرواز مشهد اتفاقی فهمیدیم که آیت الله بهجت نیز همسفر ماست، خوشبختانه این توفیق حاصل شد که ما در صندلی پشتی ایشان قرار گرفتیم.

من همان جا فرصت را مغتنم شمردم و خصلت اصفهانی ام نیز گل کرد و به مرحوم آیت الله بهجت گفتم شما یک چیزی به ما یاد بدهید که در عین اینکه کم باشد، اما زیاد به درد ما بخورد و منفعت فراوانی داشته باشد و ایشان بر روی تکه کاغذی چیزی نوشته و آن را به آقازاده خویش دادند تا به ما بدهند، من هنوز هم آن کاغذ را با خود دارم.

ایشان نوشته بودند که :

«در هر حال زیاد صلوات بفرستید» .

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۰ساعت ۱۱:۴۳ ق.ظ  توسط کربلایی  | 

می خواست برگرده جبهه، بهش گفتم:
پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…
… وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد...
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت:
این همه بی نماز هست! اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند.
دیگه حرفی برا گفتن نداشتم خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد.


+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۰ساعت ۱۱:۳۹ ق.ظ  توسط کربلایی  | 

 

موزه 

ما بقی در ادامه مطلب

کربلایی


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۲/۰۱/۰۹ساعت ۱۱:۵۳ ق.ظ  توسط کربلایی  | 

بااین که خودم با ۱۹ سال سن تا آن موقع هیچ جنازه‌ای را از نزدیک ندیده بودم و از دیدن جنازه می‌ترسیدم، اما از خدا خواستم به من و بچه‌هایم تحملی بدهد تا با دیدن شوهرم بتوانیم سر پا بایستیم....  

ادامه در   ادامه مطلب

کربلایی باشید

کربلایی


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۰۷ساعت ۵:۵۶ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

ادامه در ادامه مطلب

یا علی


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۰۶ساعت ۱:۴۸ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

 

 

 

شهید مطهری در توصیف این عبارت می‏ گوید: "زهرا را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصاب ه‏ای ( پارچه‏ای که از به خاطر سر درد به سر می‏ بندند) را که به سر بسته بود از سر باز کند، روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوان‌تر می‏ شد.

بعد از پدر همیشه زهرا را با چشمی گریان دیدند. «منهدة الرکن» این جمله معنی عجیبی دارد. «رکن» یعنی پایه، مثل یک ساختمان که پایه هایی دارد و روی آن پایه ها ایستاده است. از نظر جسمانی، پا و ستون فقرات رکن انسان است، یعنی انسان که می ایستد روی این بنای استخوانی می ایستد.

گاهی از نظر جسمی، این رکن خراب می شود، مثل کسی که فرض کنید پاهایش را بریده باشند یا ستون فقراتش درهم شکسته باشد. ولی گاهی انسان از نظر روحی آن‌چنان درهم کوبیده می شود که گویی آن پایه های روحی که روی آن ایستاده است خراب شده است. زهرا را بعد از پدر این‌چنین توصیف کرده‏اند" (مجموعه آثار جلد ۱۶)

حالا با توکل بر خدا و مدد از اهل بیت علیهم السلام هم‏چون محرم و هم‌نوا با اولیای الهی حسينیه‏ای برای ذکر فضائل و مصائب حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در فضای مجازی به‌پا می کنیم. باشد که به سهم خود در این عرصه، مزد رسالت را که فرمود‏: "لَّا اَسْاَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی" (شوری ۲۳) ادا کرده و مصداق لعن خداوند قرار نگیریم که فرمود: "إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمْ اللهُ فِی‌ الدُّنْیَاوَالاْ´خِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِیناً" (احزاب‌ ۵۷) - آنان که خدا و رسول را به عصیان و مخالفت آزار و اذیت می کنند، خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده و از رحمت خود دور فرموده و بر آنان عذابی با ذلت و خواری مهیا ساخته است و رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) هم فرمودند: "فاطمة‌ُ بَضعَةٌ‌ مِنِّی‌ مَن‌ آذاها فَقَد آذاِنی‌" حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است."

