شریعت محمدی شامل دستوراتی است که در جای جای آن حکمت الهی همچون دریایی مواج موج می زند و رخ مینماید و واضح است که احاطه یافتن یک نفر به همه ابعاد آن ناممکن است غیر از صاحبان اصلی شریعت و منصوب شدگان الهی هدایت بشر که همان وجود های وطهر معصومین (ارواحنا لهم الفدا) می باشند و کسانی غیر از آنان که چنین ادعا کندن دروغی گزاف گفته اند ولی همان گونه که در روایات شیعه دستوراتی مبنی بر تدبر در دین و یادگیری استدلالی آن وارد شده، ما با سیر در این دریا به اندازه تری سر انگشتی از معارف الهی که روزی ما کرده اند برداشت نموده و در اختیار دوستان قرار خواهیم داد و انشاء الله به برکت اهل بیت بتوانیم معارف اسلام را ترویج کنیم و زمینه ساز فرج در این خاندان شویم
علل وجوب پوشش و حجاب برای خانم ها(بخش اول)
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانهاو التهابهای جنسی را زیاد می کند و تقاضای س ك س را به صورت يك عطش روحی و يك خواست اشباع نشدنی در میآورد . غريزه جنسی ، غريزهای نيرومند ، عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركشتر میگردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر میشود . برای درك اين مطلب به دو مقدمه بايد توجه داشت:
1- تاريخ همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد میكند كه با حرص و آزی حيرتآور در پی گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بيشتر جمع میكردهاند حريصتر میشدهاند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی ياد میكند . اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يك حدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت استفاده داشتهاند چنين بوده اند .
كريستن سن نويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهم كتاب خويش مینويسد : " در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز ) در حرم داشت میبينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمیشد . دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرم خود میآورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم میكرد ، نامهای چند به فرمانروايان اطراف میفرستاد و در آن وصف زن كامل عيار را درج میكرد . پس سربازان او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میديدند ، به خدمت میبردند"
(این پاسخ کسانی است می گویند اگر آزاد بودیم تا به حال برایمان عادی شده بود، یا می گویند که ما عقده ندیدن داریم و اگر ببینیم چشم و دلمان سیر می شود)
از اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار میتوان يافت . در جديد اين جريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه در عصر جديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكانات داشته باشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهرهكشی كند .
2 - هيچ فكر كردهايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبيات جهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستايش میكند ، به پيشگاه او نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نيازمند كوچكترين عنايت او میداند ، مدعی میشود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نيم نظر میتواند بخرد ، پس چرا در اين معامله تقصير میكند " از فراق او دردمندانه مینالد . اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمیكند ؟ آيا تاكنون ديدهايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاهپرست برای جاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائی كرده است ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش میآيد ؟ چرا همه از ديوان حافظ اينقدر لذت میبرند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا با زبان يك غريزه عميق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق میبيند ؟ چه قدر اشتباه میكنند كسانی كه میگويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل اقتصاد است !
بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب و نان و موسيقی ندارد . من نمیخواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمیگويم كه حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفتهاند . اين مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود
(منظور بنده از طرح این مطلب این است که معمولا همه کسانی که غزلیات را مطالعه می کنند دنبال یافتن جمله ای در وصف معشوق دنیوی خویش اند نه دنبال جملات عارفانه برای قنوت نماز ها و ... دست کم جمله بندی ها و الفاظ استفاده شده همچون می و ساقی و لب و گیسو و چشم و ... این تجسمات را ناشی می شوند) .
همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در میآيد و يا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در اين باره بحث خواهيم كرد كه در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی تقويت میشود و در چه شرائطی شكل عشق و غزل پيدا میكند و رنگ معنوی به خود میگيرد .
به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است . روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزهای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند میدهد وارد شده است . اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ، تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است :
«قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . .
قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن»
خلاصه اين دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايد چشم چرانی كنند ، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانهای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند . روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگيرد . همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمیشود و اشباع نمیگردد ، در ناحيه جنسی نيز چنين است . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلی از هوس سير نمیشود . و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون است به نوعی احساس محروميت . دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی میگردد .
چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟
علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان س ك س ی است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچهها انجام میشود .
اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است .
از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ،
همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی .
ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس شكارچيگری او ناشی میشود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان (البته مرد سالم نه کسی که دچار بیماری های جنسی گشته) لباسهای بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گرديده است . اما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا با فراهم كردن وسائل تحريك هرگز سير نمیشود و اشباع نمیگردد و همچنين درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " برهنگی " در زنان ، باز هم بحث خواهيم كرد .
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۴ساعت ۵:۲۸ ب.ظ  توسط کربلایی
|