زندگي نامه

بروسلي يکي از معروفترين رزمي کاران وهنر پيشگان بوده است. وي در اواخر دهة 60 واوايل دهة 70 ميلادي به علّت اجراي ضربات عالي وتکنيک هاي برتر در مبارزه در محافل گونگ فوي بين المللي معروف ومشهور شد. او هميشه تکنيکي را که خودش ابداع کرده تمرين مي نمود وبه نمايش مي کذاشت. فيلم هاي گونگ فوي بروسلي بسيار هيجان آور وشگفت انگيز بود. بروسلي يکي از 7 نفر معروف در محافل کونگ فوي جهان به شمار مي رفت و به علّت هنرمند وهنرپيشه بودن وي شرکت هاليوود آمريکا بعد از مرگش يک موزة يادبود براي او درست کرد. بروسلي در بازيگري مهارت زيادي داشت وتکنيک هاي بوکس چيني را خيلي خوب اجرا مي کرد، علت کسب اين همه موفّقيّت اين بود که وي سبکي به نام جيت کان دو که حرکات، ضربات وتکنيک هاي موثر سبکهاي ديگربودرا ابداع نمود. اينميراث گرانهايي بود که او به ووشوي چيني داد. بروسلي ،جيت کان دو را بر اساس تکنيک هاي ووشو و برخي سبک هاي خارجي بوجود آورد وبعد ان را به يک سبک مبارزه اي تبديل کرد . بنيان گذاشتن جيت کان دو روح انقلابي بروسلي را ظاهر مي کرد. او حرکات و تکنيک هايي را که در کونگ فوي چيني ( ووشو) برتر بود ، انتخاب مي کرد. وي از نظريات محافل ووشوي سنّتي تخطّي مي کرد واز تکنيکها وضربات متعلّق به رشته هاي ديگر که کاربرد خوبي داشت نيز استفاده مي نمود. حرکات اين سبک ، ساده وضربات آن کاربردي وتکنيک هايش خيلي شديد وخشن مي باشد. نتيجة کار بروسلي ، در جمع آوري سبک هاي ووشو در جيت کان دو ظاهر مي باشد . بروسلي مي گفت : از بي قانوني تا قانون ، از بي محدوديتي تا محدوديت که اين عالي ترين گوهر ايدئولوژي جيت کان دو است. در جيت کان دو، تکنيک وحرکات مخصوصي براي دست وپا وجود ندارد. جيت کان دوکار بايد در مبارزه ، با توجّه به حرکت وتکنيک هاي اجرايي حريف، حرکت وتکنيک خود را عوض کند ، تا بتواند حريفش را شکست دهد. مبارز ميتواند از هر محيط وشرايطي عبور کند و هيچ شرايط محيطي نمي تواند او را محدود کند . بنابراين کسي که جيت کان دو را به طور کامل اموزش ديده و با موفّقيّت تمام فنون اين سبک را ياد گرفته باشد ، مي تواند حريفش را به راحتي شکست دهد. اين حقيقت کاربرد و خلاصه ومعناي جيت کان دو است .



پدر بروسلي از ايالت « گوان دونگ نانگ هاي » چين بود و بروسلي در تاريخ 27 نوامبر 1940 در سال اژدها در بيمارستان چيني شهر جوجين شان (سان فرانسيسکو) – جايي که چيني هاي زيادي در آنجا زندگي مي کنند – متولّد شد نام اصلي فوق ستارة سينما « لي جون فان » بود. ولي بعد ها در ادارة ثبت احوال اسم بروسلي را به عنوان نام هنري براي خود انتخاب کرد . اعضاي خانوادة بروسلي هفت نفر بودند . اسم پدر او «لي هوي چوئن» و نام مادرش گريس مي باشد. پدر او خوانندة اپرا بود و در ووشو مهارت زيادي داشت وبه همين خاطر در پيشرفت بروسلي تأثير زيادي گذاشت. نام خواهر بزرگ بروس «اگنس» ، خواهر کوچکش«فيبي»، برادر بزرگش «لي جون شن» و برادر کوچکش «لي جون خوي» مي باشد. بروس در ماه دوم (فوريه) سال 1964 ميلادي با دختري مهربان، زيبا و دلسوز به نام ليندا ازدواج کرد. خانم ليندا در زندگي وکار پشتيبان خوبي براي همسرش بود . آنها بعد از ازدواج صاحب يک پسر به نام «براندون لي» ودختري به نام «شانون» شدند.