سخنرانی مکتوب

والاترين فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان حضرت امام(ره)

راجع به حضرت صديقه عليهاالسلام، خودم را از هر ذكرى قاصر مى‏دانم. فقط به اين روايت شريف که با سند معتبر نقل شده است، اكتفا مى‏كنم. حضرت صادق عليه السلام مى‏فرمايد: فاطمه عليهاالسلام بعد از پدرش، ۷۵ روز در اين دنيا نبودند و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت. جبرئيل امين مى‏آمد و به ايشان تعزيت عرض مى‏كرد و مسايلى از آينده نقل مى‏فرمود. ظاهر روايت، اين است كه در اين ۷۵ روز مراوده‏اى بوده است؛ يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است.

گمان ندارم كه غير از طبقه‏ى اول از انبياى عظام درباره‏ى كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف ۷۵ روز جبرئيل امين چنين رفت و آمدى داشته باشد. جبرائيل، مسايل واقع در آتيه و آنچه را كه به ذريه ى فاطمه عليهاالسلام مى رسيده است، ذكر مى كرده و حضرت امير هم آنها را مى نوشته است. حضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است- و البته آن وحى به معناى آوردن احكام، با رفتن رسول خدا، تمام شد- كاتب وحى حضرت صديقه در اين ۷۵ روز نيز بوده است.

مسأله‏ى فرود آمدن جبرئيل، يك مسأله‏ى ساده نيست؛ خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى امكان دارد بيايد و يك تناسب كامل بين روح آن كسى كه جبرئيل بر او وارد مى شود و مقام جبرئيل، كه روح اعظم است، لازم است. چه ما همچون اهل نظر قايل شويم كه قضيه ى تنزل جبرئيل، به واسطه ى روح خود ولى يا پيغمبر است كه روح ولى، جبرئيل را تنزيل مى دهد و تا مرتبه ى پايين وارد مى كند يا همچون بعض اهل ظاهر، بگوييم حق تعالى او را مأمور مى كند كه برو و اين مسايل را بگو، تا تناسبى بين روح اين كسى كه جبرئيل به نزد او مى آيد و بين جبرئيل كه روح اعظم است، نباشد اين معنا امكان ندارد. اين تناسب، تنها بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياى درجه ى اول بوده است؛ مثل رسول خدا، موسى، عيسى، ابراهيم و امثال اينها. اين تناسب براى همه كس نبوده است و بعد از اين هم، براى كس ديگرى واقع نشده است، حتى درباره ى ائمه هم من نديده ام كه چنين امرى وارد شده باشد.

طبق آن چيزى كه من ديده ام فقط براى حضرت زهرا عليهاالسلام وارد شده است كه جبرئيل به طور مكرر در طول ۷۵ روز وارد مى شده و مسايل آتيه را كه بر ذريه ى او مى گذشته است، مى گفته و حضرت امير هم ثبت مى كرده است، شايد يكى از مسايلى كه گفته است، راجع به مسايلى بوده است كه در عهد ذريه ى بلندپايه ى او حضرت صاحب عليه السلام واقع مى شود كه مسايل ايران هم جزو آن مسايل باشد؛ ما نمى دانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه ى فضايل عظيمى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده اند، بالاتر مى دانم؛ فضيلتى كه براى غير انبيا عليهم السلام، آن هم نه همه ى انبيا، بلكه براى طبقه ى بالاى انبيا عليهم السلام و بعضى از اوليايى كه در رتبه ى آنها مى باشند، براى كس ديگرى حاصل نشده است. و با اين كيفيت كه جبرئيل در طول هفتاد و چند روز مراوده داشته باشد، براى هيچ كس تاكنون واقع نشده است. اين فضيلت، از مختصات حضرت صديقه عليهاالسلام است.

امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت روز زن، تازيخ ۱۱/ ۱۲/ ۶۲. صحيفه ى نور: ج ۱۹، ص ۲۷۸. با اندكى ويرايش.

تحليل جالب آيت الله بهجت از وصيت حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ به اين كه شبانه دفن شود

اين كه حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ بعد از آن همه مظلوميت، در حال احتضار وصيت نمود كه شبانه دفن گردد،(۱) كار عجيبى بود كه نظير كار پيغمبران ـ عليهم السّلام ـ است؛ زيرا كار كسى كه نزاع كند و مغلوب شود و كشته و شهيده گردد و عليه او قضاوت بشود و آن همه بلاها را ببيند، و با اين حال راهى را پيدا كند كه خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به ديگران نشان دهد، به كار پيغمبران و اعجاز شباهت دارد، راهى كه فكر بشر از فهم آن عاجز بود و آن اين كه وصيت نمود بدون تشييع شبانه دفن گردد.

