بسم رب الحسین

 

به نام خداوند عشق ناب
به نام نامی حضرت ارباب
قلم گرفتم و دلم گرفته است
به یاد خیمه و حرم گرفته است
آقا چند سالی است نوکرتانم
اما هنوز من به پشت درتانم
بسیارند کسانی که کربلایی اند
به یاد طوس و تف هردم هوایی ند
اما به مثل من هم بسیارند در حسرت
در حسرت و دل بستن به قسمت
قسمت را هم نادیده گیریرم اگر
لیاقت شرط است میگویم مکرر
که آقا به لب رسیده جانم
در حسرت علقمه سوزانم
تو رو قسم به جان خواهرت
تو را قسم به جسم و پیکرت
تو را قسم به انگشترت
تو را قسم به آن سرت
تو را قسم به جان دخترت
تو را قسم به نام مادرت
تو را قسم به ابالفضل علمدار
تو را قسم به حیدر کرار
تو را قسم به ماه زمین
تو را قسم به ام البنین
آقا چند وقتی است هوایی ام
دلتنگ هوای کربلایی ام
اشک امانم را بریده است
دیگر کارم به جنون کشیده است
به مانند دیوانگان در میان گریه میخندم
چشم بر تمام این جهان میبندم
آری پای عشق تو دیوانه شدم
از تمامی عاقلان بیگانه شدم
دریای عشق تو را ساحل نیست
 به پای تو هر که دیوانه نشد عاقل نیست
آقا قسم ها داده ام تو را
که بَری مرا به کربلا
خدایا تو را به حسین قسم
اللهم الرزقنا حرم
در آخر دعایی بحر ظهور کنم
یادی از آن یار صبور کنم
الهی به حق ثامن الحجج
اللهم عجل لولیک الفرج

 

((التماس دعا))

 

سروده:حامد دمیرچیلو 

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۳ساعت ۴:۳۴ ق.ظ  توسط حامددمیرچی لو(ذاکراهل بیت)  |