.... راز مرگ بروس لی چه بود؟ شاید جوانان و نوجوانان امروز تنها نامی‌ از بروس لی شنیده اند. اما همه جوانان قدیمی ‌حدود ۳۰ الی ۴۰ سال پیش بروس لی را می‌شناسند. در آن زمان تعداد اکشن من‌ها و فیلم‌های زد و خوردی مانند امروز زیاد و متعدد نبود. بروس لی یکی از کسانی بود که در آن زمان محبوبیت خاصی میان همه مردم داشت. فردی که دستهایش مانند تیغ عمل می‌کرد و در کاراته بازی شهرتی جهانی یافته بود. در آن دوران اکثر جوانان به ویژه پسرها اتاقهای خود را با عکسهایی از بروس لی تزئین می‌کردند. ادامه دارد...............................................بروس لـی Bruce Lee شاید جوانان و نوجوانان امروز تنها نامی‌ از بروس لی شنیده اند. اما همه جوانان قدیمی ‌حدود ۳۰ الی ۴۰ سال پیش بروس لی را می‌شناسند. در آن زمان تعداد اکشن من‌ها و فیلم‌های زد و خوردی مانند امروز زیاد و متعدد نبود. بروس لی یکی از کسانی بود که در آن زمان محبوبیت خاصی میان همه مردم داشت. فردی که دستهایش مانند تیغ عمل می‌کرد و در کاراته بازی شهرتی جهانی یافته بود. در آن دوران اکثر جوانان به ویژه پسرها اتاقهای خود را با عکسهایی از بروس لی تزئین می‌کردند. امروزه هنرپیشه‌هایی مانند جکی چان، آرنولد و... بسیار زیاد هستند. اما ۳۰ الی ۴۰ سال پیش چنین نبود. اکنون می‌خواهیم زندگی کاراته باز چند دهه پیش را برایتان بازگو نماییم. هم چنین درباره مرگ مشکوک او مطالبی بیان کنیم. متولد آمریکا بروس لی (لی هسیا الانگ Lee Hsiaolung) در ۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ در سان فرانسیسکو به دنیا آمد. مادر و پدرش هنگ کنگی بودند. پدرش خواننده اپرای چینیها بود. بروس یک سال داشت که به همراه خانواده اش به هنگ کنگ رفت. او در همان دوران کودکی به بازیگری علاقه زیادی داشت و کاراته را در آن زمان آموخت. ۶ ساله بود که در فیلم تولد انسان بازی کرد. آخرین فیلمش نیز به سال ۱۹۷۳ بازی مرگ نام داشت که نیمه تمام ماند و از دنیا رفت. او فنون کاراته و کونگ فو را از استاد معروف ییپ کانگ آموخت. اما او قبل از این که نزد استاد برود خودش کاراته بازی می‌کرد. ولی تحت نظر استادان با تجربه در کاراته بازی بسیار خبره شد. ۱۹ سال داشت که هنگ کنگ را به قصد آمریکا ترک گفت و در دانشگاه واشنگتن در رشته فلسفه مشغول به تحصیل شد. در کنار تحصیل در دانشگاه برای تامین معاش پیش خدمت یک رستوران شد و هم‌چنین مهارت‌هایش را به چند دانشجو می‌آموخت و پولی دریافت می‌کرد. او آن قدر مهارت داشت که کم کم توانست مدرسه‌ای دایر کند و در آنجا هنرجویان بیشتری را آموزش دهد. بسیاری از دانشجویان ژاپنی در سیاتل سعی داشتند که با بروس مبارزه کنند و او را از پای در آورند. اما در بیشتر مبارزات بروس برنده نهایی بود. ازدواج او او در دانشگاه با لیندا آشنا شد و ازدواج کرد. حاصل ازدواجشان یک پسر بود که از لحاظ قیافه مانند چینی‌ها شبیه پدرش و از لحاظ رنگ پوست و مو مانند غربی‌ها که شبیه مادرش بود. نامش را براندون نهادند. در واقع ترکیبی از دو نژاد چینی و غربی بود. آوازه شهرت کاراته بازی او در آمریکا پیچید و به دلیل داشتن سابقه بازیگری در دوران کودکی و نوجوانی، تهیه کنندگان فیلم در ‌هالیوود از او تقاضای بازی نمودند و او را اژدهای کوچک لقب دادند. بسیاری از بازیگران مشهور ‌هالیوود می‌خواستند از او فنون کونگ فو یاد بگیرند. استیو مک‌کویین، جیمز کوبارن، لی ماروین از جمله کسانی بودند که با بروس آشنا شدند و از او