اگر دستگاه حكومت و خلافت به فكرشان مى رسيد كه حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ چنين كارى را مى خواهد بكند، به منزل آن حضرت وارد مى شدند و از انجام آن جلوگيرى مى كردند.

بعد از دفن نيز راهى جز نبش قبر آن حضرت نبود كه حضرت امير ـ عليه السّلام ـ از آن جلوگيرى نمود و نتوانستند كارى بكنند.

پي نوشت:

۱.بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۹۲؛ اقبال الاعمال، ص ۶۲۳؛ عيون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۸۷؛ نهج الحق، ص۲۷۰؛ رسالة حول حديث « سخن معاشر الانبياء لانورّث »، ص ۲۸.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۰۵ساعت ۷:۱۱ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

 

زهرا! گمان کنم که زمان سفر شده

خواب و خوراک تو چه قدر مختصر شده

داری برای مرگ خودت می کنی دعا

امّا غروب عمر علی جلوه گر شده

در زیر بار غم، بدنت آب رفته است

حالت شبیه حال دل محتضر شده

در خانه هم برای علی رو گرفته ای!

این صورت کبود تو هم دردسر شده

حرفی بزن وگرنه که دق می کند حسن

حرفی بزن ببین حسنم، جان به سر شده

خیلی دلت برای حسین شور می زند

« جانم حسین » های تو غرق شرر شده

در پشت در چه بر سرت آمد که این دو ماه

دارو دگر به زخم تنت بی اثر شده؟!

فهمیده ام که دست به پهلو گرفته ای

هر چه که پیش آمده از « میخ در » شده

کمتر نفس بکش به خدا می کشی مرا

خونابه های پهلوی تو بیشتر شده

 

در ادامه مطلب ۴۰ حدیث گوهربار از حضرت زهرا گذاشتم   واقعا زیباست

یا علی


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۰۵ساعت ۷:۰ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
یكی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یك روز كه مقام معظم رهبری به كوههای اطراف تهران برای كوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می كنند كه به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.  آنها به یك باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور كردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود كه خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید كه آنها تصور می كردند كه الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد كرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیك گرمی كرد و پرسید كه شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛  آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.

آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت كرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج كنید. آقا به آنها پیشنهاد داد كه اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم كه شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی كردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند.

آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری كردند . با برخورد كریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یك دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یك جوان مذهبی مبدل شدند.
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۳۰ساعت ۶:۶ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از عقیق : وزارت بهداشت افغانستان اعلام کرد که عزاداران حسینی افغان در ایام محرم و روز عاشورا پنج میلیون سی‌سی خون اهدا کردند.

اهدای این مقدار خون توسط عزاداران حسینی در طول سال‌های اخیر بی‌سابقه و یک دستاورد بزرگ برای بانک‌های خون افغانستان خوانده شده است.

 به دلیل وقوع حملات تروریستی در افغانستان نیاز این کشور به ذخایر خونی بسیار با اهمیت خوانده شده و باید فرهنگ اهدای خون در این کشور نهادینه شود.

حامد کرزی و «محمدکریم خلیلی» معاون رئیس جمهور افغانستان از جمله مقاماتی بودند که در روز عاشورا خون اهدا کردند.

شورای اخوت اسلامی افغانستان اخیراً در بیانیه‌ای از مردم افغانستان خواسته بود به جای سنت قمه زنی به فرهنگ پسندیده اهدای خون روی آورند

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ساعت ۵:۱۳ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
 
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۶ساعت ۸:۵۹ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۶ساعت ۸:۵۳ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۱۴ساعت ۵:۱۴ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

طراحی ضریح
وظیفه طراحی را استاد محمود فرشچیان نگارگر نام آشنای دنیا بر عهده گرفت. طراحی ضریح مطهر امام رضا(ع) و تابلوی عصر عاشورا نمونه ای از آثار ماندگار استاد می باشد. وی با تاکید بر اینکه ضریح سیدالشهدا(ع) باید شایسته این نام بزرگ باشد، طراحی ضریح را با خط سیری، هدفمند و به شکلی بدیع که مشابه آن در دیگر ضرایح مطهر معصومین(ع) تا به حال دیده نشده ، انجام داده است که به اقرار کارشناسان فن یکی از آثار کم نظیر هنری محسوب می‌شود.
خطاطی
خطاطی مفاهیم ضریح شامل: سوره کریمه قرآن، احادیث حول محور سیدالشهدا(ع) ، اشعار ، اسماء جلاله و نام‌های مبارک معصومین(ع) و ... بر عهده جناب استاد سید محمد حسینی موحد، از خطاطان بنام جهان اسلام قرار گرفته است. تقریبا حرم مطهری نیست که یادگاری از دست نوشته های این استاد بزرگ را در خود جای نداده باشد. ایشان در امر خطاطی ضریح مطهر و حرم حضرت امام رضا(ع)، حرم امیرالمومنین(ع) و حرم حسینی نیز آثار ماندگاری را بر جای نهاده اند.
مهندسی ضریح
شاید برای اولین بار در طول تاریخ باشد که برای طراحی سازه ضریح از مهندسین مختلف در رشته های عمران و معماری، همچنین سیستم‌های روز مهندسی استفاده گردید و این امر را مهندسین جوان این مرز و بوم ؛ بویژه آقای مهندسی عبدالحمید توکلی بینا و مهندس مهدی خوش نژاد و همکارانشان با افتخار بر دوش کشیدند.
مشخصات سازه ضریح مطهر
 مساحت پلان: 86/33 متر مربع
ابعاد: 34/7 × 04/5
ارتفاع: 49/4 متر
 تعدا پنجره:‌20
 مقاومت در برابر فشار عمودی:‌ 8/12 تن بار زنده و مرده
مقاومت در برابر فشار های جانبی: 600 کیلو بر هر متر مربع
اسکلت ضریح
جنس سازه اصلی که پذیرای قطعات نقره، طلا و... می باشد،‌از چوب ساج است. این چوب از درختی به همین نام در جنگل‌های شبه قاره هند و قاره آفریقا بدست می‌آید. مقاومت و استحکام این چوب سرآمد انواع دیگر چوب‌هاست و به دلیل فشردگی بسیار زیاد و چرب بودن نسوج آن،‌در برابر حشرات و رطوبت بسیار مقاوم است. متخصصین ؛‌عمر این چوب را تا هزار سال برآورد کرده اند. چراکه بناهایی که از این چوب از صدها سال قبل در کشورهای هند، چین و... ساخته شده،‌ هنوز پابرجا است.
چوبی که در ضریح مطهر به کار رفته است، به گواه شناسنامه آن در سال 1993 از جنگل‌های برمه استحصال گردیده است، وزن چوب‌های بکار رفته حدودا 5350 کیلو گرم می‌باشد.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۱۴ساعت ۵:۷ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

«اسدالله زرین‌مهر» چهل سال پیش برای همکاری در معماری حرم ثامن الحجج(ع) وارد این آستان نورانی شد. بیست سالی که گذشت، روزی دل به دریا زد و به عشق در آغوش گرفتن طلایی‌ترین گنبد ایران اسلامی بالای آن رفت.
22-23 متر ارتفاع گنبد است و از نوک گنبد تا زمین هم تقریبا 70 متر می‌شود. آویزان‌شدن از طناب در آن ارتفاع به خودی خود هراسناک است، چه برسد به اینکه بخواهی فرچه به دست بگیری و کاشی‌های طلا را با مایع مخصوص بشویی!


می‌گوید: قدیم‌ترها هفته‌ای یک بار گنبد را می‌شستیم یا حداقل آب می‌گرفتیم، اما حالا معمولاً هر چهار ماه یک بار این کار دلهره‌آور اما دوست‌داشتنی انجام می‌شود.


عمو اسدالله که 70 بهار را پشت سر می‌گذارد، با مرحوم علامه بهلول گنابادی همشهری است.
حالا خانه‌اش در مشهد به واسطه فیض و پناه ملتمسان دعا تبدیل شده است، خیلی‌ها نزد عمو اسدالله می‌آیند و از او می‌خواهند زمانی که آن بالا گنبد طلای حضرت رضا(ع) را در آغوش گرفته است، برایشان دعا کند.
از راه دور به عمو اسدالله خدا قوت می‌گوییم و از این پیرمرد معنوی حرم آقا التماس دعا داریم.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۷/۱۴ساعت ۵:۲ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

از فیلم ها تا پیشگویی ها همه وهمه میگویند سال ۲۰۱۲ پایان دنیاست.آری سال پایان است اما نه پایان دنیا بلکه پایان لکه ی ننگی به نام اسراییل