مهارت‌هایی آموختند. بروس آنقدر هنرمند بود که در عرض مدت کوتاهی ستاره‌های سینماهای ‌هالیوود شد. در سال ۱۹۶۸ بار دیگر به هنگ کنگ رفت و در آنجا با استقبال مردم روبه رو شد. او بعداز بازگشت از هنگ کنگ کتابی در زمینه مهارتهای کاراته نوشت. حرکاتی که او انجام می‌داد امروزه از آن حرکات الهام گرفته اند و در برنامه ریزی رباتها برای ساخت فیلمهای اکشن به کار می‌برند. هیکلی مانند آرنولد شوارزینگر نداشت او با قدی متوسط و جثه ای استخوانی اما قوی و ورزشکار می‌توانست مانند پروانه جست بزند و از سویی به سوی دیگر رود و در یک چشم به هم زدن رقیب خود را شکست دهد. او محبوب مردم بود و در آن زمان پیر و جوان در محافل از مهارتهای بروس صحبت می‌کردند. نوجوانان و جوانان لباسهایی با تصاویر بروس و اژدها به تن می‌کردند و در دعواهایشان از فنون او که در فیلمهای سینمایی دیده بودند به کار می‌بردند. او چند ماه قبل از مرگش در فیلمی‌به نام ورود اژدها بازی کرد. بروس لی در فیلم ورود اژدها لباس سنتی چینی‌ها را به تن کرده بود و ۲۰۰ میلیون دلار به دست آورد. مرگ بروس لی رازی است که بر همگان پوشیده بود. هر کسی درباره مرگ بروس لی جوان عقیده ای داشت. شایعات پیش از مرگ او بروس لی در سال ۱۹۷۳ در سن ۳۳ سالگی از دنیا رفت. او ۳۲ سال داشت که شایعه شد در آپارتمانش در هنگ‌کنگ خوابیده بود‌ه و ناگهان مورد اصابت گلوله‌ای قرار می‌گیرد. بروس لی این طور اظهار داشت. یک روز از سوی معتبرترین روزنامه هنگ‌کنگ به منزلم تلفن زده شد گوشی را برداشتم. خبرنگار روزنامه گفت می‌خواستم ببینم واقعا" بروس لی زنده است؟ من هم گفتم پس تو با چه کسی حرف می‌زنی؟ بله من زنده‌ام. من بروس لی هستم! اما وقتی بروس لی واقعا" مرد، شایعه‌ها این طور پخش شد که بروس لی در هنگ کنگ به باج گیرها پول نپرداخته و توسط آنان ترور شد. بسیاری از چینی‌ها معتقد بودند که بروس هنگام تمرین یکی از فیلمهایش مورد سوء قصد قرار گرفته است. در صحنه‌ای که قرار بوده با یک اسلحه قلابی به سوی بروس لی شلیک شود، اسلحه پر از گلوله بوده و بروس لی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است. عده‌ای می‌گفتند هنگام تمرین استادش عصبانی شده و ضربه‌ای به سرش زده و او ضربه مغزی شده است. اما حقیقت چنین نبود. حال به تفصیل موقعیت زمان قبل از مرگ بروس لی را بازگو می‌کنیم: مرگ او بروس لی به تومور مغزی دچار شده بود و هنگامی‌ که می‌خواسته برای تمرین فیلم بازی مرگ برود بی‌هوش شده و تلاش پزشکان بی نتیجه بود و تیم پزشکی بروس لی ۵ دلیل برای مرگ نابهنگام او ارائه دادند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود. به گفته همسرش لیندا، بروس با تهیه کننده فیلم ریموندجو در ساعدت ۲ بعدازظهر قرار داشت. آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک می‌کند و بروس و بتی با هم شام می‌خورند. در آنجا بروس احساس سردرد می‌کند و بتی یک قرص Eguagesic (آسپرین قوی) به او می‌دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب می‌رود. چو به خانه بتی تلفن می‌زند تا با بروس حرف بزند اما بتی می‌گوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمی‌تواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان می‌رسانند. پزشکان به معاینه دقیق می‌پردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمی‌کشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۶ساعت ۱:۱ ب.ظ  توسط امیر حسین نوروزیان  |