کاملا بی ربط

آیا آن روز خواهد رسید که دوشادوش ولی الله اعظم حضرت اباصالح انتقام آن دوشنبه ی پاییزی و چادر خاکی و ... را بگیریم؟ آه از مادر ....آه از دست سنگین و بیرحم...آه

یا رب سببی ساز که در روز حساب/پرونده ی ما بدست زهرا برسد

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۱۲ساعت ۶:۱۴ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

   

ادامه مطلب  فراموش نشود


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۶/۳۱ساعت ۹:۱ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
 


تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی
مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی
یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم
قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی
بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود
چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی
در میان شوره زار قم بهشتی ساختی
مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی
جانماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست
در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی
وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث
مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی
پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی
با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی
ناز چشمان تو و دکر خداهای پدر
کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی
خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند
بر حسین خانواده زینب کبری شدی

 

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۶/۲۷ساعت ۱۰:۵۶ ب.ظ  توسط کربلایی  | 
بار دیگر عبای بوسفیان

روی دوش معاویه افتاد

سب حیدر مرام منبر شد

احترامش به حاشیه افتاد


از قدیم رسم جاهلان بوده

قهقهه بر عقیدۀ مردم

در بساط سقیفۀ امروز

قرعه افتاده بر امام دهم


امتداد امیه و مروان

با نقابی به اسم آزادی

حرف شیطان خریده و کرده

هتک حرمت به محضر هادی


نا نجیبی امام هادی را

هدف تیر ناسزا کرده

و نمک خورده های ایران را

خجل از حضرت رضا کرده


مثل هیزم به دست یثرب شد

سینه را داغ تازه زد، اما

بر حریم امام خوبان، دست

بی وضو بی اجازه زد، اما


غافل از اینکه لحظه ای ما دور

نشویم از کلام و سیره او

جان خود هدیه می کنیم پای

مکتب جامعه کبیرۀ او


کوری چشم دشمنان باید

بنده ای خوب و متقی باشیم

از امام زمان مدد گیریم

تا ابد رهرو نقی باشیم
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۲/۲۹ساعت ۱۱:۰ ق.ظ  توسط کربلایی  | 

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۱/۰۲/۲۹ساعت ۱۰:۵۶ ق.ظ  توسط کربلایی  | 

 فاطمیه را از این زاویه دیدن هنر است … روضه و سینه زنی به جای خود … مغیره های زمان را بشناس!.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۳ساعت ۴:۲۴ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

 تقدیم به مادر خوبی ها … به فاطمیه اش … که از محرم حتی بیش تر دوست اش دارم…

 این پست تقدیم به نویسنده وبلاگ

کاملا بی ربط : تحویل نگرفتم! سالی را که می خواست بی حضور “تو” تحویل شود …

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ساعت ۷:۱۷ ب.ظ  توسط کربلایی  | 

شریعت محمدی شامل دستوراتی است که در جای جای آن حکمت الهی همچون دریایی مواج موج می زند و رخ مینماید و واضح است که احاطه یافتن یک نفر به همه ابعاد آن ناممکن است غیر از صاحبان اصلی شریعت و منصوب شدگان الهی هدایت بشر که همان وجود های وطهر معصومین (ارواحنا لهم الفدا) می باشند و کسانی غیر از آنان که چنین ادعا کندن دروغی گزاف گفته اند ولی همان گونه که در روایات شیعه دستوراتی مبنی بر تدبر در دین و یادگیری استدلالی آن وارد شده، ما با سیر در این دریا به اندازه تری سر انگشتی از معارف الهی که روزی ما کرده اند برداشت نموده و در اختیار دوستان قرار خواهیم داد و انشاء الله به برکت اهل بیت بتوانیم معارف اسلام را ترویج کنیم و زمینه ساز فرج در این خاندان شویم

علل وجوب پوشش و حجاب برای خانم ها(بخش اول)

نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانهاو التهابهای جنسی را زیاد می کند و تقاضای س ك س را به صورت يك عطش روحی‏ و يك خواست اشباع نشدنی در می‏آورد . غريزه جنسی ، غريزه‏ای نيرومند ، عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركش‏تر می‏گردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر می‏شود . برای‏ درك اين مطلب به دو مقدمه بايد توجه داشت:

1- تاريخ همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد می‏كند كه با حرص و آزی‏ حيرت‏آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هرچه بيشتر جمع‏ می‏كرده‏اند حريصتر می‏شده‏اند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی ياد می‏كند . اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يك‏ حدی متوقف نشده‏اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت‏ استفاده داشته‏اند چنين بوده ‏اند .

كريستن سن نويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهم‏ كتاب خويش می‏نويسد : " در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز ) در حرم داشت می‏بينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمی‏شد . دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‏دادند ، به حرم‏ خود می‏آورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم می‏كرد ، نامه‏ای چند به فرمانروايان اطراف می‏فرستاد و در آن وصف زن كامل عيار را درج می‏كرد . پس سربازان او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب می‏ديدند ، به خدمت می‏بردند"

(این پاسخ کسانی است می گویند اگر آزاد بودیم تا به حال برایمان عادی شده بود، یا می گویند که ما عقده ندیدن داریم و اگر ببینیم چشم و دلمان سیر می شود)

از اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار می‏توان يافت . در جديد اين‏ جريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه در عصر جديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكانات‏ داشته باشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم‏ پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس‏ زن بهره‏كشی كند .

2 - هيچ فكر كرده‏ايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبيات جهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستايش می‏كند ، به پيشگاه او نياز می‏برد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می‏دهد ، خود را نياز می‏برد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می‏دهد ، خود را نيازمند كوچكترين عنايت او می‏داند ، مدعی‏ می‏شود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نيم نظر می‏تواند بخرد ، پس‏ چرا در اين معامله تقصير می‏كند " از فراق او دردمندانه می‏نالد . اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمی‏كند ؟ آيا تاكنون ديده‏ايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاه‏پرست برای‏ جاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائی‏ كرده است ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش می‏آيد ؟ چرا همه از ديوان حافظ اينقدر لذت می‏برند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا با زبان يك غريزه عميق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق می‏بيند ؟ چه‏ قدر اشتباه می‏كنند كسانی كه می‏گويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل‏ اقتصاد است !

بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات‏ نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب‏ و نان و موسيقی ندارد . من نمی‏خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی‏گويم كه‏ حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفته‏اند . اين‏ مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود

(منظور بنده از طرح این مطلب این است که معمولا همه کسانی که غزلیات را مطالعه می کنند دنبال یافتن جمله ای در وصف معشوق دنیوی خویش اند نه دنبال جملات عارفانه برای قنوت نماز ها و ... دست کم جمله بندی ها و الفاظ استفاده شده همچون می و ساقی و لب و گیسو و چشم و ... این تجسمات را ناشی می شوند) .

همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن‏ از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می‏آيد و يا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در اين باره بحث خواهيم كرد كه در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی‏ تقويت می‏شود و در چه شرائطی شكل عشق و غزل پيدا می‏كند و رنگ معنوی به‏ خود می‏گيرد .

به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است . روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزه‏ای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند می‏دهد وارد شده است . اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين‏ زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ، تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است :

«قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . .

قل للمؤمنات‏ يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن»

خلاصه اين دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايد چشم چرانی كنند ، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوه‏گری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانه‏ای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند . روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم‏ تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می‏گيرد . همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب‏ ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد ، در ناحيه جنسی‏ نيز چنين است . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن‏ مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلی از هوس سير نمی‏شود . و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون‏ است به نوعی احساس محروميت . دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی می‏گردد .

چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟

علتش آزادی‏ اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان س  ك س ی است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچه‏ها انجام می‏شود .

اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين‏ است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است .

از نظر تصاحب‏ قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ،

همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی .

ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس‏ شكارچيگری او ناشی می‏شود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان (البته مرد سالم نه کسی که دچار بیماری های جنسی گشته) لباسهای‏ بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم‏ طبيعت خاص خود می‏خواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به‏ خود اسير سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان‏ است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گرديده است . اما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا با فراهم كردن وسائل‏ تحريك هرگز سير نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد و همچنين درباره انحراف " چشم‏ چرانی " در مردان و انحراف " برهنگی " در زنان ، باز هم بحث خواهيم‏ كرد .

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۴ساعت ۵:۲۸ ب.ظ  توسط کربلایی  |